فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
زمانی که قدم اول را در این
راه برداشتم به نیتِ لقاے
خدا و شهادت بود،
امروز بعد از گذشت این مدت
راغبتر شدهام
کـــه این دنـیا مـحلے نیست که دلـے
هواےماندن در آن را بنماید.
#صبحتونشهـدایے🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
[ صلوات یادتون نره ]
شهدای مقاومت مدافع حرم سرهنگ پاسدار #شهروز_مظفری_نیا و سردار #ابومهدی_المهندس
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️شیر روز و زاهد شب
🌹کلیپ #روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج #قاسم_سلیمانی هست
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#ضیافت_شهدایی🕊
#امروز_با_شهید_بابک_نوری♥️
🖋 #برگی_از_خاطرات📃
💠شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون داعش بود و آزادسازی هنوز انجام نشده بود😔
حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم بابک بود، من خوابم بردبیدارشدم دیدم نماز صبحه به بابک گفتم چرا منو بیدار نکردی پست بدم😳؟
✨ گفت لزومی نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود
گفت من خودم داشتم با خدای خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم🤲 و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود،
📎بنده خدا بابک نوری از خودگذشتگی نشون داد و تو اون هوای سرد حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو #شرمنده خودش کرد...🥀
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
شهید محمدرضا یعقوبی از جانبازان دفاع مقدس در نیمه شب ۱۹ رمضان شب ضربت خوردن امیرالمومنین(ع) در سوریه و در دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در عملیات مستشاری به شهادت رسید به همین دلیل وی را شهید لیلهالقدر نامیدند .
ایشان از جامعه حقوقی کشور و وکیل پایه یک دادگستری بودند . یکی از خصوصیاتی که شیعه باید داشته باشد معرفت شناسی است که امروزه از آن بهعنوان بصیرت نام میبرند و شهید بزرگوار به بصیرت کامل رسیده بود و در راه اسلام و دفاع از حریم انقلاب اسلامی به عنوان مدافع حرم به مقام شهادت نائل آمد تا به جرگه یاران قدیم خود از جمله سردار شهید حسين املاکی بپیوندند..
🌷شهید #محمدرضا_یعقوبی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
تصویر یکی از شهدای حادثه ناوچه کنارک در لباس مدافع حرم
🔹شهید والامقام #محمدابراهیم_کاظمی، که در حادثه ناو لجستیکی کنارک به درجه رفیع شهادت رسید از جمله مدافعان حرم حضرت زینب (ع) بود .
🔹او بارها در میدان نبرد در برابر ایادی استکبار داعشی مردانه جنگید و سرانجام در ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹به آرزوی دیرینه اش دست پیدا کرد.
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیستم
💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میکردم از زمین بلند شوم که صدای #انفجار بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید.
یکی از #مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمیبینید دارن با تانک اینجا رو میزنن؟ پخش شید!»
💠 بدن لمسم را بهسختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد.
او همچنان فریاد میزد تا از مقام فاصله بگیریم و ما #وحشتزده میدویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام میآید.
💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت بهسرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش #داعش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم.
رزمندهای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمیداد و من میترسیدم عباس در برابر گلوله تانک #ارباً_ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش میکردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلولههای خمپاره را جا زد و با فریاد #لبیک_یا_حسین شلیک کرد.
💠 در #انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشیها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و بهسرعت برگشت.
چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده میشد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 تکیهام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانیام شکسته است.
با انگشتش خط #خون را از کنار پیشانی تا زیر گونهام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ #صبرم شکست و اشک از چشمانم جاری شد.
💠 فهمید چقدر ترسیدهام، به رزمندهای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند.
نمیخواستم بقیه با دیدن صورت خونیام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس میگوید :«داعشیها پیغام دادن اگه اسلحهها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.»
💠 خون #غیرت در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟»
عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمیدانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بیتوجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب میلرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم #امان داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!»
💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«میدونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار #موصل حراجشون کردن!»
دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد.
💠 اگر دست داعش به #آمرلی میرسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل!
صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ #اماننامه داعش را با داد و بیداد میداد :«این بیشرفها فقط میخوان #مقاومت ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمیکنن!»
💠 شاید میترسید عمو خیال #تسلیم شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون میجنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! #حاج_قاسم اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟»
اصلاً فرصت نمیداد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی میکنه تو این جهنم هلیکوپتر بفرسته!»
💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه #مقاومت کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیاتشون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی میرسن!»
عمو تکیهاش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت #وعده داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش میجنگم!»
💠 ولی حتی شنیدن نام اماننامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد.
چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته #خدا را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟روایت شهید حاج #قاسم_سلیمانی از لحظه ضربت خوردنِ امامعلی(ع)
🍃شبِ جمعهای دیگر از شهادت #سردار_دلها میگذرد و چقدر در این شب قدر، دلمان برایش تنگ شده😭
#شب_قدر
#سردار_دلها
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
💥 انسان اگر به درک شب قدر رسيد، سال بعدش سال غنی و پرباری خواهد بود.
💥 انسان اگر مراقبۀ در روز نداشته باشد ممکن است به شبزندهداري موفق نشود.
«انسان در طول سال بايد مراقبه کند تا برای #شب_قدر آماده شود. حداقل اين چند شب را مواظب باشيم، به روزهايش بيشتر دقت کنيم، غفلت نکنيم، مراقب خواب و غذا و چشم و گوش و زبانمان باشيم تا آماده شويم تا از شبها برخوردار شويم.
چه بسا انسان يک غفلت در روزش مانع از برخورداری از شبش میشود. شخصی به حضرت عرض کرد: من موفق به نافله شب نمیشوم. حضرت فرمودند: گناهانت تو را زنداني کرده است: «قَيَّدَتکَ ذُنُوبُک».
انسان اگر #مراقبۀ_در_روز نداشته باشد ممکن است به #شبزندهداري موفق نشود. کما اين که اگر شبزندهداري نکند، زمينه براي لغزش روز مهيا ميشود.
انسان بايد در طول سال آمادگي پيدا کند تا به درک شب قدر برسد و البته اگر به درک شب قدر رسيد سال بعدش #سال_غني_و_پرباري خواهد بود.
عليأيحال اگر کسي الحمدلله از ماه رجب شروع و مواظبت کرده و مراقبههاي لازم را انجام داده است گواراي وجودش باد. ولي اگر اين کار نشده است لااقل در اين چند روز که باقي مانده است مقداري مواظب چشم، زبان، گوش، اخلاق و رفتارش باشد، و خدا را مراقب خود ببيند تا إنشاءالله خداي متعال به فضل خودش همين مقدار کم را از ما بپذيرد و ما را مهمان خود در شب قدر قرار دهد.»
#استاد_میرباقری
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313