#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_نــود_و_یکــم۹۱
👈این داستان⇦《 تنهایم نگذار 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎برگشتم توی اتاق ... لباسم رو عوض کردم و شام نخورده خوابیدم ... حالم خیلی خراب بود ... خیلی ... روحم درد می کرد ...🤕🤒
⭕️چرخیدم سمت دیوار و پتو رو کشیدم روی سرم ... بغض راه گلوم رو بسته بود و با همه وجود دلم میخواست گریه کنم ... اما مقابل چشمان فاتح و مغرور سعید❓ ...
یک وجب از اون زندگی مال من نبود ... نه حتی اتاقی که توش میخوابیدم ... حس اسیری رو داشتم ... که با شکنجه گرش ... توی یه اتاق زندگی میکنه ... و جز خفه شدن و ساکت بودن ... حق دیگه ای نداره ...😔
✨خدایا ... تو، هم شاهدی ... هم قاضی عادلی هستی ... تنهام نذار ...🍃✨
🔸صبح میخواستم زودتر از همیشه از اون جهنم بزنم بیرون... مادرم توی آشپزخونه بود ... صدام که کرد تازه متوجهش شدم ...
مهران ...
به زور لبخند زدم ...😏
- سلام ... صبح بخیر ...
🔹بدون اینکه جواب سلامم رو بده ... ایستاد و چند لحظه بهم نگاه کرد 👀... از حالت نگاهش فهمیدم ... نباید منتظر شنیدن چیزهای خوبی باشم ...
چیزی شده❓ ...
💢 نگاهش غرق ناراحتی بود ... معلوم بود دنبال بهترین جملات میگرده ...
بعد از مدرسه مستقیم بیا خونه ... میدونم نمراتت عالیه... اما بهتره فقط روی درسهات تمرکز کنی ...📚
برگشت توی آشپزخونه ... منم دنبالش ...
بابا گفت دیگه حق ندارم برم سر کار❓ ...
▫️و سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... مادرم همیشه توی چند حالت، سکوت اختیار میکرد ... یکیش زمانی بود که به هر دلیلی نمیشد جوابت رو بده ... از حالت و عمق سکوتش، همه چیز معلوم بود ... و من، ناراحتی عمیقش رو حس میکردم ...😔
اشکالی نداره ... یه ماه و نیم دیگه امتحانات پایان ترمه ... خودمم دیگه قصد نداشتم برم سر کار ... کار کردن و درس خوندن ... همزمان کار راحتی نیست ...✨🍃
♨️ شاید اون کلمات برای آرام کردن مادرم بود ... اما هیچ کدوم دروغ نبود ... قصد داشتم نرم سر کار ... اما فقط ایام امتحانات رو ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_نــود_و_دوم۹۲
👈این داستان⇦《 نت برداری 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎امتحانات آخر سال هم تموم شد ... دلم پر میکشید برای مشهد و امام رضا ... تا رسیدن به مشهد، دل توی دلم نبود...❤️😍
🔹مهمانیها و دورهمیها شروع شد ... خونه مادربزرگ پر شده بود از صدای بچهها ... هر چند به زحمت ۱۵ نفر آدم... توی خونه جا میشدیم ... اما برای من ... اوقات فوقالعادهای بود ... اون خونه بوی مادربزرگم رو میداد ... و قدم به قدمش خاطره بود ...🍃✨
بهترین بخش ... رفتن سعید به خونه خاله معصومه بود ... و اینکه پدرم جرات نمیکرد جلوی دایی محمد چیزی بهم بگه... رابطه پدرم با دایی ابراهیم بهتر بود ... اما دایی ابراهیم هم حرمت زیادی برای دایی محمد قائل بود ... و همه چیز دست به دست هم میداد ... و علیرغم اون همه شلوغی و کار ... مشهد، بهشت من میشد ...✨🌺🍃
🌙شب، خونه دایی محسن دعوت بودیم ... وسط شلوغی ... یهو من رو کشید کنار ...
- راستی مهران ... رفته بودم حرم ... نزدیک حرم، پرده پناهیان رو دیدم ... فردا بعد از ظهر سخنرانی داره ...
گل از گلم شکفت ...😍
جدی؟ ... مطمئنی خودشه❓...
🔸نمیدونم ... ولی چون چند بار اسمش رو ازت شنیده بودم با دیدن پرده ... یهو یاد تو افتادم ... گفتم بهت بگم اگه خواستی بری ...
محور صحبت درباره "جوانان، خدا و رابطه انسان و خدا " بود... سعید، واکمنم رو شکسته بود ... هر چند سعی میکردم تند نت برداری📝 کنم ... اما آخر سر هم مجبور شدم فقط قسمتهای مهمش رو بنویسم ... بعد از سخنرانی رفتم حرم ... حدود ساعت 8 بود که رسیدم خونه ...✨
دایی محمد، بچهها رو برده بود بیرون ... منم از فرصت و سکوت خونه استفاده کردم ... بدون اینکه شام بخورم، سریع رفتم یه گوشه ... و سعی کردم هر چی توی ذهنم مونده رو بنویسم 📝... سرم رو آوردم بالا ... دیدم دایی محسن بالای سرم ایستاده ...😳
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صدایی ماندگار از شهید والا مقام حاج احمد کاظمی تا حساب و کتاب این دنیا بیاد دستتون....
شادی روح شهدا #صلوات🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
" ای شهیدان :
یاد دارید ساده اما بۍ ریا !
داشتید در سر هواۍڪربݪا... ؟! "🌙
شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌺
🌷 #پنجشنبه_های_شهدایی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
الانتظار اَشدُّ مِن المَوت
کی، کجا و چگونه!؟؟
#ضربه_متقابل
#انتقام_سخت
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
📸 تصویری تاثیر برانگیز از فرزند شهید کامل محسن از رزمندگان حزبالله که در حمله صهیونیستها به دمشق به شهادت رسید.
#ضربه_متقابل
#انتقام_سخت
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
💠وقتی همه چیز برای #رفتن مهیا شده بود! ارتباط قلبی ام را با #کوثر قطع کردم
در سفر بعد از آن می گفت دیگر ارتباط خود را با کوثر و خانمم قطع کردم. محمودرضا از قبل #فکر همه چیز را کرده بود و حتی سر #محل دفن خود که تهران باشد یا تبریز نیز با برادرش مشورت کرده بود
و حتی به این فکر کرده بود که بهتر است اول #خبر شهادتش به مادرش برسد و یا به پدرش و یا اینکه آن ها با شنیدن این خبر چه #عکس.العملی خواهند داشت.
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313