eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
229 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 شهید محمدرضا فرزند محمدتقی در بیست و پنجم مرداد ماه سال 1347 در روستای سردرود از توابع شهر تبریز در یک خانواده مذهبی و متدین چشم به این دنیا گشود. دوران کودکی او در کنار خانواده با شیطنت سپری شد و همچون دیگر فرزندان این دیار وقتی به سن هفت سالگی رسید. دوره ی ابتدایی را در دبستان شهید بابایی در سردرود گذراند او همیشه در درس هایش زرنگ بود و نیز به خواهرش و برادرانش کمک درسی می کرد. او از خواهرش و برادرانش بزرگ بود و هنگامی که مادرش کار سنگینی داشت محمدرضا از بچه مراقبت می کند. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
👆👆👆 بعد از اتمام مدرسه ها و شروع تعطیلات تابستانی پدرش او را در شرکت تعاونی سردرود مشغول به کار کرد البته به خاطر پول بلکه به خاطر سرگرم شدن و نیز از آن جا برای مادرش هدیه ای می آورد تا اینکه از دوستانش کتاب تهیه می کند که دوره راهنمایی را ادامه دهد بالاخره در جبهه دوره اول راهنمایی را تمام کرد محمدرضا اصرار زیاد داشت که به جبهه برود اما پدرش با نظر او مخالفت می کند و می گوید تو سن کمی داری نمی توانی بروی  محمدرضا می گوید چرا نمی توانم من باید به جبهه بروم چرا باید همه شهید شوند و من در خانه بمانم بالاخره با پنهانی به جبهه ثبت نام می کند و مدارک را آماده می کند که به جبهه برود تا اینکه رفت و در سن 17 سالگی درست در اوج  نوجوانی در  تاریخ 1364/11/22 در منطقه جنوب عملیات والفجر 8  به مقام والای شهادت نایل آمد.  •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
🌷🌷🌷 📜فرازی از وصیت نامه اگر پدر و مادر من هم به خون من خیانت کنند و زیر پا بگذارند، من در روز محشر از آن‌ها شکایت خواهم کرد. •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 امام هادی میفرمایند: «اگر در زمان غیبت قائم شما، علمایی که مردم را به سوی او دعوت می کنند، و به سوی او راهنمایی می کنند، نبودند، هیچکس بر روی زمین باقی نمیماند مگر اینکه از دین خدا برمیگشت.» (معجم اَحادیث الامام المهدی؛ ج۶) 🌺 ولادت علیه السلام را به محضر آخرین نور هدایت، امام زمان عجل الله فرجه و شما عزیزان تبریک میگوییم. 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ یا_صاحب_الزمان...🌼 غروب‌ها ساعت رأس دلتنگی می‌شود رأس بغض غروب ها بوی زجر می‌دهد غروب‌ها اگر بیافتند به جمعه دمار در می‌آوردند یک غروبه پیر می‌شوی...😭 📎تعجیل_درامرفرج_صلوات 📎اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم 🆔 @shohada_tmersad313
4_620996633995247771.mp3
6.32M
بابا کجایی... 😔 نه خبری ،نه اثری نه نامه ی مختصری تقدیم به :یادگاران شهدا 🆔 @shohada_tmersad313
🌷🌷🌷 🔰زندگی نامه سردار شهید 🕊 علی 🕊 عابدینی 🔅از زبان پدر شهید به مناسبت تولد شهید 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 🔰با اولین برخورد شیفته اخلاقش می شدند علی اولین ثمره زندگی مشترکمان است که در صبح 25 مرداد ماه سال 1367 به دنیا آمد. اسمش را علی گذاشتیم تا قدمش برای ما بسیار با برکت باشد. قبل از به دنیا آمدنش، نذر کردیم اگر بچه سالم به دنیا بیاید او را بیمه اهل بیت (ع) کنیم. هر سال در روز عاشورا به یاد حضرت علی اصغر (ع) بین عزاداران با دست خودش نذری پخش می کرد؛ علی این کار را خیلی دوست داشت و آرزو می کرد که بتواند دل اهل بیت (ع) را شاد کند. هیچ وقت به یاد نداریم که در مقابل بزرگترش بی ادبی کند و هر کسی با اولین برخورد شیفته اخلاق، منش و رفتار او می شد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 🔰خودش را سرباز امام زمان (عج) می دانست از دوران کودکی و نوجوانی او را به مسجد و مراسمات مذهبی می بردیم؛ حتی اگر هوا سرد و بارانی بود، مادرش با صبر و حوصله لباس تنش می کرد. بزرگتر که شد خودش با دوچرخه برای نماز به مسجد می رفت. یکی از اعضای فعال بسیج محل بود. سال ۱۳۸۵ طی فراخوان استخدام سپاه پاسداران عضو این نیرو شد. پوشیدن لباس پاسداری را خیلی دوست داشت و همیشه خودش را سرباز امام زمان (عج) می دانست. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 🔰هدیه نماز؛ قرآن تبرک شده در حرم حضرت معصومه (س) از همان دوران کودکی فرزندی آرام و خوش برخورد بود. چون یکی از عموهایش به نام علی اصغر در جبهه به شهادت رسیده بود راه و روش زندگی را از عمویش الگو گرفت. هر کس که او را می دید، اقرار می کرد انگار شهید علی اصغر زنده شده است. به هیچ وجه برای حقانیت کلامش قسم جلاله نمی خورد و همیشه می گفت وجدانا درست می گویم. سجده های طولانی اش بعد از نماز حتی زمانی که به سن تکلیف نرسیده بود، برایم عجیب بود. نماز می خواند و می گفت این را به خاطر عمو می خوانم. وقتی که خواستیم برایش هدیه ای بابت این کار بخریم از ما قرآن تبرک شده در حرم حضرت معصومه خواست و ما هم طبق خواسته اش عمل کردیم. هر شب بعد از نماز مغرب و عشا در منزل یک صفحه قرآن می خواندیم. بعد از گذراندن مراحل آموزشی در شهرستان همدان در سخت ترین قسمت سپاه که گردان صابرین ساری بود، خدمت کرد و چندین بار به ماموریت های مرزی رفت و در درگیری با گروهک های تروریستی ریگی و پژاک حضور داشت. اگر از او سوالی درباره کارش می پرسیدیم، بخاطر امنیتی بودن کارها جوابی نمی داد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 🔰احساس تکلیف برای دفاع از حرم تنها چند روزی از ماموریت برگشته بود که در صحبت هایش به ما گفت داعش به سوریه حمله کرده و جنایت هایی که انجام داده را هر روز از رسانه ها می بیند. بعد از چندبار ثبت نام و با اصرار زیاد بالاخره با درخواستش برای رفتن به سوریه موافقت کردیم. احساس تکلیف می کرد که باید برای حمایت از مردم مظلوم سوریه و حفظ حرم اهل بیت (ع) که عمری در آرزوی پاسداری آن بود، روانه کشور سوریه شود. به سوریه اعزام شد و خدا را شاهد می گیرم نه‌تنها مخالفت نکردیم، بلکه خدا را شاکر بودیم که فرزندمان به درجه ای از ادراک و بصیرت رسیده است که حفظ حرم اهل بیت (ع) برایش از همه چیز مهمتر است. ما هر سال از اسارت اهل بیت (ع) می گفتیم و حالا زمان عمل و حفظ حریم آن ها رسیده بود و باید امتحان می شدیم که اگر در روز عاشورا نبودیم و امام حسین (ع) را یاری نکردیم، امروز چه می کنیم. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷