eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
235 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 🔰پیشگویے براے شهادت مراسم عقد عبدالرحیم فیروزآبادی با معصومه گلدوست در سال ۱۳۸۸ انجام شد. دو سال بعد در تاریخ ۱۰/۴/۱۳۹۰ برای زیارت خانه ی خدا به مکه مکرمه سفر کردند و بعد از برگشت از مکه ولیمه دادند که هم شام عروسی بود و هم ولیمه ی سفر به خانه ی خدا. چهار روز بعد از برگشتن از این سفر عبدالرحیم عروسش را در خانه گذاشت و به غرب کشور اعزام شد. در آن ماموریت ها دوست و همرزمش محمد منتظرالقائم شهید شد. پس از آن در سال ۱۳۹۱۱ از غرب و شمال غرب مامور به مناطق شرق و جنوب شرق شد و مدت یک سال و نیم در چابهار خدمت کرد. در سال ۱۳۹۲۲ در حادثه ای تاندوم پایش اسیب دید و بعد از انجام عمل جراحی به گردان امام حسین ساری و سپس به گردان امام حسین نکا منتقل شد. در سال ۱۳۹۴۴ دوباره از لشکر درخواست کرد که به شمال غرب اعزام شود و در شمال غرب هم با محمدتقی سالخورده هم رزم بود. عبدالرحیم با اینکه بخاطر اسیب دیدگی تاندوم پا معاف از رزم بود زمانی که متوجه شد سپاه پاسداران نیرو به کشور سوریه اعزام میکند داوطلب حضور در میدان مبارزه شد. رمز پیروزی چیست؟ دشمن رمز پیروزی حزب الله را نمی‌داند و از همین است که هنوز شکست کامل خویش را باور ندارد و می‌پندارد که توان ایستادن در برابر رزمندگان اسلام را داراست. دشمنان اهل بیت کور و کر هستند و نمیدانند حنظله های آل محمد نو عروس را در خانه میگذارند و به ندای پیامبرشان لبیک می گویند. مدتی گذشت پدر و مادر عبدالرحیم به شهرستان شاهرود برای عیادت مریض رفته بودند ساعت تقریبا ده شب بود عبدالرحیم با پدر تماس گرفت و خبر داد که فردا به سوریه اعزام میشوم زنگ زدم که هم خبر بدهم هم حلالیت بطلبم شما هم این موضوع را راز نگهدار بعد از پدر با مادر صحبت کرد و بدون اینکه بگوید به سوریه اعزام میشد فقط حلالیت خواست. مادر پرسید پسرم این حرفا چیه که داری میزنی؟؟ رحیم جواب داد آدمه دیگه شما حلال کنید!! 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
👆👆👆 آن روز و شب ها مصادف بود با ایام عزای سید الشهدا عبدالرحیم و حسین مشتاقی در مسجد سعادت مهرآباد به عنوان نیروهای قدیمی مسجد مشغول کار خدماتی بودند عبدالرحیم به بقیه دوستانش در هیئت گفت به زودی باید اسم خیابان مهرآباد را تغییر بدهید. پرسیدند خب چه اسمی باید بگذاریم؟ گفت خیابان شهید عبدالرحیم فیروزآبادی!! رفقایش خندیدن و گفتند تو از آنهایی هستی که آفت نداری حالا حالا ها خبری نمیشود... رحیم هم با خونسردی گفت حالا می بینیم روز بعد هم در مجموعه همکاران مسئول فرهنگی مجموعه سپاه را دید و گفت:وقتی شهید شدم تابوتی درست کنید که اندازه خودم باشد نشود تابوتم کوچک باشد و پایم را در تابوت جمع کنید؛ همکاران هم حرف ها را شوخی گرفتند و گفتند شما شهید شو ما کارمان را بلدیم عبدالرحیم و همرزمانش برای دفاع از حریم ولایت به سوریه اعزام شدند عمار کریمی در خاطراتش گفت:ماموریتمون به سوریه کم کم داشت به روزای اخرش نزدیک میشد و زمزمه برگشتن ما به ایران به گوش میرسید، طوری برنامه ریزی شد که مثل دوران دفاع مقدس رزمنده های مازندرانی رو ببرن قائمشهر و از قائمشهر رزمنده ها برن سمت شهرستان های خودشون؛ حسین مشتاقی با خنده به رزمنده های شهرستان نکا گفت بچه ها غصه نخورید موقعی که داشتیم اعزام میشدیم منطقه عبدالرحیم به کل شهرمون گفته ما داریم میریم سوریه الان هم همه منتظرمون هستن که برگردیم حاج رحیم فیروزآبادی هم در جواب حسین مشتاقی گفت من همه رو میکشونم استقبال خودمون اون روزها و لحظاتش که حرف برگشتن به ایران بود گذشت روزی رسید که خبر دادن همه ی مازندران منتظر شهید فیروزآبادی هستن و همه ی شهرستان نکا اومدن استقبال اولین شهید مدافع حرم شهرستانشون شهیدی که چند روز پیش به دوستاش گفت من همه رو میکشونم استقبال 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌷🌷 🔰شهادت عبدالرحیم فیروزآبادی عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر۲۵کربلا و در گردان صابرین به اسلام خدمت می کرد که در سال ۱۳۹۴ هجری شمسی در استان حلب در کشور سوریه در حین ماموریت مستشار ی توسط تروریست های تکفیری شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید فیروز آبادی در مورخه ۱۳۹۴/۰۹/۱۹ پنجشنبه ۲۸/صفر/۱۴۳۷ هم زمان با رحلت جانسوز پیامبر اسلام و امام حسن مجتبی بر دستان پر مهر مردم شهید پرور تشییع و در گلزار شهدای روستای آبلو دفن شد. شهیدان، محرم علی مرادخانی از تنکابن و مصطفی شیخ الاسلام از کندلوس نوشهر و روح الله صحرایی از هزار سنگر آمل و حاج عبدالرحیم فیروزآبادی از شهرستان نکا رزمندگانی دلاور از استان ولایتمدار مازندران بودند که در دفاع از حرم حضرت زینب به شهادت رسیدند و در یک روز به جوار رحمت الهی منتقل شدند. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃درد و دل هاي مادر شهيد قربانخاني بر مزار شهيد حاج قاسم سليماني حاج قاسم سلام عزيز دلها سلام رفتي و شدي داغ بر دل نشسته يادتان هست روزي كه بچه هاي سپاه خبر آمدن پيكر مجيدم را آوردند از آنهادرخواست كردم به حاج قاسم بگويد بيايد چرا كه آن لحظه تسكينم فقط رهبر بودند و شما اما نميتوانستم از مولايم درخواست كنم براي قرار دل بي قرارم بيايد پس مالك علي را طلب به ديدار كردم بلكه آرام شوم و بچه هاي سپاه حضور شما را غيرممكن خواندن و من توسل به مجيدم شدم هنوز آن لحظه را بياد دارم زمانيكه گوشيم زنگ خورد اسم زينب عزيزت را ديدم كلمه به كلمه صحبت هاي زينب يادم هست مامان مجيد بابام با شما صحبت دارند و صداي آرامبخش شما بود كه گفتيد من فردا مهمان مجيد هستم. شب را نميدانستم خوشحال باشم از مهمان بودن مجيدم در خانه يا خوشحال باشم براي صبحي كه شما مهمان مجيدم بوديد هنوز فراموش نكردم آن لحظه را كه به من در مسجد اطلاع دادن مهمان عزيزتان رسيدند عجب هياهوي برپا شد مردمي كه در مسجد بودند سردار را با تمام وجودشان خوش آمد گفتند حاج قاسم عزيز! دل تنگتان هستيم داغ شما برايم بيشتر از فراغ مجيد بود از بي بي زينب مدد خواسته ام تا بتوانم استوار بمانم تا انتقام خون پاك شما را بگيريم براي تمام خوبيهايت براي تمام بزرگواري هايت براي امنيتمان براي بي خوابيهايت و براي بودنت در تمام لحظات سرنوشت ساز ملت ايران ازشما سپاسگزارم برادر عزيزم اميدوارم بي بي زينب (س) دستگير آن دنيايتان باشد راستي حاجي يادم رفت مجيدم را ديدي گفتي برايش بي قرارم كنار سيد الشهدا (ع) يادم باشيد شهادتت مبارك اي داغ بر دل نشسته 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 📎در بخشی از وصیت نامه این شهید شجاع آمده است: "از خدا طلب شهادت می کنیم چون راه حسین را می رویم که خدا به او آموخته است و شهادت کام و آرزوی ماست برای اینکه شهید، مشهد تاریخ است..." کجایند مردان والفجر هشت که از خونشان دشت گلپوش گشت کجایند آنان که بالی رها داشتند گذرنامه کربلا داشتند کجایند آنان که فردایی اند همانان که فردا تماشایی اند شهید_امیرحسین_بهادری🌹 شبتون شهدایی🌹🕊 🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹حاج قاسم در جمع یاران در دفاع مقدس... نمیدانم چه سودائی به سر داشت به دوشش کوله باری از سفر داشت قدم در کوچه باغ عشق می زد به جان خویش داغ عشق می زد چه عشقی؟ عشق مولایش خمینی که بوسد تربت سبز حسینی به امیدی کز آن گُل کام گیرد بگرید تا دلش آرام گیرد... شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹 صبحتون_شهدایی🌹🕊 🆔 @shohada_tmersad313
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم
سلام رفقا✋ عبدالحسین برونسی هستم😊 خوشحالم مهمون شما شدم😊 ━━━💠🌸💠━━━
سلام رفقا✋ عبدالحسین برونسی هستم😊 خوشحالم مهمون شما شدم😊 ━━━💠🌸💠━━━
3 شهریور 1321 در روستای گلبوی کدکن از توابع تربت حیدریه به دنیا اومدم👶 تا زمان ازدواج چند شغل عوض کردم😄 از کشاورزی و کار در مغازه لبنیات فروشی و سبزی فروشی و آخرشم به بنایی مشغول شدم💪و تا وارد شدن به سپاه بنایی میکرد ━━━💠🌸💠━━━
از فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی بودم😑😑که چند بار توسط ساواک دستگیر شدم☹️☹️و شکنجم کردن☹️حکم اعدامم صادر کردن😢😢اما با وقوع انقلاب😉عملی نکردن😋😋 ━━━💠🌸💠━━━
از فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی بودم😑😑که چند بار توسط ساواک دستگیر شدم☹️☹️و شکنجم کردن☹️حکم اعدامم صادر کردن😢😢اما با وقوع انقلاب😉عملی نکردن😋😋 ━━━💠🌸💠━━━
از شکنجه ام بگم😑 جامون تو زندان خیلی تنگ بود😠که نوبت بندی کرده بودیم🤔چند نفر که میخوابیدیم ،چند نفر می ایستادیم😐 شکنجمون میکردن😢 همون اول که من رو گرفتن😑یه مسلسل پشتم گذاشتن،یکی رو سینه ام،یکی هم سیلی میزد😞😞میگفتن اسم دوستات رو بگو🤔گفتم من دوستی ندارم و تک و تنهام😷😶😶میگفتن هر چی کتک میزنیم حرفی نمیزنه🙄می کشیمت😒گفتم بکشین😌به دهانم میزدن😥و دندونام می افتاد😢میگفتن دندوناشم میریزه و اما حرفی نمیزنه ━━━💠🌸💠━━━
بعد انقلاب وارد سپاه شدم🚶و اوایل جنگ وارد جبهه شدم🚶🚶مسئولیت های زیادی داشتم🤓آخریش فرمانده تیپ هجدهم جوادالائمه بودم😉. 5سال همزمان با کار،علوم اسلامی رو هم یاد میگرفتم😇 ━━━💠🌸💠━━━
بخاطر رشادت هام صدام برای سرم جایزه گذاشته بود.گردان بلال که فرماندهش من بودم در جریان عملیات والفجر3 ارتفاعات کله قندی رو تصرف کردیم و سرهنگ جاسم یعقوب داماد و پسرخاله صدام رو اسیر گرفتیم. ━━━💠🌸💠━━━
و خاکریز به زانو ایستاده بودم و به دشمن نگاه میکردم🙃بیسیم چی صدا زد که کسی نمونده باید برگردیم🚶جوابی از من نشنید🤔اومد نزدیک، دید نیمی از بدنم رو ترکش برده😌 این جریان تو سال 1363 طی عملیات بدراتفاق افتاد 😍و دعوت حق رو لبیک گفتم😇 ━━━💠🌸💠━━━
به حضرت زهرا ارادت خاصی داشتم😍😍😍تو عملیات ها دنبال سربند مخصوصم میگشتم😊سربندمخصوصم "یا زهرا" بود😊😊باطنم علاقه زیاد به حضرت زهرا بود و ظاهرم رو هم متناسب میکردم با باطنم☺️ ظاهروباطن بایدیکی باشه ━━━💠🌸💠━━━
از روی پله ها افتاد. دستش شکست. از من عبدالحسین هول کرد. را که داشت به شدت گریه می کرد،بغل گرفت. از خانه دوید بیرون. سرم کردم و دنبالش رفتم. برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان. تا من رسیدم بهش،یک تاکسی گرفت. لحظه ها، سپاه جلوی خانه پارک بود. برونسی ━━━💠🌸💠━━━