eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ 🥀شرمنده بابت تاخیر 🥀شرمنده بابت گرفتاری های روزانه ام 🥀شرمنده بابت گریه هایتان برایم 🥀شرمنده بابت تمام گناهانم 🥀 شرمنده بابت دوری ام 🥀شرمنده بابت کل زندگی ام... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
Khake Khodaee_Mix 3.mp3
8.63M
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 خاک خدایی خواننده: سعید صادقی شاعر: قاسم صرافان آهنگساز: امید رهبران
‌‌🌷مهدی شناسی ۴۲۱🌷 🌹ﻣﺤﺘﻤﻞ لعلمکم🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🌸 ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﻀﺎﻳﻞ اماممان ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ، ﻇﺮﻑ ﻭﺟﻮﺩﻱ‌ﻣﺎﻥ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻣﻲ‌ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺁﻥ ﻋﻠﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ.ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺳﻌﺖ ﻭﺟﻮﺩﻱ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻛﺴﺐ ﻋﻠﻢ ﺍﺯ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ. 🌸ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺍﺕ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻛﻨﻴد ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻭﺟﻮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻴﻢ‌، ﻭ ﺑﻪ ﺗﺒﻊ ﻗﺪﺭﺕ ﺣﻤﻞ ﻋﻠﻮﻡ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲ‌‌ﻛﻨﻴﻢ. 🌸ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻗﺒﻮﻝ ﺣﻤﻞ، ﺑﺎﺏ ﺍﻓﺘﻌﺎﻝ ﺍﺳﺖ.یعنی ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﺣﻤﻞ ﻋﻠﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ. ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ : ۱-ﻣﻦ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻋﻠﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﻢ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺑﻲ‌ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ. ۲-ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﺁﻳﻢ ﻭ ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﺪ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﭘﺬﻳﺮﻡ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺣﻤﻞ ﻋﻠﻮﻡ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺣﻖ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻢ. 🌸ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ علیه السلام ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳنﺪ: ﺍﮔﺮ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﺣﺘﻤﺎً ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻛﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺑﻴﻦ سﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻋﻘﺪ ﺍﺧﻮﺕ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻤﻲ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺑﺎ ﻋﻠﻤﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﻴﺎﺱ ﻧﻴﺴﺖ. 🌸ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺩﻳﮕﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻮﺷﺶ ﺁﺏ ﺩﻳﺪ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺮﻳﺨﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ. ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪ ، ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻉ) ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ؟ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ . ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ ﺗﻮ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻲ، ﻣﻲ‌ﮔﻔﺘﻲ : ﺧﺪﺍ ﻗﺎﺗﻞ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ!! 🌸ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ «ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻣﻨﺎ ﺍﻫﻞ ﺍﻟﺒﻴﺖ» 🌸ﺳﻠﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻧﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﭽﺸﻴﺪﻩ ﺍﻣّﺎ ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺎﻭﺕ‌ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺳﺒﺐ ﻧﻤﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﻧﺪ. ﺑﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﻗﻠﺒﺎً ﺍﻋﻼ‌ﻡ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻠﻢ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻇﺮﻑ ﻭﺟﻮﺩﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ  ﻋﻠﻮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺣﻖ ﻣﻲ‌ﭘﺬﻳﺮﻳﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ. ◀️ما چقدر ظرف وجودیمان را برای پذیرش علم امام زمان عجل الله فرجه پرورش داده ایم؟؟؟! eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
دوستان عزیزم سلام با عرض معذرت امروز سلام بر ابراهیم آماده نیست نشد که بزارم براتون😔🌹🌹 @Yare_mahdii313
💚 ای شیعه به اقتدار زینب صلوات هر روز به روزگار زینب صلوات با اوست که دل در انتظار مهدیست بفرست به افتخار زینب صلوات ➥ @shohada_vamahdawiat
🌹در محضر شهیدان: 🔹سلام بر روح خدا نجات دهنده ما از منجلاب عصر حاضر. عصر ظلم و ستم عصر كفر و الحاد، عصر مظلوميت اسلام و پيروان واقعي‌اش. عزيزانم اگر شبانه روز شكرگزار خدا باشيم كه نعمت اسلام و امام را به ما عنايت فرموده باز كم است. آگاه باشيم كه سرباز راستين و صادق اين نعمت شويم. خطر وسوسه‌هاي دروني و دنيا فريبي را شناخته و برحذر باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل تنها چاره‌ساز ماست. اي عاشقان ابا عبدالله، بايستي شهادت را در آغوش گرفت، گونه‌ها بايستي از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بايستي محتواي فرامين امام را درك و عمل نمائيم تا بلكه قدري از تكليف خود را در شكرگزاري بجا آورده باشيم. 🌷فرازی از وصیتنامه سردار سپاه اسلام شهید مهدی باکری 🌷برای شادی روحش صلوات... @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
﷽❣ ❣﷽ 🌼🍃 عشـق، هـر روز بہ تڪرار تـو بـر مےخیـزد 🌼🍃 اشڪ، بہ دیدار تو بـر مےخیـزد 🍂 اے مسافر! بہ گلاب نگهم خـواهم شست 🍂 گرد و خاڪے ڪه ز رخسار تـو بـر مےخیزد 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
از خیابان ۱۷ شــهریور عبور می کردیم. من روی موتور پشــت سر ابراهیم .بودم. ناگهان یک موتورسوار دیگر با سرعت از داخل کوچه وارد خیابان شد .پیچید جلوی ما و ابراهیم شدید ترمز کرد جوان موتور ســوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت، داد زد: هُو! چیکار !می کنی؟! بعد هم ایستاد و با عصبانیت ما را نگاه کرد همه می دانســتند که او مقصر است. من هم دوست داشتم ابراهیم با آن بدن .قوی پائین بیاید وجوابش را بدهد :ولی ابراهیم با لبخندی که روی لب داشت در جواب عمل زشت او گفت !سام، خسته نباشید موتور ســوار عصبانی یکدفعه جــا خورد. انگار توقع چنیــن برخوردی را .نداشت. کمی مکث کرد و گفت: سلام، معذرت می خوام، شرمنده .بعد هم حرکت کرد و رفت. ما هم به راهمان ادامه دادیم ابراهیم در بین راه شــروع به صحبت کرد. سؤالاتی که در ذهنم ایجاد شده :بود را جواب داد دیدی چه اتفاقی افتاد؟ با یک ســلام عصبانیت طرف خوابید. تازه معذرت خواهی هم کرد. حالا اگر می خواستم من هم داد بزنم و دعوا کنم. جز اینکه .اعصاب و اخلاقم را به هم بریزم هیچ کار دیگری نمی کردم .روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بســیار جالب بود .اگر می خواست بگوید که کاری را نکن سعی می کرد غیر مستقیم باشد مثلاً دلایل بدی آن کار از لحاظ پزشــکی، اجتماعی و… اشــاره می کرد تا شــخص، خودش به نتیجه لازم برسد. آنگاه از دســتورات دین برای او دلیل .می آورد یکی از رفقای ابراهیم گرفتار چشم چرانی بود. مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیر اخاقی می گشــت. چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهرکردن نتوانسته .بودند رفتار او را تغییر دهند درآن شرایط کمتر کسی آن شخص را تحویل می گرفت. اما ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود! حتی او را با خودش به زورخانه می آورد و جلوی دیگران .خیلی به او احترام می گذاشت مدتی بعــد ابراهیم با او صحبت کرد. ابتــدا او را غیرتی کرد و گفت: اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو باشد و آن ها را اذیت کند چه می کنی؟ .آن پسر با عصبانیت گفت: چشماش رو در می یارم ابراهیم خیلی باآرامش گفت: خُب پسر، تو که برای ناموس خودت اینقدر !غیرت داری، چرا همان کار اشتباه را انجام می دی؟ بعد ادامه داد: ببین اگر هرکســی به دنبال ناموس دیگری باشد جامعه از هم .می پاشد و سنگ روی سنگ بند نمی شود بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد. حدیث پیامبر اکرم را :گفت که فرمودند .چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید« بعد هم دلایل دیگر آورد. آن پســر هم تأیید می کــرد. بعدگفت: تصمیم .خودت را بگیر، اگه می خواهی با ما رفیق باشی باید این کارها را ترک کنی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
‏تندتر از ولایت فقیه و امام نروید که پایتان خورد می شود از امام هم عقب نمانید که منحرف می شوید قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید که شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند! @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۴۲۲🌷 🌹ﻣُﺤْﺘَﻤِﻞٌ ﻟِﻌِﻠْﻤِﻜُﻢ🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 ◀️ﻓﺮﺩﻱ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﮕﺮﻱ علیه السلام ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:‌ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﺟﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﮔﻔﺘﻪ و ﻣﻦ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ: »ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻘﺮﺏ ﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻞ ﻳﺎ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻲ‌ﺗﺎﺑﺪ.» ◀️ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﮕﺮﻱ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺁﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮﺑﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﺩﻟﺶ ﻧﻤﻲ‌ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻠﻚ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻲ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﻮﻳﺪ. ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺨﻔﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻛﻨﺪ. ﻧﺒﻲ ﻣﺮﺳﻞ ﻫﻢ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺮ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺭﺍ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻛﻨﺪ. ◀️ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻣﺮ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷیﺮﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﻲ‌ﮔﻴﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﻂ ﺩﻫﺪ. ◀️ﭘﺲ ﺍﻳﻦ ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺻﺒﻮﺭﻱ ﺑﺮ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻣﺮ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺍﺳﺖ. ◀️ﻛﻠﻤﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻪ؟ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺍﻻ‌ﺧﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ : ﺍﻣﻴﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﺍﻣّﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﺭﺍ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.«ﻣَﻴﺮ» ﺭﻳﺸﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺻﻴﻐﻪ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ ﻓﻌﻞ ﻣﻀﺎﺭﻉ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﺋما به انسان ها ﺍﻃﻌﺎﻡ معنوی می دهد و می پرسد:ﺁﻳﺎ ﮔﺮﺳنه ای ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ؟! ◀️امام زمان عجل الله فرجه بیش از هزار سال است که می خواهد عموم مردم را تغذیه ی معنوی کند ولی متاسفانه تشنه وگرسنه نیستم.یا گاهی غافل از این عطش ذاتی خود هستیم... eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🕯 ◄ امروز ‌است عــزیزانی که در بین ما نیستند دلخوشند به‌یک فاتـــحه به‌ یک صلوات یڪ دعای و آمـرزش همـین ها برایشان یک دنیاست در آن دنـــیا! پس برای شـــادۍ روحـــشان‌ قــــــرائت ڪنیم. ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 تماس هاے شخصے - پیدا ڪردن یہ آدم ... اونم از روے رنگ رژش ... توٻ دبیرستان بہ این بزرگے بے فایده است ... عین پیدا ڪردن یہ قطره آب وسط دریاست ... با بےحوصلگے چرخیدم سمتش ... هنوز سرم گیج بود و دل و روده ام بہم مے پیچید ... - یه بار گفتم تڪرارشم نمے ڪنم ... بہانہ هم قبول نمے ڪنم ... و رفتم سمت دفتر دبیرستان ... معاون مدیر اونجا بود اما اثرے از خودش نبود ... یعنے قتل یہ دانش آموز دبیرستانے توے ساعت درسے، از نظر مدیر چیز مهمے نبود؟ ... یا چیزے اون دانش آموز رو از بقیہ مستثنے مے ڪرد؟ ... معاون پشت سرم راه افتاده بود ... - ڪارآگاه مندیپ ... اگہ به چیزی یا ڪمڪے نیاز دارید من در خدمت شمام ... محڪم توے صورتش نگاه ڪردم ... حالت چہره اش تمام نظریاتم رو تقویت مےڪرد ... چرا مدیر اینجا نیست؟ ... بدون اینڪہ بہش توجه ڪنم در رو باز ڪردم و رفتم داخل ... منشے از جاش بلند شد و اومد سمتم ... اما قبل از اینڪہ چیزی بگہ ... من وسط اتاق مدیر ایستاده بودم ... محڪم و با حالتے ڪاملا تہاجمے اولین حملہ رو شروع ڪردم... - چہ ڪسے پاے تلفنہ ... ڪہ صحبت باهاش از قتل یہ دانش آموز توے ساعت درسے... توے مدرسہ اے ڪہ تو مدیرش هستی مہمتره؟ ... واست مہم نیست؟ ... یا بہ هر دلیلے از مرگ اون دانش آموز خوشحالے؟ ... خشڪش زد ... هنوز تلفن توے دستش بود ... چند قدم جلوتر رفتم ... حالا دیگہ دقیقا جلوے میزش ایستاده بودم ... ڪمے خم شدم و هر دو دستم رو گذاشتم روے میز ... و محڪم توے چشم‌هاش زل زدم ... - ازت پرسیدم ڪے پشت خطہ؟ ... فریاد دومم بے نتیجه بود ... سریع بہ خودش اومد و تلفن رو گذاشت ... - شما همیشہ و با همہ اینطور پرخاشگر برخورد مے ڪنید؟... از جاش بلند شد و رفت سمت در ... و در رو پشت سر منشیش بست ... - یادم نمیاد جواب سوالم رو گرفتہ باشم؟ ... چند لحظه صبر ڪرد ... سعے مےڪرد بہ خودش و شرایط مسلط بشہ ... اما چہ نیازے بہ این ڪار داشت؟ ... - تلفن فوري و شخصے بود ... و اگہ قصد دارید این بار سوال ڪنید چہ ڪار شخصےاے مےتونہ از پیگیرے یہ قتل توے دبیرستان من مهم تر باشہ ... باید یادآورے ڪنم براے پاسخ بہ چنین سوال هایے و سرڪشے توے امور شخصے من و دبیرستانم ... باید دلیلے داشتہ باشید ڪہ این سوال ها با تحقیق درباره قتل رابطہ داره ... ڪہ در این صورت، لازم مےدونم یہ تماس شخصے دیگہ بگیرم ... البتہ این بار با وڪیلم... دلیلے وجود داره ڪہ تماس هاے ڪارے من بہ این قتل مربوط باشہ؟ ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ سلام به تنها منجی بشریت از طرف کسانی که گذشته را تغییر دادند فرقی نمی‌کند ز کجا می‌دهی سلام او می‌دهد جواب سلام تو را... ✋ 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ .برخورد خوب و دلایلی که ابراهیم آورد باعث تغییر کلی در رفتارش شد او به یکی از بچه های خوب محل تبدیل شــد. همه خاف کاری های گذشته را کنار گذاشت. این پسر نمونه ای از افرادی بودکه ابراهیم با برخورد خوب و .استدلال و صحبت کردن های به موقع، آن ها را متحول کرده بود !نام این پسر هم اکنون بر روی یکی از کوچه های محله ما نقش بسته است ٭٭٭ پاییز ۱۳۶۱ بود. با موتور به سمت میدان آزادی می رفتیم. می خواستم ابراهیم .را برای عزیمت به جبهه به ترمینال غرب برسانم یک ماشــین مدل بالا از کنار ما رد شــد. خانمی کنار راننده نشسته بود که .حجاب درستی نداشت. نگاهی به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد !ابراهیم گفت: سریع برو دنبالش من هم با سرعت به ســمت ماشین رفتم. بعد اشاره کردیم بیا بغل، با خودم .گفتم: این دفعه حتماً دعوا می کنه .اتومبیل کنار خیابان ایستاد. ما هم کنار آن توقف کردیم منتظــر برخورد ابراهیم بودم. ابراهیم کمی مکــث کرد و بعد همینطور که !روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش را دیده بود، توقع چنین ســلام .و علیکی را نداشت بعد از جواب ســام، ابراهیم گفت: من خیلی معذرت می خوام، خانم شما فحش بدی به من و همه ریش دارها داد. می خواهم بدونم که… راننده حرف !ابراهیم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بیجا کرد ابراهیم گفت: نه آقا اینطــوری صحبت نکن. من فقط می خواهم بدانم آیا حقی از ایشــان گردن بنده اســت؟ یا من کار نادرستی کردم که با من اینطور !برخورد کردند؟ .راننــده اصلا فکر نمی کرد ما اینگونه برخورد کنیم. از ماشــین پیاده شــد صورت ابراهیم را بوسید و گفت: نه دوست عزیز، شما هیچ خطائی نکردی. ما .اشتباه کردیم. خیلی هم شرمنده ایم. بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد این رفتارها و برخوردهای ابراهیم، آن هم در آن مقطع زمانی برای ما خیلی .عجیب بود .امــا با این کارها راه درســت برخورد کردن با مردم را به ما نشــان می داد همیشه می گفت: در زندگی،آدمی موفق تراست که در برابر عصبانیت دیگران .صبور باشد .کار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود )ِنحــوه برخورد او مرا به یاد این آیــه می انداخت: » بندگان)خاص خداوند رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند )وسخنان ناشایست بگویند( به آن ها سلام می گویند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 در راستای تلاش برای ظهور منجی بشریت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه)، قصد داریم منتظران حضرت را از مقاصد شوم دشمنان خبیث اسلام آگاه کرده و آنان را با امام زمان و مذهب شیعه آشنا کنیم. از خداوند منان برای منتظران حضرتش آگاهی و صبر خواستاریم. ان شاءالله که مورد عنایت حضرت مهدی(عج) قرار بگیرد🤲 به یاری خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وعده ما ان شاءالله و امام زمانی(عج) در کانال شهداء و مهدویت تاریخ شروع: جمعه مورخ: 1401/9/18 من الله توفیق ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔ببخش اربابم که نفهمیدم امروز روز توست ... ❤️ خدا ڪند ڪہ ڪسے حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش ڪسے رها نشود خدا ڪند ڪہ نیفتد ڪسی ز چشم نگار بہ نزد یار چو ما پسٺ و بے بها نشود جواب نالہ ے ما را نمےدهد "دلبر" خدا ڪند ڪہ ڪسےتحبس الدعا نشود @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔ماسینه زدیم، بیصداباریدند ازهرچه که دم زدیم آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم از آخرمجلس شهداراچیدند💔 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
مداحی آنلاین - به طاها به ياسين - علی فانی.mp3
5.77M
ویژه (عج) 🍃ندیدم شهی در دل آرایی تو 🍃به قربان اخلاق مولایی تو 🎤 👌بسیار دلنشین گرچه یک عمر من از دلبر خود بی‌خبرم لحظه‌ای نیست که یادش برود از نظرم نه که امروز بود دیده من بر راهش از همان روز ازل منتظر منتظرم 💔 🌷 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ تا بہ ڪے هجر وغریبے وفراق وانتظار جلوہ ڪن برآشنایت یا اباصالح بیا ڪے رسدلطف پیامت برهمہ خلق جہان ڪے رسد بانگ ندایت یااباصالح بیا 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ ســاعت ده شب بود. تو کوچه فوتبال بازی می کردیم. اسم آقا ابراهیم را از .بچه های محل شنیده بودم، اما برخوردی با او نداشتم مشغول بازی بودیم. دیدم از سر کوچه شخصی با عصای زیر بغل به سمت !ما می آید. از محاسن بلند و پای مجروحش فهمیدم خودش است کنار کوچه ایســتاد و بازی ما را تماشا کرد. یکی از بچه ها پرسید: آقا ابرام بازی می کنی؟ .گفت: من که با این پا نمی تونم، اما اگه بخواهید تو دروازه می ایستم بازی من خیلی خوب بود. اما هر کاری کردم نتوانســتم به او گل بزنم! مثل .حرفه ای ها بازی می کرد نیم ســاعت بعد، وقتی توپ زیر پایش بود گفت: بچه ها فکر نمی کنید الان !دیر وقته، مردم می خوان بخوابن تــوپ و دروازه ها را جمع کردیم. بعد هم نشســتیم دور آقا ابراهیم. بچه ها .گفتند: اگه می شه از خاطرات جبهه تعریف کنید آن شــب خاطره عجیبی شنیدم که هیچ وقت فراموش نمی کنم. آقا ابراهیم :می گفت در منطقه غرب با جواد افراســیابی رفته بودیم شناســائی. نیمه شب بود و ما .نزدیک سنگرهای عراقی مخفی شده بودیم بعد هوا روشــن شــد. ما مشــغول تکمیل شناســائی مواضع دشمن شدیم همینطور که مشــغول کار بودیم یکدفعه دیدم مار بســیار بزرگی درســت به !سمت مخفیگاه ما آمد مار به آن بزرگی تا حالا ندیده بودم. نفس در سینه ما حبس شده بود. هیچ .کاری نمی شد انجام دهیم اگر به ســمت مار شــلیک می کردیم عراقی ها می فهمیدنــد، اگر هم فرار .می کردیــم عراقی ها ما را می دیدند. مار هم به ســرعت به ســمت ما می آمد .فرصت تصمیم گیری نداشتیم .آب دهانم را فرو دادم. در حالی که ترسیده بودم نشستم وچشمانم را بستم !گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهرای مرضیه۳ قسم دادم زمان به سختی می گذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز .کردم با تعجب دیدم مار تا نزدیک ما آمده و بعد مسیرش را عوض کرده و از ما !دور شده آن شــب آقا ابراهیم چند خاطره خنده دار هم برای ما تعریف کرد. خیلی .خندیدیم بعد هم گفت: ســعی کنید آخر شــب که مردم می خواهند استراحت کنند .بازی نکنید از فردا هر روز دنبال آقا ابراهیم بودم. حتی وقتی فهمیدم صبح ها برای نماز .مسجد می رود. من هم به خاطر او مسجد می رفتم تاثیــر آقا ابراهیم روی من و بچه های محل تا حدی بود که نماز خواندن ما .هم مثل او آهسته و با دقت شده بود مدتی بعد وقتی ایشان راهی جبهه شد ما هم نتوانستیم دوریش راتحمل کنیم .و راهی جبهه شدیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 در راستای تلاش برای ظهور منجی بشریت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه)، قصد داریم منتظران حضرت را از مقاصد شوم دشمنان خبیث اسلام آگاه کرده و آنان را با امام زمان و مذهب شیعه آشنا کنیم. از خداوند منان برای منتظران حضرتش آگاهی و صبر خواستاریم. ان شاءالله که مورد عنایت حضرت مهدی(عج) قرار بگیرد🤲 به یاری خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وعده ما ان شاءالله و امام زمانی(عج) در کانال شهداء و مهدویت تاریخ شروع: جمعه مورخ: 1401/9/18 من الله توفیق ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59