eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ [اَلسَّلاَمُ‌عَلَيْكَ حِينَ‌تُصَلِّي‌وَتَقْنُتُ اَلسَّلاَمُ‌عَلَيْكَ حِينَ‌تَرْكَعُ‌وَتَسْجُدُ..] برتوهنگامےکہ نمازمےخوانےوقنوت‌بجامےآورۍ، برتوزمانےڪہ ركوع‌وسجودمےنمایۍ... ...💔 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ .همه آماده حرکت به سمت فکه بودند از دور ابراهیــم را دیدم. با دیدن چهره ابراهیــم دلم لرزید. جمال زیبای او !ملکوتی شده بود صورتش ســفیدتر از همیشــه بود. چفیه ای عربی انداخته و اورکت زیبائی پوشــیده بود. به ســمت ما آمد و با همه بچه ها دســت داد. کشیدمش کنار و !گفتم: داش ابرام خیلی نورانی شدی نفس عمیقی کشــید و با حســرت گفت: روزی که بهشتی شهید شد خیلی ناراحت بودم. اما باخودم گفتم: خوش به حالش که با شــهادت رفت، حیف .بود با مرگ طبیعی از دنیا بره ،اصغر وصالی، علی قربانی، قاســم تشــکری و خیلی از رفقای ما هم رفتند .طوری شده که توی بهشت زهرا بیشتر از تهران رفیق داریم مکثی کرد و ادامه داد: خرمشهر هم که آزاد شد، من می ترسم جنگ تمام .بشه و شهادت را از دست بدهم، هرچند توکل ما به خداست ،بعــد نفس عمیقی کشــید وگفت: خیلی دوســت دارم شــهید بشــم. اما !خوشگل ترین شهادت رو می خوام بــا تعجب نگاهش کــردم. منتظر ادامه صحبت بودم که قطرات اشــک از .گوشه چشمش جاری شد ابراهیم ادامه داد: اگه جائی بمانی که دســت احدی به تو نرســه، کسی هم تو رو نشناســه، خودت باشی وآقا، مولا هم بیاد سرت رو به دامن بگیره، این .خوشگل ترین شهادته گفتم: داش ابرام تو رو خدا این طوری حرف نزن. بعد بحث را عوض کردم و گفتم: بیا با گروه فرماندهی بریم جلو، این طوری خیلی بهتره. هر جا هم که .احتیاج شد کمک می کنی .گفت: نه، من می خوام با بسیجی ها باشم .بعد با هم حرکت کردیم و آمدیم سمت گردان های خط شکن ۲۰۲ آن ها مشغول آخرین آرایش نظامی بودند.گفتم: داش ابرام، مهمات برات چی بگیرم؟ گفت: فقط دو تا نارنجک، اسلحه هم اگه احتیاج شد از عراقی ها !می گیریم حاج حسین الله کرم از دور خیره شده بود به ابراهیم! رفتیم به طرفش. حاجی .محو چهره ابراهیم بود .بی اختیار ابراهیــم را در آغوش گرفت. چند لحظه ای در این حالت بودند .گویی می دانستند که این آخرین دیدار است بعد ابراهیم ســاعت مچی اش را باز کرد و گفت: حســین، این هم یادگار !برای شما چشــمان حاج حسین پر از اشک شــد، گفت: نه ابرام جون، پیش خودت .باشه، احتیاجت می شه .ابراهیم با آرامش خاصی گفت: نه من بهش احتیاج ندارم حاجی هم که خیلی منقلب شــده بود، بحــث را عوض کرد و گفت: ابرام جــون، برا عملیــات دو تا راهکار عبوری داریم، بچه هــا از راهکار اول عبور .می کنند .من با یک ســری از فرمانده ها و بچه های اطاعات از راهکار دوم می ریم .تو هم با ما بیا ابراهیــم گفت: من از راهکار اول با بچه های بســیجی می رم. مشــکلی که نداره!؟ .حاجی هم گفت: نه، هر طور راحتی ابراهیــم از آخریــن تعلقات مادی جدا شــد. بعد هم رفــت پیش بچه های .گردان هایی که خط شکن عملیات بودند و کنارشان نشست 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بزنش... بزنش» پخش تصاویری از جنایت رخ داده در کرج برای اولین بار و همزمان با برگزاری اولین جلسه دادگاه بررسی شهادت شهید عجمیان 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
‌🌷مهدی شناسی ۴۳۰🌷 🌹ﻟَﺎﺋِﺬٌ ﻋَﺎﺋِﺬٌ ﺑِﻘُﺒُﻮﺭِﻛُﻢ🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🔶ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻡ: ۱-ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻋﺼﻤﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ‌ﻫﺎﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﺼﻮﻥ ﻣﻲ‌ﻣﺎﻧﻴﻢ. ۲-ﺷﻤﺎ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮔﺬﺭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺍﻣﻨﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻧﻤﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﺩ. 🔶" ﻟَﺎﺋِﺬٌ "یعنی ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺴﺘﻮﺭ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻴﻔﺘﺪ. 🔶»ﺑِﻘُﺒُﻮﺭِﻛُﻢ«: ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﻨﻴﻢ ﺍﻣّﺎ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻳﻢ ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺍﺋﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﻗﺒﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ. 🔶ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺗﻬﺎ ﺷﻮﻕ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ، ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﻢ.ﺑﺎ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺑﻲ‌ﻋﺮﺿﮕﻲ ﻣﺎ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻲ‌ﺭﻭﺩ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﻮﺩﺗﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﻣﻲ‌ﺁﻳﺪ. 🔶" ﺇِﻟَﻬِﻲ ﻫَﺐْ ﻟِﻲ ﻛَﻤَﺎﻝَ ﺍﻟِﺎﻧْﻘِﻄَﺎﻉِ ﺇِﻟَﻴْﻚ" ﺧﺪﺍﻳﺎ!ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺟﻬﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺷﻮﺩ. ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻧﻘﻄﺎﻉ ﻣﻲ‌ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ زیارت شونده ﻛﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻓﻴﺾ ﺍﺳﺖ ، ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺭﻳﻢ. 🔶ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺻﻮﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﺪﻕ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﺻﺪﻕ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲ‌ﮔﺬﺍﺭﺩ. ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺯﺍﺋﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ. ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ. 🔶ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻋﺘﺼﺎﻡ ﻭ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﻲ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ که اولا ﺍیشان ﻭﻟﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺛﺎﻧﻴﺎً ﻣﺤﺒﺘﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺛﺎﻟﺜﺎً ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻜﻨﻢ. ﺭﺍﺑﻌﺎً ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ. ﺧﺎﻣﺴﺎً ﻣﻌﺮﻓﺘﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ‌ﻳﺎﺑﺪ. 🌹مُستَشفِعٌ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﺰَّ ﻭَ ﺟَﻞَّ ﺑِﻜُﻢ🌹 🍃ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺍﺯ ﻃﻠﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﺑﺴﻮﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺷﻤﺎ.ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻓﻲ ﺍﻟﻮﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻮﻡ. 🍃۱-ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﺩﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻢ ﻭ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺭﻡ. ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺍﺋﻢ ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ ﺗﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ. 🍃۲-ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﻋﺎﻱ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻣﻘﺒﻮﻝ ﻭ  ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﻣﻘﺎﻡ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻭ ﻣﻌﻴﺖ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ. 🍃امام ﻭﺟﻪ ﺍﻟﻠﻪ است ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ،ﻧﻪ ﭘﻮﻝ، ﻧﻪ ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ.ﻫﻴﭻ‌ ﻛﺪﺍﻡ ﻧﻤﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻛﻨﻨﺪ.ﻓﻘﻂ ﺍﻣﺎﻡ زمان ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺻﺎﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺷﻮﺩ. 🍃ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻫﺮ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﻲ‌ﺩﻫﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺎﺩﻱ ﺑﺎﻻ‌ ﻣﻲ‌ﺑﺮﺩ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻫﻢ ﺣﻖ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 🍃ﺧﺪﺍﻳﺎ !‌ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺖ ﺑﻴﺎﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ امام زمانم ﻣﻮﺟﻪ‌ﺗﺮ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ.ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳشان ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﻗﺒﻮﻟﻢ کنند ﻭ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﻳﻲ ﻭ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺑﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﺪﻫﻨﺪ. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💙 :) 🌱 اسمے ڪہ هرگز نشنیده ایم ؟! یہ خونہ قدیمے ... دو طبقہ اما تمیز و نوسازی شده ... مادرش هنوز گریہ مےڪرد ... بہ زحمت مےتونست حرف بزنہ ... برام عجیب بود ... از زمانے ڪہ خبر مرگ پسرشون رو شنیده بودن، چند ساعت مےگذشت ... و یہ بچہ شرور، چیزے نبود ڪہ این همہ بہ خاطرش گریہ ڪنن ... پدرش برای بانڪ ڪار مےڪرد ... و مادرش خیاط لباس هاے مجلسے و پرام ... هر دوشون بہ سختے ڪار مےڪردن تا بتونن پسرشون رو بہ یہ ڪالج و دانشگاه خوب بفرستن ... تا بتونہ آینده خوبے داشتہ باشہ ... چیزے ڪہ ڪریس هم، توے سال آخر عمرش بہ دنبالش بود ... دیدن تلاش خانواده باعث شده بود مسیرش رو عوض ڪنہ؟... یا بعد از عوض شدن مسیرش، تلاش خانواده چند برابر شده بود؟ ... هر چند، مادرش بیشتر از سہ سال بود ڪہ براے ڪمڪ بہ مخارج خانواده وارد عرصہ شده بود ... چیزے مبهم و گنگ توے ذهنم موج مےزد ... چیزے ڪہ هیچ سوالے آرامش نمےڪرد و نمےتونستم پیداش ڪنم ... چیزے ڪہ توے حرف هاے پدر و مادرش هم بهش اشاره اے نمےشد ... تنها اشاره ارزشمند ... اسم ساندرز بود ... اونها حتے بہ اینڪہ پسرشون سابقا عضو یہ گروه گنگ بوده، اشاره اے نڪردن ... - لالا ... دخترے رو بہ این اسم مےشناسید؟ ... با شنیدن این اسم ... هر دوشون جا خوردن ... چشم هاے مادرش پرید و نگاهے ڪہ توش نگرانے با قدرے ترس قاطے شده بود رو، چرخوند سمت همسرش ... ذهن خودش نمےتونست جوابے براش پیدا ڪنہ ... آقاے تادئو ڪمے خودش رو روے مبل جا بہ جا ڪرد ... نسبت بہ همسرش، ڪنترل بیشترے روے چهره اش داشت ... اما اون هم ... - خیر ڪارگاه ... ما هرگز چنین اسمے رو نشنیدیم ... با هیچ جملہ‌اے بہ این اندازه نمےتونستم مطمئنم بشم ڪہ اونها دارن خیلے چیزها رو مخفے مےڪنن ... اما چرا؟ ... چرا باید بہ افرادے ڪہ دنبال پیدا ڪردن قاتل پسرشون هستن دروغ بگن؟ ... اوبران هنوز مےخواست با اونها صحبت ڪنہ ... اما صحبت باهاشون دیگہ فایده اے نداشت ... نمےشد بہ هیچ حرف شون اعتماد ڪرد ... نہ تا وقتے ڪہ بہ جواب این چرا ... پے مےبردم ... از جا بلند شدم ... - خانم تادئو ... مےتونید اتاق ڪریس رو بهم نشون بدید؟ ... نگاهے بہ همسرش ڪرد و از جا بلند شد ... انگار منتظر اجازه و تایید اون بود ... نسبت بہ همسرش ڪنترل ڪم ترے روے خودش داشت ... باید از همدیگہ جداشون مےڪردم ... اینطورے دیگہ نمےتونست در پاسخ سوال ها بہ شوهرش تڪیہ ڪنہ ... و اوضاع آشفتہ درونش این فرصت رو در اختیارم مےگذاشت ڪہ جواب اون چرا رو پیدا ڪنم ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
یکی میگفت: شب فرارسیده دیگری گفت: صبح درراه است... ⭐️نگرش مثبت نیمی از موفقیت است✨ شبتون در آرامش 🍃🌺 ✨⭐️🌟🌙 @hedye110
﷽❣ ❣﷽ ‌یازﺩﻩ ﭘﻠﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻠﮑﻮﺕ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺷﻮﻕ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺩﺍﺭﺩ 🥀ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺸﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﺻﺒﻮﺭﺕ،ﺗﻨﻬﺎ 🕋ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺰﻥ، ﮐﻌﺒﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﺩﺍﺭﺩ... 🌺سلام بر موعود مهربان... @shohada_vamahdawiat
﷽ گردان کمیل، خط شــکن محور جنوبی و ســمت پاســگاه بــود. یکی از :فرماندهان لشکر آمد و برای بچه های گردان شروع به صحبت کرد ،برادرها، امشب برای عملیات والفجر به سمت منطقه فکه حرکت می کنیم دشمن سه کانال بزرگ به موازات خط مرزی، جلوی راه شما زده تا مانع عبور .شــود. همچنین موانع مختلف را برای جلوگیری از پیشروی شما ایجاد کرده .اما انشاءالله با عبور شما از این موانع و کانال ها، عملیات شروع خواهد شد با استقرار شما در اطراف پاسگاه های مرزی طاووسیه و رُشیدیه، مرحله اول .کار انجام خواهد شد بعد بچه های تازه نفس لشکر سیدالشهدا و بقیه رزمندگان از کنار شما عبور خواهند کرد و برای ادامه عملیات به سمت شهر العماره عراق می روند و .انشاءالله در این عملیات موفق خواهید شد :ایشان در مورد نحوه کار و موانع و راه های عبور صحبتش را ادامه داد و گفت مسیر شما یک راه باریک در میان میادین مین خواهد بود. انشاءالله همه شما که .خط شکن محور جنوبی فکه هستید به اهداف از پیش تعیین شده خواهید رسید صحبت هایش تمام شــد. بلافاصله ابراهیم شروع به مداحی کرد، اما نه مثل .همیشه! خیلی غریبانه روضه می خواند و خودش اشک می ریخت .روضه حضرت زینب را شروع کرد :بعد هم شروع به سینه زنی کرد، اولین بار بود که این بیت زیبا را شنیدم امان از دل زینب چه خون شد دل زینب بچه ها با ســینه زنی جواب دادند. بعد هم از اســارت حضرت زینب و .شهدای کربلا روضه خواند در پایان هم گفت: بچه ها، امشــب یا به دیدار یار می رسید یا باید مانند عمه .سادات، اسارت را تحمل کنید و قهرمانانه مقاومت کنید بعد از مداحی عجیب ابراهیم، بچه ها در حالی که صورت هایشان خیس از اشک بود بلند شدند. نماز مغرب وعشاء را خواندیم. از وقتی ابراهیم برگشته .سایه به سایه دنبال او هستم! یک لحظه هم از او جدا نمی شوم مــن به همراه ابراهیم، یکی از پل های ســنگین و متحرک را روی دســت .گرفتیم و به همراه نیروها حرکت کردیم حرکت روی خاک رملی فکه بســیار زجــرآور بود. آن هم با تجهیزاتی به وزن بیش از بیســت کیلو برای هر نفر! ما هم که جدای از وســایل، یک پل !سنگین را مثل تابوت روی دست گرفته بودیم همه به یک ستون و پشت سر هم از معبری که در میان میدان های مین آماده .شده بود حرکت کردیم حدود دوازده کیلومتر پیاده روی کردیم. رسیدیم به اولین کانال در جنوب .فکه. بچه ها دیگر رمقی برای حرکت نداشتند ساعت نه ونیم شب یکشنبه هفدهم بهمن ماه بود. با گذاشتن پل های متحرک .و نردبان، از عرض کانال عبور کردیم. ســکوت عجیبی در منطقه حاکم بود !عراقی ها حتی گلوله ای شلیک نمی کردند یک ربع بعد به کانال دوم رسیدیم. از آن هم گذشتیم. با بیسیم به فرماندهی .اطاع داده شد .چند دقیقه ای نگذشته بود که به کانال سوم رسیدیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
✨‌در سبک زندگي مهدوي، زيبايي هايي است که در زندگي هاي معمولي کمتر پيدا مي شود. ✨مهدي ياوران وقتي زندگي خود را بر اساس آموزه هاي دين برنامه ريزي ميکنند لذتي مي برند که بسياري از انسان ها از آن لذت محروم هستند. ✨در اين نوع شيوه زندگي، به مهماني دادن و محبت به مهمان توجه ويژه اي شده است و از طرفي به ميزبان ميگويد نگران نباش، روزيِ مهمان قبلا آماده شده است. ✨رسول مهرباني ها ميفرمايند: «همانا مهمان با آمدنش، روزي خود را از آسمان براي ميزبان به همراه مي آورد و هر گاه غذا خورد، خدا به بركت آمدنش نزد آنها، آنها را مي بخشد» (کافي ج ۶ ص ۲۸۴) ✨گفتني است که کساني که اهل مهماني دادن هستند، از نشاط بيشتري نسبت به بقيه برخوردار هستند و کمتر دچار افسردگي و بيماري هاي روحي ميشوند. 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
با امام زمان (عج) دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد  پایان بده براین شب یلداشتاب کن در انتظار آمدنت روزها گذشت ای وعده ی قدیمی فردا شتاب کن ای وارث عدالت و صبر و غم علی با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن جانم به لب رسیدازاین روزگار پست آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن برآن پدرکه با سر زانو رسیدو دید نقش زمین جوان خودش راشتاب کن برآن پدر که پیکر فرزند خویش را برخاک میسپرد به صحرا شتاب کن برآن تنی که زخمی تیرسه شعبه شد برآن سریکه رفت به نی ها شتاب کن برخانمی که در دم گودال میگرفت با ناله ذکر”وای حسینا” شتاب کن روضه گرفته ایم که شاید نظر کنی روضه برای حضرت سقا شتاب کن جان سه ساله دخترکی که گرفته بود بر روی دامنش سر بابا شتاب کن الزمان(عج)ادرکنی الزمان (عج)اغثنی 🔸شاعر: 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🥀پنجـشنبه است به رسم کهن،یاد میکنیم از آنها که وقتـشان و مکانشان از ما جـداست یاد میکنیـم از آنها که دلتـنگشان میـشویم یاد میکنیـم از آنها که هنـوز دوستـشان داریم یاد میکنیم از همه شهـدا،علمـا و درگذشتـگانمان 🌼با فاتحه و صلواتی بر محمد و آل محمد🌼 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
‌‌ 🌷مهدی شناسی ۴۳۱🌷 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🍃ﺩﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﺒﻴﺮﻩ ﺍﺯ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ (ﻉ) ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﻠﯽ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ (ﻉ) ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺳﻼ‌ﻡ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻌﺪﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻼ‌ﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻏﺎﯾﺐ ﺍﺳﺖ. 🍃ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﯼ علیه السلام ﺍﺯ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ (ﻉ) ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. و مشخص می کنند ﻣﻦ ﻭﻗﺘﻲ ﺯﺍﺋﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻡ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ؟ 🍃ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺩﻋﺎ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺨﺶ "ﺧﻮﺩ ﺷﻨﺎﺳﯽ" ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ‌ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺯﺍﺋﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ. ﻋﻜﺎﺱ ، ﻋﮑﺲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺯﺍﺋﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺗﻮﺵ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﻋﯿﺒﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ. 🍃 ﮔﺎﻫﻲ ﻣﻌﺮﻓﯽ‌ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ را ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻴﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ‌ﺩﺍﻣﻦ ﻭ ﺑﺪ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﻭ ﻣﺸﺮﮎ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺍﻻ‌ﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺷﻤﺎﺭﻧﺪ. 🌹 ﻣُﺴْﺘَﺸْﻔِﻊٌ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﺰَّ ﻭَ ﺟَﻞَّ ﺑِﻜُﻢْ 🌹  🔶ﺷﻔﻊ ﺑﻪ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﺩﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﭽﺴﺒﺪ ﻭ ﻣﺴﺘﺸﻔﻊ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﻠﺐ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. 🔶 ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﺎﯾﺖ،ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ی امام هر زمان ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﺩ. « ﺑِﻜُﻢْ »‌ یعنی ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﻮﺩ، ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﻭﺻﻮﻝ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﻮﺩ، ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻭﺻﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﮔﺮﺩﺩ. 🔶ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﭽﺴﺒﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺩﺭ ﻓﻼ‌ﻥ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻓﻼ‌ﻥ ﻭﻟّﻲ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﻴریم ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺪهیم ﻭ ﻟﺒﺎﺳمان ﮐﺜﯿﻒ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎشیم؟ 📝ﻣﻌﻤﻮﻻ‌ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺷﻔﯿﻊ ﻭ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺁﻥ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻭ ﺍﻋﺎﻧﺖ (ﻛﻤﻚ) ﺷﻮﺩ، ﺣﺎﻝ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﻭﺳﺎﻃﺖ امام زمان ﺭﺍ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﯾﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍر ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻖ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ. 📝 ﻫﺮ ﻓﯿﺾ ﻣﺎﺩﯼ،ﻣﻌﻨﻮﯼ،ﻇﺎﻫﺮﯼ،ﺑﺎﻃﻨﯽ، ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯼ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ، ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ امام زمان ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ. 📝ﺍﻟﻠﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﺎﻣﻊ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﯿﺾ ﺟﺎﻣﻊ ﻭ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺯﻣﺎﻧﻢ ﺑﺴﻂ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ امام مهدی علیه السلام ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﺩ. 📝ﻫﻤﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺳﺎﻃﺖ ایشان بی ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﻧﺪ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻖ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﻱ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻗﺎﺋﻞ ﻧﻴﺴﺖ. ﻭﺳﺎﻃﺖ ﺣﻀﺮت ﻇﺮﻑ ﻭﺟﻮﺩﻱ ما ﺭﺍ ﻣﻨﺒﺴﻂ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ. 📝ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﺪ. ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻓﻴﻠﺘﺮ ﻭ ﺗﺼﻔﻴﻪ‌ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ‌ﻫﺎ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﮔﺮﺩﺩ. 📝ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ امام ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﻛﻨﺪ.ایشان ﺳﺒﺐ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺗﺼﻔﯿﻪ ﺷﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﭘﺎﯼ امام زمان‌ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻃﻠﺐ ﻛﻨﻴﻢ ﻓﻘﻂ ﻧﻔﺴﺎﻧﯿﺎﺕ ﻣﺎﺳﺖ. ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﺎ ﺣﻖ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﻢ ﻭ ﺷﮑﺮ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻴﻢ  ﻭ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺣﻔﻆ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﺮﻭﺩ. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
حضرت‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها‌فرمودند: خوشرویی‌هنگام‌روبه‌روشدن‌با مومن‌بهشت‌را‌برفردخوش‌رو‌ واجب‌میکند... 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
💙 :) 🌱 اتاق مقتول قبل از اینڪہ شوهرش فرصت پیدا ڪنہ همراه خانمش بلند شہ ... با لبخند بہ لوید نگاه ڪردم ... - ڪارآگاه اوبران ... شما بہ صحبت تون با آقاے تادئو ادامہ بدید... بهتر از هر شخص دیگہ اے ... اوبران مےتونست توے چنین شرایطے منظور حالت و نگاه من رو بخونہ ... با نگاه معنادارے چرخید سمت پدر مقتول ... - خوب آقاے تادئو ... گفتید ڪہ ... و من دنبال مادرش ... از پلہ ها بالا مےرفتم ... توے در ایستاده بود ... و من با دستڪش ڪل اتاق رو مےگشتم ... - آخرین بار ڪے اتاق پسرتون رو تمیز ڪردید؟ ... چشم هاے سرخش دوباره لرزید ... - ڪریس خودش اتاقش رو تمیز مےڪنہ... این بار صداش هم لرزید ... - یعنے مےڪرد ... هنوز نتونستہ بود مرگ پسرش رو باور ڪنہ ... باور ڪردنش سخت بود ... همون طور ڪہ باورش براے من ... ڪہ یہ پسر 16 ساله چنین اتاق مرتب و تمیز داشتہ باشہ ... چند لحظہ بهش نگاه ڪردم ... - خانم تادئو ... من بیشتر از 8 سالہ ڪہ دارم توے دایره جنایے ڪار مےڪنم ... شاید بہ نظر جوون بیام و 8 سال زیاد نباشہ اما نسبت بہ خیلے از همڪارهام ڪارم بهتره ... پسر شما قبلا عضو یہ گنگ بوده ... چیزے ڪہ اصلا بهش اشاره نڪردید ... و خودتون هم مےدونید چقدر مےتونہ در پیدا ڪردن قاتل مهم باشہ ... شما مادرش هستید ... مادرے ڪہ اون رو بزرگ ڪرده و براش زحمت ڪشیده ... چطور مےتونید بہ ما دروغ بگید؟ ... نمےخواید قاتل پسرتون رو پیدا ڪنیم؟ ... نشست روے تخت ڪریس ... نمےتونست جلوے اشڪ هاش رو بگیره ... تمام بدنش مےلرزید ... - شوهرم گفت اگہ پلیس ها بفهمن ڪریس عضو گنگ بوده بیخیال پیدا ڪردن قاتل میشن ... میگن درگیرے بین اعضاے گنگ یا دو تا گنگ دیگہ بوده و همہ چیز تمام میشہ ... و خیلے راحت پرونده رو مختومہ اعلام مےڪنن ... من فقط مےخوام قاتل پسرم پیدا بشہ ... مےخوام بہ سزاے ڪارے ڪہ با پسر من ڪرده برسہ ... دیگہ نمےتونست حرف بزنہ ... فقط گریہ مےڪرد ... حتے اگر دلدارے دادن رو بلد بودم ... چہ ڪلمہ‌اے مےتونست اون زن رو آرام ڪنہ؟ ... حتے زمانے ڪہ مےتونستیم قاتل رو پیدا ڪنیم ... هیچ وقت قلب خانواده مقتول آرام نمےشد ... - خانم تادئو ... مےدونم این ڪلمات قلب شما رو آروم نمےڪنہ ... و نمےتونم قول بدم صد در صد پیداش مےڪنیم ... اما مےتونم قول بدم برای پیدا ڪردن قاتل از هیچ ڪارے دریغ نمےڪنم ... متاسفم ڪہ ... این تنها قولے هست ڪہ مےتونم بهتون بدم ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
﷽❣ ❣﷽ 🔹 سلام به تنها منجی بشریت از طرف شهیدی که چای افطارش وسیله شهادتش شد. 🦋 فرقی نمی‌کند ز کجا می‌دهی سلام او می‌دهد جواب سلام تو را... ☀️ هر روزمان را با سلام بر امام‌زمان شروع کنیم. 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌼عهد نامه مولا جان! عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم. آمین یا رب العالمین🤲 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت سوم: ✨در روایت پیش به بحث نبوت پرداختیم و گفتیم خداوند کریم رسولان خود را فرستاد تا بندگان خود را هدایت کند و هم اینکه هیچ بهانه ای نباشد برای مردم که بگویند چرا رسولی از جانب خود نفرستادی تا مارا هدایت کند. خداوند بعد از فرستادن رسولانی از جانب خویش، حضرت محمد(صل الله علیه و اله وسلم) را به پیامبری مبعوث کرد و ایشان را خاتم الانبیاء معرفی کردند زیرا بعد ایشان هیچ پیامبری نخواهد آمد و هم اینکه دین اسلام کامل ترین دین هست. 🌷خداوند قبل از به دنیا امدن حضرت محمد (ص) مژده آمدن حضرت را از طریق پیامبران خویش به مردم داده بود چنانکه در کتب تورات و انجیل این روایت اورده شده که در زیر به ان اشاره می کنیم. 💫شواهدی از کتب مقدس درباره حضرت محمد(ص)💫 🍁 عده‌ای از محققین برآنند مراد انجیل یوحنا که حضرت عیسی آمدن "فارقلیط" را بشارت داده و در سه جا این لفظ را آورده، حضرت محمد (ص) است زیرا اینان این کلمه را به معنای ستوده ‌شده (محمد) تلقی کرده اند گرچه مسیحیان این کلمه را به معنای تسلی‌دهنده گرفته‌اند. به جز این مورد در هیجده مورد در تورات و انجیل درباره پیامبر اسلام سخن گفته شده است. ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم: « بنابه نقل تورات، حضرت موسى به قوم اسرائیل مى گوید: «یهوه، خدایت، نبى اى را از میان تو از برادرانت مثل من براى تو مبعوث خواهد گردانید او را بشنوید» و نیز خدا به موسى مى گوید: «نبى اى را براى ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هرآنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت. و هر کس که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم کرد.» ❣شکى نیست که این دو مورد آمدن پیامبرى را بشارت مى‌دهند. این پیامبر ویژگى‌هایى دارد؛ از جمله این که مانند موسى است و دیگر این که از میان برادران قوم اسرائیل برخواهد خواست. هیچ یک از انبیاء بنى اسرائیل ادعا نکرده‌اند که مانند موسى هستند. بدون شک مهم‌ترین ویژگى نبوت حضرت موسى این است که شریعتى خاص آورده است و وقتى گفته مى شود «نبى اى مانند موسى» حتماً باید این ویژگى در نظر گرفته شود. هیچ یک از انبیا ادعا نکرده اند که شریعتى خاص آورده است و حتى حضرت عیسى به گفته اناجیل همان شریعت موسى را اجرا مى کرده و مأموریتش براى همین بوده است: «گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم... پس هر که یکى از این احکام کوچک ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید او در ملکوت آسمان، بزرگ، خوانده خواهد شد» نکته دیگر این است که برطبق این دو مورد آن پیامبر «از میان برادران» بنى اسرائیل است و مشخص است که برادران بنى اسرائیل، بنى اسماعیل هستند. و این قید با وضوح نشان مى دهد که این پیامبر از بنى اسرائیل نیست. 🍁 آن پیامبر در بین یهودیان چنان معروف بوده که اشاره کوتاه «آن نبى» براى انتقال به آن کافى بوده است. به گفته برخى، آنان منتظر پیامبرى بوده اند که سید انبیا و بزرگ ترین آنان بوده است. منبع: سلیمانی اردستانی، قرآن کریم و بشارت‌های پیامبران، هفت آسمان، شماره 16، ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽ .ابراهیم هنوز مشــغول بود و در کنار کانــال دوم بچه ها را کمک می کرد خیلی مواظب نیروها بود. چــون در اطراف کانال ها پر از میادین مین و موانع .مختلف بود خبر رســیدن به کانال سوم، یعنی قرار گرفتن در کنار پاسگاه های مرزی و .شروع عملیات ،اما فرمانده گردان، بچه ها را نگه داشــت وگفت: طبق آنچه در نقشه است باید بیشــتر راه می رفتیم، اما خیلی عجیبه، هم زود رســیدیم، هم از پاسگاه ها !خبری نیست تقریباً همه بچه ها از کانال دوم عبور کردند. یکدفعه آســمان فکه مثل روز !!روشن شد .مثل اینکه دشمن با تمام قوا منتظر ما بوده. بعد هم شروع به شلیک کردند از خمپاره و توپخانه گرفته تا تیربارها که در دور دســت قرار داشت. آن ها از !همه طرف به سوی ما شلیک کردند بچه ها هیچ کاری نمی توانســتند انجام دهند. موانع خورشیدی و میدان های .مین، جلوی هر حرکتی را گرفته بود تعداد کمی از بچه ها وارد کانال ســوم شــدند. بســیاری از بچه ها در میان .خاک های رملی گیر کردند. همه به این طرف و آن طرف می رفتند بعضی از بچه ها می خواســتند باعبور از موانع خورشــیدی در داخل دشت .سنگر بگیرند، اما با انفجار مین به شهادت رسیدند اطراف مســیر پر از مین بود. ابراهیم این را می دانست، برای همین به سمت .کانال سوم دوید و با فریادهایش اجازه رفتن به اطراف را نمی داد همه روی زمین خیز برداشتند. هیچ کاری نمی شد کرد. توپخانه عراق کاملا .می دانست ما از چه محلی عبور می کنیم! و دقیقاً همان مسیر را می زد .همه چیز به هم ریخته بود. هر کس به سمتی می دوید دیگر هیچ چیز قابل کنترل نبود. تنها جایی که امنیت بیشتری داشت داخل !کانال ها بود. در آن تاریکی و شلوغی ابراهیم را گم کردم تا کانال سوم جلو رفتم، اما نمی شد کسی را پیدا کرد! یکی از رفقا را دیدم .و پرسیدم: ابراهیم را ندیدی!؟ گفت: چند دقیقه پیش از اینجا رد شد همین طور این طــرف و آن طرف می رفتم. یکی از فرمانده ها را دیدم. من را شناخت و گفت: سریع برو توی معبر، بچه هائی که توی راه هستند بفرست .عقب. اینجا توی این کانال نه جا هست نه امنیت، برو و سریع برگرد طبق دســتور فرمانده، بچه هائی را که اطراف کانال دوم و توی مسیر بودند .آوردم عقب، حتی خیلی از مجروح ها را کمک کردیم و رساندیم عقب این کار، دو سه ساعتی طول کشید. می خواستم برگردم، اما بچه های لشکر !گفتند: نمی شه برگردی! با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفتند: دستور عقب نشینی صادر شده، فایده نداره بری جلو. چون بچه های .دیگه هم تا صبح برمی گردند ســاعتی بعد نماز صبح را خواندم. هوا در حال روشن شدن بود. خسته بودم و ناامید. از همه بچه هایی که برمی گشــتند سراغ ابراهیم را می گرفتم. اما کسی .خبری نداشت دقایقی بعد مجتبی را دیدم. با چهره ای خاک آلود وخســته از ســمت خط برمی گشت. با ناامیدی پرسیدم: مجتبی، ابراهیم رو ندیدی!؟ .همینطور که به سمت من می آمد گفت: یک ساعت پیش با هم بودیم !با خوشحالی از جا پریدم، جلو آمدم وگفتم: خُب، الان کجاست؟ جواب داد: نمی دونم، بهش گفتم دســتور عقب نشینی صادر شده، گفتم تا .هوا تاریکه بیا برگردیم عقب، هوا روشن بشه هیچ کاری نمی تونیم انجام بدیم اما ابراهیم گفت: بچه ها توکانال ها هستند. من می رم پیش اون ها، همه با هم .برمی گردیم مجتبی ادامه داد: همین طورکه با ابراهیم حرف می زدم یک گردان از لشکر .عاشورا به سمت ما آمد ابراهیم سریع با فرمانده آن ها صحبت کرد و خبر عقب نشینی را داد. من هم .چون مسیر را بلد بودم، با آن ها فرستاد عقب خودش هم یک آرپی جی با چند تا گلوله از آن ها گرفت و رفت به سمت .کانال. دیگه از ابراهیم خبری ندارم ســاعتی بعد میثم لطیفی را دیدم. به همراه تعــدادی از مجروحین به عقب برمی گشت. به کمکشان رفتم. از میثم پرسیدم: چه خبر!؟ گفت: من و این بچه هائی که مجروح هســتند جلوتــر از کانال، لای تپه ها .افتاده بودیم. ابرام هادی به داد ما رسید یکدفعه سرجایم ایستادم. باتعجب گفتم: داش ابرام؟! خُب بعدش چی شد!؟ .گفت: به سختی ما رو جمع کرد. تو گرگ و میش هوا ما رو آورد عقب توی راه رسیدیم به یک کانال، کف کانال پر از لجن و … بود، عرض کانال .هم زیاد بود ابراهیم رفت دو تا برانکارد آورد و با آن ها چیزی شبیه پل درست کرد! بعد .هم ما را عبور داد و فرستاد عقب. خودش هم رفت جلو .ســاعت ده صبح، قرارگاه لشــکر در فکه محل رفت و آمد فرماند هان بود !خیلی ها می گفتند چندین گردان در محاصره دشمن قرار گرفته اند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ | تشنگان وصل 🌷 رهبر انقلاب: اینکه شما می‌بینید و می‌شنوید بعضی از این شهدای ما عاشقانه میکردند، خدای متعال یک نوری به دل آنها انداخته بود؛ با این نور یک حقیقتی را میدیدند، این بود که عاشق شهادت بودند. 👈 شهید سلیمانی میگفت... تهدیدش کردند که تو را میکشیم، گفت من دارم در بیابانها دنبالش میگردم، بلندی و پستی‌ها را طی میکنم دنبال همین. ۱۴۰۱/۰۸/۰۸ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat