💢پلیسی که از امام زمان(عج) خواست تا شهادتش را بیست روز دیگر به عقب بیاندازد
🔹زخمی روی گردنش دیدم و پرسیدم: معراج این جای چیه؟بعد از کلی اصرار گفت:دیشب توی یه روستا نزدیکهای سردشت با قاچاقچیان درگیر شدیم،منو گرفتن و میخواستن با چاقو شاهرگم رو قطع کنن همونجا اسم امام زمان رو صدا زدم و قسمش دادم که عروسی برادرم نزدیکه، با شهادت من عروسیش به عزا تبدیل میشه، بیست روز دیگه صبر کن.دقیقا بیست روز دیگه مدتی بعد از عروسی برادرش شهید شد.
🔹شهید معراج آیینی یازدهم آبان ۹۱ در بانه بر اثر درگیری با قاچاقچیان به شهادت رسید.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
بخوان دعای ِ فرج را ، که یار می آید
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
بخوان دعای فرج را ، ظهور نزدیک است
رسیده مـژده به دلـها ، قـرار می آید
بخوان دعای فرج را ، که عطر ِ لطف ِ خدا
از آستان ِ شَــه ِ خوش تبار می آید
بخوان دعای فرج را ، که شب رسیده به سر
قسم به خال ِ لبانش ، بهار می آید
بخوان دعای فرج را ، به حق ِ خون ِ حسین
زمان ِ وصل رسیده ، نگار می آید
بخوان دعای فرج را ، که وعده کرده خدا
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🕊أَمَّنْ یُجِیبُ
الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
🌟خدایا به حق این آیه
🕊مبارکه🌟🌙
🌟هر عزیزی تو دلش هر
🕊حاجتی دارد روا بفرما
🌟شب زیباتون متبرک به
🕊گرمی نگاه خدا
🌟الــهی🌟🌙
🕊دلخوشیهاتون افزون
🕊 جمع خانوادهتون پراز
🌟دلگرمی
🕊شبتون بخیر وپراز🌟🌙
🌟آرامش الهی🕊💐
💞💞🍃🍃
#روشنی_مهتاب
#صفحه_سی_یک
يكى از سربازان عُمَر به جبهه جنگ مى رود، مدّت زيادى در جبهه مى ماند و بعد از آن به مدينه باز مى گردد. شش ماه كه از آمدن او مى گذرد، همسرش براى او، پسرى به دنيا مى آورد.
آن مرد تعجّب مى كند، با خود مى گويد: آيا بچه از من است؟ من كه شش ماه است به مدينه آمده ام، نكند همسر من خطاكار باشد؟ نكند اين بچه حرام زاده باشد؟
او نزد عُمَر مى آيد و مى گويد: "جناب خليفه! من شش ماه است به مدينه آمده ام، امروز همسرم، فرزندى به دنيا آورده است. نظر شما چيست؟ آيا همسر من خطاكار است؟".
عُمَر قدرى فكر مى كند و مى گويد: "آرى! همسر تو زناكار است، بايد او را سنگسار كرد".
مأموران جلو مى آيند، آن زن را مى برند تا سنگسار كنند، آرى! بايد عفّت عمومى حفظ شود، بايد زناكار را به سزاى عملش رساند. آن زن هر چه گريه مى كند و سوگند ياد مى كند كه من پاكدامن هستم! عُمَر سخنش را قبول نمى كند.
نگاه كن! آن زن را در داخل گودال قرار داده اند، مردم سنگ هاى زيادى را در دست گرفته اند، آماده اند تا عُمَر دستور بدهد و آن زن را سنگسار كنند.
آنجا را نگاه كن! اين على(ع) است كه به اين سو مى دود، همه تعجّب مى كنند، چه شده است؟
على(ع) با عجله مى آيد و به كنار آن زن مى رود، آن زن دارد گريه مى كند، على(ع) به آن زن فرصت مى دهد تا از آن گودال بيرون بيايد.
همه با خود مى گويند چرا على(ع) اين كار را كرد.
آن زن در پناه على(ع) آرام مى گيرد، اكنون على(ع) نزد عُمَر مى آيد و مى گويد:
ــ اى عُمَر! به چه دليل، دستور دادى اين زن را سنگسار كنند؟ آيا چهار نفر شهادت داده بودند كه او زنا كرده است؟
ــ خير. كسى شهادت نداده بود.
ــ پس چرا اين كار را كردى؟
ــ آخر شش ماه است كه شوهر او از سفر آمده است، او بعد شش ماه، بچه اى به دنيا آورده است.
ــ مگر تو قرآن نخوانده اى. قرآن مى گويد "وقتى زن بچه اى را به دنيا مى آورد، مدّت حامله بودن و شيردادن به فرزندش، 30 ماه طول مى كشد"، سپس قرآن در آيه ديگر مى گويد: "مدّت شيردادن بچه 24 ماه است". خوب، اگر تو 24 ماه را از 30 ماه كم كنى، به شش ماه مى رسى، يعنى كمترين مدّت حامله بودن يك زن، شش ماه است. اى عُمَر! مگر خبر ندارى كه حسين من هم، شش ماهه به دنيا آمد!
ــ لَولاَ عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَر! اى على اگر تو نبودى، من هلاك مى شدم.
* * *
آقاى سُنّى! حالا برويم سر حرف حساب! بگو بدانم، اين كه على(ع) بيايد و بى گناهى را از سنگسار شدن نجات بدهد، معناى آن تأييد حكومت عُمَر است؟
چه كسى اين حرف تو را باور مى كند؟ آخر نجات يك زن بى گناه از مرگ حتمى، چه ربطى به تأييد حكومت دارد؟
كاش فرصت مى بود تا من موارد ديگرى را هم براى تو مى گفتم، ولى بهتر است سكوت كنم، زيرا هر چه من بيشتر در اين مورد بنويسم، بى سوادى خليفه دوم بيشتر آشكار مى شود.
آرى! على(ع)، امام است، امام هم دلسوز جامعه است، درست است كه حق او را غصب كرده اند، امّا او با جامعه قهر نمى كند، تا آنجا كه بتواند از ظلم ها و كج روى ها جلوگيرى مى نمايد.
على(ع) وظيفه دارد تا از بعضى تصميم هاى اشتباه خلفا جلوگيرى كند، اگر او اين كار را نكند، اساس اسلام در خطر مى افتد، نبايد اسلام فداى جهالت ديگران شود!
🌹🌹🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#شهید_حمدالله_دکامی_زاده
#صفحه_6⃣
شهادت در مسیر خدمت
سالها پس از پایان دوران اسارت، سردار حمدالله دکامی فرمانده نیروی مقاومت غرب کشور میشود.
شهادت
در پاییز سال ۱۳۸۰ و مصادف با ماه مبارک رمضان، پس از پشت سر گذاشتن دهسال اسارت در دست دشمن و یازده سال خدمت در سپاه، در حین مأموریت دچار سانحه رانندگی شده و به مقام رفیع شهادت نائل میگردد.
فرازی از آخرین سخنرانی شهید دکامی زاده
اگر دشمن با ما وارد جنگ هم بشود، کاری از پیش نخواهد برد؛ فقط ما را اذیت میکند. ما اذیت میشویم؛ حرفی نیست ولی از پا در نمیآییم. چقدر زیبا قرآن میفرماید: "إِن تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ" در اینجا تالمون از الم است، یعنی درد و رنج. اگر به شما درد و رنج میرسد نگران نباشید، به آنها هم میرسد. منتها شما "تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لا یَرْجُونَ" هستید. شما امیدوار به فضل خدا هستید، هدفدارید، اما آنها این امید را ندارند. ما ضرری نمیکنیم.
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
💢 #آخرالزمان درکلام امام صادق ع
♥️ #امام_صادق (ع) می فرمایند:
▪️پس آن زمان بر حذر باش (مواظب دین خود باش) و از خدا درخواست نجات کن،
▪️و بدان خدا بر مردم #غضب کرده و اگر به آنها مهلت داده از این #مهلت دادن مقصودی دارد.
▪️پس مراقب باش و سعی کن خدا تو را (در عقیده صحیح ،گفتار، رفتار و کردار)
▪️برخلاف مردم آن زمان ببیند که اگر عذابی بر آنها نازل شود و تو در میان آنها باشی و از دنیا بروی به زودی رحمت خدا شامل حال تو خواهد شد و اگر آنها نابود شدند و تو باقی ماندی بلا بر آنها نازل شده و تو از رفتار زشت آنها و جرأتی که در برابر خداوند از خودشان نشان دادند دوری نموده باشی.
▪️و بدان که خدا #پاداش نیکوکاران را #ضایع نخواهد کرد و رحمت الهی به آنها نزدیک است.
📚کافی شریف ،ج۸،ص۳۱
🌹✨@shohada_vamahdawiat🌷
💢 این میز به کسی وفا نکرده
🔹داشتیم می رفتیم ماموریت که در بین راه اذان گفتند. منصور از راننده خواست که ترمز کند و با همان لباس فرم نیروی انتظامی زیر اندازی انداخت کنار جاده و نمازش را در اول وقت خواند.
🔹آدم خاصی بود، بعضی از همکارانی را که اهل قرآن بودند دیده بودم اما اون علاوه بر قرآن هر وقت فرصتی پیش می آمد نهج البلاغه می خواند . در کارش خبره بود ولی به پست و مقامی که داشت دل نبسته بود . خیلی وقت ها این دل نبستن را به زبان می آورد :این میز به کسی وفا نمی کنه . ما باید خاطره خوب از خودمون بذاریم
🔹شهید منصور توحیدی نسب نوزدهم تیرماه ۹۴ در مرز میرجاوه طی درگیری با تروریست ها به شهادت رسید.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
گفتم:دعا چیست؟
گفتند:طلب نیاز از بی نیاز
گفتم:التماس دعاچیست؟
گفتند:خوبان رادردرگاه خدا
واسطه قرار دادن
پس با افتخار میگویم:
ای خوبان خدا التماس دعا🙏
شبتون مهدوے✨✨
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
#روشنی_مهتاب
#صفحه_سی_دو
آقاى سُنّى! تو مى گويى: اگر حق هم با على(ع) بود، چرا او از حقّ خود كوتاه آمد و سكوت كرد:
اگر به فرضِ محال، چنين چيزى بوده است، على گذشت نموده و هيچ سخنى در اين مورد نگفته است. اكنون بعضى از آدمهاىِ فضول، از طرف چه كسى وكيل دفاع شده اند؟
حرف تو اين است: على(ع) به خلافت ابوبكر و عُمَر رضايت داد و هيچ گاه به خلافت آن ها اعتراضى نكرد.
آقاى سُنّى! اين چه حرفى است كه تو مى زنى؟ كجا على(ع) از حق خود گذشت نمود؟ گويا تو كتاب هاى خودتان را هم نخوانده اى؟ من تعجّب مى كنم تو خود را از اهل سنّت مى دانى، ولى هنوز يك بار كتاب "صحيح مسلم" را به صورت كامل نخوانده اى؟
كتاب صحيح مسلم، يكى از بهترين كتاب هاى شماست، دانشمندان اهل سنّت به مطالبى كه در اين كتاب آمده است، اعتماد زيادى دارند.
از تو مى خواهم جلد سوم اين كتاب را باز كن و صفحه 1378 را بخوان! در آنجا ماجراى گفتگوى عُمَر با على(ع) و عبّاس (عموى پيامبر) ذكر شده است.
گوش كن! عُمَر به على و عبّاس(ع) مى گويد:
شما ابوبكر را دروغ گو، گنهكار، فريب كار و خيانت كار دانستيد، اكنون نيز مرا دروغگو و گنهكار و فريب كار و خيانت كار مى دانيد.
در اينجا عُمَر، خودش اعتراف مى كند كه على(ع) هر دو خليفه بعد پيامبر را دروغگو و خائن و گنهكار مى داند، آيا باز هم مى توان گفت كه على(ع) از حقّ خود كوتاه آمد و گذشت نمود؟
تو مى گويى على(ع) از حق خود گذشت، پس اين نامه چيست كه على(ع)براى ابوبكر نوشته است؟ از تو مى خواهم اين نامه را با دقّت بخوانى:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم. من همان كسى هستم كه با لشكرهاى زيادى جنگ كرده و آن ها را شكست داده ام. آن روزى كه من مرد ميدان بودم شما در گوشه خانه در آسايش بوديد. شما مى دانيد كه من نزد پيامبر چقدر عزيز بودم.
اگر من سخنى بگويم مى گوييد كه على حسادت مىورزد! اگر سكوت كنم خيال مى كنيد من از مرگ مى ترسم! من همان كسى هستم كه در جنگ ها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى ها صبر مى كنم.
من وقتى اين نامه را براى اوّلين بار خواندم، با خود فكر كردم كه چرا على(ع)اين سخنان را در حضور ابوبكر نگفت. چرا اين سخنان را در نامه اى نوشت و براى ابوبكر فرستاد؟ او مى توانست به راحتى با ابوبكر ديدار كند، امّا او مى خواست تا اين نامه، سند مهمّى براى اعتراض او باشد. آرى! تأثير يك متن نوشته شده، خيلى بيشتر از گفتار است!
على(ع) براى ابوبكر نامه نوشت و فرياد اعتراض خود را براى هميشه تاريخ بيان كرد. على(ع) سكوت كرد، امّا سكوت او نشانه رضايت از خلافت ابوبكر و عُمَر نيست، راز سكوت او چيز ديگرى است، اين سخن زيباى او را بشنو:
به خدا قسم، اگر از تفرقه ميان مسلمانان و بازگشت دوباره كفر و نابودى اسلام نمى ترسيدم، با دشمنان خويش به گونه اى ديگر برخورد مى كردم!
على(ع) صبر مى كند تا اسلام عزيز باقى بماند، دين خدا حفظ شود و نام و ياد پيامبر فراموش نشود!
اكنون معلوم شد مولاى ما در دفاع از حق خود تلاش كرده است و هيچ گاه از حق خود چشم پوشى ننموده است، ما هم به او اقتدا مى كنيم و حقايق را بيان مى نماييم.
💞💞🍃🍃🏴
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59