eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
1_606754728600141891.mp3
4.33M
🎤 " حرم و حرف زیارت, حرم و هوای تازه " @shohada_vamahdawiat
🌻 اطاعت از امامت، از پذیرفتن دعوت دشمن شایسته ‌تر است 🌻 ✍🏻 از ابو اغرّ تمیمی نقل شده است كه گفت: در روز جنگ صفین به عباس بن ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب نگاه كردم و دیدم كه تا دندان مسلح است و بر سرش كلاهخود گذاشته و در دستش شمشیر یمانی پهنی است، در حالی كه بر روی مادیان مشكی سوار است و گویا چشمانش مانند چشم افعی است. او مادیانش را با دست می ‌زد و آن را رام می ‌كرد. ناگهان مردی از شام به نام عِرار ابن ادهم فریاد زد: ای عباس! مبارزه كنیم. گفت: موقع مبارزه فرا رسیده است... . گفت: آن مرد شامی وارد كارزار شد، در حالی كه رجز می خواند. 🐎 عباس پایش را بر ركاب فشرد، در حالی كه می ‌گفت: 🔹 سر مرد شرور را از برابر خویش برمی ­گیری به طوری كه استخوان آن پیدا شود؛ آن هم با لبه شمشیرت یا زبانت، كه كلام اصیل همچون دردناك­ ترین زخم­ هاست. ⚔️ پس به مبارزه و جنگ پرداختند و اسب ­هایشان در برابر یكدیگر ایستادند و هر دو در هنگام كارزار، قهرمان و با تجربه و كارآزموده بودند. 🔹 ساعاتی طولانی از روز با شمشیرهایشان به جنگ پرداختند و هیچ یك از آنان به خاطر كامل بودن افزار جنگ نمی ‌توانست به دیگری برسد تا این كه عباس شكافی را در زره مرد شامی دید. پس شمشیرش را بر او فرود آورد و شانه او را شكافت. مرد شامی برای ادامه جنگ برخاست، درحالی كه زرهش شكافته بود، پس عباس او را با شمشیر زد و شمشیر را درون سینه‌ اش فرو برد و مرد شامی با صورت بر زمین افتاد. عباس راهش را در میان مردم باز كرد و تكبیر گفت و مردم نیز تكبیر گفتند تا جایی كه زمین به لرزه افتاد. 🔆 پس صدای كسی را شنیدم كه می ‌گفت: «قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیكُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْكُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِین ؛ وَیُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ وَیَتُوبُ اللّهُ عَلَی مَن یَشَاءُ» (توبه/14) به سمت صدا رو كردم و دیدم كه امیر مؤمنان علیه السلام است. 🔆 ❓فرمود: ای ابو اغر! چه كسی با دشمن ما می ‌جنگد؟ ❗️گفتم: این پسر شیختان است، عباس بن ربیعه. ❗️فرمود: ای عباس! ❗️گفت: فرمان ده. ❓فرمود: مگر تو را و حسن و حسین و عبدالله بن جعغر را از خالی گذاشتن مواضعتان و یا مبادرت به انجام كاری، نهی نكردم؟ ❗️گفت: چنین است. ❓گفت: پس چه شده است؟ ❓گفت: ای امیر مؤمنان! چگونه به مبارزه دعوت شوم و نپذیرم، فدایت شوم! 🍃گفت: اطاعت از امامت، از پذیرفتن دعوت دشمن شایسته ‌تر است. معاویه دوست دارد كه برای خاموش كردن نور خدا كسی از بنی ‌هاشم باقی نماند، مگر این كه رگ قلبش بریده شود. اما خدا به چیزی جز كامل شدن نورش راضی نمی ‌شود حتی اگر مشركان از این امر كراهت داشته باشند. به خدا قسم مردانی از ما برآنان حكومت خواهند كرد. و مردانی كه آنان را ذلیل و خوار خواهند كرد تا این كه با دست­ هایشان گدایی کنند و چاه­ ها را حفر كنند. اگر به سوی تو بازگشتند، به سوی من برگرد. ادامه دارد... 🔻 ❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢دریوزگی و آرزو به دل موندن صهیونیست‌ها را می‌شود از خلال این توئیت به وضوح تماشا کرد... 🔹عکس سردار قاسم رضایی (فرمانده اسبق مرزبانی ناجا و جانشین فعلی فرماندهی نیروی انتظامی ایران) را گذاشته بعد نوشته: ژنرال ایرانی به نام «علی حاج حسین» در حمله امرو هوایی اسراییل به دمشق کشته شده است!! 🔹شما دقت کنید اینها اینقدر نادان و احمق هستند که نمی‌دانند اسمی هم که نوشتند اسم عربی است و هیچ اسم ایرانی با این شکل در کائنات وجود ندارد چه برسد به اینکه بخواهد به دمشق برود. نیاز به کسب پیروزی و پاسخ به اظهارات سردار شکارچی سخنگوی نیروهای ایران‌ که گفته بود صهیونیست‌ها جرات ندارندمواضع ایران را در سوریه هدف قرار داد و به مستشاران کشورمان آسیب بزنند باعث شده تا آنها به چنین اراجیفی متوسل شوند که فقط کودن‌ها آن را باور می‌کنند. @shohadanaja
على(ع) از كنار پيكر بى جان ابن عبدُوُدّ عبور مى كند و مى خواهد به سوى پيامبر بيايد. يك نفر به سوى جنازه ابن عبدُوُدّ مى آيد. او كسى نيست جز عُمَر بن خطّاب. او نگاه مى كند، زره بسيار قيمتى بر تن ابن عبدُوُدّ مى بيند، او تعجّب مى كند كه چرا على(ع) زره ابن عبدُوُدّ را برنمى دارد. طبق رسم عرب، اين زره قيمتى براى على(ع) است. او رو به على(ع) مى كند و مى گويد: چرا زره او را برنمى دارى؟ على(ع) با بى تفاوتى عبور مى كند و به سوى پيامبر مى رود. اى عُمَر! تو فكر مى كنى على(ع) ارزشى براى اين زره قميتى قائل است؟ هرگز! اگر همه اين زره از طلا هم مى بود على(ع) نگاهى به آن نمى انداخت. على(ع) به اين نبرد نيامده است كه غنميت براى خود بردارد. او فقط براى حفظ اسلام شمشير زد و نبرد كرد. مى بينم كه هنوز نگاهت به زره ابن عبدُوُدّ است... تو به استقبال على(ع) مى روى، علىِّ تو زخمى شده است، تو زخم او را نگاه مى كنى و بر آن دستى مى كشى. به اعجاز دست تو، زخم او بهبود پيدا مى كند. حالا خاك از سر و صورت او پاك مى كنى و او را در آغوش مى گيرى. خدا بار ديگر جانِ تو را به تو بازگرداند. اكنون در چشمان على(ع) نگاه مى كنى و مى گويى: من كجا خواهم بود آن روزى كه صورت تو، با خون سرت رنگين شود؟ هيچ كس نمى داند تو از چه سخن مى گويى؟ از كدام ضربه شمشير خبر مى دهى؟ تو فرداىِ دورى را مى بينى، مسجد كوفه و نماز و ضربه ابن ملجم! روزى كه على(ع) در سجده با خداى خويش خلوت مى كند و ابن ملجم ضربه اى بر سر او مى زند، درست همان جايى كه شمشير ابن عبدُوُدّ نشسته است. نگاهى به آسمان مى كنى و شكر خدا را به جا مى آورى. تا زمانى كه على(ع) در كنار توست دشمن تو خوار و ذليل است. اكنون تو رو به على(ع) مى كنى ومى گويى: على جان! مى خواهى تو را مژده اى بدهم؟ همه اين سخن را مى شنوند. آنها با خود مى گويند كه پيامبر چه مژده اى مى خواهد به على(ع) بدهد؟ شايد پيامبر مى خواهد به او مدالى بدهد و از او تقدير كند، على(ع) شايسته بهترين تقديرهاست. نسيم خنكى مىوزد، بوى باران مى آيد، پيامبر دستان خود را بر بازوان قدرتمند على(ع) نهاده است و به صورتش خيره شده است و لبخند مى زند. "اى مردم! اى ياران من بدانيد كه ضربتِ على(ع)، نزد خدا بالاتر از عبادت جن وانس است".68 همسفر خوبم! تو هم مثل بقيّه اين سخن را مى شنوى. به فكر فرو مى روى، آخر چگونه ممكن است كه يك ضربت شمشير بهتر از عبادت جن و انس باشد. هزاران پيامبر در روى اين زمين نماز خوانده و عبادت خدا را انجام داده اند. آدم، موسى، عيسى، ابراهيم(عليهم السلام) و... آيا ضربت على(ع) از عبادت همه آنها بالاتر است؟ در طول تاريخ چقدر اهل ايمان، در راه خدا مجاهدت نموده اند و به شهادت رسيده اند، آنها خون خود را در راه خدا داده اند، زكريّا(ع)، مظلومانه شهيد شد و... آيا يك ضربت على(ع) بالاتر همه آن رشادت ها و شهادت ها است؟ تا روز قيامت خدا مى داند چقدر مسلمانانى بيايند و عبادت خدا را انجام بدهند، آخر چگونه ممكن است ضربت على(ع) بهتر از همه آنها باشد؟ اين سخن پيامبر است، به حكم قرآن او سخن ياوه نمى گويد، مبالغه نمى كند، سخن او عين حقيقت است. ⚘⚘⚘⚘🌿🌿🌿🌿🌿 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
گاهی یک حدیث یا جمله‌ی قشنگ که پیدا می‌ کرد ؛ با ماژیک می‌نوشت رویِ کاغذ و می‌زد به دیوار ! بعد در موردش باهم حرف می‌زدیم و هرچی ازش فهمیده بودیم‌ می‌گفتیم آن جمله هم می‌ماند روی دیوار و تویِ ذهنمان ... [ به نقل از همسر شهید ] @shohada_vamahdawiat
❤️ باتو اے بہ خدا خوشبختم با تـوأم، با تـو و بےچون و چرا خوشبـختم عشق یعنے بخورم حسرٺ فقط باهمین آرزوے ڪرب وبلا خوشبختم 💔 💚 @shohada_vamahdawiat
شب جمعه است همه زائر ارباب شویم در کنار حرمش شمع صفت آب شویم مادری آمده در کرببلا با قد خم باید از ذکر بُنّی همه بی تاب شویم 🌹🌹🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ مهدے جان #جمعه_شد تا بازجای خالی توحس شود تا شقایق باز دلتنگ گل نرگس شود آفتاب پشت ابرم نام تو دارم به لب خواستم نور تو گرمی بخش این مجلس شود #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبح_آدینه_تون_مهدوی✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
امروز پاداش همه کارهایی که میکنم به من برگردانده میشود.- زندگی جمله ی امروز 👆👆 🌹🌹🍃🍃
آيا مى دانى راز تعجّب تو چيست؟ ما عادت كرده ايم كه به كميّت فكر كنيم، هميشه براى ما مقدار كار مهم جلوه مى كند، امّا پيامبر مى خواهد به ما درس بزرگى بدهد، به جاى كميّت به كيفيّت فكر كنيد. سعى كنيد كيفيت كار شما خوب باشد. ملاك برترى اعمال، به كيفيّت است نه كميّت. امروز على(ع) يك ضربه زد، آرى! يك ضربه بيشتر نبود، امّا اين ضربه چه ضربه اى بود؟ بايد روى اين فكر كنى؟ روزى كه همه كفر در مقابل همه ايمان ايستاده بود. اگر على(ع) به ميدان نمى رفت، براى هميشه نداى توحيد كه راه پيامبران است، خاموش مى شد. اگر امروز على(ع) نبود، همه زحمات پيامبران، بى نتيجه مى ماند و پيام توحيد به آيندگان نمى رسيد. اگر شجاعت او نبود پيامبر كشته مى شد و همه مسلمانان قتل عام مى شدند. و اگر على(ع) نبود اسلامى باقى نمى ماند، ديگر كسى خداى يگانه را پرستش نمى كرد، بت پرستى و تاريكى همه دنيا را فرا مى گرفت، ديگر روشنايى باقى نمى ماند. على(ع) يك ضربت بيشتر نزد، امّا با همين ضربت، تاريخ گذشته را زنده كرد و آينده را آبيارى كرد. هر كس كه فردا نمازى بخواند و عبادتى انجام بدهد، مديون على(ع) خواهد بود. اكنون پيامبر دست هاى خود را رو به آسمان مى گيرد و با خداى خويش سخن مى گويد: بار خدايا! از تو مى خواهم كه امروز به على(ع)، فضيلتى عنايت كنى كه تا به حال آن فضيلت را به ديگرى نداده اى و در آينده هم به كسى نخواهى داد! نگاهش به آسمان دوخته شده است، او منتظر است، به راستى خدا چه هديه اى، چه مژده اى و چه فضيلتى براى على(ع) خواهد فرستاد؟ جبرئيل نازل مى شود و در دست او ميوه اى از ميوه هاى بهشتى است. آن ميوه، ميوه تُرنج (بالنگ) است. بوى خوش آن تمام فضا را فرا مى گيرد. جبرئيل رو به پيامبر مى كند و مى گويد: خدايت سلام مى رساند و مى گويد: اين ميوه را به على بده! پيامبر آن ميوه را مى گيرد و على(ع) را صدا مى زند: على جان! خدا از بهشت برايت هديه فرستاده است. پيامبر ميوه را در دست على(ع) مى نهد، ترنج شكافته مى شود. در وسط آن با خط سبزى، اين نوشته ديده مى شود: "اين هديه از خدا براى على است". هيچ كس، راز اين هديه را نمى داند؟ چرا خدا براى على(ع) چنين هديه اى فرستاده است؟ اين چه فضيلتى است كه هيچ كس تا به حال آن را نداشته است ونخواهد داشت؟ همسفرم! فكر مى كنم اگر حدود ده ماه ديگر صبر كنى و سال ششم هجرى فرا برسد شايد بتوانيم اين راز را كشف كنيم. يك سال ديگر خدا به على(ع)، دخترى به نام زينب(س) بدهد، شايد زينب(س)از اين ميوه بهشتى باشد... هيچ پدرى تا به حال دخترى همچون زينب(س) نداشته و نخواهد داشت. شايد از اين ميوه بهشتى، خدا به على(ع)، زينب(س)بدهد. و تو چه مى دانى زينب(س)كيست. و تاريخ چه مى داند زينب(س) كيست... 🌾🌾🌾🌾🌾🌱🌱🌱🌱🌱 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سه تا کانال داریم ناب ناب ناب @shohada_vamahdawiat شهدا و مهدویت 👆👆 ۲۳۶۰ @delneveshte_hadis110 دلنوشته و حدیث👆👆۵۸۵ @hedye110 کمال بندگی 👆👆۱۸۵۰عضو @kamali220 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💢“پلیس حامی کودکان سرطانی” 🔹ازدواج ساده و بدون تشریفاتی داشت. با همسرش رفتند مشهد و زندگی شان را شروع کردند ؛ با این وجود آدم دست و دل بازی بود. 🔹بیشتر به این فکر می کرد که به اطرافیان خیر برساند. یک میلیون و دویست هزار تومان حقوق می گرفت. دویست هزار تومانش را گذاشته بود برای یک بچه سرطانی. از آشناهایمان بود. بحمدالله مدتی بعد آن کودک بهبودی یافت. 🔹شهید مدافع وطن از کارکنان پلیس کرمانشاه سیزدهم شهریور 86 در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع شهادت نائل گردید ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat