#خاطرات_شهید
‼️روز عملیات نام کسانی را که قرار بوده است در عملیات شرکت کنند خواندهاند و اسم حسین آقا در فهرست نبوده است.
حسین آقا برای گرفتن رضایت فرمانده محور، پیش او میرود اما فرمانده مخالفت میکند.
‼️همسرم که اصرار را بیفایده میبیند به فرمانده میگوید: من بچهی مشهدم اگر من را به این عملیات نبرید به محض برگشتن به حرم امام رضا(ع) میروم و از شما پیش آقا شکایت میکنم...
فرمانده محور وقتی صحبتهای شهید محرابی را میشنود بالاخره به او اجازه میدهد.
‼️در همین لحظات یکی از همرزمانشان به بقیهی مدافعانحرم میگوید: همهی ما از مشهد آمدهایم، فردا شهادت امام رضا علیه السلام (ع) است و خوش بحال کسی که فردا شهید شود.
‼️هنوز حرف این مدافعحرم تمام نشده بود که شهید محرابی به همرزمانش میگوید:" آن کسی که میگویی فردا "شهید" میشود من هستم
فردای آن روز، روز شهادت امام رضا در سوریه تیر به قلب ایشان اصابت کرد و در حالی که در "سجده" بودند و آخرین کلمهای که گفتند
"یاابالفضل"بود به شهـادت رسیدند.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
شهید حسین محرابی
https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
✍شهیدی که به خاطر شهید عبدالمهدی مغفوری با مادرش قهر کرد شهید حسین انجم شعاع...
🌹مادر دیگر درباره ی شهید مغفوری این گونه سخن مگو😔
🔹برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم بر سر قبر پسرم شهید حسین انجم شعاع که نزدیک شهید علی شفیعی و در همسایگی شهید عبدالمهدی مغفوری قرار دارد نشسته بودم.
🔸نوه ام نزد من آمد و گفت: می گویند شهید مغفوری حاجت ها را برآورده می کند...
🔹به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن اگر برآورده شد من پانصد هزار تومان اینجا خرج می کنم.
🟢همان شب حسین شهیدم را در خواب دیدم.
🔸من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم.
🔹اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد.
🔸زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد...
🔹به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟ چرا قهر کردی؟
🔸گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری این گونه سخن نگو...
🔹از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم!
🔸از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم.
🌹راوی مادر شهید حسین انجم شعاع🌹https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
💠 مثل امام حسین 💠
🌸تانک عراقی آتش گرفت و یک سرباز خودش را از تانک به بیرون پرت کرد. گیج بود و به اطرافش نگاه میکرد؛ ناگهان سرجایش ایستاد و قمقمه اش را برداشت و شروع به آب خوردن کرد!
🌸تا شروع کرد به آب خوردن یکی از بچه ها اورا نشانه گرفت! علی اکبر زد زیر اسلحه اش و گفت: چیکار میکنی؟ مگه نمیبینی داره آب میخوره؟!!
🌸نگذاشت بزندش و گفت: شما باید مثل امام حسین علیه السلام باشید نه مثل دشمنان امام حسین علیه السلام 😔
🌹شهید علی اکبر محمدحسینی🌹
https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸۴۲ سال پیش همچین شبهایی شهید ابراهیم هادی:
✨عند ربهم یرزقون✨
هدیه به روح مطهرشهید ابراهیم هادی صلوات 📿
وقتـےچشمانگنھکارمبانگاهتگره
میخورد،ناگھانازشرمسربـھزیرفرود
مـےآورم..!😔💔
🌹شهید ابراهیم هادی🌹
https://eitaa.com/shohadaa_hafezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شخصی میگفت: شبی در عالم رویا، شهیدالوانی را دیدم...
از او سوال کردم چه خبر؟
شهید فرمود: از دنیای شما که هیچ خبری نیست؛ هر خبری هست اینجاست که ما هستیم...
دوباره سوال کردم از بهشت شما چه خبر؟!
شهید فرمود: اینجا خیلی خیلی زیباست؛ اما بالاتر و زیباتر از هر زیبایی این است که ما هر روز به ملاقات مولا و سرورمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) مشرف میشویم
❤️شهیدمحمدرضاالوانی❤️
مـــامــلت شـــهادتــیـم🕊🥀
✨اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨https://eitaa.com/shohadaa_hafezan