6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷ای عشق دلافروز،
دل من به تو گرم است...
#سربازولایت
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷والله العظیم از روز اول جنگ تا کنون یک روز ناامید نشدم!
ای جان به فدای قد و قامتت علمدار انقلاب ..که کلامت جان بخش هست و امیدآفرین .
خدایا رهبر بصیرمان را در پناه خود از تموم بلایای روزگار محفوظ بدار .
وجودت پایدار و سلامت حضرت عشق .
#لبیک_یا_خامنهای
#باولایت_تاشهادت
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
#مادر_من_را_رها_کن
🌷🌷محمدم در آخرین تماسش به من گفت: مادر دعا کن شهید شوم، اگر شهید نشوم دیوانه میشوم، مادر من را رها کن.
من هم روز جمعه در روضه_اباعبدالله (ع) شرکت کردم، رو به قبله ایستادم و گفتم: حضرت_زینب (س) محمد هدیه ناقابل من به پیشگاه شماست، قبول کنید هر طور که شما میخواهید من راضی هستم، روز شنبه ساعت هفت غروب، تیر به سر فرزندم میخورد و دم صبح به شهادت میرسد.
#شهید_محمد_کیهانی
#مدافعان_حریم_آل_الله
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسان متحیر می ماند از اینهمه بصیرت و معرفت ،آینده نگری ...
شهید بهروز مرادی ساعاتی قبل شهادت...
#دفاع_مقدس
#شهیدبهروزمرادی
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️🍂قصه صحن حضرت زهرا (س) در نجف چیست؟
با دقت کلیپ را تماشا کنید...
خیلی جالبه...ایت الله سیستانی خواب حضرت زهرا رو میبینن
هر چی پسرم قاسم بگه..😭
#السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا (س)
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
💥«ماه آفتاب سوخته»💥 قسمت 6⃣ 🌟ولیدبن عتبه، حاکم وقت مدینه از تخت حکمرانی اش پایین آمد و در حالیکه
🌙«ماه آفتاب سوخته»🌞
قسمت7⃣
🌟مروان وارد دارالحکومه شد، به یاد آنزمان که خود حکمران مدینه بود نگاهی به درو دیوار آنجا کرد و همانطور که از سر حسادت به ولید نگاه می کرد، آهی کشید و گفت: چه شده یاد ما کردی و بعد از گذشت اینهمه مدت از زمان حاکمیتت برای مشورت به دنبال من فرستادی؟ نکند معاویه عذر تو را هم خواسته و برای همین به دست و پا زدن افتادی؟ مگر آن روز که این تخت و مسند را به تو تحویل میدادم نگفتم، به معاویه و این دنیای غدّار اعتماد نکن..
🌟ولید که بی حوصله تر از آن بود که با مروان بن حکم این گرگ زخمی و روباه مکار و کینه توز کل کل کند، نامه را به طرف مروان داد و گفت: اشتباه میکنی، معاویه عذر من را نخواسته، به گمانم اینک در محضر رسول اکرم ، مشغول عذرخواهی از ایشان است چرا که حق ولیّ بلا فصل پیامبر را پایمال کرد و ظلم ها در حق علی و فرزندانش نمود،او مشغول دست و پا زدن است ، چرا که لباس اسلام ناب محمدی را از تن دین بیرون آورد و مترسکی از اسلام با لباسی اموی ساخت و به خورد جماعت نادان داد.
🌟مروان به حرف های تیز ولید توجهی نکرد ، با رنگی برافروخته نامه را گرفت و گفت: یعنی باور کنم معاویه مُرد؟!
ولید سری تکان داد و گفت: بله معاویه مرد و حالا این نامه یا بهتر بگویم حکم که اولین حکمی ست یزید به عنوان جانشین پدرش معاویه ، برای من صادر کرده به دستم رسیده، من در اجرای حکم مانده ام...نمی دانم براستی چه کنم؟!
خواستم بعد از مدتها با تو مشورت کنم، خواهشاً کینه و حسد را کنار بگذار و رأیی عاقلانه به من بده..
🌟ولید مشغول خواندن نامه شد و لبخندی روی لبش نشست با هر کلمه ای که می خواند لبخندش پررنگ تر میشد.
مروان نامه را سریع خواند و بعد همانطور که به سمت ولید قدم بر میداشت ، شمرده شمرده گفت: انا لله و اناعلیه راجعون...بالاخره معاویه هم به سمت ملکوت پر کشید ، چه مرد مهربان و سیاستمداری بود و مردی که دیگر نمونه اش را نخواهیم دید.
🌟ولید که خود خدمتگزاری صادق برای بنی امیه بود سری تکان داد با خود گفت: اوخدمتگزاری مهربان برای خود و خاندان و اهل بیت و جیب خود بود و بعد سرش را بالا گرفت رو به مروان گفت: حال که مضمون نامه را متوجه شدی، نظرت چیست؟
مروان با حالتی متفکرانه به زمین چشم دوخت وگفت: خوب حکم را اجرا کن، هر چه یزید خواسته انجام بده
او گفته از عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر و حسین بن علی برایش بیعت بستانی و اگر حاضر به بیعت نبودند سرشان را از تن جدا کنی.
عبدالله بن عمر که مردی عافیت طلب است و درپی نزاع نیست و خیلی راحت بیعت میکند، عبدالله بن زبیر هم که بود و نبودش فرق نمی کند چون مردم مدینه به او اقبالی ندارند، میماند حسین بن علی...که من میگویم...
🌟مروان به اینجای حرفش که رسید اندکی سکوت کرد.
ولید که انگار بی تاب شده بود گفت: تو...تو چه در مورد حسین می گویی؟
مروان دندانی بهم سایید و گفت: حسین پسر ابوتراب است..اینها حقی در خلافت دارند و البته مستحق تر از هرکسی به خلافت هستند، پس محال است با کسی چون یزید که نماز را سبک میشمارد و شرب خمر میکند و زیر دست معلمان مسیحی پرورش یافته و به نظرم بیشتر از آنکه مسلمان باشد، مسیحی است، بیعت کند...پس او را به ترفندی به اینجا بکشان و امانش نده و سر از تنش جدا کن...
ولید با حالتی که رعشه در اندامش افتاده بود گفت:...
✍ادامه دارد انشاء الله..
🥀🥀شهدا نیم نگاهی
عده ای میگویند خوب نیست "درحسرت پرواز ...." باشی .آرزوی پرواز داشته باش ....اما نمیدانند که آرزوی شهادت داشتن برای رسیدن به هدف کافی نیست .
🌷چه زیبا گفت شهید بیضایی: که آرزوی شــهـادت داشــتــن بـــا آمــاده شــهـادت بــودن فــرق مــیـکـنـد🌷
حسرت و افسوس برای شهادت بسیار ارزنده و والاست ....آری... همین افسوس خوردن ها آدمی را بالا میبرد. و به شهدا نزدیک و نزدیکتر میکند...و زمینه آماده سازی برای شهادت را فراهم میکند.
نـگــویــیـد کـه ایــن حــســرت هــا بی فـایــده اســـت.
🥀حاج احمد کاظمی را که به یاد دارید ...آنقدر حسرت و افسوس خورد تا به جایگاهی که سال ها در انتظارش بود رسید.هـمـیـن حـسـرت هـا آدمی را دلـــســـوخــتـه مــیــکــنـــد.
خــدایـا بـحـق حـــضـرت زهـرا سلام الله علیها
گـرچـــه لـیـاقـــت نـداریم و پـــرونـــده مان شاید تیره...امـــا نـگـاهـی بهمـا جـــامـانــده ها هم از روی رحمت...
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک بحق سیده زینب سلام الله
🌘🍁عاقبتتون ختم به شهادت 🍁🌘