🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🍃🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃 📢 ابرگروه براهین و قرارگاه عمار برگزار میکند: 🌹 «همراه با شهدا ت
شروع نشست شهدایی 🌷🌷🌷
هم اکنون در ابرگروه براهین
برای عضویت و همراهی دراین نشست
شهدایی با ما همراه باشید ..⬇️⬇️
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
🌷🌷 شهید احمدی روشن: در آخرت سر پل صراط از کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرمیگردانم...
#شهید_مصطفی_احمدیروشن
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹لحظات ورود رهبرمعظم انقلاب به منزل شهید احمدی روشن در دیماه ۹۰
#سلام_خدابرشهیدان
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلادها بچهها را دوست ندارند...
خدایا فرج آقامون رو برسون ..
ای منتقم خون مظلومان عالم برگرد 😭
#غزه_فلسطین_لبنان
#اللهمعجللولیکالفرج
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌷روز همه شب ما و تمنای عشق
در غم هجریم ز سودای عشق
سردار دلها
دلتنگتیم بامراام ترین پدر دنیااا🖤🥀
🏴 التماس دعای فرج وشهادت 🏴
#جانفدا
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🥀🥀و سلام بر او که میگفت:
شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند.
شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
#شهادت_هنرمردان_خداست
#باشهداگم_نمیشویم
@shohadabarahin_amar
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
💥 #سپر_سرخ💥 🔻قسمت5⃣3⃣ ▫️فشار انگشتانش به قدری زیاد بود که دستم ضعف رفت، به سمتش برگشتم و او
💥 #سپر_سرخ💥
قسمت6⃣3⃣
▫️باورم نمیشد تنها چند ساعت پس از عقدمان به سرنوشت همسر سابقش دچار شوم که ضرب سیلی سنگینش در گوشم زنگ میزد و گونهام از درد آتش گرفته بود.
▪️خون دهانم روی ستون مانده و همین صورت زخمی و سنگهای خونی برای آتش زدن دلش کافی بود که دستم را گرفت و فریاد کشید:«همینو میخواستی؟ تا از این کشور لعنتی بریم و برسیم به آمریکا فقط خفهشو!»
▫️نه پدر و مادرم کنارم بودند تا دخترشان را از دهان این گرگ بیرون بکشند، نه نورالهدی اینجا بود نه حتی ابوزینب زنده بود تا با کشیدهای رامَش کند.
▪️چشم همه در فرودگاه به ما بود و دل من دریای درد؛ از زندگیام که با عامر به تباهی کشیده شده بود تا داغ حاج قاسم و ابومهدی و چاه ظلمی که انتها نداشت.
▫️دستمالی از جیبش درآورد تا خون دهانم را پاک کند و زیرلب زمزمه میکرد:«من بمیرم آمال! دستم بشکنه عزیزدلم! یه لحظه نفهمیدم چیکار میکنم!»
▪️لبم از تیزی دندان شکاف خورده بود و نمیخواستم دستش به من بخورد که تا دستمال را جلو آورد، صورتم را کنار کشیدم.
▫️میدانستم به کتک زدن همسرش عادت دارد و خیال میکردم به هوای اینهمه عشق و محبتی که ادعا میکند، کمی با من مهربانتر باشد و باید باور میکردم از این به بعد، زندگیام همین خواهد بود که تا رسیدن به آمریکا، دیگر کلامی حرف نزدم.
▪️او مدام دورم میچرخید و با هر چه واژه به دستش میرسید، نازم را میکشید و من فقط چشمانم را میبستم و تلاش میکردم بخوابم بلکه این کابوس را کمتر در بیداری ببینم.
▫️پرواز طولانی از بغداد تا نیویورک و پس از آن پرواز دیگری از نیویورک تا دیترویت، بزرگترین شهر ایالت میشیگان که محل اقامت عامر بود، بینهایت خستهام کرده بود و با هر قدم انگار به حجلۀ مرگم نزدیک میشدم تا سرانجام تاکسی مقابل خانهای قدیمی توقف کرد.
▪️خانهای با نمای آجری، پنجرههای فلزی سیاه و کوچهای باریک که دلگیری محله را بیشتر میکرد و وقتی وارد شدم، از هوای گرفتۀ خانه، حالم بدتر شد.
▫️شاید روزی که از آمریکا به عراق میآمد، باورش نمیشد با من به اینجا برگردد که خانهاش اینهمه نامرتب بود.
▪️دستپاچه چراغها را روشن کرد تا خانه دلگیر و کوچکش کمی بهتر به نظر برسد و اینجا بنا بود قبر من باشد که در همان لحظۀ اول، نفسم گرفت.
▫️دور از خانواده و در غربت، قدم به منزل مردی گذاشته بودم که جز بیزاری حسی به او در دلم نبود و نمیدانستم چطور باید این زندگی را ادامه دهم.
▪️به هربهانهای میخواست خودش را در دلم جا کند که شالم را از سرم باز کرد، با مهربانی کم نظیری تعارف زد تا روی کاناپه بنشینم و من فقط کمی هوای تازه و دوری از عامر را میخواستم که به سمت دیگر خانه و پای پنجره رفتم.
▫️پنجره را باز کردم اما انگار در این شهر هوایی برای تنفس پیدا نمیشد و شاید من بینهایت افسرده بودم که دوباره پنجره را بستم و همانجا روی زمین چمباته زدم.
▪️غصۀ مصیبت شهادت حاج قاسم و ابومهدی و خستگی سفری طولانی، تمام جانم را گرفته و فقط دلم میخواست برای همیشه بخوابم.
▫️در روزهایی که عراق عزادار شهادت فرماندهان مقاومت بود، من دور از وطن اسیر عامر بودم و تنها دلخوشیام، تصاویری بود که نورالهدی برایم ارسال میکرد.
▪️همانجا پای پنجره نشسته بودم و بیتوجه به ترانۀ انگلیسی که عامر برایم میخواند و همزمان قهوه حاضر میکرد، غرق تماشای کلیپها بودم.
▫️اولین ویدئو، تصاویری از تابوت شهدا بود و جوانی که با سوزی عجیب اذان میگفت و انگار مقتل میخواند که با هر واژۀ اذانش همه ضجه میزدند و من هم هزاران کیلومتر دورتر از آنها، بیصدا گریه میکردم.
▪️همان چند صحنهای که صورت حاج قاسم و ابومهدی را دیده بودم، در ذهنم مانده و خیال خاطرههایشان آتشم میزد اما بنا نبود حتی در خلوتم راحت باشم که عامر مقابل صورتم خم شد و با خنده سر به سر حال خرابم گذاشت: «دوست داری تو قهوه خامه بریزم یا تلخ میخوری؟»
▫️انگار نمیدید کام من از زندگی در کنار او، به اندازۀ کافی تلخ است و همین صورت خیسم، مذاق او را هم تلخ کرد: «برا چی داری گریه میکنی؟»
▪️از تصویری که روی موبایلم باز بود پاسخ سوالش را گرفت که موبایل را با قدرت از دستم کشید و با خندهای عصبی تهدیدم کرد: «مجبورم نکن موبایل رو ازت بگیرم!»
▫️هزار حرف در دریای دلم موج میزد و جرأت نداشتم یکی را بر زبان بیاورم که هنوز سنگینی سیلی آن شب در خاطرم مانده و او حتی تحمل همین سکوتم را هم نداشت.
▪️موبایل را روی مبل پرت کرد، دستم را گرفت و با قدرت بدن در هم کوبیدهام را از جا کَند و خیره به چشمانم، اتمام حجت کرد: «از این به بعد دیگه اشک و روضه و شهید و همه چی تعطیل! فقط از زندگیات لذت میبری و عشق و حال!»...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🌴🌴إِلَهِی ! أَنْت کمَا أُحب فَاجْعَلْنِی کمَا تُحِب
إلهی هَبْ لی کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ....
🥀خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذرهای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت میکنند.
🍂در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسانها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقلها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعهی اثنی عشری آفریدی و ای کاش در میان این شیعهها مرا از ذریهی زهرا خلق میکردی و در میان آنها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید میبودند.
🥀خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم…، خدایا چه دادی که شکرش را بهجا آوردم؟
و شاید «علی جان»!
به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند
خدایا!
بهشت را بهشتهام/ بهشت من علی بود
خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی (ع) را از من گرفتی، جان من در بدنم نباشد.
خدایا حال میدانم که علی (ع) چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد.
خیلی چیزها را نمیتوان به هیچکس گفت؛ خدایا جان آن امام زمان (عج) را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول ۱۴۰۰ سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان....
برشی از وصیتنامه شهید 🌷🌷
🍁شب و عاقبتمون شهدایی🍁
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را میطلبد، دیده تو را میجوید...💔
نبودنت عادت نمیشود عزیز دلها ...😔
1:20...
#ساعت_بوقت_پرواز
#رفیق_خوشبخت_ما
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷 این جملات شهید رئیسی چقدر عجیبه...
#رئیسی_عزیز
#خادم_مظلوم
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعت یک و بیست به وقت حاج قاسم 💔
🎙به روایت حاج حسین یکتا
چقدر این روزا حاج قاسم کمبود تو حس میکنیم😔
#ساعت_بوقت_پرواز
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌷 مقاومت تا شهادت
خون روی خون، شهید پشتِ شهید، نیست غمها یکی دوتا سردار
پا ولی پس نمیکشیم از جنگ، زندهتر میشویم در پیکار
حاجقاسم اگرچه دلتنگیم، تا نفس باقی است میجنگیم
هست با ما خروش نصرالله، خون سرخ هنیه و سنوار
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۰۷/۲۷
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به ارواح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷شهادت یحیی سنوار
امّید شدی، شهید یحیی سنوار
خورشید شدی، شهید یحیی سنوار
مانند هنیه و حسن نصرالله
جاوید شدی، شهید یحیی سنوار
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۰۷/۲۶
#یحیی_سنوار
#استاد_ابوابراهیم
#شهید_یحیی_سنوار
#شهادت_یحیی_سنوار_تسلیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼امام زمان عزیز
🍁صبح جمعه را با ذکر﷽
🌼و سپس با نام شما
🍁شروع می کنم
🌼امروز،بی نظیرترین
🍁روز زندگی ام خواهد بود
🌼سلام بر تو
🍁 ای سرچشمه زندگانی
🍁 اللهم عجل لولیک الفرج 🍁
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚اَسیرِ عِشقِ حٌسِینَم اَسیرْ میمیرَم
❇️بِه شٌوقِ کَرببلاٰیَشْ حَقیر میمیرَم
💚لِباٰسِ نٌوکَریَت دِادهْ اِعتباٰر مَرا
❇️اَگر چِه نوٌکرَم اَماّ اَمیر میمیرَم..
💚اَلسَلامُ عَليَڪ يا اباعَبدِالله
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 چـهارویژگی فــروتنــان 👇
🍂و فروتنان را بشارت ده همانان که:
🍂وقتی نامخدا یادشود، دلهاشان خشیتیابد
🍂و بر هر چه برسرشان آید صبر پیشه میکنند
🍂و برپا دارندگان نمازند
🍂و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند
📖حج۳۴-۴۵
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊
🕊سلام برشهدا...🌷
♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند
و اگر بال خونیـن داشته باشے
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد
دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم...
🕊 زیارتنامهی شهدا🕊
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@shohadabarahin_amar