eitaa logo
🌷شهدا دست ما را بگیرید🌷
282 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
80 فایل
شبیه شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
22.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چــــہ ڪـــار ڪـردے تـــا اســـم ڪـربــــلات میــــــــاد دلــــــم مــــــےره ...‼️ 🎤حـــــــــــاج مهـــــــــدے رســـــــولــــے 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🌷شهید ابراهیم همت ما در مقابل تمام کسانی که راه کج می روند مسئولیم... @aamerin_ir 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
🎥 دیدار فرمانده سپاه تهران بزرگ با خانواده شهیده «فائزه رحیمی» از شهدای حادثه تروریستی کرمان 🔹 سردار حسن حسن زاده و هیات همراه، عصر یکشنبه ۱۷ دی ماه با حضور در منزل شهیده فائزه رحیمی، با خانواده این شهید حادثه تروریستی کرمان دیدار کردند.
🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
✍گذر تاریخ نشان داد که اگر از غفلت شود و قدرت تحلیل مردم غنی نشود،به جای ساخت تندیس دانشمندان شهیدی که بدون دریافت حتی یک ریال پاداش، غنی‌سازی ۲۰٪ را به ارمغان آوردند تندیس کسانی ساخته می‌شود که با دریافت صدها سکه و مدال، این دستاورد را نابود و کشور‌ را مبتلا به کردند 🗓 ۲۱‌دیماه ۱۳۹۰_ سالروز شهادت مصطفی‌احمدی‌روشن؛ یادش گرامی🌹 👤 محمد جوانی 🔴 👇 @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با ذکر صلواتی یاد کنیم... ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
احمد دهقان، شاهد عینی این تصویر: وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی(شهید سمت چپ) و علی شاه‌آبادی(شهید سمت راست و از سیمینوف چی های دسته ادوات)، کنار هم نشسته بودند. تیر سیمینوف عراقی می‌خورد به سر حصیبی و رد می‌کند و می‌خورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند. 📸 عکسی ماندگار که رضا احمدی با دوربین علی شاه‌آبادی گرفته است. ۲۱دی ۱۳۶۵ - عملیات کربلای۵ 📔کتاب قصه ننه علی، نوشته آقامرتضی اسدی که توسط انتشارات حماسه‌یاران چاپ شده است را بخوانید. این کتاب درمورد سه شخصیت بزرگ روایت‌گری کرده است؛ شهیدان باعظمت شاه‌آبادی و مادر ایثارگر و سختی‌کشیده. ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂...این نامه برسه به جا مونده ها.... به یاد همه شهدای عزت و اقتدار این سرزمین ختم حیات امید که رقم بخورد به شهادت . 🌷شهیدعباس_آسمیه 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
❤️سلام امام زمانم❤️ 💚سلام مهدی جان💚 🌼 عاقبٺ نور توپهناے جهان میگیرد 🌼 جسم بی جان زمین از تو توان میگیرد 🌼 سالها قلب من از دوریتان مرده ولی 🌼 خبرے از تو بیاید ضربان میگیرد 💞 💞 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 سلام صبحتون مهدوی💚
🚨 |عبدالسلام جحاف عضو شورای انصارالله ادعا کرد:اولین کشتی آمریکایی به فضل خداوند غرق شد. 🔴 اینجا یمن است. تنها درگاه رسمی ارتباط با یمن https://eitaa.com/joinchat/1015808046C4da3eb31ef
🔴 یمن را دریاب‼️ علی حائری شیرازی، فرزند مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی (ره)، در کانال تلگرامی خود خاطره‌ای از پدر به اشتراک گذاشت. ایشان نوشته است: پدر داشت روز‌های پایانی عمرش را می‌گذراند. دکتر‌ها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را به کار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می‌شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می‌شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از هفت کرده بود. به‌وسیله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگیری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماگونه. از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا!». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک، کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی‌خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الان در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها!» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید: «علی بیا!» اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیاور». سرم را می‌چسبانم به دهانش. با صدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان‌شاءالله تو ظهور را درک می‌کنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان‌شاءالله» و در دل، همه این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور می‌کنم... تا این‌روز‌ها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و امریکا شلیک می‌شود... و تنگه‌ای که لقب مهم‌ترین آبراهه جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و امریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب!» https://eitaa.com/komite_qom_4