eitaa logo
🌷شهدا دست ما را بگیرید🌷
308 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
77 فایل
شبیه شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
‌زمان ما هم مثل همیشه رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم که بیداد میکرد ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی. چیز دیگری را لازم نمی دانستیم به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم خودمان برای زندگیمان تصمیم می گرفتیم همین ها بود که زندگیمان را زیباتر می کرد. 🌷
یه بار اومد پیشم گفت: جایی کار سراغ نداری؟ گفتم: اتفاقا این قنادی که کار میکنم نیرو میخواد. نپرسید حقوقش چقده، بیمه میکنه یا نه، یا حتی ساعت کاریش به چه شکله؛ اولین سوالش این بود: موقع نماز میزاره برم نماز بخونم؟ حقوق کمتر گرفت اما موقع نماز به مسجد میرفت... 📙حجت خدا. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌱زینب رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود: او می‌بیند ... با این کار می‌خواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند ... 🌺شهیده‌زینب‌‌کمایی🌺 📙برگرفته از کتاب شیرین تر از عسل. اثر گروه شهید هادی
💢درگیری مامورین پلیس انتظامی فارس با قاچاقچیان 🔹ساعت یک بامداد امروز ماموران انتظامی شهرستان نی‌ریز در راستای طرح برخورد با قاچاقچیان و سوداگران مرگ به یک سواری پژو 405 مشکوک و دستور ایست دادند. 🔹سواری پژو پس از طی مسافتی کوتاه متوقف و 4 نفر شرور مسلح از خودرو پیاده و به سمت ماموران انتظامی شهرستان نی‌ریز اقدام به تیراندازی و سریعا از محل متواری می‌شوند. 🔹بر اساس این گزارش ، متاسفانه در این درگیری سرگرد "رضا شاهسونی" و استوایکم "علی شاهسونی" به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند 🔹 بلافاصله طرح مهار اجرا و تلاش برای دستگیری اشرار و قاچاقچیان مسلح توسط تیم‌های عملیاتی پلیس ادامه دارد و نتیجه متعاقبا اطلاع رسانی خواهد. 🔰 سازمان اطلاعات فراجا در ایتا، روبیکا، بله، ویراستی، سروش و آپارات 🆔 @S_Etelaat_faraja
💢اولین تصاویر از شهدای درگیری با قاچاقچیان مسلح شهرستان نی ریز استان فارس 🔰 سازمان اطلاعات فراجا
🌷شهدا دست ما را بگیرید🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حالا که ماهواره «مهدا» در مدار قرار گرفته، باید یاد کرد از مدیر پروژه فقید این ماهواره مرحوم [محمد ندافی‌پور میبدی ]که سال 1400 در اثر کرونا به رحمت خدا رفت. افسوس که امروز در این موفقیت جای او حسابی خالیست. 🔹«مهدا» نام فرزند دختری است که از او به یادگار مانده. 🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــ های محلات قم https://eitaa.com/komite_qom_4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهل بیت با حجاب کاری ندارند؟! ✖️در کدام هیأت برای خانم ها تبیین کردیم؟؟؟ 🔔اگر تبیینی انجام شده بود خیلی از کم حجاب ها به سمت حجاب کامل می‌رفتند.... ـــــــــــــــــــــــ های محلات قم https://eitaa.com/komite_qom_4
ایران حرم است درمکتب حاج قاسم هر رای دهنده یک مدافع حرم است. رأی من هدیه به حاج قاسم سلیمانی ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
✋از گمنامی نترس از اینکه اسم ورسمی نداری، از کارهای کرده ات به نام دیگری، از بی تفاوت بودن آدم ها، ازتنهایی ات درعین شلوغی ها، غمگین مباش که گمنامی، اولین گام برای رسیدن است... ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
نحیف بود و لاغر مادرش میگفت اخه پسرم تو چکاری از دستت برمیاد و میتونی تو جبهه انجام بدی ❤️نمیدانست فرزندش مغز متفکر برنامه ریزی و عملیات های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی ست. او کسی نیست جز غلامحسن افشردی معروف به حسن باقری فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ 💠اگر خسته شدیم باید بدانیم؛ کجای کار اشکال دارد. وگرنه، کار برای خدا که خستگی ندارد. لذت بخش است... 🌷شهید حسن باقری ۹بهمن ماه سالروز شهادت 🌹 هدیه کنیم صلواتی ارواح مطهرهمه شهدا مْ ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹دل نوشته دختر ... 🌹 قیمت این دلتنگی چند ؟! ╔══❖•°❤️ °•❖══╗ 🌹  @modafean_14 🌹  ╚══❖•°❤️ °•❖══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ما دنبال این معنویت هستیم سردار شهید 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت شهید یوسف قربانی محل تولد : زنجان تاریخ تولد :  ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری شهید غواص،  یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗 چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم . تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️ 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand
(1) 💥شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد... دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :👇 🔸 یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 🔹نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! 🔸بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ  انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. 🔸یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم... حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» 🔹به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند... من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن... (2)👇 🍂🍃پرواز به سبک شهدا🍂🍃👇 👈آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: 🌺“این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است💥. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!" سپس در همان شب ایشان به همراه چند نفر از دوستان به سمت منزل احمدآقا که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...." 🌷 هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات 💠 دعوت به گروه "شهدا دست ما را بگیرید"👇👇 @shohadadastmarabgirand