بهدادمنبرسزهراجان
آخهزینبتدارهمیمیره...
انقدرگریهکرده...
خدانیارهروزیروکه
بگنبیابرایآخرینبار
بامادرتوداعکن...💔
خدانیارهروزیروکه
بگنبیابرایآخرینبار
بامادرتوداعکن...💔
آقادرحالغسلآروماشک
میریختنولیلحظهایکه
دستشونخوردبهبازویمادر...💔
آقایهمرتبهرهاکردنفرمودن
بچههابیایدبامادرتونوداع کنید...😭💔
یکیمیگفتمادرمنحسنم...💔
منهمونکسیامکهتوکوچه
خاکایچادرتوتکوندم...😔💔
『شُھداۍِدهههشتـٰادۍ』
امایهآقایییجوردیگهصدا زد...
هیمیگفتمادرتومادرینبودی
کهوقتیحسینصدابزنهجوابندی...💔😭
منادیبینزمینوآسمانصدا
زد...
علیبچههاروازفاطمهجداکن...💔
『شُھداۍِدهههشتـٰادۍ』
منادیبینزمینوآسمانصدا زد... علیبچههاروازفاطمهجداکن...💔
اینمنظرهروملائکهطاقتندارن...💔
『شُھداۍِدهههشتـٰادۍ』
آقادیدندوتادستشبیه دستپیغبرنمایانشد...
انقدرخجالتکشیدآقامون...