🌹🇮🇷 #سالروز_شهادت* 🇮🇷🌹
🌹السلام علیکم یا اولیاءالله و احبائه 🌹
🌹السلام علیکم یا اصفیاءالله و اودائه 🌹
🌹السلام علیکم یا انصار دین الله 🌹
🌹السلام علیکم یا انصار رسول الله 🌹
🌹السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله 🌹
#سالگرد_لاله_سرخی_از_نیروی_انسانی*
🌹سلام بر شهیدان راه حق 🌹
🌹سلام بر شهیدان دفاع مقدس 🌹
🌹سلام برشهیدان نیروی انسانی🌹
🌹سلام برشهیدان عزیز #پالیزوانی 🌹
🌹 #سلام_بر_شهید_گرانقدر 🌹
🌹 #مرتضی_پالیزوانی 🕊
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۲/۱۲🕊
🌹محل شهادت: فکه 🕊
🌹نام عملیات: سیدالشهدا 🕊
سی و هشتمین سالگرد شهادت افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، شهید والامقام
#مرتضی_پالیزوانی را گرامی می داریم و سالروز آسمانی شدن و کسب #شایستگی_مقام_شهادت* ایشان را به خانواده محترم شهیدان #پالیزوانی تبریک عرض می نماییم.
به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهیدان مرتضی، محمد و جاویدالاثر مصطفی پالیزوانی درود و سلام می فرستیم و از درگاه خداوند متعال تقاضای علو درجات مسئلت می نماییم.
#نثار_روح_ملکوتی_اش_صلوات*
🌹🌸🌹🌸🌹
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
✨خلاصه زندگینامه شهید والامقام ✨
🌹 #مرتضی_پالیزوانی🌹
مرتضي پاليزواني در نهم فروردين سال 41 در تهران و در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود.
و او سومين شهيد اين خانواده و هشتمين فرزند خانواده اي بود كه عشق به خدا و اهل بيت در آن خانواده موج مي زد .ايمان و اخلاص و عشق الهي را پدر خانواده در جاي جاي خانه كاشته بود.
روضه اول هر ماه و اذان گفتن با صداي بلند قبل از نماز، خواندن قرآن در سپيده دم، سفرهاي مكرر به كربلا، حضور در صحنه هاي مختلف نهضت پانزده خرداد به رهبري امام و روحانيت از كارهاي هميشگي پدر شهيد بود و مادر وي هيچ وقت ياد ندارد كه بدون وضو به فرزندش شير داده باشد.
مرتضي پاليزواني در چنين خانواده اي متولد شد. در دوران نوجواني وي جامعه دچار دگرگوني هاي بي سابقه شده بود از يك طرف استكبار جهاني و خصوصاً شيطان بزرگ، امريكا و از طرف ديگر، روحانيت شيعه به رهبري امام خميني كه نهضتي عظمي و بنيان برافكن آغاز كرده بود.
و در سالهاي اول دهه پنجاه مرتضي با سن كم خود در جلسات سخنراني حسينيه شركت مي نمود و جزوات و كتب منتشر شده از سوي حسينيه را مطالعه مي كرد
و با اظهار نظرها و بحث هاي خود اطرافيان را متحير مي ساخت و خطبه هاي داغ و آتشين مرحوم شريعتي درباره شهيد و شهادت و ايثار و عشق به خدا روحيه شهادت طلبي را در وي زنده نگه مي داشت
و در سال 55 به همراه پدر و مادر به شهر قم مهاجرت كرد و در آنجا وارد مدرسه حكيم نظامي شد و علاوه بر رشته رياضي و فيزيك به مطالعات ديني و اجتماعي مي پرداخت و رابطه اي تنگاتنگ با طلاب جوان داشت و شهادت حاج مصطفي خميني شوري تازه در وي آفريد.
در اكثر تظاهرات حضوري پرشور داشت و وقتی برادرش محمد به شهادت رسيد و با همه جواني اش بر كرسي خطابه مي نشست و همچون خطيبي توانا سخن مي گفت كلام شيواي او زمانيكه از خط شهيدان و مظلوميت اسلام و زيبايي روح الله و مسئوليت خطير مردم سخن مي گفت هنوز گوش ها و جان ها را مي نوازد.
از عميق ترين اعتقادات شهيد اين بود كه انقلاب اسلامي ما در وهله اول انقلاب فرهنگي بايد باشد.
شهيد از طرفي بخاطر آشنايي ديرينه خود با استاد مطهري و از طرف ديگر تاكيد بي چون و چرا و بي قيد و شرط امام را بر شخصيت استاد مطهري و آثار او كه فرمود بودند((مطهري پاره تن من است )) ((مطهري در اسلام شناسي و فنون مختلف اسلام و قرآن كريم كم نظير است )) و … بهمين خاطر به كار فرهنگي روي آورد و مروج و مبلغ انديشه هاي استاد مطهري گرديد .
و شهيد در سال 60 الي 63 وارد سپاه پاسداران شد و در جهت تقويت و توان عقيدتي سياسي برادران سپاهي و بسيجي كوشيد
و در سال 63 وارد دانشگاه شد و در رشته فلسفه ادامه تحصيل داد و از همان ابتدا حكمت و فلسفه را به شيوه تطبيقي مطالعه كي كرد تا فلسفه اسلامي را در خالت مقايسه و تطبيق با فلسفه غربي مغرفي كند و در حين تحصيل نيز از تدريس در كلاسهاي آموزشي عقيدتي – سياسي نيروي هوايي و نيز پايگاههاي مختلف بسيج باز نايستاد.
شهيد مرتضي به فرموده امام جنگ را سرلوحه همه امور قرار داد و بارها در جبهه و عملياتهاي مختلف از جمله والفجر مقدماتي، والفجر يك، خيبر …شركت نمود و از لحظه اي كه پيام را شنيد آرام و قرار نداشت و مي گفت ديگر نمي توان توجيهي براي ماندن و جبهه نرفتن پيدا كرد.
و سرانجام روز دوازدهم ارديبهشت ، روز معلم ، و روز شهادت مرا و معشوق خويش در حمله شركت كرد و در ساعت يازده و نيم نيمه شب خمپاره هاي دشمن پهلوي او را دريد و به آرزوي ديرين خود كه شهادت بود رسيد.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
شهيد مرتضي در سال 61 ازدواج نمود و حضرت امام خطبه عقد وي را قرائت كرد و ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر كه يكي قبل از شهادت و مرتضي بعد از شهادت وي ديده به جهان گشود.
آخرين پيام شهيد مرتضی پالیزوانی در ساعاتي قبل از شهادت در اين لحظات كه مي رويم تا حماسه ديگري در تاريخ خونبار تشيع بيافرينيم اعلام مي كنم با اعتقاد كامل و اختيار مطلق اسلام، خميني، مطهري را انتخاب كردم و خالصانه براي خدا شهيد شدم و خونم در رگ همسرم و فرزندانم جاري است.
لبيك يا حسين
12 ارديبهشت
ساعت 6 بعدازظهر
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
✨وصیتنامه شهید والامقام✨
🌹 #مرتضی_پالیزوانی🌹
«بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود به آقا امام زمان و تنها نائبش حضرت امام خمینی روحی له الفداء و با درود به ارواح طیبه همه شهدای حق، خصوصا استاد بزرگوار من و شما استاد شهید «مرتضی مطهری» که اسلام را به ما آموخت، در دامن امام پرورش یافت و ما را در دامان آثارش پرورش داد.
وقتی نیست تا کاملتر بنویسم، سعی براختصار است.
مطالبی که مینویسم از روی احساسات نیست، (بلکه) از سر بیداری فطرت خوابم است.
بهترین انسانها در زندگی شخصیام پدر، مادر و همسرم بودند که متاسفانه بیشترین آزار را نسبت به آنها روا داشتم شاید باور نکنند، اما بدانند همان موقعی که آنها را اذیت میکردم خصوصا پدر و همسرم، سخت ناراحت بودم، ولی نفسم مانع از ترک آن اعمال میشد.
هیچ همسری از همسرم وفادارتر ندیدم، او و فرزند یا دو فرزندم پارههای جگر من هستند. صاحب اختیار و وکیل و وصی من همسرم تا سن بلوغ محمدم میباشد.
البته انشاءالله به پدر و مادر و برادران عزیزم جسارت نمیشود و همسرم هم با آنها مشورت خواهد کرد.
... اگر محمدم مایل بود راه پدرش را پیگیری کند
از کتبم استفاده کند و بداند پدرش فقط و فقط برای خدا و تحت حکومت مطلق امام خمینی و با اطلاعات اسلامی اینکه از استاد مطهری گرفته بود، شهید شد.
برادران، فامیل، دوستان، پدر، مادر، همسر جز به خدا نیندیشید دنیا دار گذر است. همسرم دوست داشتم بیشتر با تو سخن میگفتم، اما نشد باید بروم احساس تنهایی نکن، خمینی پدر محمد است و خدا، ولیِّ همه. همه کسانی که به ناحق به آنها ستمی روا داشتهام مرا عف کنند اگر روز قیامت توانستم تلافی میکنم.
اگر خواستید از من تقدیر کنید
از فکرم پیروی کنید و به زن و فرزندانم احترام بگذارید، شاید چیزهایی را از قلم انداخته باشم ببخشید.
از نظر عبادی بدهکاری زیاد دارم، اما شرمندهام حداقل ۲ ماه روزه و ۲ سال نماز اگر به زحمت میافتید، انجام ندهید به خدا واگذارید گهگاه برایم رد مظالم بدهید، اما مکلفتان نمیکنم.
امام را، مطهری را دریابید. همسرم میدانی چقدر به تو علاقه داشتم، ولی اسلام از شما عزیزتر است.
محمد عاشق تو بودم، ولی افتخار کن که پدرت بداخلاق، بد ایمان نیست بلکه روح خدا خمینی است، راهم را ادامه بده اگر فرزند بعدی پسر بود اسمش را مرتضی بگذارید و اگر دختر فاطمه یا زهرا.
... وقت نیست به برادر احمدی برادرم سلام برسانید او شاگرد حقیقی مطهری است راهش را بگوئید ادامه دهد اگر افتخار داد در مجلسم از مطهری و امام بگوئید، بچههای دانشجوی فلسفه راه فلسفی استاد را بروید و لاغیر.
مرتضی پالیزوانی
اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵»
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
حضرت آقا چگونه خواسته فرزندان شهید مرتضی پالیزوانی را اجابت کرد؟
مرتضی و محمد پسرهای مرتضی پالیزوانی بودند که سال 65 شهید شده بود و سال 74 سالگرد مرتضی با تولد امام رضا(ع) یکی شده بود و حالا قرار بود فهیمه بانو به همراه مادر مرتضی و چند تن دیگر از مادران شهدا برای دیدن همسر آقا به خانه شان بروند. بانو مرتضی را که کوچک بود در خانه یکی از مادران شهدا گذاشت و خودشان راهی شدند، به در بیت که رسیدند نگهبان اجازه ورود محمد را نداد و او را پیش خودش نگه داشت.
آنها از همسر آقا خواستند تا مقدمات دیدارشان با ایشان را فراهم آورد که او پاسخ داد امروز مراسم عمامه گذاری و خواندن خطبه عقد دارند و بعید می دانم که فرصتی برای ملاقات باقی بماند اما با اصراری که از سوی بانوان صورت گرفت قرار شد دیداری داشته باشند.
همسر آقا بانو و مادر مرتضی را به ایشان معرفی کرد و آقا نیز لبخندی زده و گفتند : عجب پس آن موقع تا حالا پسر شما پیش من بوده است. ماجرا از این قرار بود که وقتی آقا از پله ها پایین می آمدند با دیدن محمد او را به اتاق خود می برند و با او بازی می کنند و به او عیدی می دهند.
دیدار کوتاهی صورت گرفت و ایشان برای نماز
به اتاق خود رفتند. بانو به همسرشان گفت: اگر مرتضی متوجه شود که محمد آقا را دیده است ناراحت می شود اگر اجازه بدهید مرتضی را هم بیاورم و به این ترتیب مرتضی را نیز به بیت آوردند.
مرتضی با دیدن آقا گفته بود:
آقای خامنه ای چرا به خانه نمی آیید و او هم جواب داد آدرس خانه را به حراست بده حتما یک روز به خانه شما می آیم. این قضیه را محمد برای مادر تعریف کرد.
مدتی از این قضیه گذشت، شب چهارشنبه سوری بود که وعده ای که داده بودند به تحقق پیوست و آقا برای دیدار با خانواده مرتضی راهی خانه آنها شدند و با بچه ها بازی کردند و به آنها گفتند که حرف مادر را گوش کنید و در راه خدا باشید.
بچه ها که احساس صمیمیت می کردند پا را از بازی کردن فراتر گذاشتند و محمد عکس ایشان را طلب کرد و آقا پرسید: عکس چه اندازه ای می خواهی و او خیلی مودبانه گویا که با پدر بزرگش سخن می گوید، گفت: هر اندازه که خودتان صلاح می دانید و چند روز بعد خواسته محمد اجابت شد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات زیبا و عالمانه استاد شهید مرتضی مطهری
وای به روزی که بگردی و یک وجدان بیدار پیدا نکنی!
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌸 #تلنگر ❤️
انسان دو نوع معلم دارد:
آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می آموزد.
اولی به قیمت جانش،
دومی به قیمت جانت.
12 اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم بر تمام تلاشگران و فرهیختگان عرصهٔ تعلیمِ علم و عشق مبارک باد ❤️
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
*#سالروز_شهادت*
*ترور مغز متفکر ۹ روز بعد از شهادت سرلشگر*
*تئوریسین نظام جدید سیاسی ایران ۹ روز بعد از شهادت سرلشگر محمدولی قرنی، اولین نظامی ترور شده در تهران به ضرب شلیک به گوش و مغز، به شهادت رسید.*
*امروز ۱۲ اردیبهشت ماه چهل و چهارمین سالگرد ترور آیتالله شهید دکتر مرتضی مطهری، دومین شخصیت ترور شده در نظام جدید سیاسی ایران در سال ۱۳۵۸ است.*
حمید نیکنام، محمدعلی بصیری و وفا قاضیزاده با پرسه زدن در کوچه پارک امینالدوله در تقاطع کوچه هفدهم خیابان فخرآباد تهران استاد را هدف گلولههای تروریستهای فرقان قرار دادند. محمدعلی بصیری فردی بود که با اسلحه رولور از فاصله دو تا سه متری به استاد مطهری شلیک کرد. او در یکی از دانشگاههای فیلیپین درس خواند و اطلاعات دینی و عقیدتی کمی داشت. این گروهک تروریستی ۹ روز قبل در سوم اردیبهشت سرلشگر محمدولیالله قرنی اولین رییس ستاد کل ارتش ایران را ترور کرد.
*مرتضی مطهری کیست؟*
سکینه و محمدحسین در تابستان ۱۲۸۴ یک سال قبل از امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه ازدواج کردند و مرتضی، چهارمین فرزندشان در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان خراسان به دنیا آمد. او چهار برادر و دو خواهر داشت.
مادرش دختر آخوند ملاجعفر و پدرش شیخ محمدحسین پسر ملا محمدعلی کیخا، به هوش، صداقت، طب و خیرخواهی برای مردم شهره بودند.
مرتضی نوه ملا محمدعلی کیخا از روحانیون برجسته اواسط قرن سیزدهم هجری ساکن دهکده کنگپیران بخش پشت آب شهرستان زابل بود. مهدی، محسن و محمدحسین فرزندان ملا بودند. این عالم دینی در پاییز سال ۱۲۵۷ به همراه خانواده این روستا را ترک کرد و در ۷۵ کیلومتری شهر مشهد در روستای فریمان سکونت کرد.
محمدحسین اواخر دهه ۱۲۶۰ به قصد تحصیل علوم دینی و حوزوی از فریمان به نجف نزد ملا محمدکاظم خراسانی ملقب به آخوند خراسانی، همشهری ملا محمدعلی کیخا، پدربزرگش رفت و برای اعمال حج راهی مکه و مدینه شد و در سال ۱۲۷۵، سال ترور ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی، به ایران برگشت.
پدر مرتضی از زمان رواج یافتن سجل در دوره رضا شاه در ایران نامفامیلش را به مطهری تغییر داد.
مرتضی، روخوانی قرآن و صرف و نحو عربی را نزد پدرش شیخ محمدحسین آموخت و از ۱۲ سالگی همزمان با سالهای قحطی بزرگ ایران در سال ۱۲۹۶ در دوره سلطنت احمدشاه به حوزه علمیه مشهد رفت. او به اتفاق برادرش محمدعلی دو سال در مدرسه ابدال خان مشهد مقدمات علوم اسلامی را فرا گرفت و چون در سال ۱۳۱۴ منزل مسکونی خانوادگیشان به منظور احداث فلکهای در فریمان تخریب شد مرتضی و برادرش به زادگاه خود برگشتند و نتوانستند ادامه تحصیل دهند. آنان به مطالعه کتابهای پدر پرداختند تا سال ۱۳۱۵ به قم نقل مکان کرد و در حوزه علمیه قم حجره گزید.
حضور مرتضی جوان در قم چند روز بعد از درگذشت آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم انجام شد.
او که ۱۵ سال در مدرسه فیضیه قم حضور داشت، کتابهای مطول و شرح لمعه را نزد آیتالله محمد صدوقی سومین شهید محراب پس از انقلاب و آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید بزرگ شیعه آموخت و فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول را نزد سیدروحالله خمینی، فلسفه الهیات شفای بوعلی و برخی دروس دیگر را نزد علامه سید محمدحسین طباطبایی، اخلاق و عرفان را نزد آیتالله حاج میزرا علی آقا شیرازی، اصول را نزد آیتالله سید محمدحجت و فقه را نزد آیتالله سیدمحمد محقق داماد آموخت. او برای یاد گرفتن برخی علوم دینی مدتها به بروجرد نزد آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی در رفت و آمد بود.
او در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد و در مدرسه مروی در بازار بزرگ تهران به تدریس و تألیف کتب دینی و انجام سخنرانیهای مختلف در دانشگاهها و مساجد تهران پرداخت.
دکتر مطهری در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر قرآن انجمن اسلامی دانشجویان را برگزار کرد و چند ماه بعد جزو اساتید دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران شد و تدریس را علاوه بر مدرسه مروی در دانشکده الهیات تهران نیز آغاز کرد. استاد مطهری پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان در سال ۱۳۳۷ از سخنرانان اصلی این انجمن بود که این حضور تا زمان شهادت ایشان تا سال ۱۳۵۸ ادامه داشت. او علاوه بر تحصیل علوم دینی و عقلی در امور اجتماعی و سیاسی نیز فعال بود و با گروههای مختلف سیاسی از جمله گروه فداییان اسلام در ارتباط بود.
*درخشش مرتضی*
وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در دهه ۱۳۴۰ و علنی شدن مبارزات سیدروح الله خمینی، رهبر نهضت علیه پهلویِ پسر، استاد مطهری را از سال ۱۳۴۱ مصمم به حضور مستمر و پیوسته کنار امام خمینی کرد. اقدامات اجتماعی و فرهنگی او در این دوره به مرور جایگاه ایدئولوژیک، مدیریتی و اجرایی او نزد رهبر فقید انقلاب اسلامی را نمایانتر از قبل کرد.
مشهودترین این اقدامات سازماندهی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران بود. اگر چه سخنرانی مهیج استاد علیه شخص شاه در ساعت ۱ بامداد چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ انجام شد اما این ساعت مانع بازداشت و زندانی شدن ۴۳ روزه استاد توسط شهربانی تهران نبود اما او و دیگر بازداشتشدگان یک ماه و نیم بعد و در اواخر تیر ۱۳۴۲ به دلیل اعتراض علمای تهران و مهاجرت جمع دیگری از روحانیون به تهران و فشار افکار عمومی بر رژیم، آزاد شدند.
او پس از آزادی از زندان به دایره سخنرانیهایش افزود. سخنرانی دردانشگاه تهران، انجمن اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی پزشکان و مساجد هدایت جمهوری و مسجد جامع نارمک از محلهای ثابت سخنرانیهای استاد بود. استاد مطهری همراه جمعی دیگر حسینیه ارشاد تهران را در سال ۱۳۴۶ تاسیس کرد و سه سال بعد به دلیل برخی اختلافنظرها با برخی از اعضای هیات مدیره آن از عضویت در آن استعفاء داد.
پس از تشکیل هیاتهای مؤتلفه اسلامی به نمایندگی از امام امت به همراه چند روحانی دیگر عهدهدار مدیریت و رهبری این هیاتها شد. نفوذ و شناخت او در پرونده شناسایی و دستگیری کادر رهبری هیاتهای موتلفه اسلامی خودنمایی کرد. ماجرا از این قرار بود که پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر ۴۱ ساله محمدرضا شاه و دستگیری و اعدام محمد بخارایی ضارب حسنعلی منصور و عضو گروه فداییان اسلام و از شاگردان استاد مطهری، کادر رهبری هیاتهای مؤتلفه اسلامی که استاد مطهری نیز جزو آنان بود شناسایی و دستگیر شدند اما به لطف قاضی پرونده ایشان که مدتی دانشجوی استاد در قم بود از مهلکه جان سالم به در برد.
پس از تبعید امام خمینی(ره) در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه مسؤولیت استاد سنگینتر شد. رژیم پهلوی به بهانه صدور اعلامیهای مشترک به امضای آیات عظام علامه محمدحسین طباطبایی، شیخ سید ابوالفضل مجتهد زنجانی و دکتر مرتضی مطهری در سال ۱۳۴۸ برای حمایت از آوارگان فلسطینی و جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی و قرائت این اعلامیه در مراسم رسمی حسینیه ارشاد، استاد را دستگیر و مدتی در زندان انفرادی محبوس کرد.
با استمرار فعالیتهای فرهنگی – سیاسی دکتر مطهری در سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۴ در مراکز مذهبی معروف تهران از جمله مسجدالجواد میدان هفت تیر، حسینیه ارشاد و مسجد جاوید توسط ساواک تعطیل و ایشان بار دیگر دستگیر و مدتی زندانی شد.
رژیم پهلوی که تحمل روشنگریها و تئوریزه کردن شریعت اسلام را نداشت استاد را از همان سالِ دستگیری در سال ۱۳۵۴ تا پایان عمر رژیم پهلوی ممنوعالمنبر کرد.
*زایش ایدئولوژی*
تبیین ایدئولوژی اسلامی و مانیفست دینی جمهوری اسلامی توسط استاد مطهری منحصربهفردترین اقدام و ارثیه ایشان بود. ایشان این جهان بینی را از طریق سخنرانیها، تدریس در مساجد و دانشگاهها و نوشتن کتابهای فراوان به یادگار گذاشت. اهمیت تبیین ایدئولوژی جمهوری اسلامی زمانی مضاعف شد که گروهکهای التقاطی و تندرو به دلیل افزایش تبلیغات گروههای چپ در دانشگاهها و محیط های پر تردد جوانان در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ بیشتر شد.
استاد به خطر فکری و التقاطی سازمان مجاهدین خلق یا همان سازمان منافقین پی برد و تلاش زیادی داشت تا مردم و مسوولان در دام این سازمان تروریستی نیفتند. شاگرد باهوش و سیاس امام خمینی به خوبی توانست پی به ماهیت ناپایدار و غیرقابل اعتماد ایدئولوژی فکری منافقین ببرد.
به دلیل نیاز شدید حوزه علمیه قم به علوم جدید و قرائتهای نوین از فقه شیعه، امام خمینی در سال ۱۳۵۵ از استاد مطهری خواست تا هفتهای دو روز به شهر قم سفر کند و طلاب و فاضلای حوزه علمیه قم را با مسائل سیاسی روز و قرائت جدید از فقه اسلامی آشنا کند.
دکتر مطهری در سال ۱۳۵۵ به دلیل شدت گرفتن اختلافات فکری با امیرحسین آریانپور، استاد کمونیست دانشکده الهیات دانشگاه تهران و عضو حزب توده خودش را زودتر از موعد مقرر از دانشکده بازنشسته کرد. او معتقد بود نباید یک مارکسیست در دانشکده الهیات تدریس کند اما به دلیل حمایت رژیم از مارکسیستها ایشان ناچار به استعفا شد.
علت شکست قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ فقدان وجود تشکیلات منسجم آسیبشناسی شد. امام در سال ۱۳۵۶ با حمایت از استاد مطهری، نخستین هسته جامعه روحانیت را شکل داد و اساسنامه آن در سال ۱۳۵۷ نوشته شد. برنامهریزی برای انجام راهپیماییها، سخنرانی در مساجد، تهیه شعارها و هماهنگی و سازماندهی مبارزه ضد رژیم عمدتا بر عهده جامعه روحانیت مبارز بود.
*ارتباط در تبعید*
ارتباط استاد مطهری با امام (ره) در دوران تبعید از طریق یک واسطه انجام میشد اما این ارتباط از سال ۱۳۵۵ با سفر او به نجف اشرف به صورت مستقیم شد. استاد مطهری با سفر به تبعیدگاه امام در نجف از نزدیک درباره مسائل مهم نهضت با ایشان همفکری و مشورت کرد. نقش استاد مطهری در اداره نهضت به خصوص پس از مرگ پرابهام سید مصطفی خمینی پسر بزرگ امام پررنگتر از قبل شد.
ایشان در سالهای تبعیدِ امام در نوفل لوشاتو به آنجا هم سفر کرد و نقش حلقه اتصال امام و امت را محکمتر از قبل کرد. در سفر استاد مطهری به فرانسه رهبر فقید انقلاب اسلامی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب کردند.
در طلیعه انقلاب اسلامی و روز بازگشت امام خمینی(ره) به ایران نیز استاد مطهری مسؤول کمیته استقبال شد.
نقش آفرینی شگرف و ایدهپردازی عمیق استاد مرتضی مطهری از ایشان در ذهن و دل دشمنان نظام جمهوری اسلامی چنان کینهای ایجاد کرد که تصمیم به حذف فیزیکی ایشان گرفتند.
*ماجرای ترور*
ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه روز سهشنبه شب ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از خروج استاد مطهری از جلسه شورای انقلاب که در منزل یدالله سحابی از موسسان نهضت آزادی برگزار شد، حمید نیکنام، علی بصیری و وفا قاضیزاده از اعضای گروهک تروریستی فرقان از تاریکی شب و خلوتی تقاطع کوچه پارک امینالدوله و کوچه هفدهم فخرآباد استفاده کردند و با شلیک چند گلوله ایشان را از ناحیه سر هدف قرار دادند و به شهادت رساندند.
علی مطهری درباره نحوه شهادت پدرش گفت: «مهندس کتیرایی و دیگران متوجه این واقعه شدند و به سرعت او را به بیمارستان طُرفه در خیابان بهارستان میرسانند، اما در بیمارستان، پزشکان نظر میدهند که پدرم شهید شده است و امکان مداوا و بهبودی او به هیچ وجه ممکن نیست. گلوله از زیر بناگوش راست، وارد و از بالای ابروی چپ خارج شده بود.»
پیکر آیتالله دکتر مرتضی مطهری یک روز در بیمارستان طٌرفه نگه داشته شد و صبح پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران تشییع و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
*روحش شاد یادش گرامی*
*سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری در تقویم کشورمان روز معلم نامگذاری شد.*
*مرثیه روحالله*
رهبر فقید انقلاب اسلامی ساعتی بعد از ترور استاد در پیامی مکتوب چنین نوشتند: «اینجانب به اسلام و اولیای عظیمالشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعۀ اسفانگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری ـ قدس سره ـ را تسلیت و تبریک عرض میکنم. تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندۀ خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزۀ سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفۀ اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود.
من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب میشد. در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان ثُلمهای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوۀ خود نورافشانی کرده و میکنند.
من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات میبخشند و به ظلمتها نور میافشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک میگویم. من گرچه فرزند عزیزی را که پارۀ تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
مطهری که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و تروریستها نمیتوانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر میشوند.
اینجانب روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای عمومی اعلام میکنم و خودم در مدرسۀ فیضیه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ مینشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم. سلام بر شهدای راه حق و آزادی.»
ایشان سه روز بعد در مراسم گرامیداشت استاد شهید در مدرسه فیضیه قم هم گفتند: «این رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت، تأیید کرد دین خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا میکند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را میکشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت میکردید مباحثه میکردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است.
منطق اسلام ترور را باطل میداند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، شخصهای بزرگ ما، اسلام ما تأیید می شود. نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ایران، باز زندگی از سر گرفت. اگر یک سستی، ضعفی پیدا کرده بود، زنده شد.