#مناسبت_روز
💠روز ملی خلیج فارس
♻️روز ملی خلیجفارس پس از #تصویب سال #۱۳۸۴ در شورای عالی انقلاب فرهنگی ،توسط سازمان #میراث فرهنگی در سال ۱۳۸۹ این روز به عنوان میراث معنوی ثبت ملی نیز شد. از سال #۱۳۸۹ دولت ایران توجه قابل ملاحظهای به این موضوعات نشان داد و در سالهای اخیر، دولت و دیگر نهادهای حکومتی #جمهوری اسلامی ایران تلاش کردهاند خود را نسبت به این موضوع حساس و متعهد نشان دهد. سال #۱۳۹۱ دو روز پیش از ” روز #ملی خلیجفارس” در ایران برای اولین بار امامان #جمعه شهرهای مختلف نیز در خطبههای خود از «اهمیت و حقانیت» این نام سخن گفتند و روز ملی خلیجفارس با حضور مقامات در شهرهای حاشیه #خلیجفارس و با جشنوارههای مختلف گرامی داشته شد.
🌸اللهم عجل لوليك الفرج🌸
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═
🌱
چقدر قشنگه این آیه که میگه:
وَ لا تُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً
«خدای خوبم در جستجوی آنچه برایم مقدر نکردهای،خستهام مکن..!»
چقدر به این کلمات احتیاج داشتم که
باورمون بشه آنچه بهش اصرار داریم شاید رزق مون نیست، بعضی حرفها، بعضی کارها، بعضی موقعیتها و بعضی آدم ها... مقدر نشده برامون.
نه اینکه تلاش و دعا نکنیم
اما
خسته نکنیم خودمون رو در بعضی مسیرها.
رزق های خاص آسمانی،
نصیب آدمهای خاص و پرتلاش میشه،
از خدا اون رزق خاصی که به حاج قاسم و محسن حججی داد بخوایم
نه اصرار بر آنچه که برامون مقدر نیست...👌
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═
#کپسول_آرامش_بخش💊
🔸 خوش به حال اون آدمایی که دنیا براشون مثل قفسه و هر لحظه آماده پریدن هستن و میل رها شدن دارن
🔹این یعنی اوج آرامش...
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✔️آدمها دو گروهند...
یا نعمت ند یا عبرت
🎙دکتر انوشه
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #معرفی_شهدا
محسن وزوایی، ۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در محله نظام آباد تهران، متولد شد. او در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمنهای اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و هم زمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال ۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهت دهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهده دار شد.
در سالهای ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان میداد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و ورود امام خمینی (ره) به ایران، در همه صحنهها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.
او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بردوش میکشید و در درگیریهای مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حضوری پرثمر داشت. محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرتآباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.
وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی ضد سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانشآموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهدهدار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند.
محسن وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات عملیات را به عهده گرفت.
محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونهای که در عملیات سرنوشت ساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد.
در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
او در طول جنگ تحمیلی، در عملیاتهای متعدد با مسئولیتهای گوناگون حضور داشت. در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات «مطلع الفجر» فرمانده بود. در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه (ص) شد که در عملیات «فتح المبین»، این گردان نوک عملیات بود.
با تأسیس «تیپ ۱۰ سیدالشهدا»، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات «الی بیت المقدس» شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهدهدار شد.
محسن وزوایی، این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینی در عملیاتهای متعدد و به ویژه «الی بیت المقدس»، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در ۲۲ سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.
🌼 شادی روح پاک همه شهیدان و شهید محسن وزوایی صلوات🌼
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ...
سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی.
سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند.
📘بحار الأنوار، ج99، ص 117
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان ✨
روزي واعظي به مردمش مي گفت:
«اي مردم!
هر کس دعا را از روي اخلاص بگويد، مي تواند از روي آب بگذرد، مانند کسي که در خشکي راه ميرود.»
جوان ساده و پاکدل،
که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز مي بايست از رودخانه مي گذشت، در پاي منبر بود.
چون اين سخن از واعظ شنيد،
بسيار خوشحال شد.
هنگام بازگشت به خانه،
دعا گويان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت...
روزهاي بعد نيز کارش همين بود و در دل از واعظ بسيار سپاسگزاري مي کرد.
آرزو داشت که هدايت و ارشاد او را جبران کند.
روزي واعظ را به منزل خويش دعوت کرد، تا از او به شايستگي پذيرايي کند.
واعظ نيز دعوت جوان پاکدل را پذيرفت و با او به راه افتاد.
چون به رودخانه رسيدند، جوان "دعا" گفت و پاي بر آب نهاد و از روي آن گذشت،
اما واعظ همچنان برجاي خويش ايستاده بود و گام بر نمي داشت...
جوان گفت: "اي بزرگوار!
تو خود، اين راه و روش را به ما آموختي و من از آن روز چنين ميکنم، پس چرا اينک برجاي خود ايستاده اي، دعا را بگو و از روي آب گذر کن!"
واعظ، آهي کشيد و گفت: «حق،
همان است که تو مي گويي،
اما دلي که تو داري، من ندارم!
═✧❁🌸❁✧═
شهدای کوهمره نودان👇👇
https://eitaa.com/shohadakn
═✧❁🌸❁✧═