eitaa logo
شهدایۍ🌹
342 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
134 فایل
مقام معظــم رهبرے: امروزهـ زندهـ نگہ داشتن یاد و خاطره شہدا ڪمتــر از شہادٺ نیسٺ❤🌱 با‌من‌حرف‌بزن‌هم‌سنگرے @shohaday110 کانال مهدوی ما: @Akharinkhorshid تبادݪ↓ 🌹 @ABO_GOOMNAM_314 🌹 @gomnom_110 +ڪݒے؟ _باذکࢪصݪواٺ بࢪاے ظهوࢪ آزادھ(:🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊💫💫🕊💫💫🕊 شهیدشوشتری چھ‌قشنگ‌گفتہ: قدیم‌بُویِ " ایمان "میدادیم... الان ایمانمان بُو میدهد! قدیم‌ دنبال " گمنامی" بودیم... الان مُواظبیم ناممان گُم نشود! :) سر و ڪار ایمان با دل است! اگرمحصول‌کارخانه‌ۍعقل‌واردقلب‌شود و روۍآن‌تاثیرداشتہ‌باشد، ایمان بہ وجود مۍآید وگرنه از ایمان خبرے نیست!
🕊🖇 ___________ اگر برای خدا جنگ می‌کنیداحتیاج‌ ندارد که به من و دیگری گزارش دهید گزارش‌ را نگه دارید برای قیامت اگر کار برای خداست گفتنش برای چه..؟! 🌈 @shohaday_110
~🕊 بھش‌ گفتم چند وقتیہ ‌ بہ ‌خاطر اعتقاداتم ‌مسخرم ‌میکنن بھم‌ گفـت: برایِ‌اونایی کہ ‌اعتقاداتتون‌ رو‌مسخرھ ‌میکـنن‌؛ دعا کنید خدا بہ ‌عشق‌ "حسین"💚 دچارشون ‌کنھ . . :) ♥️🕊 . . 🌈 @shohaday_110
شهید مصطفے‌ صدرزادھ: اگر یـڪ روز فڪر از ذهنت دورشـد.. وآنــ را فـرامـوش ڪردے؛ حتماََ فرداےِ آنـ روز را روزه بگیر @shohaday_110
حــــاج‌حسین‌‌یڪتا🌿 🦋|توصیــــہ‌ میڪــنم ـ جــــوان‌ها اگــــر بخواهــــند از دستِــــــ شــــیطان‌ راحتــــــ شــــوند ـ {عشــــق‌ بــــہ‌ شھادتــــ } را در وجــــودِ ـ خــــود زنــــده‌ نگــــہ‌ دارنــــــد . . . 🌿 |خُدایــــا بســــیار عــــاشقَم‌ ڪُـــــن @shohaday_110
♥️🌿 می گفت:🗣 گاهی میرفت‌ یه گوشه ا ۍ خلوت، رو‌ می ڪشید‌ روۍ سرش‌ درحالت‌ می موند..🙇‍♂ به قول‌ معروف‌ یه گوشه اۍ رو‌ گیر می آورد.. واقعا‌ً عبد‌ِ بود..😇 🕊 🌹🍃🌹🍃 🌈 @shohaday_110
🌿 🌷 گفت:مراقب‌نگاهت‌بآش.. "العَین‌بَریدُالقَلب" چـشم‌پیغام‌رساݩ‌دل❤️است... +مواظب‌چشماٺ‌باش! _آره‌شهدااینطورےبودݩ... @shohaday_110
🕊 هم زیبآ بود .. هم پولدآر .. نفر هفٺمـ دانشگآه بود ! اما بیݩ تمامـ فانتزے هایݜ شهادٺ را انتخآب کرد(:♥️ 🌈 @shohaday_110
/🌿 ♥️\ الایــااَیُّهاالحـاجے🖐🏻 چه‌هاڪردۍتـ♡ـوبادلهــا🙃 ڪه‌درتفسیــر تــوگیج‌اند🦋 توضیــح‌المسائلـھا📚 | 🖤 @shohaday_110
♡ ⸤ جبهھ، گردان وخاڪریز بهانھ‌است!🖐🏽 ماباهم‌رفیق‌شـدھ‌ایم تاهمدیگررابسازیم(: ⸣ @shohaday_110
🌷 ✬ ناهار خونه پدرش بودیم . ↫ همه دور تا دور سفره نشسته بودم و مشغول غذا خوردن. ✬ رفتم تا از آشپزخونه چیزی برای سفره بیارم. ↫ چند دقیقه طول کشید. ✩ تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده ↫ تا من برگردم و با هم شروع کنیم . ✬ این قدر کارش برام زیبا بود ✩ که تا الان تو ذهنم مونده. 📚یادگاران ص۱۱(شهید مهدی زین الدین) @shohaday_110