eitaa logo
شهدایۍ🌹
342 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
134 فایل
مقام معظــم رهبرے: امروزهـ زندهـ نگہ داشتن یاد و خاطره شہدا ڪمتــر از شہادٺ نیسٺ❤🌱 با‌من‌حرف‌بزن‌هم‌سنگرے @shohaday110 کانال مهدوی ما: @Akharinkhorshid تبادݪ↓ 🌹 @ABO_GOOMNAM_314 🌹 @gomnom_110 +ڪݒے؟ _باذکࢪصݪواٺ بࢪاے ظهوࢪ آزادھ(:🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 گفت: مراقب نگاهت باش.. "العَین بَریدُ القَلب" چـشم پیغام رسان دل است... 🕊✨ @shohaday_110
🕊 می گفت : اگر مـــا محکم بہ ولایت فقیہ بچسبیم و در تمام ڪارهـایمان دین را شاخص قرار دهـیم بقیہ مسائل حل شدنی است ...
«💛✨» +روحـت‌روڪجاجـاگذاشتـی؟ -پیشِ‌شـهداوسـطِ‌بـارونِ‌تـیروخـمپاره..(: ❤️ ♥️ مارو به دوستان‌ خود‌ معرفی ‌کنید👇 🌱 @shohaday_110
یه راوی بود می‌گفت‌: شهدایِ ما با قد و قامتِ علی اکبری می‌رفتن خط، اما با قد و قامتِ علی اصغری بر می‌گشتن :) مارو به دوستان‌ خود‌ معرفی ‌کنید👇 🌱 @shohaday_110
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم 🌤 ❤️ ♥️ 📝 مارو به دوستان‌ خود‌ معرفی ‌کنید👇 🌱 @shohaday_110
و سلام بر او که می گفت: «حرم امام رضا(؏) جاییه که هرچی بخوای رو برات خیر میکنن، حتی اگر خیر نباشه» • شهید محمّدحسین محمّدخانی🕊• 🍃 @shohaday_110
-از کجا گرفتی؟ +چیو؟! -رزقِ شهادت رو .. +خلوت های نیمه هایِ سحر :) @shohaday_110
روی جاده سوسنگرد بودیم. عجله داشتیم برای رسیدن به اهواز. دیدیم یک خانواده کنار جاده ایستاده اند منتظر ماشین. حسین گفت: صبر کنیم ببینیم این ها کجا میروند؟ اهل روستای نعمه بودند. حسین ایستاد کنارشان و کمک شان کرد سوار ماشین شوند و بار و بنه شان را هم پشت وانت چید. راه که افتادیم، گفتم: اینها که سر راه مان و تو مسیر ما نیستند اگر بخواهیم برسانیم شان، باید کلی در راه فرعی برویم و حسابی معطل می شویم. حسین گفت: عیبی ندارد. گفتم خودت گفتی که عجله کنیم. خودت گفتی که نباید فرصت را از دست داد. گفت: همه این زحمت ها و عجله ها برای خاطر همین مردم است حالا که فرصت خدمتی پیش آمده نباید به این راحتی از دست داد تا اونجایی که میتوانیم و در حد توان باید هر کاری از دست مان بر می آید برای این مردم انجام دهیم آنها را برد به روستا رساند و برگشت 📚 سه روایت از یک مرد @shohaday_110
🔴 💠 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس‌ها و ظرف‌ها. همین طور که داشتم لباس می.شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می‌کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دست‌های یخ زده‌ام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می‌کشم. من نتونستم اون زندگی‌ای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس می‌شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می‌کنم. همین قدر که می‌کنی و می‌فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه». شهید @shohaday_110
🕊 و سلام بر او که می گفت: «آنقدر برای ظهور امام زمان(عج) کار کنید که خسته کار باشید...» 🌷تکاور پاسدار شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده 🌷 ✨ 🌱 @shohaday_110
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 صحبت های مادر شهید صابری و آرامش مادر شهید در وداع با تنها پسر شهیدش ... 🌱✿⃟ @shohaday_110
شهـید محـمود رضـا بیضایی: به خودمان بقبولانیم ڪه در این زمـــان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم ڪه مـؤثر در تحقـق ظـــهور مـولا باشیم. و این همراه با تحمل مشڪلات مصائـب، سختی ها، غـــربت ها و دوری هاست و جـــز با فـدا شدن محقـق نمی شود حقیـــقتاً. ✨ 🌱✿⃟ @shohaday_110