فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ 🌹شهیدانه🌹
ۅقتےاࢪباباۅݩهمہتیࢪ
بہتنشبࢪه...❤️
نۅڪࢪشچجۅࢪیساݪم
دیدنشبࢪه...❤️
"حاجحسینهمدانے"
🖤 #حاج_قاسم
🖤 #مرد_میدان
@shohaday_110
⚘شهیدی است که با عکسش بیش از خودش آشناییـــــم !
🔹چه آرام خوابیده ای جانا...🕊
✍قسمتی_از_وصیت_نامه_شهیدامیرحاج امینی🕊⚘
◽️سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او... بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم میدهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیدهام و آن در این جمله خلاصه میشود: خدایا! عاشقم کن⚘🍃
#شهیــــد_امیر_حاج_امینی🥀
🕊یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
@shohaday_110
هوایت مےزند بر سر💠
دلم دیوانہ مےگردد!🕊
چہ عطرۍ در💚🌸
هوایت هست؟!🌹✨
نمےدانم... نمےدانم...🌷
#دوست_شهیدم
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#شبتون_شهدایی
@shohaday_110
همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
@shohaday_110
صبـــح یعنے
لبخند بزنید درشعرهایم
و من آغاز ڪنم
دوباره جستجویم را
بہ دنبال رد پایتان...
#صبحتــون_شهدایے
#شهیــدحسیــن_فغانـے
#شـــهــــیــدانـــه
@shohaday_110
شهید آوینی:
گردش خون در رگهای زندگی شيرين است؛اما ريختن آن در پای محبوب شيرين تر است؛
و نگو شيرين تر،
بگو "بسيار بسيار شيرين تر"
@shohaday_110
🔶🔹شهید علی بیطرفان، به خودسازی توجه داشت؛ بر آن تأکید می ورزید و معتقد بود که اگر کسی رابطه بین خودش و خدا را درست کند، خداوند هم رابطه او را با مردم درست خواهد کرد.
نسبت به بدگویی و غیبت افراد بسیار حساس بود.
او لذت باسواد کردن دانش آموزان مناطق محروم را بهترین لذت زندگی اش می دانست.
🌷روحشان شاد یادشان گرامی🌷
@shohaday_110
اذان بیموقع
غرق خواب بودیم که با صدای اذان، بیدار شدیم. چشمهایم از کمخوابی میسوخت. مجید با استفاده از بلندگو دستی اذان میگفت. با خودم گفتم چقدر زود صبح شد.
بچهها یکییکی، از خواب بیدار شدند. وقتی همه از چادرها بیرون آمدند، وضو گرفتند و آماده نماز شدند، مجید با بلندگو گفت: برادرها، هنوز وقت اذان نشده، الان ساعت دو و نیمه، اذان صبح ساعت چهار، برید بخوابید.
یکی از بچهها گفت: مجید، چرا این قدر مردم آزاری میکنی؟
بچهها به سمت چادرها رفتند تا دوباره بخوابند که مجید دوباره با بلندگو اعلام کرد که برادرها کجا میرید؟ وضو که دارید، اگه میخواهید ریا نشه، برید توی این بیابون، نماز شبتونو بخونید.
روز بعد، عدهای از بچهها گفتند دیشب اولین شبی بوده که لذت مناجات با خدا را چشیدهاند.
راوی: حمید حبشی پیرامون خاطرات شهید مجید افقهی
@shohaday_110