﴿غُلآمِحَسَنِیـٔݩ﴾:
سلام رفقا !
بسماللهالرحمنالرحیم✨🍀
خواهش میکنم روش فکر کنیم و حتما حتما یه کاری انجام بدیم😊👌
عده ای از همین چند هفته مانده به محرّم،
برای عاشورا و اربعین روزشمار زده اند!
این علاقه به سیّدالشهدا علیه السلام قابل ستایش است،
امّا قبل از محرّم، ما مناسبتی داریم که افضل بر تمام مناسبتهای ما است!!!
[اساس مذهب ما به بزرگداشت این روز است!!]
ولی فعلا اولویت ﺑﺎ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﺤﺮّﻡ!!🌱
خادمآقا:
برای غدیر چه کردیم؟!
(اِمام حسین کشتهِ احیای غدیر است)
باور کنید برای #غدیر هیچ کاری نکردیم؛)!!!!
باید برای #غَدیر صدهزااار برابر عاشورا وفاطمیه توان گذاشت!!!
اگر #غدیر فراموش نمیشد،اصلا فاطمیه و عاشورایی درکار بود؟!
پس باَید!
تاکید میکنم
بااایَد
تمامی توانمون رو برای #غدیر بگذاریم!
برای #غدیر
روز شمار بزنید
بنر تهیه کنید
پوستر و عکس
جشن بگیرید
کاری کنید طنین علیَّا ولیُّ الله در عالم پخش شود!
﴿غُلآمِحَسَنِیـٔݩ﴾:
برا #غدیر باید وسیع کار بشه!
گسترده...!
جھــــــــــانی!!!🌏
خادمآقا:
ﻣﻴﺪونید ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻏﺬا و ﻭﻟﻴﻤﻪ ﺑﺪن ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮِ ﻧﻪ ﺩﻫﻪ ﻣﺤﺮّﻡ!!!
ﻣﻴﺪوﻧﻴﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕه ﻋﻴﺪﻱ ﺑﺪین و ﻫﻤﺪﻳﮕه ﺭا ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮِ ﻧﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ!
[ از عید قربان تا مباهله جشن غدیریه بگیرید. ]
**خطبه غدیریه را چاپ کنید و پخش کنید!!!!
ستون اسلام و تشیّع #غدیر است،
اما متاسفانه برای این ستون و استحکامش کم کاری کردیم.
از هر مناسبتی که داریم غدیر واجب تر و مهمتر است.
ولایت امیرالمومنین علیه السلام را جار بزنید،
شور به پا کنید.
*ﺑﻪ ﻓﻘﺮا، ﺑﺎ ﻧﺎﻡ اﻣﻴﺮاﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﻛﻨﻴﺪ*.
{برای غدیر کم گذاشتیم انکار شد، وقت بلند شدن است.}
و در آخر
رزق محرمخودتون رو از غدیر بگیرین رفقا!
#حاج_احمدمٺـوسلیـــان
{براےآنݘہ ڪہ اعتقــاد دارید ایسٺادگۍ ڪنیـد!}
#حاج_احمــد
#گـره_ڪورظہور
@shohaday_110
بيمارفَـقَـطْ دَرْ طَلَبِ لُطْفِ
طَبـیبْ اَسْتـــ ...
مامُنْـتَـظِرِنُسْخهۍدَرْمانِ
حُـسِـینیم ...
#یااباعبدالله♥️
🌹 @shohaday_110🌹
#ادمین_گمنام
🌺بسم رب الشهداء🌺
ختم صلوات امروز
به نیت
❤️سلامتی رهبرانقلاب❤️
سهم شما۵ صلوات😊
قبول باشه😍
🌹 @shohaday_110🌹
#ادمین_گمنام
دو خط از وصیت نامه ی
🌷شهـید #محمد_کیهـانی🌷
غسل و کفنم نکنید
و مرا با هـمان لباس و بدن خونی در کنار شهـیدان حسین زاده و مجتبی بابایی زاده به خاڪ بسپارید.
🌹 @shohaday_110🌹
#ادمین_گمنام
اَگہمَݩاۅݩۺَب🌙
جِݪۅݩِمےڔَفٺَم...😳
اِداݥہدَڔعَڪڛ👆
:) #استوری ❤️
:) #پس_زمینه_گوشی ❤️
:) #شهید_علی_خلیلی ❤️
@shohaday_110
[°° #شہید نـام گـرفٺ
وقتے خدا از شدٺ♥عشق
ڪســـــے راڪشــــٺ°°]
#گـره_ڪورظہور
به جمع شهدایی ها بپیوندید🌱👇🏻
@shohaday_110
#طنزجبهه
#لبخند_های_پشت_خاکریز 😄😂
تا آخر بخونین
👤بین ما یکی بود که چهرهی سیاهی داشت اسمش عزیز بود. توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب.
بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش. با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.
پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛
اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.
دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه!
یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! 😅
گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! 🤭
یکی از بچه ها با دلسوزی گفت : بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! 😶
پرستار از راه رسید و گفت : عزیز رو دیدین؟!!!
همگی گفتیم: نه! کجاست؟
پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟
همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! 😳
رفتیم کنار تختش..
عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !
👤با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ ☹️🙄
یهو همه زدیم زیر خنده 😅😁
گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد!
👤عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!
بچه ها خندیدند. 😄
اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:
👤 وقتی ترکش به پام خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند.
توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر.
سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت میکشمت. 😱
چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمیکنم. حالا من هر چه نعره میزدم و کمک میخواستم ، کسی نمیاومد.
اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم. 😕😭
بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😁
دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂
👤عزیز ناله کنان گفت : کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم:
یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه 😂😂
رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات میفرستادند.
دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم.
این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.😅
دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید!
صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 😂😂
پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون
خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! میکشمت!!! 😱
👤عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه، جان مادرتون منو نجات بدین 😂😂😂
📚
🌹 @shohaday_110🌹
#ادمین_گمنام