•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
💠 #نماز_دهه_اول_ماه_ذی_الحجه 🗓به مدت 10 شب 🔻کیفیت خواندن نماز 🔸«#مابین_نمازمغربوعشاء دو رکعت
#نماز_اول_وقت #سیره_شهدا
گفتم: نگرانتیم اینقدر موقع اذان توی جاده نزن کنار نماز بخون. چند دقیقه دیرتر چی میشه؟ افتادی دست کوموله ها چی؟
🌷خندید! گفت: تمام جنگ ما به خاطر همین نمازه! تمام ارزش نمازم توی اول وقت خوندنشه!
#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┅══✼🍃🌼🍃✼══┅┄
@shohaday_gommnam
✨﷽✨
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 #دعـــــــــــایفـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠#دعــایســـلامتیامــامزمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
#اللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجُ
@shohaday_gommnam
دانلود+دعای+توسل+مهدی+سماواتی+++متن.mp3
10.19M
قرار چهارشنبه شب هامون
دعای توسل
التماس دعا
🌺🌺
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۵۶
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
#سلام_امام_زمانم ♥️
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْوَلِیُّ الْمُجْتَبَی وَ الْحَقُّ الْمُنْتَهَی...
❤️سلام بر تو ای گوهری که خدا تو را برای خودش آفریده است.
💚سلام بر تو که تمام حقایق عالم، پرتویی از خورشید توست.
سلام بر تو و بر روز طلوعت...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
•┈••✾ 🍃🌸🍃 ✾••┈•
@shohaday_gommnam
•┈••✾ 🍃🌸🍃 ✾••┈•
🌐محدود بودن زندگى دنيا
📗#نهج_البلاغه
🪐وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَيْء قَدْراً، وَ لِکُلِّ قَدْر أَجَلا، وَ لِکُلِّ أَجَل کِتَاباً
🌎خداوند براى هر چيز اندازه اى قرار داده و براى هر اندازه اى سرآمدى و براى هر سرآمدى حساب دقيقى مقرّر داشته است
✍آرى! همه ذرّات اين عالم حساب دارد و همه چيز در لوح محفوظ ثبت است همان گونه که تمام موجودات اين عالم سرآمدى دارند که روزى فرا خواهد رسيد و عمرشان پايان مى گيرد و اين درسى است آموزنده براى همه انسانها که از يک سو بدانند زندگى پايدار نيست و از سوى ديگر بدانند که حساب همه از جمله اعمال آنها، به طور دقيق محفوظ است.
📘#خطبه_183
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
#زیارتنامهشهدا #عهدباشهدا
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَولِـــــیاءَاللهِ و اَحِبّائَـــــہُ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَصـــــفِیَآءَاللهِ وَ اَوِدّآئَـــــہُ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ دیـــــنِ اللهِ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ رَسُـــــولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَمیرِالمُـــــؤمنینَ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ فـــــاطِمةَ سَیَّدةَ نِســـــآءِالعالَمینَ،
اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ اَبے مَحَمَّدٍ الحَـــــسَنِ بنِ عَلِیًَ الوَلِیَّ النّـــــاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَبے عَبدِاللهِ،
بِـــــاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِـــــبتُم، وَ طابَتِـــــ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِـــــنتُم، وَ فُـــــزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنے ڪُنتُــــــ مَعَڪُـــــم فَاَفُـــــوزَ مَعَڪُـــــم
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#شهیدمصطفیچمران
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت-
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین
📔کتاب ستارگان حرم کریمه
#قسمت- پنجاه و هفتم
حق الناس برایش شوخی بردار نبود. وقتی لشکر رفت سمت غرب مقرمان توی یک کشتارگاه صنعتی بود. نیروها را که مستقر کردیم گفت((مسئولیت مقر با شما، این جا مرغداریه ، تجهیزاتش رو هم تازه نصب کردن . مبادا کسی دست به چیزی بزنه . حواست جمع باشه . اگر اتفاقی بیفته شما رو مسئول می دونم.))
✍🏻نویسنده کتاب #مهدی_قربانی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زینالدین #صلوات
#ادامه_دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها
💕✨
#ازدواج_شهدایی
#شهید_والامقام_حمید_ایرانمنش
🦋 من و #حمید به کمترین چیزها راضی بودیم .
به همین خاطر بود که خریدمان، از یک دست آینه وشمعدان و حلقه ازدواج بالاتر نرفت!
برای مراسم، پیشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت مخالفت کرد!
🌷گفت: کیو گول می زنیم، خودمون یا بقیه رو؟
اگر قراره مجلسمون رو این طوری بگیریم، پس چرا خریدمون رو اونقدر ساده گرفتیم؟!
مطمئن باش این جور بریز و بپاش ها اسرافه و خدا راضی نیست.
تو هم از من نخواه که بر خلاف خواست خدا عمل کنم.
🔷با این که برای مراسم، استاندار، حاکم شرع وجمعی از مسئولین کرمان آمده بودند، نظرش تغییری نکرد وهمان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد!
🌷حمید می گفت: شجاعت فقط توی جنگیدن و این چیزها نیست .
شجاعت یعنی همین که بتونی کار درستی رو که خلاف رسم و رسومه، انجام بدی.
راوی : #همسر_شهید
#روز_ازدواج
#اللهمعجللولیکالفرج
❥‹❣@shohaday_gommnam
پرنده بیقرار۶ .mp3
31.08M
#کتاب_صوتی🎧
📘پرنده_بیقرار
قسمت 6⃣ #پایان
#شهیدمصطفیچمران
#اللهمعجللولیکالفرج
┈┄┅═✾◄🦋►✾═┅┄┈
قسمت5 👇🏻
https://eitaa.com/shohaday_gommnam/21346
❤️قصّه دلبری ❤️۱۵
همیشه در فضای مراسم عقد،کف زدن و کِل کشیدن و این ها دیده بودم.رفقای محمدحسین زیارت عاشورا خواندند،و مراسم وصل به هیئت و روضه شد.البته خدا درو تخته را جور میکند. آن ها هم بع از روضه، مسخره بازی شان سرجایش بود.شروع کردند به خواندن شعرِ(رفتند یاران،چابک سواران...).چشمش برق میزد.گفت:(تو همونی که دلم میخواست، کاش منم همونی شم که تو دلت میخواد).مدام زیر لب میگفت:(شکر که جور شد،شکر که همونی که میخواستم شد ،شکر که همه چیز طبق میلم جلو میره شکر ).موقع امضای سند ازدواج دستم میلرزید ،مگر تمامی داشت.شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی،ولی باورم نمیشد تا این حد.امضاها مثل هم در نمیآمد. زیرزیرکی میخندید:(چرا دستت میلرزه؟نگاه کن!همه امضاها کج و کوله شده.).بعد از مراسم عقد رفتم آرایشگاه، قرار شد خودش بیاید دنبالم.دهان خانواده اش باز مانده بود که چه طور زیر بار رفته بیاید آتلیه. اصلا خوشش نمیآمد، وقتی دید من دوست دارم،کوتاه آمد. ولی وقتی آمد آنجا،قصه عوض شد.سه چهارساعت بیشتر نبود که باهم محرم شده بودیم.یخم باز نشده بود،راحت نبودم. خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر، این قدر مسخره بازی در میآورد که در عکس ها بخندم.همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد.پشت فرمان بلند بلند میخواند:(دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم/خیلی حسین زحمت ما را کشیده است).
کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل.یا روزهایی افتادم که با بچه ها میآمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود.بودنش بساط شوخی را فراهم میکرد که(این باز اومده سراغ ارث پدرش).
سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد.حتی آمده و از آن ها خواسته بتواند راضی ام کند به ازدواج.میگفت قبل از اینکه قضیه ازدواجمان مطرح شود،خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت میخواستند.حتی به او گفته بودند که برایشان از من خواستگاری کند.غش غش میخندید که (اگه می گفتم دختر مناسبی نیست،بعدا به خودم میگفتن پس چرا خودت گرفتیش؟اگه هم میگفتم برای خودم میخوام که معلوم نبود تو بله بگی!حتی گفت:اگه اسلام دست و پام نبسته بود،دلم خواست شما رو یه کتک مفصل بزنم.😁آن کَل کَل های قبل از ازدواج، تبدیل شدند به شوخی و بذله گویی.آن شب هرچه شهید گمنام در شهربود،زیارت کردیم.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۶
فردای روز عقد رفتیم خانه خاله مادرش. آنجا هم سرِ ماجرا وصل میشد به شهادت.همسر شهید بود،شهید موحدین.
روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدهم.محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت.با اعتماد به نفس،درس نخوانده رفت سر جلسه.قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفقایش که کل درس را ده دقیقه برایش بگوید.جالب اینکه آن درس را پاس کرد.قبل از امتحان زنگ زد که (دارم میبینمت ).گفتم:برو امتحان بده که خراب نشه.پشت گوشی خندید که (اتفاقا میام که امتحانم خراب نشه)آمد.گوشه حیاط ایستاد،چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم.دوباره این جمله را تکرار کرد:تو همونی که دلم خواست،کاش منم همونی بشم که تو دلت میخواد.رفت که بعد از امتحان ،زود برگردد.
تولدش روز بعد از عقدمان بود.هدیه خریده بودم،:پیراهن،کمربند،ادکلن.نمیدانم چقدر شد،ولی به خاطر دارم چون میخواستم خیلی مایه بگذارم،همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد.بعد از ناهار، یک دفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق .شوکه شد.خندید:(تولد منه؟تولد توئه؟اصلا کی به کیه؟)وقتی کادو را بهش دادم گفت:سه تا؟خندیدم که(دوست داشتم).نگاهی به مارک پیراهنش انداخت و طوری که تو ذوقم نزده باشد،به شوخی گفت:اگر ساده ترم میخریدی ،به جایی برمیخورد. یک پیس از ادکلن را زد کف دستش.معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده .(لازم نکرده فرانسوی باشه. مهم اینه که خوش بو باشه.برای کمر بند چرم دورو هم حرفی نزد.آخر سر خندید که بهتر نبود خشکه حساب میکردی میدادم هیئت ؟
☺️☺️
سر جلسه امتحان،بچه ها با چشم و ابرو به من تبریک میگفتند.صبرشان نبود بیایم بیرون تا ببینند با چه کسی ازدواج کرده ام.جیغی کشیدند،شبیه همان جیغ خودم وقتی که خانم ابویی گفت؛(محمدخانی آمده خواستگاری ت).
گفتند:ما رو دست انداختی؟هرچه قسم و آیه خوردم،باورشان نشد.
به من زنگ زد آمده نزدیک دانشگاه. پشت سرم آمدند که ببینند راست میگویم یا شوخی میکنم.نزدیک در دانشگاه گفتم؛اینها باور کردید؟اون جا منتظرمه.
گفتند:نه !تا سوار موتور نشی،باور نمیکنیم.وقتی نشستم پشت سرش،پرسید:این همه لشکر کشی برای چیه؟همین طور که به چشم های باباقوری بچه ها میخندیدم،گفتم:اومدن ببینن واقعا تو شوهرمی یا نه.😁
البته آن موتور تریل معروفش را نداشت.کلا آن موتور وقف هیئت بود.عاشق موتور سواری بودم ،ولی بلد نبودم چطور باید با حجاب کامل بنشینم روی موتور.خانم های هیئت یادم دادند.راستش تا قبل از ازدواج سوار نشده بودم. چندبار با اصرار،دایی ام را مجبور کرده بودم که من را بنشاند ترک م تور همین.
•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
💠 #نماز_دهه_اول_ماه_ذی_الحجه 🗓به مدت 10 شب 🔻کیفیت خواندن نماز 🔸«#مابین_نمازمغربوعشاء دو رکعت
✴️ اهمیت #نماز و مسجد در کلام سردار #شهیدعلیشفیعی ؛
🔅در معنای نماز خیلی دقت کنیم.
🔸از مساجد به عنوان بهترین و قوی ترین کانال ارتباطی استفاده نماییم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
#متنبند۷۰استغفار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
۷۰-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ جَرَى بِهِ عِلْمُكَ فِيَّ وَ عَلَيَّ إِلَى آخِرِ عُمُرِي بِجَمِيعِ ذُنُوبِي لِأَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا وَ عَمْدِهَا وَ خَطَائِهَا وَ قَلِيلِهَا وَ كَثِيرِهَا وَ دَقِيقِهَا وَ جَلِيلِهَا وَ قَدِيمِهَا وَ حَدِيثِهَا وَ سِرِّهَا وَ عَلَانِيَتِهَا وَ جَمِيعِ مَا أَنَا مُذْنِبُهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي جَمِيعَ مَا أَحْصَيْتَ مِنْ مَظَالِمِ الْعِبَادِ قِبَلِي فَإِنَّ لِعِبَادِكَ عَلَيَّ حُقُوقاً أَنَا مُرْتَهَنٌ بِهَا تَغْفِرُهَا لِي كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
بند ۷۰: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در علم تو درباره ی من و علیه من تا آخر عمرم ثبت گردیده، همه گناهانم از اول و آخرش، و عمدی و سهوی، و کم و زیاد، ظریف و باریک و یا جلیل و بزرگش، قدیم و جدیدش، پنهان و آشکارش، و همه ی آن گناهانی که من مرتکب آن می شوم و به سوی تو توبه میکنم. و میخواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و همه ی مظالم بندگان را که بر ذمه ی من آمده و تو آن ها را به شماره آورده ای ببخشی، زیرا بندگانت برگردنم حقوقی دارند که من در گرو آنها هستم، پس هرگونه و هر زمان که خواستی آنها را بیامرز ای مهربانترین مهربانان!
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam