•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
شهید مدافع حرم.حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 داشتیم صحبت می کردیم که یک نفر را برای تدفین آوردند.خیلی تعجب
فصل سوم💖 هستم ز هست تو،عشقم برای توست. شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌹🌹 از ساعتی که مَحرم شدیم احساسی عجیب تمام وجودم را گرفته بود.داشتم به قدرت عشق و دل تنگی های عاشقانه ایمان پیدا می کردم.ناخواسته وابسته شده بودم.خیلی زود این دل تنگی ها شروع شد.خیلی زود همه چیز رفت به صفحه بعد!صفحه ای که دیگر من و حمید فقط پسرعمه و دختردایی نبودیم.از ساعت پنج غروب روز چهارده مهر شده بودیم هم راز!شده بودیم هم راه! صبح اولین روز بعد صیغه مَحرمیت کلاس داشتم.برای دوستانم شیرینی خریدم.بعضی از دوستان صمیمی را هم به یک بستنی،دعوت کردم.حلقه ی من را گرفته بودند و دست به دست می کردند.مجردها هم آن را به انگشت خودشان می انداختند و با خنده می گفتند:دست راست فرزانه روی سرِ ما. آن قدر تابلو بازی در آوردند که اساتید هم متوجه شدند و تبریک گفتند. با وجود شوخی ها و سربه سر گذاشتن های دوستانم.حس دل تنگی رهایم نمی کرد.از همان دیشب،دقیقاََ بعد از خداحافظی،دل تنگ حمید شده بودم.مانده بودم این نود روز را چطور باید بگذرانم.تهِ دلم به خودم می گفتم که چه کاری بود؟عقد را می گذاشتیم بعد از ماموریت که مجبور نباشیم این همه وقت دوری هم را تحمل کنیم.ساعت چهار بعدازظهر آخرین کلاسم در حال تمام شدن بود.حواسم پیش حمید بود و از مباحث استاد چیزی متوجه نمی شدم.حساب که کردم،دیدم تا الآن هرطور شده باید به همدان رسیده باشند.همان جا روی صندلی گوشی را از کیفم بیرون آوردم و روشن کردم.دوست داشتم حال حمید را جویا بشوم.اولین پیامی بود که به حمید می دادم.همین که شماره حمید را انتخاب کردم،تپش قلبم گرفتم.چندین بار پیامک را نوشتم و پاک کردم.مثل کسی شده بودم که اولین بار است با موبایل می خواهد کار کند.انگشتم روی کیبورد گوشی گیج می خورد.نمی دانستم چرا آن قدر در انتخاب کلمات تردید دارم.یک خط پیامک،یک ربع طول کشید تا در نهایت نوشتم:سلام ببخشید از صبح سر کلاس بودم .شرمنده نپرسیدم ،به سلامتی رسیدید؟ انگار حمید گوشی به دست منتظر پیام من بود .به یک دقیقه نکشید که جواب داد؛علیک سلام!تا ساعت چند کلاس دارید؟این اولین پیام حمید بود.گفتم :کلاسم تا چند دقیقه دیگه تموم میشه.نوشت:الآن دو راه همدان هستم،میام دنبال شما بریم خونه! می دانستم حمید الآن باید همدان باشد،نه دو راهی همدان داخل شهر قزوین!با خودم گفتم باز شیطنتش گل کرده،چون قرار بود اول صبح به همدان اعزام شوند. #کتاب_یادت_باشد #قسمت_پانزدهم کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
Ziarate-Ale-Yasin-PDF.pdf
2.62M
▫️فایل PDF " متن و فضیلت زیارت آل یس و دعای بعد از آن "
📚 مفاتیح الجنان
#توسلات_مهدوی
#زیارت_آل_یاسین
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
Ziarate Ale Yasin- Mohsen Farahmand.mp3
5.76M
🎧صوتِ " زیارتِ آل یاسین " با صدای " استاد فرهمند آزاد "
#توسلات_مهدوی
#زیارت_آل_یاسین
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
Doa Bad Az Ale Yasin-Farahmand (1).mp3
3.6M
🎧صوتِ "دعای بعد از زیارت آل یس" با صدای "استاد فرهمند آزاد"
#توسلات_مهدوی
#زیارت_آل_یاسین
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 267
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
267-hejr-nahl-ar-parhizgar.mp3
929.9K
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️تو هم آوای آفتابی؛
دعوت کننده به خورشید؛
سلام بر تو مولایم که نور پس از نوری!
✨ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ روز دوّم چلّه #زیارت_آل_یس به نیّت فرج (پنجشنبه)
⏳ ۳۸ روز مانده به نیمه شعبان
#ماه_رجب #امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
سلام امام زمانم
السَّلامُ عَلَيْكَ يا إِمامَ الْمُسْلِمينَ ...
سلام بر تو ای پیشوای اهل اسلام ؛ ای مولایی که هر کس دلش را تسلیم تو کند به مقصدش خواهی رساند ...
سلام بر تو و بر آن روزی که جهان و جهانیان تسلیم امر تو خواهند بود ...
مولای من !
ای ابر دل گرفتهی بی آسمان بیا
باران بی ملاحظهی ناگهان بیا
چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا ...
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
#او_منتظر_است
کانال شهدای گمنام 👇
@shohaday_gommnam
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سید_مجتبی_نواب_صفوی
سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهدا
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🌹صبحتون_شهدایی
#امام_حسین #شب_جمعه
صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
✨یادشهداباصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این روزها یادآور فریادهای "یا زهرایی" است که قلـب دشمـــن را در خاک شلمچه لرزاند و هراس را
برای دشمنِ اشغالگر به ارمغان آورد ...
🔹 ایام عملیات کربلای ۵ در دیماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه و شرق بصره که بیش از ۲ ماه بطول انجامید.
🗓 سی و هفتمین سالگرد شهادت سردار شهید اسماعیل دقایقی
◇ فیلم اعلام رمز عملیات کربلای۵ توسط محمدنبی رودکی فرمانده لشکر ۱۹ فجر شیراز_زمستان 1365
عملیات_کربلای۵ ؛ با رمز مقدس یازهـــــرا سلامالله
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#شب_جمعه یادشهدابا #صلوات
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📗#نهج_البلاغه
▫️وَأَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَواتِ، وَيَزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ، فَإنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إلّاما رَحِمَ اللَّهُ
🛑 و نيز او فرمان مىدهد كه خواستههاى نابجاى خود را درهم بشكند، و به هنگام وسوسههاى نفس خويشتندارى را پيش گيرد زيرا كه نفس اماره انسان را به بدى وا مىدارد، مگر آنكه رحمت خدا شامل حال او شود
📘#نامه_53
اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[💔🕊]
ازاونڪوهیهمشتخاكبرگشت!
ازایندیگهحماسیترنمیشد🥀
🌹نهمین سالگرد شهادت
#شهید_جهاد_مغنیه
#پاسخ_سخت
#شب_جمعه یادشهداصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
┄┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄┄
@shohaday_gommnam
•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
#شهید_عباس_دانشگر #راستی_دردهایم_کو ؟ 43 یک، دو، سه... سه هفتهای از قول و قرار رفتنمان میگذر
#شهید_عباس_دانشگر
#راستی_دردهایم_کو ؟ 44
نیمهشب باز قلم مرا به خلوت میخواند. درد دل میکنم؛ از خودم به خدا شکایت میبرم...
«شکایت دارم از خودم... از همتم شکایت دارم! همتم محکوم است؛ همتم نسبت به آرمانم محکوم است. تلاش و جهدم نسبت به تکلیفم محکوم است. همتم نسبت به ادعایم محکوم است. قلبم مدعی حقش شده است! قلبم عشقی طلب میکند که عقل به او نداده است... آری، عشق قدم اولش عقل است. گاهی در درونم جنگ بالا میگیرد. سخنم زاییدهی جنگ است. عشق طلبکار است؛ عقل طلبکار است؛ من بدهکارم...
اما من چه کسی هستم؟ چگونه میتوانم حسابم را صاف کنم؟ خدایا تو مسیر را نشانم بده! تنهاییام در این گیرودار افزون شده است... کاش میتوانستم قلبم را مملو از عشق کنم. یا عقلم را سرشار از اندیشهی زلال کنم، تا صلحِ درونم، آرامش را به من هدیه بدهد! بارخدایا! راهنمای من باش... حقتعالی! دستم خالی است و دلم بدحالی دارد. کمکم کن...» ...
ادامه_دارد
یادشهداباصلوات
اللهمعجللولیکالفرج
─┅─🍃🌺🍃─┅─
@shohaday_gommnam
#شهید_عباس_دانشگر
#راستی_دردهایم_کو ؟ 45
حساب و کتاب سلف دانشگاه، چند روزی است فکریام کرده. هرچه حساب میکنم میبینم روزانه تعداد زیادی غذا اضافه میماند و اسراف میشود. نامیزانیِ این حساب و کتاب، نامیزانم میکند. زنگ میزنم به مهرداد. میکوشد که حالیام کند این تعداد اضافه آمدن غذا در مقایسه با تعداد کلی غذاها، طبیعی است. من اما از چیزهای نادرستی که برایمان طبیعی شده میترسم!
بیطاقتیام را با مهرداد شریک میشوم. شب که میشود میرویم به سلف. تعداد زیادی از غذاهای باقیمانده را بستهبندی میکنیم. ماشینی جور میکنیم و از دانشگاه بیرون میزنیم. فاصله نسبتا زیادی را تا آن سوی تهران طی میکنیم؛ جایی که انگار تهران در آن رنگی نیست! بارانِ زمستان، میچکد روی شیشه ماشین و سُر میخورد. دستم را از ماشین بیرون میبرم تا چند قطرهای را شکار کنم. میرسیم به آنجا که باید... تا از ماشین پیاده میشوم خشکم میزند. قابِ غریب روبرویم، دلم را به هم میریزد. پسرکی که جثهاش میگوید عدد سنش هنوز دو رقمی نشده، دستها و زانوهای کوچکش را روی زمینِ خیسِ بارانخورده گذاشته؛ جایی نزدیک شیرابههایی که باران نتوانسته بشویدش. خواهری که قدش اندکی- فقط اندکی!- بلندتر است، کفشها را درآورده و پاهای کوچکش را بر پشت برادر گذاشته و توی تاریکی شب، چشم تیز کرده که لقمه نانی بین زبالههای مردم بیابد. میخواهم جلو بروم اما پای رفتن ندارم. مهرداد چند تا غذا میبرد برایشان. خواهر، سرش را از میان زبالههای سطل بیرون میکشد؛ چشمهایش توی تاریکی برقی میزند. ترکیبِ سیاهی از اندوه و غبارِ نمزده، گونههای کوچکش را پوشانده. چیزی میگوید و دوتایی، با برادر، دست هم را میگیرند و به دو میروند. کلمات از ذهنم میگریزند. ساعتی بعد برمیگردیم. غذاها تمام میشوند اما شب، تمام نمیشود. آن برادر و خواهر انگار خواب را هم با خود به دو برده بودند... حساب و کتاب قلبم هنوز نامیزان است... بیخوابی میکشاندم پای قفسه کتابهایم. انسانِ کاملِ علامهی شهید را برمیدارم و ورق میزنم. کلمات با صدای علامه در ذهنم مرور میشوند:
«فرق انسان و غیرانسان این است که انسان، صاحبدرد است.» بغضِ گلوگیر، شعر میشود در ذهنم: هرکجا دردی، دوا آنجا رود...
ادامه_دارد
یادشهداباصلوات
اللهمعجللولیکالفرج
─┅─🍃🌺🍃─┅─
@shohaday_gommnam
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹هدیه نثار همه شهدا🌹
🕊بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🕊
*اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ*
*اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ*
*اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ*
*اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ*
*اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ*
*اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ*
*اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ*
*اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.*
✨روزتون منوربه نورشهدا✨
🌷#شب_جمعه
تعجیل در فرج امام زمان عجلالله شادی ارواح مطهر #شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
══════🌹••••••○❤️○✿
@shohaday_gommnam
D1737765T16015986(Web).mp3
10.07M
#کتاب_صوتی 🎧
📕گنجشک_های_بابا
فصل ❷
#شهید_مرتضی_کریمی_شالّی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
┄┅═✧❁💕🕊❁✧═┅┄
فصل 1 👇🏻
https://eitaa.com/shohaday_gommnam/27358