eitaa logo
کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند🌹🌷
402 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
14 فایل
اطلاعات و اخبار روز و خاطرات و تصاویر شهدا و مناسبت ها و نکات اخلاقی و تربیتی و حکایات آموزنده .... 🍃اَلَـیسَ الـلّـهُ بِـکَـافٍ عَـبـدَه🍃 آیا خدا برای بنده اش کافی نیست🌿 ارتباط با ادمین 👇 @asum14_17 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷اَلسَّلاَمُ عَلَي الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ 🌷سلام بر قيام كننده مورد انتظار، و عدل آشكار 📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج) 🌱تمام سلام‌ها و تمام تحیّت‌ها نثار تو باد، ای مولایی که حقیقت سلام هستی. و روز آمدنت، زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی... سلام بر تو و بر روز آمدنت...✋✨ 🌷🌹🌷@shohadayrostaymar
830.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیکار کنیم لطف و رحمت خدا شامل حالمون باشه...⁉️ 📌چه بکشیم چه کشته شویم اگر این چنین باشیم پیروزیم...👌👌 📎شب و عاقبتمون شهدایی🌙 🌷🌹🌷🌹@shohadayrostaymar
💐یاد و خاطره شهید سید حمید میرافضلی که همراه شهید محمد ابراهیم همت به شهادت رسید و نام و یادی از او نیست گرامی باد 💠شهید میرافضلی معروف به سید پابرهنه که ترک موتور حاج ابراهیم همت نشسته بود به همراه این فرمانده دلیر در جزیره مجنون به شهادت رسید 🌷🌹 🌷🌹🌷@shohadayrostaymar
«زن»، «زندگی» اش را داد.. تا ما «آزادی» داشته باشیم ..🌷🌹🌷 🌷🌹🌷 🌷🌹@shohadayrostaymar
🔴 چشم‌انداز ظهور در زندگی مؤمن، اساسی‌‌ترین عامل از بین رفتن ناامیدی در زندگی او است. 🌷🌹@shohadayrostaymar
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت . زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى میساخت و مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و آنها را وزن کرد . اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او عصبانى شد و به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است! مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم. چندی قبل یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن را به عنوان وزنه قرار میدادیم. 🌷https://eitaa.com/joinchat/3038838807C5bd8ee8e84
همیشه همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت میکرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمیکرد. 《راوی: همسر شهید مهدی نوروزی》 🌷🌹🌷https://eitaa.com/joinchat/3038838807C5bd8ee8e84
امروز بدترین روز بود و سعی نکن منو متقاعد کنی که توی هرروز لحظات خوبی پیدا میشه! اگه با دقت نگاه کنیم زندگی دشواره با اینکه؛ خیلی وقت ها اتفاقات خوبی میوفته! حالا از آخر به اول بخونید . 🌷https://eitaa.com/joinchat/3038838807C5bd8ee8e84
هارون بر خود قرار داد که هرکس حرف حکیمانه و شیرینی زد به او کیسه ی زری ببخشد، روزی دید پیرمردی پشت خمیده، با حالت زار، مشغول کاشت درخت زیتون است!!! هارون گفت : ای پیرمرد تو با این سن و سال زیتون می کاری و حال آنکه عمر تو کفاف برداشت میوه ی آن نمیکند؟ پیرمرد گفت: ای خلیفه! دیگران کاشتند و ماخوردیم ما میکاریم، دیگران بخورند!!! هارون خوشش آمد بدره ی زری به او داد... پیر مرد گفت : درختان مردم بعد از سالها میوه میدهد ولی درخت ما در حال میوه داد!!! هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ای دیگر زر به او داد... پیر مرد گفت : درختان دیگر سالی یکبار میوه میدهد اما درخت ما دوبار به بار نشست!!! هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ی زری دیگر به او داد و زود از آنجا عبور کرد و میگفت : اگر بایستیم خزانه را خالی خواهد کرد..... 🌷https://eitaa.com/joinchat/3038838807C5bd8ee8e84