eitaa logo
کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند🌹🌷
349 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
اطلاعات و اخبار روز و خاطرات و تصاویر شهدا و مناسبت ها و نکات اخلاقی و تربیتی و حکایات آموزنده .... 🍃اَلَـیسَ الـلّـهُ بِـکَـافٍ عَـبـدَه🍃 آیا خدا برای بنده اش کافی نیست🌿 ارتباط با ادمین 👇 @asum14_17 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارسال از کاربر 👉👇 ✅ بررسی جوانب مختلف "برهنگی" یک دانشجو‼️ 👌 شیر مادرت حلالت که حرف دل خیلی از ما رو زدی .... 👈 ای کاش مسئولین ما از خواب .... 🪧 🪧 ارسال از کاربر 👉👆 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشهد هوایی و ترکیبی. ✈️✈️✈️✈️ رفت هوایی برگشت زمینی فقط هزینه ایاب ذهاب پرداخت کنید اقامت رایگان نفر ۲۹۳۰ ۳ شب اقامت رایگان در آپارتمان با غذا صبحانه ناهار شام منو انتخابی برای ثبت نام در ایتا اسم و‌فامیل و‌کد ملی 09130137468رفیعی. کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عاقبت رزمنده ای که همسرش نگذاشت به سوريه برود خاطره عجیب سردار نوعی اقدم از عاقبت رزمنده اي که همسرش نگذاشت با او برای دفاع از حرم به سوريه برود! کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
☘ سلام و صبح بخیر ☘ 🇮🇷از شنبه تا پنجشنبه به جزمناسبتها هر روز با یاد یک شهید🇮🇷 🌹🌷 《امروزشنبه ۱۴۰۳/۸/۱۹ روزخودرا بعدازنام و یادخدا با یاد شهید محمد بهنام صادقی آغاز می کنیم و ثواب کارهای خوب امروزمان را هدیه کنیم به روح این شهید والا مقام 》 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْس گُذَشْتَندو بَـعْد از سیم خار دار دشْمَـن🥀 یک سلام از راه دور به حضرت عشق.... به نیابت ازشهیدوالا مقام محمدبهنام صادقی🌹🌷🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شادی روحش ۵ صلوات صبحتون شهدایی و اجر همگی شما عزیزان با شهدا 📿 🌷کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند. 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
یا امام رضا...ع چشمم به هیچ پنجره رغبت نمی‌کند جز با ضریح پاک تو صحبت نمی‌کند شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت من را به آستان تو دعوت نمی‌کند مولا نگو که این پر و بال شکسته را باران مرهم تو شفاعت نمی‌کند دیگر کبوتر دل من آب و دانه را جز با کبوتران تو قسمت نمی‌کند آخر بدون مرحمت چشم‌های تو این خسته را خدا هم اجابت نمی‌کند خواندی مرا، وگرنه بدون اشاره‌ات قلبم چنین هوای زیارت نمی‌کند ❤️رمضانعلی❤️ کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
✍خدایا به من بیاموز : هر جا زخمی هست مرهم باشم هر جا تردیدی هست ایمان باشم هر جا ناامیدی هست امید باشم هر جا تاریکی هست روشنایی باشم هر جا غمی هست شادمانی باشم امروز، خانه را با لبخند ترک کنید. برای شهر ، کشور و جهانتان دعا کنید. برای هر کسی که امروز با او ملاقات می کنید. دعا کنید تا ذهنتان سرشار از نور شود. دعا کنید تا راهی برای انتقال عشق الهی شوید کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
لااله‌الاالله ۵.mp3
22.77M
مجموعه‌ صوتی ۵ یک سؤال : با خودتان بشمارید، همین الآن ... ۱• مهمترین سرمایه‌هایی تا این سن از عمرتان، بدست آورده‌اید ! ۲• مهمترین سرمایه‌هایی که نگرانِ آسیب خوردن به آن یا از دست دادن‌شان هستید! حالا به این پادکست گوش کنید، و جایِ خودتان را در عالم پیدا کنید! کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
☘ سلام و صبح بخیر ☘ 🇮🇷از شنبه تا پنجشنبه به جزمناسبتها هر روز با یاد یک شهید🇮🇷 🌹🌷 《امروزیکشنبه ۱۴۰۳/۸/۲۰ روزخودرا بعدازنام و یادخدا با یاد شهید سیدقاسم کرامتی آغاز می کنیم و ثواب کارهای خوب امروزمان را هدیه کنیم به روح این شهید والا مقام 》 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْس گُذَشْتَندو بَـعْد از سیم خار دار دشْمَـن🥀 یک سلام از راه دور به حضرت عشق.... به نیابت ازشهیدوالا مقام سیدقاسم کرامتی🌹🌷🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شادی روحش ۵ صلوات صبحتون شهدایی و اجر همگی شما عزیزان با شهدا 📿 🌷کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند. 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب و خدا قوت خدمت کاربران عزیز و گرامی کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه ی برزاوند از امشب قرار است با توکل بر خدا و عنایت شهدا داستان زندگی شهید مهدی زین الدین که در شانزده قسمت نوشته شده هر شب ساعت ۲۲ یک قسمت از آن بر روی کانال بارگذاری شود امیدوارم مورد رضایت و توجه واقع شود . لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در این زمینه و موارد دیگر ارسال فرمایید . با تشکر 🙏 شادی روح تمام شهدای عزیز صلوات 🌹 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👉👇 شهيدمهدي زين الدين🌷🌹🌷 لباس نو نداشت . دادم به او . " گفت " شما ها فکر می کنید من خیلی به این چیزها وابسته ام ؟ " سلیقه اش دستم آمده بود . این که از چه لباس خوشش می آید یا نمی آید . به قول خودش لباس اجق وجق دوست نداشت . لباس ساده و تمیز ، کمی هم شیک ، رنگ های آبی آسمانی و سبز . از قرمز بدش می آمد . می گفت " از جبهه این قرمز برای من شده یک جور سمبل قساوت . " زمستان که شد برای این که داخل خانه گرم بماند آقا مهدی جلو ایوان را پلاستیک زد . شب ها کنار پنجره می نشستم و گوشه ی پلاستیک را بالا می زدم و خیابان را نگاه می کردم تا ببینم چه وقت ماشین او پیدایش می شود . خانه مان سر چهار راه بیست و چهار متری بود و از هر طرفی که می آمد می دیدمش . تویوتای لندکروزش را که می دیدم . بلند می شدم و خودم را سرگرم کاری نشان میدادم تا نفهمد این همه منتظر او بوده ام . یک بار که حواسم نبود . همین جوری مات رو به پنجره مانده بودم . صدایش را از پشت سرم شنیدم . گفت " بابا این در و پنجره ها هم شکل تو را یاد گرفتند ، از بس که آن جا نشستی . " خودش هم یک کارهایی می کرد که فاصله ی بینمان کمتر شود . یک روز صبح خوابیده بودم . چشم هایم را باز کردم، دیدم یک آدم غریبه با سر ماشین شده بالای سرم نشسته دارد نگاهم می کند . اول ترسیدم ، بعد دیدم خود آقا مهدی است . موهایش را با نمره ی هشت زده بود . گفت " چه طور شدم ؟ " و خندید . خنده اش مخصوص خودش بود . لب زیرش اول کمی به یک طرف متمایل می شد ، بعد لب بالا با هم باز می شدند . خیلی قشنگ بود... پايان قسمت اول 👉 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
☘ سلام و صبح بخیر ☘ 🇮🇷از شنبه تا پنجشنبه به جزمناسبتها هر روز با یاد یک شهید🇮🇷 🌹🌷 《امروز دوشنبه ۱۴۰۳/۸/۲۱روزخودرا بعدازنام و یادخدا با یاد شهید محمد کریمی آغاز می کنیم و ثواب کارهای خوب امروزمان را هدیه کنیم به روح این شهید والا مقام 》 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْس گُذَشْتَندو بَـعْد از سیم خار دار دشْمَـن🥀 یک سلام از راه دور به حضرت عشق.... به نیابت ازشهیدوالا مقام محمد کریمی🌹🌷🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شادی روحش ۵ صلوات صبحتون شهدایی و اجر همگی شما عزیزان با شهدا 📿 🌷کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند. 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی چرا به شهدا توسل میکنیم 🌷🌹 👆کلیپ ۶ دقیقه هست ولی راه ۶۰ ساله رو بهت نشون میده... به راحتی ازش نگذر 🔻دکتر سعید عزیزی ╭┅─────────┅╮ کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98 ╰┅─────────┅╯
شهيد مهدي زين الدين🌷🌹🌷 یک روز گفت " می خواهی برویم بیرون ؟ امروز را می توانم خانه بمانم . " قرار شد یک گشتی توی شهرهای اطراف بزنیم . من هم از خدا خواسته سالاد الویه درست کردم که ظهر بخوریم . از اهواز راه افتادیم طرف دزفول . دزفول را با موشک می زدند . از کنار ساختمانی رد شدیم که ده دقیقه قبلش موشک خورده بود . گفتیم این جا که نمی شود . جای گشتن نبود ، همه جا سنگر و همه ی آدم ها نظامی . حداقل برویم مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم . ظهر هم شده بود . همان جا ناهار را خوردیم . حاشیه ی قبرستان . پیش خودم گفتم " این جا درِ غذا را بردارم پر خاک می شود . " هیچ خوشم نمی آمد آن جا غذا بخوریم اما چاره ای نبود . با اکراه چند لقمه خوردم . گفتم نکند فکر کند دارم لوس بازی در می آورم . چند لقمه هم او خورد . زیاد هم حرف نزدیم . 🌸پايان قسمت دوم داستان زندگي 🌸 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
☘ سلام و صبح بخیر ☘ 🇮🇷از شنبه تا پنجشنبه به جزمناسبتها هر روز با یاد یک شهید🇮🇷 🌹🌷 《امروز سه شنبه ۱۴۰۳/۸/۲۲ روزخودرا بعدازنام و یادخدا با یاد شهید فرهاد کریمی آغاز می کنیم و ثواب کارهای خوب امروزمان را هدیه کنیم به روح این شهید والا مقام 》 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْس گُذَشْتَندو بَـعْد از سیم خار دار دشْمَـن🥀 یک سلام از راه دور به حضرت عشق.... به نیابت ازشهیدوالا مقام فرهادکریمی🌹🌷🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شادی روحش ۵ صلوات صبحتون شهدایی و اجر همگی شما عزیزان با شهدا 📿 🌷کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند. 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
ارسال از کاربر 👉👇 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ داستان پاسخ عجیب درویش به پادشاه 🎙️حجت الاسلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
‍ قسمت سوم داستان زندگی ‌شهيدمهدي زين الدين🌷🌹🌸 از قدیم گفته اند آدم ها توی سفر بیش تر با هم آشنا می شوند . سفر سوریه هم همین خوبی را برای ما داشت . گفتند از طرف سپاه یک مأموریتی به چند نفر داده اند ، گفته اند خانم هایتان را هم می توانید ببرید . یک هفته قبلش به من گفت از دکتر بپرسم با توجه به اینکه بچه ای در راه دارم آیا می توانم سوار هواپیما شوم . مشکلی نبود . سوریه که رسیدیم فهمیدم آن ها برنامه شان این است که ما را سوریه بگذارند و خودشان بروند لبنان . یک روز و نصفی قبل از رفتن به لبنان و دو روز بعدش با هم بودیم . خوش حال بودم ، خیلی ، از دو چیز ؛ یکی زیارت حضرت زینب و رقیه دیگر ، فرصتی که پیش آمده بود تا با هم باشیم . آن قدر ذوق کرده بودم که می گفتم اصلاً همین جا در هتل بمانیم . لازم نیست مثلاً برویم خرید یا این جور کارها . 🌸پايان قسمت سوم کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
☘ سلام و صبح بخیر ☘ 🇮🇷از شنبه تا پنجشنبه به جزمناسبتها هر روز با یاد یک شهید🇮🇷 🌹🌷 《امروز چهارشنبه ۱۴۰۳/۸/۲۳ روزخودرا بعدازنام و یادخدا با یاد شهید سید حسین موسوی آغاز می کنیم و ثواب کارهای خوب امروزمان را هدیه کنیم به روح این شهید والا مقام 》 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْس گُذَشْتَندو بَـعْد از سیم خار دار دشْمَـن🥀 یک سلام از راه دور به حضرت عشق.... به نیابت ازشهید والا مقام سیدحسین موسوی🌹🌷🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن شادی روحش ۵ صلوات صبحتون شهدایی و اجر همگی شما عزیزان با شهدا 📿 🌷کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند. 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
بسم الله الرحمن الرحیم "السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها) قابل توجه اهالی روستای مار👉 مراسم دعای کمیل  این هفته هیئات مذهبی حضرت ابوالفضل (ع) و منتظران امام زمان (عج) پنجشنبه شب ۱۴۰۳/۸/۲۴ بعد از نماز مغرب و عشا در منزل آقای محمد رفیعی( کاپیتان) برگزار می گردد . شادی روح پدر ومادرش 🥀 فاتحه وصلوات زمان : پنجشنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا 👉 مکان : روستای مار 👉 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
صلوات+امام+رضا.mp3
156.1K
چهارشنبه به رسم عاشقی 💠 صلوات خاصه علیه‌السلام اللَّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَى عَلِیِّ‌ بْنِ‌ مُوسَى‌ الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارسال از کاربر 👉👇 😔بعضی مسئولین چطور می‌تونن جواب این شهدایی که جزغاله شدن رو بدن ؟! یا حسین 🌷 کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98
‍ قسمت_چهارم داستان زندگی شهيدمهدي زين الدين 🌹🌷🌹 آن چند روز عالی بود . در این مدت فهمیدم پاسدارها هم آدم های معمولی مثل ما هستند . غذا می خورند ، حرف می زنند . آدم هایی که خوبی هایشان از بدی هایشان بیشتر است ، باهم خرید هم رفتیم . هیچ کداممان نمی دانستیم چه کار باید کنیم . برای زندگی ای که خرید کردن و مصرف کردن هدفش باشد ساخته نشده بودیم . در بازارهای سوریه خیلی دنبال سوغاتی مناسب بودم . آخرش ده تا سجاده خریدم . آقا مهدی هم یک ساعت خرید تا به مجید سوغات بدهد ؛ تا هر وقت دستش را نگاه می کند یاد او بیفتد . یک بار همین جور که ویترین مغازه ها را نگاه می کردیم ، جلوی یک لوازم آرایشی ایستادیم . خانمی داشت رژ لب می خرید . آقا مهدی هم رفت تو . همان جا ایستاد . از فروشنده پرسید " این ها چیه . " فروشنده های اطراف هتل اغلب فارسی بلد بودند گفت " رژ لبه بیست و چهار ساعته است . " پرسید " یعنی چی ؟ " آقایی که هم راه آن خانم بود گفت " یعنی امروز بزنی تا فردا معلوم می شه . " خنده مان گرفت و زدیم از مغازه بیرون . همین تا دو ساعت برایمان اسباب شوخی خنده بود . بعد خودم یک بار تنهایی رفتم و سرو سوغات برای فامیل هردویمان گرفتم . لبنان که می خواست برود نگران بودم . حاج احمد متوسلیان هم که آن جا اسیر شده بود . گفتم " اون جایی که می روی جنگه ؟ اگر هست بگو . من که تا اهوازش را با تو آمده ام . " گفت " نه ، بابا ، خبری نیست . من اینجا شهید نمی شوم . قراره تو وطن خودمان شهید شویم . " اولین بار در سوریه بود که حرف از شهادت زد . برگشتنی از سوریه دیگر خودمانی تر شده بودیم . دیگر صدایش نمی کردم آقا مهدی . راحت می گفتم مهدی . دلیلش شاید بچه ای بود که به زودی قرار بود به دنیا بیاید . دیگر شرم و حیای تازه عروس و دامادها را نداشتیم . حرف هایمان را راحت تر به هم می گفتیم . 🌸پايان قسمت چهارم کانال خبری شهدای روستای مار و منطقه برزاوند 👇 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3038838807C016c571c98 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌