#رسم_خوبان
🌹از نظر اخلاقی و انسان دوستی، شهید اشراف فردی با خصوصیات انسانی والا و شایسته بود که با تمام وجود به میهن خود و مردمانش عشق میورزید.
🌹«روزی در دوران کودکی، صبح زود برای رفتن به مدرسه بیدار شده بودم که مشاهده کردم پدرم تعداد زیادی، حدود ۸۰-۷۰ جفت، کفش زمستانی بچگانه تهیه کرده است. از او پرسیدم اینها چیست؟
🌹پدرم گفت :که برای بچههای تنها و یتیم تهیه کردهام. با مشاهده این اعمال، پدر نزد من مردی بسیار رئوف و مهربان و غمخوار زیردستان جلوه کرد.»
#سرلشگر_شهید_شریف_اشراف🌷
#ﺗﺎﺭﻳﺦ_شهادت:
58/8/10
#ﻣﺘﻮﻟﺪ : ﺷﻴﺮاﺯ
#ﻗﺒﺮﻣﻂﻬﺮ: ﺗﻬﺮاﻥ, ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮا
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🚨 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی
به یاد مردم و شهدای مظلوم غزه🇵🇸
🏴گرامیداشت شهید مسعود سالاری
💢 #باسخنرانی حجت الاسلام قربانی
💢 #بامداحی: کربلایی مهدی کبیری نژاد
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۱۱ آبان ماه/ از ساعت ۱۶
🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃
آمدہ ایم کنارتان...
ٺا پیدا کنیم خودمان را؛
نشـانی زندگی مان،
از مسیر شمـا می گذرد...
ای که مرا خواندہ ای، راہ نشانم بدہ..❤️
پنجشنبه یاد شهدا با ذکر #صلوات
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢به مناسبت مراسم گرامیداشت شهید مسعود سالاری ، امروز در #گلزارشهدای_شیراز
🔘از خصوصیات اخلاقی بارز شهید اخلاق و رفتار خوب وی با خانواده زندانیان بود. بسیار یتیم نواز بود و همیشه با روی خوش با دیگران رفتار میکرد.و روحیه جهادی داشت هوای خانواده زندانیان را داشت و حمایتشون میکرد.و احتیاجات آنها رو تاجایی که میدونست برآورده میکرد.
همیشه احترام مادرشون رو داشتند و تو هر موقعیتی احترام به مادر رو فراموش نمیکردند،
یکی از دلایل مهم که به شهید شدنشون انجامید همین رفتار و کردار خوبشون با خانواده بخصوص مادرشون بود.
#شهید مسعود سالاری
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🌱🌷🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_پنجم
می خواستم با همین پوتین به جبهه بروم.
ایام به سختی میگذشت .سراغ ستون چوبی رفتم که در ایوان منزل جدیدمان قرار داشت. بعضی وقتها میرفتم قد و بالایم را علامت میزدم. اوضاع آن روزها برای من این چنین و برای اهالی آبادی به گونهای دیگر می گذشت.
اهالی آبادی نیز هر از چند داغدار یکی از جگر گوشه های خود می شدند. صبح سرد یکی از روزهای اسفند شصت و سه ناگهان صدای شیون و زاری از منزل مشهدی شمشیر، همه آبادی را به منزل او کشاند .خودم را به آن جا رساندم .عمو حسین على مغموم در میان جمعیت نشسته بود از او پرسیدم:
_چه خبره؟
یک جمله کوتاه پاسخم داد:
_کرامت شهید شده
کرامت فرزند بزرگ مشهدی شمشیر، قد رشید و چهره ای آرام داشت. او فرزند (سر سوختی )مشهدی شمشیر بود. در عرف هنگامی که پدر و مادری چند فرزند خود را بر اثر بیماری از دست میدادند؛ فرزندی که سالم و زنده میماند فرزند سرسوختی لقب میگرفت. بسیار هم عزیز بود .
مادر میگفت:
در فاصله ی سه روز بیماری متوالی سرخک سه فرزند مشهدی شمشیر را بدرقه
خاک کرده بود و برای همین کرامت مرهم و التیام داغ پدر و مادرش بود.
روزی که پیکر او را آوردند ،همه اهل آبادی بر سر گلزار شهدا حاضر شدند. رؤیا تنها فرزند کرامت ،طفلی یک ماهه بود. مادرش دختر را بر روی تابوت کرامت گذاشت. بی تابیهای مشهدی شمشیر کوه آهن را آب میکرد.
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهیدحاج منوچهر(محمدباقر) رنجبر⭐️
🌹 حاجمنوچهر در مورد برادرش شهید محمد جواد رنجبر میگفت:
يكى از بچه ها من را متوجه درب سنگر كرد و گفت: آقا منوچهر، برادرت جواد پشت در سنگر ایستاده، فکر کنم کارت داشته باشه، اما خجالت می کشه بیاد داخل!
رفتم بيرون سنگر، دیدم جواد سر به زیر ایستاده است.
- جواد چرا بيرون ايستادى، بيا داخل.
مثل هميشه مؤدب گفت: آمدم خداحافظى كنم.
- خوب كاكو هنوز که وقت هست بيا داخل!
- شايد دیگه وقت نشد!
دستش را گرفتم و به داخل سنگر آوردم. جواد با همه بچه ها خداحافظى كرد، بعد به سمت من برگشت و من را محکم بغل کرد و یکی دو دقیقه بی آنکه حرفی بزند من را در بغلش نگه داشت و آخر گفت: خداحافظ کاکو!
چشمان پر فروغش را از من گرفت و به زمین دوخت و بیرون رفت. بُووعلى با حالت خاصی گفت :خدا امشب به مادرش رحم كنه!
تنم لرزید.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
27.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #شب_جمعه دلمان هم هوای کربلا دارد و هم هوای حاج قاسم ....
🚩صلی الله علی الباکین علی الحسین«علیه السلام»😭
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
#سلام_امام_زمانم
ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم
فڪری بڪن برای من و آتش دلم
دست ادب به سینه ی بیتاب میزنم
صبحت بخیر حضرت آرامش دلم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#صبحتون_مهدوی_عاقبتتون_شهدایی
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠ﭘﺎﺵ اﺯ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻣﺸﻜﻞ ﺩاﺷﺖ.....
شب عملیات ازخیمه زد بیرون. دنبالش رفتم. رفت سمت سنگر فرماندهی. صدای فرمانده را می شنیدم که می گفت شما باید بمانید و صدای گریه مدام سید که قسم می خورد پا به پای دیگران برود...
بالاخره سید, حرف خودش را به کرسی نشاند و با خوشحالی و چشمانی خیس خارج شد. در حالی که دست چپش روی پای چپش بود تا تعادلش حفظ شود و بتواند حرکت کند به سمت من امد. با دست راست به شانه من زد و گفت:دیدی خدا کمک کرد و راضیشون کردم!
💠عملیات محرم ،اتش دشمن سنگین بود و اسمان از منور ها روشن. تعدادی مجروح و تعدادی شهید شده بودند. چشمم به سید افتاد. رفتم تا توی حرکت کمکش کنم گفت: ممنون برادر, به فضل خدا مشکلی ندارم!
چند قدمی که از من دور شد, خمپاره ای کنارش نشست. دیدم نیم خیز بلند می شود, اما با صورت به زمین می افتاد. سریع به سمتش دویدم...
نمی دانم چرا یادم به گودال قتلگاه افتاد و صحنه ای که جد سید, می خواست به کمک نیزه شکسته ها برخیزد و به زمین می افتاد. ترکش به پشت سر, سینه و دو پایش نشسته بود. نزدیکش شدم. شنیدم فقط می گفت یا حسین, یا حسین...
و صدایش قطع شد.
در عملیات محرم با ذکر #یاحسین ع شهید شد!
#شهید سید ایاز خردمندان 🌷
#شهدای_ﻏﺮﻳﺐ_فارس
#سالگردشهادت
🌱🌷🌱🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
نشردهید
29.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طلب حلالیت سردار شهید حاج منوچهر رنجبر و وعده شفاعت خانواده و دوستان
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ / میخای بفهمی طرف حقی یا باطل ؟
▫️حجت الاسلام شجاعی
نقل قول از آیتالله حائری شیرازی: هرکس موضعگیری علیه اسرائیل نکند، دین ندارد.
#فلسطین
#غزه
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
باید مراقب قلبها باشیم!
آنها خیلی زود غبار میگیرند.
راه دل،چشم است
آنها را که پوشاندی،قلبت باز خواهـد شد
و نظارهگر وجهالله خواهی بود..!
#شهیدجوادمحمدی🌹🕊
#شبتان_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃
✍شهیدسیدمرتضیآوینی
شهدا🌷
یاران آخرالزمانی
سیدالشهداء هستند
و پیام آنها
عشق و اطاعت و
وفاداری است..
#شهید_روح_الله_عجمیان💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#یادی_از_شهدا
داشتیم میرفتیم سمت هلیکوپترها.
توی مسیر آقا #مهدی_باکری یک تسبیح #مرگ_بر_آمریکا گفت.
میگفت آقای مشکینی فرمودند: ثواب مرگ بر آمریکا کمتر از صلوات نیست...
#شهید_مهدی_باکری
#درس_اخلاق
#افول_آمریکا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_ششم
چند روز بعد که طبیعت حلول نوروز و بهار را نوید می داد، خبر مفقودالجسد شدن کریم محمودی را آوردند .روزی که اولین فرزند کریم به دنیا آمد، پیکر غرق در خون او در شرق دجله در میان باتلاقها رها شده بود. حجت الله ضرغامی را نیز مزدوران صدام در کردستان مظلومانه شهید کردند .طولی نکشید که پیکر پاره پاره صدرالله محمودی، ابوالفضل شهدای روستایمان با دو دست قطع شده، مهمان گلزار شهدای روستا شد.
نظر محمودی هم مدرسه ای همه دانش آموزان روستا که به خاطر حسن خلق و شوخ طبعی اش اهل آبادی او را دوست میداشتند هم مفقودالجسد بعدی بود.
از دوازدهم فروردین تا اواخر شهریور در جزیره مجنون روستای ما چهار شهید تقدیم کرد.
بهروز همتی فرمانده یکی از گروهانهای گردان امام علی(ع)، دیگری کُردم عرب زاده که مدتها تحت فرماندهی حاج محمود کاوه فرمانده شهید لشکر ویژه شهدا بود و تازه به لشکر نوزده و جزیره مجنون آمده بود ،زاهد تنها پسرش را رها کرد و رفت .
فتح الله هوشمندی قد رشیدی داشت و متانتی مثال زدنی او هم شهید شد!
بعد فرامرز همتی فرمانده ی یکی از دسته های گردان امام حسن مجتبی (ع) در خلوت خاک آرمید. از فرامرز دخترش رقیه به یادگار ماند.
روزها به تلخی میگذشت. هر کس سوز و گداز پیران ایل و طفلان مظلوم به یادگار مانده را میدید میماند و هوای رفتن و جنگیدن نمیکرد؛ از جنس ایل ما نبود.
ایل و عشیره یعنی سلحشوری؛ ایثار و اخلاص و هر آن چه یک انسان و یک جامعه برای زندگی با عزت نیازمند آن است و ما همه یک روز بهاری با تعدادی از همکلاسیهایم بنا گذاشتیم که بدون اطلاع به خانواده ها به شهر نورآباد ممسنی برویم و از طریق بسیج به جبهه اعزام شویم .
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
#شهدای_دانش_آموز...
🌸سيزده سال بيشتر نداشت که قصد رفتن به جبهه کرد ولی به خاطر کمی سن قبولش نکردند.
💢دفعه دوم شناسنامه برادر بزرگترش را به سپاه برد و این سری او را پذیرفتند و فقط مانده بود رضایت نامه ما
به خانه آمد .کنار من نشست و گفت : برای رفتن به جبهه نام مرا نوشته اند ولی شما این رضایت نامه را امضا کن.
✨گفتم: اجازه نمی دهم بروی برادرت که نیست تو بمان.
ناراحت شد گریه کرد و گفت: من با 12 نفر از دوستانمان ثبت نام کردیم حالا اگر بروم جلو آنها خجالت می کشم و سرافکنده می شوم .آنقدر گریه کرد که من امضا کردم🥺
قرار بود آن جمع دوازده نفری ۴۵ روز بعد مرخصی بیایند همه آمدند اما او نیامد🥺 مانده بود تا ٧۵ روز دیگر😢
١٢٠ روز بعد از اعزامش آسمانی شد و خبر شهادتش آمد.💔
#شهیدالماس_زارعی
#شهدای_فارس
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
نشردهید
عکس خاطره شهید حاج منوچهر رنجبر.zip
17.37M
با سلام
19 عکس و خاطره از سردار شهید حاج منوچهر رنجبر تقدیم به دوستان
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید پست ویژه ۱۳ آبان
💢 سفارت یا جاسوس خانه؟
🎙 امام خمینی (ره)
#تسخیر_لانه_جاسوسی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
برادران و خواهران!!
این دنیا، دنیاے آرامش است و همه میدانیم که هیچکدام ما ماندگار نیستیم و همه خواهیم رفت فقط مراقب باشیم پرونده مان سفید باشد.
🌷شهید #محمود_ستوده🌷
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃
تـو فقط
بیسیمات را جواب بده
ما قول میدهیم
تمام رنجها را به دوش بکشیم
تمام غصه ها را
فقط! صدایت را از ما دریغ نکن...
#دلتنگ_فرمانده
#حاج_قاسم💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
.
شیرافکن موجود نیست!😊
🔻🔻🔻🔻
#لشکر_۱۹_فجر به #غرب، #پادگان_ابوذر #سر_پل_ذهاب مأمور شده بود.
#فرماندهان #لشکر زودتر به منطقه رفته بودند. وقتی وارد #پادگان شدیم هر کس از نیروهای بومی را می دیدیم سراغ #مسلم را می گرفت. آنقدر برخوردش با اطرافیان خوب و سریع کار ها راه می انداخت که همه او را می شناختند. فردای آن روز برای انجام کاری به ستاد فرماندهی لشکر رفتم. از چیزی که دیدم خنده ام گرفت. بزرگ روی کاغذ نوشته و پشت شیشه زده بودند: توجه، توجه آقای #شیرافکن موجود نیست.
آنقدر سراغش را گرفته بودند که مسئولین کلافه و این اطلاعیه را نوشته بودند!
#شهید مسلم شیرافکن
#ﺷﻬﺪای_فارس
🌹🌱🌷🌱🌹🌱🌷
#ڪانال_ﮔﻠﺰاﺭشهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_هفتم
ذاکر نجاتی میگفت:
- بچه ها اگه از شهرستان سپیدان بریم بهتر ثبت نام مان میکنن.
صادق میگفت:
_بریم نورآباد بهتره.
بالاخره قرار گذاشتیم که فردا ساعت دوازده حرکت کنیم
فردا صبح که همه سر کلاس حاضر بودیم ذاکر به بچه ها میگفت:
- عکس و شناسنامه یادتان نرفته باشد؟
همه به اتفاق عکس و شناسنامه همراه داشتیم. ساعت دوازده ظهر به محض تعطیل شدن کلاس کتابها را توی کشوی میز گذاشتیم و بدون آن که ناهاری بخوریم و یا غذایی همراه داشته باشیم پای پیاده راه شهر را در پیش گرفتیم. آن سالها در روستای ما وسایل نقلیه خیلی کم بود دو دستگاه وانت نیسان که صبح میرفتند و غروب بر می گشتند. باید از یک رودخانه پرآب میگذشتیم بعد از چند کوه و تپه رد میشدیم تا به کفه میرسیدیم. تازه وقتی به کفه میرسیدیم احتمال این که ماشین گیرمان نیاید هم وجود داشت. آن قدر با تاخت و سرعت میرفتیم که گویی از قفس پریده بودیم. گاهی هم به پشت سر نگاهی میکردیم تا کسی دنبالمان نیامده باشد. صادق مثل همیشه حرف های بامزه میزد. ذاکر هم با صدای بلند میخندید .رسیدیم به اولین روستای سر راه، ذاکر گفت:
_گرسنم شده!همین جا باشید تا برم از روستا نان بگیرم. آشنا دارم.
ذاکر رفت و مقداری نان محلی گرفت و با خود آورد. آن قدر گرسنه بودیم که معلوم نبود نانها به دست چه کسی افتاد و چگونه بلعیده شد. راه را از میان بوته زارها و جنگلهای انبوه و دره های عمیق گذشتیم تا به کفه رسیدیم. شانس کمک کرد و یک دستگاه وانت بار در حال رد شدن دیدیم دست تکان دادیم و نگه اش داشتیم.
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*