👇به مناسبت شهادت سردار شهید حاج حسین خرازی
🌷 عملیات خیبر بود. حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین اصفهان، پشت بی سیم گفت: دادا نبی به من نیرو بده.
همه نیروهایش خورده بودند. حاج نبی ( فرمانده لشکر فجر) به من گفت. من هم شهید محمد دریساوی و سید موسی حمیدی را به حسین خرازی دادم. صبح روز بعد دیدم سید موسی حمیدی یک دست قطع شده در دستش هست و دارد می آید. گفتم این چیه؟
گفت: این دست حسین خرازی است!
ظاهراً این ها با موتور پشت سر حسین خرازی بودند که گلوله تانک خورده بود بین آنها. دست حاج حسین قطع شده بود. گفتم کو دریساوی، گفت فکر کنم رفت زیر تانک!
این گذشت و من دست قطع شده حاج حسین توی ذهنم بود. مدتی گذشت. نمی دانم پیچ کوشک بود یا جای دیگری، هر جا بود عراق خیلی خمپاره می زد. با شهید حاج مجید سپاسی برای سرکشی نیروهای شناسایی رفته بودیم. به حاج مجید گفتم انگار در آن سنگر کناری هم عده ای دارند کار می کنند.
حاج مجید دقت کرد و گفت: این احتمالاً خود حاج حسین خرازی است. عادتش است. خودش می آید و تک تک معبر ها را چک می کند.
چون خط شلوغ شده بود عراق خط را به آتش بست. یک بسیجی از سنگر اصفهانی ها بیرون آمد. تا بیرون آمد ترکش خورد. آتش سنگین بود. کسی به سمتش نمی رفت. از این سمت من و حاج مجید و از سمت اصفهانی ها حاج حسین خرازی به سمت بسیجی دویدیم. حاج حسین با آن دست نصف اش و دست دیگرش سر بسیجی را بلند کرد. سر بسیجی را روی نیمه دستش گذاشت و با دست دیگرش صورت او را نوازش می کرد.
این صحنه عین روز جلو چشمانم است. می گفت: دادا گوش بگیر. من فرمانده ات هستم. من حاج حسین هستم. برو... نگاه دورو برت نکن... برو.... میگم نگاه نکن، برو...
ناگهان بسیجی سرش به سمتی خم شد و تمام کرد.
من توی نخ این جریان بودم و دوست داشتم علت این حرف ها را بفهمم. قبل از کربلای 4 بود. جلسه ای بود که حاج حسین هم در آن حاظر بود. رفتم کنارش و گفتم: حاج حسین، کمی از این ناگفته هایت را برای ما بگو.
حاج حسین خیلی شوخ بود. خندید و با لهجه اصفهانی گفت: من هیچی یادم نمیاد. من موج زیاد خوردم.
گفتم: حقیقتش من چیزی تو دلم هست می خواهم از شما بپرسم.
گفت: من هیچی بلد نیستم. برو دور و بر اینها که چی ضبط می کنند.
گفتم: نه. من دو سال هست یه چیزی هست توی ذهنم مانده، باید خودتان برایم بگویید.
جریان شهادت آن بسیجی را گفتم. در لحظه یک گلوله اشک از چشم حاج حسین سُر خورد و پائین آمد. گفت: من خودم این صحنه برایم پیش آمد. روزی که دستم قطع شد. بالا رفتم. احساس می کردم دارم به سمت یک معبر نور می روم. یکی از من پرسید حاج حسین لشکرت را چی کار می کنی؟
تا نگاه پشت سرم کردم پائین افتادم. به این بسیجی به زبان خودمان می گفتم خنگ نشی برگردی.. برو...
👆به روایت سردار مجتبی مینایی فرد
🌷🌾🌷
هدیه به شهیدان حاج حسین خرازی و حاج مجید سپاسی و محمد دریساوی #صلوات
🌷🌷
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
***
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ:
https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG
#چادرانهـ ✨✨
یه مثلی هست که میگه:
"سرم بره،قولم نمیره" ✅
قول منِ بانو..💎
به شهدا...🇮🇷🥀
↩چادرمه!🎀💜
"سـرم بره،چـادرم نمیره.."🍃
ﻣﺜﻞ ﺷﻬﺪا ﻛﻪ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﻲ ﺣﺮﻓﺸﻮﻥ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻤﺎﻧﺪ
🌷 🌷
#شهدا_ﻣﺎﺭاﺩﻋﺎ_ﻛﻨﻴﻢ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
عملیات بیت المقدس بود، آزاد سازی خرمشهر. حسن تک تیرانداز بود من هم تیربارچی. اولین روز سقوط شهر بود که وارد خرمشهر شدیم. تک و توک درگیری توی شهر بود. هلیکوپترهای عراقی هم که دیگر محل نیروهای خودشان را نمی دانستن، مرتب در حال گشت بودند.
حسن گفت: مجید من برم تو این سنگر ببینم چه خبره.
ربع ساعتی گذشت که دیدم، یک عراقی از در سنگر آمد بیرون، تا آمدم ببندمش به رگبار، گفت:نزن بابا، حسنم!
خودش بود، یک دست لباس نو عراقی پوشیده بود. قیافه سبزه اش هم کمک کرده بود تا بشود یک عراقی تمام عیار!
به سنگر لجستیک عراقی ها تک زده بود. چند دقیقه بعد سر و کله یه هلیکوپتر عراقی پیدا شد, من پناه گرفتم, اما حسن ایستاد و چشم دوخت به هلیکوپتر. چند لحظه بعد یک بسته بزرگ از هلیکوپتر جلو حسن افتاد. تا هلیکوپتر چرخید هر دو بستیمش به رگبار.
هلیکوپتر که فرار کرد، رفتیم سراغ بسته. بازش کردیم، پر آب میوه خنک بود. در آن گرمای خرداد چقدر چسبید.
حسن دیگر آن لباس را بیرون نیاورد و بین بچه ها معروف شد به حسن عراقی!
🌺🌹🌺🌹
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺴﻦ_ﺻﻔﺮﺯاﺩﻩ
#شهدای_فارس
🌺🌷
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
***
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰🏴 #شهادت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) تسلیت باد
🔹️امام هادی(ع):
مَن رَضِيَ عَن نَفسِهِ كَثُرَ السّاخِطونَ عَلَيهِ
هر که از خود راضی باشد، خشم گیران بر او زیاد خواهند بود.
(منتهی الامال ج. 2 ص. 480)
#ﺗﺴﻠﻴﺖ◾️
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#حرف_قشنگ 🌱
#حاج_حسین_یکتا :
#شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است.
باید آنقدر بدوی تا به آن برسی.
اگر بنشینی تا بیاید،
همه #السابقون میشوند،
میروند و #تو جا میمانی.
#اگرشهیدنشیمیمیری...
🌷🌹
#اﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﻱ ﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌸🍃
🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
از ازل که آمدی
شهیــد بودی
و تا ابد میان مردمان هستی
زنده
خندان
ایستاده در لباس رزم ..
#سپهبد_حاجقاسم_سلیمانی🌷
📎سلام ، #صبـحتون شهـدایـی🌷
https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG
#اﻃﻼﻋﻴﻪ :
1- ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭاﺕ ﻋﻠﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﻗﺮاﻋﺖ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭا, ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ, ﻣﺮاﺳﻢ اﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ اﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ ع ﺑﺮﻗﺮاﺭ اﺳﺖ
2: ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﺯ ﺁﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻜﺎﻥ ﮔﻠﺰاﺭ ﺷﻬﺪا ﻳﻚ ﻣﻜﺎﻥ ﺯﻳﺎﺭﺗﻲ ﻫﺴﺖ و ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﺪﻡ ﺑﺮﮔﺰاﺭﻱ ﻣﺮاﺳﻢ ﻧﻴﺰ, ﺯاﻳﺮﻳﻦ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﺩﺭ ﺣﺪاﻗﻞ ﺯﻣﺎﻥ اﻧﺸﺎاﻟﻠﻪ ﺑﺮﮔﺰاﺭ ﻣﻴﺸﻮﺩ
3:ﺯاﻳﺮﻳﻦ ﻣﺤﺘﺮﻡ, ﻟﻂﻔﺎ ﻧﻜﺎﺕ ﺑﻬﺪاﺷﺘﻲ و ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺰﺷﻜﻲ (ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺪﻡ ﺩﺳﺖ ﺩاﺩﻥ, اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ اﺯ ﻣﻮاﺩ ﺿﺪ ﻋﻔﻮﻧﻲ, ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺗﻤﻴﺰ و... )ﺭا ﺣﺘﻤﺎ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ
4: ﺩﺭ ﺣﺪ اﻣﻜﺎﻥ اﺯ اﻭﺭﺩﻥ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ و ﺧﺮﺩﺳﺎﻻﻥ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﻮﺩﺩاﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ
5: اﻧﺸﺎاﻟﻠﻪ ﺑﺎ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺷﻬﺪا و اﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ ع ﻣﺠﻠﺲ اﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﺏ ﺧﻴﺮﻱ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺑﺤﺮاﻧﻲ اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ
ﻣﻦ اﻟﻠﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ....
شهدای غریب شیراز
#اﻃﻼﻋﻴﻪ : 1- ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭاﺕ ﻋﻠﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﻗﺮاﻋﺖ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭا, ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ, ﻣﺮاﺳﻢ اﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺳ
#ﻃﺮﺡ_ﺁﻣﺎﺩﮔﻲﺑﺮاﻱ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲ_ﺷﻬﺪا
اﻳﻦ ﻫﻔﺘﻪ #ﺫﻛﺮﺷﺮﻳﻒ:
*#ﺻﻠﻮاﺕ ﺑﺎ ﻋﺠﻞ ﻓﺮﺟﻬﻢ*
*#ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ اﻃﻬﺎﺭ(ع) و اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ)و اﻣﺎﻡ ﺭاﺣﻞ(ﺭﻩ ) و ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ و اﻣﻮاﺕ و...*
و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ
ﺷﻬﻴﺪ ﺻﻔﺮﺯاﺩﻩ و
ﺷﻬﻴﺪ ﺧﻴﺮﻱ
*ﻫﺮﻛﺲ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺗﻌﺪاﺩ ﺑﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﺘﻢ اﻳﻦ ﺫﻛﺮ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ*
🚩📷 اعمال و آداب لیلة الرغائب / گذری بر معنای رغائب
🔹درباره معنای "رغائب" آنچه در ذهن عموم مردم به اشتباه نقش بسته، «شب آرزوهاست»؛ اما معنایی که میتوان برای آن فرض گرفت، میل و رغبت بخشش خداوند نسبت به بندگان خویش است.
🔹همچنان که در فرهنگ ابجدی آمده است: الرَّغِیبَة و جمع آن رَغَائِب که مؤنث کلمه "الرَّغِیب" است، به معنای «کارى پسندیده، بخشش بسیار» است.
🌹🌷
#ﺷﺐ_اﻟﻬﻲ
#اﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﻱ ﻓﺮﺝ
#اﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﻱ ﺷﻬﺎﺩﺕ 🌷
🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
حاج حسین یکتا:
امشب گریۀ اِنقطاع بکن؛
[بگو:] خدایا بسه دیگه؛
نگاه کن سَرِ زانوهام زخم شده!
از بس که شیطون منو زده زمین...
#لیلةالرغائب
#ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭﻣﻪ 🌹
🌺🌷🌺🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🎥مداحي جديد محمدحسين پويانفر
به مناسبت شب جمعه اول ماه رجـب
#ليلةالرغائب
🌷🌷
#ﺷﺐﺟﻤﻌﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭﻣﻪ ﺣﺮﻡ ﺁﻗﺎ ﺭﻭﺑﺮﻭﻣﻪ
🌺🌷🌷🌺
https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG
لبخندِ تـو ؛
کم از خورشید نیست
بعد از طلوعِ خنده ی تـو
صبح میشود . . .
#صبحﺗﺎﻥ_ﺷﻬﺪاﻳﻲ 🌹
#ﺩﻋﺎﻱﺧﻴﺮ ﺷﻬﺪا ﻫﻤﺮاﻩ ﻣﻠﺖ اﻳﺮاﻥ ﺑﺎﺩ
❀🌷❀🌷
https://chat.whatsapp.com/BwMzXYHqYVrEhEZrFmI872