با مددالهی.....pdf
حجم:
2.32M
مجموعه ای از خاطرات درس آموز سردارشهید علی محمد(محمدعلی)
مددالهی اردکانی ...
🌷از شهدای اخیر حمله تروریستی رژیم صهیونیستی ...
👈بدن مطهر این شهید امروز در شهرستان سپیدان استان فارس تشییع و به خاک سپرده شده است
🕊هدیه به شهید #صلوات
🍃🌷🍃🌷🍃
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
👆👆
عضوکانال شهدای شیراز شوید
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
♨️آمادگے جهــت مراســم میهمانے امروز....
هــدیہ بہ همہ شهــدا بخصوص شهید مجلس بنام محــــمد حاجے دولو #صلــــوات
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
♨️متاسفانه مطلع شدیم سردار عزیز استان فارس ،یادگار هشت سال دفاع مقدس، فرمانده اسبق سپاه فجر استان ،س
🚨🚨
همسنگرای شهدایی
♨️باتوجه به سوالات بعضی عزیزان در خصوص احوالات سردار عزیز استان فارس فارس، سردار غیب پرور، به اطلاع میرساند، به لطف الهی و دعای خیر شما عزیزان ، حال عمومی این عزیز بهتر شده و از حالت کما خارج شده اند...
اما همچنان نیازمند دعای خیر شما عاشقان شهدا می باشند
♨️مجدد سلامتی همه بیماران بخصوص این سردار استان فارس #صلوات
@shohadaye_shiraz
🏴 شبی که بوی پرواز میداد...
♨️۱۹ تیرماه ۱۳۶۴ بود..
شهیدان ابراهیم دهقانی، مهدی نظیری، مصطفی اسدالهی، سید جمال میری، محسن رجبی و آقا ولی نوری، دور هم نشسته بودند.
با خنده و شوخی وسایلشان را بین هم تقسیم میکردند؛ نعلین نو، ساعت مچی، دوربین کوچک، کیف و کتاب...
نه از ترس خبری بود، نه از تردید. فقط آرامش بود و لبخند.
مهدی گفت: «من تازه یه نعلین خریدم، برای تو!»
مصطفی خندید و وسایلش را بخشید.
سید جمال گفت: «همهتون که رفتنی هستید، وسایلتون مال من!»
و محسن با لیوان آب آمد و گفت: «منم یه دوربین ۱۱۰ دارم، هر کی موند برداره... فکر کنم سهم مهدی هست!»
مهدی با لبخند گفت: «فردا صبح معلوم میشه... یه چیزایی فهمیدم!»
ولی نوری آرام گفت: «خدا به داد خانوادههاشون برسه... اینا دیگه برنمیگردن...»
و صبح فردا، هیچکدام برنگشتند...
همه رفتند...
آرام، بیصدا، سبکبال ....
🍃یاد شهدای عملیات قدس ۳، #صلوات
🌷🍃🌷🍃
@shohadaye_shiraz
نشردهید
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
♨️آمادگے جهــت مراســم میهمانے امروز....
هــدیہ بہ همہ شهــدا بخصوص شهید مجلس بنام خلیل عبدالرحیم زادگان #صلــــوات
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
نشردهید
♨️تلویزیون داشت با مادر شهیدی مصاحبه میکرد.
مهدی رو به من و مادر گفت:
«دوست دارید بشید مادر شهید؟ خواهر شهید؟ من که آرزو دارم #شهیدگمنام بشم…
جسدم برنگرده که شماها دنبالم گریه کنید و خدایی نکرده #چادرتون کنار بره…»
و یک ماه بعد، در عملیات والفجر ۱،
مهدی شهید شد و #مفقودالجسد ماند...
مادر تا آخر عمر #چشمانتظار بود...🥺
خانه نیمهکارهاش در روستا، هر بار دل مادر را آتش میزد...
تا اینکه آن خانه را فروختند، فقط برای آرامش مادر...
🌷 هدیه به روح بلند شهید محمدمهدی اسدی، #صلوات
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃
@shohadaye_shiraz
نشردهید
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔🖤روح مطــهرمادر شهیـــد محسن جاویدی از شهـــداے مفقودالاثر اســـتان فارس به ملکوت اعلے پیـــوست..
♨️این مــادر پس از شهادت و مفقودےپسرش سالها سوخت💔💔
🏴شــــادی روح این مادر چشــم انتظــار و همــه مادران شهــدای گمنام #صلوات
🌷🍃🌷🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
@shohadaye_shiraz
#نشرحداکثــرے
♨️دُم بالاییــش توی تاریڪے از آب بیرون زده بود.
آروم گــفتم "امیر، کوسه!😨
گفت" هیـس دارم می بینمــش" دیــدم داره ذکر مے گه.
ڪوســه دورمون چرخــید...
اشهدم رو خونــدم...😔
صـداش هیــچ وقـت یادم نمی ره : یا مادر یا #فاطـمه_زهـــرا خــودت ڪمکمــون کن...
نمیشد دســت به اسلحه ببــریم. آخه اگه صدایـی ازمون در می اومــد با تیر عراقــیا سوراخ می شــدیم.
کوسه نزدیک شد...
دوباره صــدا زد: #یامــادر یا فاطمه زهــــــرا....
کوسـه از مــا دور شد و رفت. 😳
امیر توی آب گریه اش گرفـــت. 😭
پاش به خاک که رسید هوایے شده بود.
توے این مدت اگه اســم حضــرت زهرا رو می شنید گریه میکرد.
راوی: حاج احمد شیخ حسینی
هدیه به شهیدان محمــد (امیر)فرهادیان فر و حاج احمد شیخ حسینی #صلوات
#شهـدای_فارس
🍃🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
پنجشنبهها
چشمڪهمیگشاییم
نامڪسانیدرذهنمانروشناست
ڪهتاهمیشهمدیونشانهستیم
آنھاییڪههرگز فراموشنمۍشوند🕊️
بازپنجشنبهویادشھیدانبا #صلوات🌸
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊️
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨بمناسبت یادواره شهید محمد علی دعائی ، امروز ، در #گلزارشهداے_شیراز
♨️ محمدعلی ۱۸ سال بیشتر نداشت، اما مربی نظامی شد. هیچ وقت از اعزامهایش چیزی نمیگفت، فقط زنگ میزد: "من کردستانم... من خوزستانم." سه بار مجروح شد و باز چیزی به ما نگفت.
چهارشنبه عروسی برادرش بود،حسابی کمک کرد.
صبح پنجشنبه ساکش را بست و گفت: "نگران نباش مادر... شنبه برمیگردم."
جمعه در آبادان غسل شهادت کردو کنار رزمندهها شروع به کانال زدن.
غروب خمپارهای نشست و ترکشی بر پیشانیاش خورد...
شنبه برگشت شیراز، اما این بار با لبخندی آرام، بوی یاس و صلوات مردم.
کنار پیکرش هیچکس بیتابتر از شهید حاج شیرعلی سلطانی نبود؛ برایش نوحه میخواند و اشک میریخت...
🌷هدیه به روح مطهر شهید محمدعلی دعایی #صلوات
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
@shohadaye_shiraz
نشردهید👆👆
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹🍃
عصر پنجشنبه، هدیه به شهدا #صلوات
🍃🌷🍃🌷
@shohadaye_shiraz