eitaa logo
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
5هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
48 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇.. تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دسته گل محمدی از طرف این سیل عظیم نوکران تقدیمت ای سید عشق جای تو در دل ماست گلهای زمین و آسمان تقدیمت ☘☘☘☘☘☘ : @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﺪاﻓﻊ ﺣﺮﻡ ﺷﻬﻴﺪ اﺳﻜﻨﺪﺭﻱ
🌷 معمول این بود که تابستان ها بعد از پایان درس بچه ها, به اتفاق خانواده برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد می رفتیم. تابستان ۶۵ بود. به همین منظور مرخصی گرفتم و برگشتم شیراز. پدر مقدمات سفر را اماده کرده بود, اما یکی دو روز قبل از سفر, حسین گفت من برگ اعزام گرفته ام و دارم به جبهه می روم! خیلی ناراحت شدم. گفتم اعزامت را لغو کن! گفت نه! گفتم به عقب بنداز! گفت من برای این سه ماه تابستان ماموریت گرفتم, بعدش می خواهم برگردم به مدرسه! پدر هم موافق رفتنش نبود. مخالفت ما را که دید گفت:شما برید مشهد زیارت من را هم دعا کنید. من هم می روم جبهه انجا امام رضا(ع) را زیارت می کنم, چون اقا در جبهه هاست. دیگر جای اعتراض نگذاشت. 🌺🌷🌺🌷🌺🌷 🌺 ☘☘☘☘☘☘ ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
ﺑﺮاي سيد محمد كفش نو خريدم. با ترديد نگاهي به كفش ها انداخت،بي معطلي جفت كفش ها را برد و زير آب گرفت. از اين رفتار عجيبش عصباني شدم.گفتم:«پسر!اين چه كاريه مي كني؟كفش خراب مي شه»😡😡 گفت:پدر دوستم تازه فوت كرده،نمي خوام با ديدن كفش هاي نو من احساس بي پدري بكنه.....😔😔 #ﺷﻬﻴﺪﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪﻛﺪﺧﺪا #شهدای_فارس 🌹 #ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺗﻮﻟﺪ🌸 🌺🌷🌺🌷🌺 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ: ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌺🌷🌺🌷 ـ بعد از مراسم دارالهدایه ﺣﺮﻡ هرکس آرزویی کرد و نوبت به نجمه رسید . آرزوی همیشگی : شهادت در رکاب پسر زیباروی فاطمه (س) ـ یک روز قبل از شهادتش خواب شهیدی رو دیده بود که اصرار داشت باید قبرش رو پیدا کنم ، اما این دنیا فرصت نشد . آنجا در حریم مهربانی ارباب حتماً پیداش می کنه .  ـ در دیدار خانواده شان دکتر خیلی منقلب بود . وقتی با بغض حرفش رو زد ، سیل اشک صورت همه رو پوشوند . « ضربه شدید به سرش ، صورتش رو پر از خون کرده بود . وقتی حس کرد من بالای سرش هستم با عجله چادرش رو روی بدنش کشید و این اولین و آخرین حرکتش بعد از انفجار بود . »  ـ مسئولِ بیدار باشِ اعضای خانواده بود برای نمازصبح . ابتدای اذان یکی یکی همه را صدا می زد . « نماز اول وقتش خوبه ، بلند شید . »  🌹🌷🌹🌷 🌸🌸 ﺭﻫﭙﻮﻳﺎﻥ ﻭﺻﺎﻝ 🌺🌹🌺🌹 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ *** : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺷﻴﺮاﺯ 🌺🌺 چهل روز قبل از تولد او خواب آقایی سبز پوش و نورانی را دیدم که مرا به فرزند پسر مژده داد و نام رضا را برای او انتخاب کرد.. • دو ساله بود که به همراه مادرش برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفتیم.اطراف ضریح مطهر مشغول دعا بودیم که یک دفعه متوجه شدم دست های کوچک او به طرز عجیبی به ضریح چسبیده است.با نگرانی سعی کردم دست او را بکشم زیرا به نظر می رسید جدا کردنش ممکن نبود.مردم به سمت او هجوم آوردند.کمی طول کشید تا او را جدا کردیم.انگار به ضریح مطهر قفل شده بود.همین که به خانه رسیدیم،باکمـال تعجـب جای پنج انگشـت سبز را روی کم او دیدیم. ▫️▫️ ﺑﺮﺷﻲ اﺯ ﻛﺘﺎﺏ :ﻣﻘﻴﻢ ﻛﻮﻱ ﺭﺿﺎ ▫️▫️ 💐 🌷🌹🌷🌹 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ *** : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75