eitaa logo
یادمان شهدای گمنام
869 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
512 ویدیو
13 فایل
بسم‌ربــ‌الشھدا ^^ ❲وعده‌ دیدار ما با شھدا عصر هر پنجشنبه با قرائت زیارت عاشورا ساعت ۱۶:۰۰ اراک،خیابان قائم مقام ❳ 🤍 ارتباط با ادمین @yazahraMj313 لینک ناشناس👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1997705
مشاهده در ایتا
دانلود
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝ‌ܢ̣ߺ ߊ‌ܠܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ ࡐ‌ ߊ‌ܠࡎܥ‌‌ࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭ 🗓 🌱 شهید قربان طلائی 📅تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۰۳/۱۰ محل تولد: سنجان 📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۳/۲۲ محل شهادت: سردشت آذربایجان غربی 💎نشانی: سنجان 📜برشی از زندگینامه شهید: قربان قبل از خدمت سربازی‌اش حدود دو سال در بسیج فعالیت کرد و بعد از اتمام دوره بسیج، به خدمت سربازی رفت و یازده ماه خدمت کرد و در طول این مدت، هر سه ماه یک بار به مرخصی می‌آمد. در آخرین ماه که مرخصی‌اش تمام شده بود، دیگر از او خبری نشد. حدود یک سال از حضورش در جبهه می‌گذشت تا سرانجام پاییز عمرش از راه رسید و در بیست و دومین روز از خردادماه سال 1367 در منطقه‌ی سردشت آذربایجان غربی، بر اثر اصابت تیر به شکمش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای روستای کلاله سنجان به خاک سپردند. یادمان شهدای گمنام @shohadayeegomnamm
اگر بخواید بخاطر رشد دنیایی به خدا پشت کنید ، خدا راه اون رشد رو میبنده ! [ استاد شجاعی ] @biciimchi
یادمان شهدای گمنام
و تو ای عزیز ! خوب میدانی که تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند !! @shohadayeegomnamm
یادمان شهدای گمنام
#روضه #درخواست_اعضا @shohadayeegomnamm
اگر یادتان بودو باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید التماس دعا💔
🖇زندگی به سبک شهدا❤️🌱 خدايا؛ اگرمےدانستم با مرگ من یک دختر درࢪ دامان حجاب مےࢪود، حاضر بودم هزاران بار بمیرࢪم، تا هزاࢪان دختر دردامان حجاب بروند . 🔘شهید بࢪونسی @shohadayeegomnamm
شهید گمنام یعنی شهیدی که می توانست عقب بیاید... اما ماند💚
مملکتی را که شهـدا پاک کرده اند آلوده نکنیــم... -آیت الله جوادی آملی @shohadayeegomnamm
🖇زندگی به سبک شهدا♥️🌱 🖇 بابايي و ژنرال امريكايي دوره خلباني ما در آمريكا تمام شده بود، اما به خاطر گزارش‌هايي كه در پرونده خدمت من درج شده بود، هنوز تكليفم روشن نبود و به من گواهي‌نامه نمي‌دادند. يك روز به دفتر مسؤول دانشكده، كه يك ژنرال بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. از من خواست كه بنشينم. پرونده‌ام روي ميز بود. ژنرال آخرين كسي بود كه بايد نسبت به قبول يا رد شدنم اظهار نظر مي‌كرد. ژنرال شروع كرد به سؤال. از سؤال‌ها برمي‌آمد كه نظر خوشي نسبت به من ندارد. اين برايم خوشايند نبود. چون احساس مي‌كردم رنج دو سال دوري از خانواده و شوق برنامه‌هايي كه براي زندگي آينده‌ام در سر داشتم، همه در حال محو شدن و نابودي است. اگر به نتيجه نمي‌رسيديم، من بايد دست خالي و بدون دريافت گواهينامه خلباني به ايران برمي‌گشتم. در اين فكرها بودم كه در اتاق به صدا در آمد و شخصي اجازه خواست داخل شود. با اجازه ژنرال مرد تو آمد و بعد از احترام، ژنرال را براي كار مهمي، به بيرون اتاق برد. با رفتن ژنرال، من لحظاتي را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه كردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم؛ كاش در اين‌جا نبودم و مي‌توانست نماز را اول وقت بخوانم. رفته رفته انتظارم براي آمدن ژنرال طولاني شد. با خودم گفتم كه هيچ كار مهمي بالاتر از نماز نيست؛ همين‌جا نماز را مي‌خوانم؛ إن‌شاءالله كه تا نمازم تمام نشود، نمي‌آيد. بلند شدم، به گوشه‌اي از اتاق رفتم و روزنامه‌‍اي را كه همراه داشتم به زمين انداختم و مشغول شدم. اواسط نماز بودم كه متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه كنم؟ نماز را ادامه بدهم يا بشكنم؟ بالاخره گفتم؛ نمازم را ادامه مي‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام كردم و بلند شدم آمد طرف ميز ژنرال. در حالي كه بر روي صندلي مي‌نشستم، از ژنرال معذرت خواهي كردم. ژنرال پس از چند لحظه سكوت، نگاه معناداري به من كرد و گفت: «چه‌كارمي‌كردي؟» گفتم: «عبادت مي‌كردم.» گفت: «بيشتر توضيح بده.» گفتم: «در دين ما دستور بر اين است كه در ساعت‌هاي معين از شبانه روز بايد با خداوند به نيايش بپردازيم. چون الآن هم زمان آن فرا رسيده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده كردم و اين واجب ديني را انجام دادم.» ژنرال با توضيحات من سري تكان داد و گفت: «همه اين مطالبي كه در پرونده تو آمده، مثل اين كه راجع به همين كارهاست، اين طورنيست؟» گفتم: «همين طور است!» لبخند زد. از نگاهش خواندم كه از صداقت و پاي‌بندي من به سنت و فرهنگ خودم خوشش آمده. خودنويس را از جيبش بيرون آورد و با خوش‌رويي پرونده‌ام را امضا كرد. با حالتي احترامام (ره)يز از جايش بلند شد، دستش را به سوي من دراز كرد و گفت: «به شما تبريك مي گويم. شما قبول شديد. برايتان آرزوي موفقيت دارم!» متقابلاً از او تشكر كردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. به اولين محل خلوتي كه رسيدم، به پاس اين نعمت بزرگ كه خداوند به من عطا كرده بود، دو ركعت نماز شكر خواندم. @shohadayeegomnamm
🌱رزق امروز نهج البلاغه 🌱حکمت۱۸۸ 🔹️🔸️هر کس در برابر حق بایستد هلاک می شود @shohadayeegomnamm
أین صاحبنا؟؟
مومن بیداری؟
🔻اعمال شب و روز «دَحْوُالْأرْض» ▫️بیست‌وپنجم ماه ذی‌ القعده (چهارشنبه ۲۴ خردادماه) روز «دَحْوُالْأرْض» است. دحوالارض بنابر روایات، زمانی است که نخستین خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند. مطابق بعضی از روایات، نخستین جایی که از زیر آب بیرون آمد، خشک شد و سپس گسترش یافت، سرزمین «مکه» و به‌خصوص محل خانه «کعبه» بود. برای عبادات این روز اجر بسیار است. اعمال روز دحوالارض: ▫️ غسل ▫️ روزه گرفتن که معادل روزه هفتاد سال و در روایتی کفاره گناهان هفتاد سال است و برای روزه‌دار این روز، آنچه میان آسمان و زمین است، استغفار می‌کند. ▫️ دو رکعت نماز، نزدیک ظهر وارد شده است؛ در هر رکعت بعد از حمد باید پنج مرتبه سوره «شمس» را خواند و پس از سلام نماز گفت: «لاحَوْلَ و لاقوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» وبعد دعا کند و بخواند و : «یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام» ▫️ زیارت امام رضا «علیه‌السلام» ▫️ خواندن دعای «اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ …» که در مفاتیح الجنان (اعمال روز بیست‌وپنجم ذی‌ القعده) ذکر شده است. ▫️در مفاتیح‌الجنان چنین آمده که یکی از چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و هر کس این روز را روزه بگیرد و شب آن (یعنی امشب) را به عبادت مشغول باشد، ثواب صد سال عبادت برایش نوشته می‌شود. التماس دعا @shohadayeegomnamm