#زندگی_به_سبک_شهدا
هر موقع که موضوع شهادت به میان میآمد
بهش میگفتم:
«تو دو تا بچه کوچک داری..!»
میگفت:
بیبی زینب خودش مواظب بچههامه..»🕊
#شهیدحجت_اللهنوچمنی
@shohadayeegomnamm
🌱رزق امروز نهج البلاغه
🌱حکمت۱۴۲
🔸️🔹️اظهار محبت و دوستی با مردم نیمی از عقل است.
#نهج_البلاغه
#حکمت
@shohadayeegomnamm
هدایت شده از خبرگزاری دفاع مقدس استان مرکزی
🔻هیئت فرهنگی مذهبی خادمین شهدا راه قدس
به مدت ۱۰ شب یادواره (شهدای گمنام)
آدرس : یادمان شهدای گمنام باغ موزه دفاع مقدس استان مرکزی
💠خبرگزاری دفاع مقدس استان مرکزی
@defapressmarkazi
◾️شهادت مظلومانه سیدالساجدین،
حضرت سجاد علیه السلام تسلیت باد🥀
@shohadayeegomnamm
رژیمصهیونیستی
زمینه مجازات ِسخت
را برایخود فراهم ساخت .
[ حضرتآقا ]
@shohadayeegomnamm
هدایت شده از کانال رسمی شهیدرمضان سعیدے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چادر_یا_عبا
#پیاده_روی_اربعین
⚠️این فیلم را دست به دست کنید همه زائران اربعین ببینند...
✅یک پاسخ کامل برای این پرسش:
اربعین عبا بپوشیم یا چادر؟
#حجاب_قانون_آرامش
#فرهنگسازی_حیا
Javad Moghadam _ Khoda Elahi Nagire (320).mp3
7.91M
سر سفرت هر چهارشنبه مهمونم اقاجونم♥️
خدا الهی نگیره ازم سایه پرچم روزتونو
#جوادمقدم
@shohadayeegomnamm
سلام احوالات؟
سخنی، نکته ایی، انتقادی، پیشنهادی هست در خدمتیم لینک ناشناس👇
https://harfeto.timefriend.net/17144956006235
🖇زندگی به سبک شهدا♥️🕊
قهربودیم درحال نمازخوندن بود.
نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم.
کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن
ولی من بازباهاش قهربودم!
کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت:
غزل تمام،نمازش تمام، دنیا مات
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!
بازهم بهش نگاه نکردم
اینبارپرسید: عاشقمی؟
سکوت کردم..
گفت:
عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند
دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟
گفتم:نه
گفت:
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری....
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
زدم زیرخنده، و روبروش نشستم
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...
بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم.. خداروشکرکه هستی ..
(روایت عاشقانه از همسر شهید عباس بابایی)
#شهیدعباس_بابایی
@shohadayeegomnamm
🖇زندگی به سبک شهدا♥️🕊
#نماز_اول_وقت
سرتا پاش خاکی بود چشم هاش سرخ شده بود؛ از سوزسرما. دوماه بود ندیده بودمش.
گفتم حداقل یه دوش بگیر، یه غذا بخور، بعد نماز بخون.
سر سجاده ایستاد، آستین ها رو پایین کشید و گفت:
«من با عجله اومدم که نماز اول وقتم از دست نره.»
کنارش ایستادم. حس میکردم هر آن ممکن است بیفتد زمین، شاید این جوری میتوانستم نگهش دارم.
#شهیدمحمدابراهیم_همت ♥️🕊
@shohadayeegomnamm