شهدای ملایر
شهید حسن مظفر، یادگار «رحم خدا» و «کوکب» بيست و نهم ارديبهشت ماه 1334 در شهرستان ملاير چشم به جهان گ
شهید "حسن مظفر" در نامه ای خطاب به همسرش مینویسد:
از اینکه مطیع فرمان الهی و راضی به قضای حق تعالی هستی خوشحالم تو خود میدانی که جنگ فعلی بنا به گفته امام عزیزمان جنگ بین اسلام و کفر است و ماها که مسلمانیم و ادعای حمایت از اسلام هم داریم بایستی به فرمان ولایت امر گردن فهیم و با حضور و فعالیت خود در جبهه های حق علیه باطل این ادعا را ثابت کنیم. البته در این راه شدائد و مشکلات نیز هست ولی چه باید کرد؟ آیا رهبران و امامان ما مشکلات نداشتند.
آیا بر آنان مشرکان و منافقان زندگی را تنگ نکرده بودند و آیا آنان زن و فرزند و زندگی نداشتند؟ بلی داشتند پس موضوعی که آنان در راه مقابل مصائب نگهداری میکرد ایمان و اعتقاد و حفاظت و صیانت از اسلام بود و در این راه نیز جان باختند و ما نیز پیرو و شیعه چنین امامانی هستیم.
مقلد امامی هستیم که خود از سلاله پاک انبیاء و اوصیاء است و اوست که چنین فرمان میدهد که به حق فرمان الهی است خداوند انشااله بر صبر و استقامت تو که با صلات نیز هستی بیفزاید و در پناه خداوند بزرگ که والاترین پشت و پناه هر انسانی است متنعم باشی @shohadayemalayer
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹🕊
🕊 #شناسایی...
🍂🌴
🌴از ارتفاع ساندویچی
خط اصلی عراق بسته شده بود که باید تا آنجا را شناسایی می کردیم.
به تجربه شناسایی های قبل، برای کوتاه کردن مسیر در روز ، تا زیر ارتفاع ساندویچی میرفتیم. نماز مغرب و عشا را میخواندیم و شناسایی را ادامه میدادیم. اما هر بار به گشتیهای دشمن بر می خوریم که فعال تر از ما بودند، دور از چشم دشمن برمیگشتیم؛ زیرا کارمان رزم و درگیری نبود.
تیم #مصیب_مجیدی(شهید) هم شرایط مشابه من داشت. می رفتند و بر می گشتند. تا اینکه #محمدعلی_محمدی #علی_خوش_لفظ(جانبازشهید)و #محمدقربانی مسیر را تا پشت ساندویچی پا زدند.
آنها در حین عبور از میدان مین به تله انفجاری خورده بودند و عراقیها آمده بودند بالای سرشان و به محمد علی محمدی و محمد قربانی #تیرخلاص داده بودند.🕊🌹
آن شب علی خوش لفظ در حالی که همتیمیهایش را در میدان مین جا گذاشته بود، عقب آمد. آن آدم همیشه سر خوش و خندان و خونسرد ، کوه غم شده بود.
محمد علی محمدی یارغار و رفیق خلوتش بود و ناله های غریبانه او را داخل #میدان_مین شنیده بود و با درد و آه از لحظهای که عراقیها به هر کدام از آن دو نفر ۶ تیر زده بودند، می گفت.💔
🍂هنوز زیر آوار غم این حادثه بودیم که حادثه مشابهی اتفاق افتاد.
این بار #حاج_حسن_تاجوک فرمانده گردان مسلم بن عقیل، حاج رضا مستجیری و دوبلدی واحد #محمدعرب و #حسین_جعفریان به کمین دشمن خوردند.
مستجیری از دستشان فرار کرده بود، اما به محمد عرب و حسین جعفریان و حاج حسن تاجوک تیرخلاص زده بودند🕊🌹
علی آقا که از واحد رفته بود برگشت و همه ما را بسیج کرد که هر کدام از سمتی برویم تا شاید حاج رضا مستجیری را_ که از سرنوشتش بی خبر بودیم_ پیدا کنیم.
بعد از دو روز پیکر بی جان محمد عرب و حسین جعفریان را یافتیم آن طرف تر، #حاج_حسن_تاجوک افتاده بود. عراقی ها آخرین تیر را به سرش زده بودند اما جان داشت و هنوز نفس می کشید...✨
او را به عقب انتقال دادیم اما از حاج رضا مستجیری اثری نبود و باز هم ناکام و #دلشکسته به مقر واحد در مسیر #سومار به #میمک برگشتیم...
🍂…………
#حاج_حسن_تاجوک بعد از درمان به #جبهه بازگشت و عَلَم جهاد را تا جایگاه #فرماندهی تیپ به دوش کشید و سرانجام در آخرین ماه های جنگ در یکم تیرماه سال ۱۳۶۷ در جبهه #ماووت به #شهادت رسید.🕊🌹
آزاده سرافراز حاج رضا مستجیری هم بعد از تحمل هفت سال #اسارت در سال ۱۳۶۸ به آغوش وطن بازگشت.🕊
🌺راوی:
#جانبازحاج_کریم_مطهری
فرمانده #گردان_غواصی جعفرطیار(ع)همدان
📚منبع:
#کتاب_هفتادو_دومین_غواص
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از راویان فتح وخادم الشهداء همدان
#تبادل
🕊وصیت نامه شهدا🕊
🌷امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
🌹امام خامنه ای🌹
منتظر حضور شماهستیم😊🌹
👈لینک کانال تلگرام، ایتا، سروش👇
@vasiyatnameyeshohada
شما از طرف شهدا دعوتید🌱
شهدای ملایر
شهیدمحمدرضا #مرادی.پدر:غلامحسین تولد:۱۳۴۲/۰۱/۰۹:ملایر.مجرد:پاسدار.شهادت:۱۳۵۹/۰۴/۰۲:جوانرود.توسط ضد ا
شهید محمدرضا مرادی نهم فروردین ۱۳۴۲، در ملایر چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسین و مادرش،قمرتاج نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. دوم تیر ۱۳۵۹، با سمت فرمانده پایگاه در جوانرود بر اثر اصابت گلوله توسط گروههای ضدانقلاب شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید محمدرضا مرادی نهم فروردین ۱۳۴۲، در ملایر چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسین و مادرش،قمرتاج نام داش
با سلام و عرض ارادت به حضور همه اعضای محترم گروه ملایر در دفاع مقدس ، با سلام به ارواح طیب و طاهر امام خمینی رحمت الله علیه ، این عبد صالح الهی در قرن بیستم و بیست و یکم ،
و سلام و درود خدا بر شهیدان راه حق و حقیقت و دلدادگان کوی جهادو شهادت و عشق و ایمان ،
مطلبی عرض می کنم در خصوص اعزام نیرو از ملایر به جوانرود ،
بنده در اواخر آبان سال ۵۸ بعضویت سپاه ملایر که حدود یکماه از تاسیش و راه اندازیش می گذشت ، در آمدم و چون سربازی رفته و آموزش دیده بودم ،
خیلی سریع وارد شورای فرماندهی شده و مسئولیت واحد بسیج را بر عهده گرفتم .
در آن زمان چون افراد آموزش دیده نظامی کم بود، از ژاندارمری و کمیته و شهربانی ، هر کدام یک نفر برای مربیگری نظامی به سپاه و بسیج مامور می شدند .
از ژاندارمری جناب حاج امیر دماوندی که پدر شهید حمیدرضا دماوندی هستند به سپاه آمدند و با دیگر دوستانی که از ارگانهای نظامی به بسیج مامور شده بودند ، همکاری می کردند .
در همین زمان جناب آقای دماوندی فردی بنام محمد رضا مرادی که ظاهرا فرمانده عملیات سپاه جوانرود بود را به من معرفی کردند .
گفتند نیاز به نیرو برای سپاه جوانرود دارند ،
محمدرضا مرادی جوانی رشید و پر تحرک و پر انرژی و واقعا عملیاتی بودند .
در همان ابتدای کار من از او خوشم آمد و حدود ۱۷ نفر از کسانی که به سپاه ملایر برای عضویت مراجعه و جواب رد گرفته بودند ، به او معرفی کردم ، و او برای آنها یه دوره چند روزه در زمین های اطراف پادگان پیر ویلان که بعدا به پادگان بدر تبدیل شد ، گذاشت و بعد از چند روز با خود به جوانروو برد ، چیزی نگذشت که در یه درگیری با نیروهای ضد انقلاب و در کمین دشمن افتاده و حدود ۷ نفر از آنها شهید شدند ، از جمله خود شهید محمد رضا مرادی که بچه تهران و اصالتا از توچغاز ملایر بودند .
آنها عضو رسمی سپاه جوانرود شده بودند .
خبر شهادت آنها و تشیع جنازه ای که در همدان و سپس در ملایر برای آنها گرفته شد ،
سبب هجوم جوانان و نو جوانان بسوی مراکز نظامی و انتظامی برای حضور در مناطق جنگی و به خصوص کردستان شد . و این شهادت ها در استان غوغایی بر پا کرد .
تعدای از شهدایی که در آن تاریخ (۱۳۵۹/۷/۵ ) به شهادت رسیدند ، بشرح زیر است :
۱_ شهید محمدرضا مرادی
۲_ شهید اسماعیل الوند
۳_ شهید سعید عبدالهی
۴_ شهید پرویزی
۵_ شهید مرتضی مهاجر که وصیت کرده بود در کنار شهید محمدرضا
مرادی دفنش نمایند و اکنون در بهشت زهرای تهران همجوار شهید همرزمش بخاک سپدده شده است .
۶_ شهید عباس جعفرخانی
۷ شهید اشرفی
البته شاید اشتباهی در بیان مطالب باشد که از قبل عذرش را می خواهم . تعداد افرادی که بعد این اعزان به جوانرود ، از آنجا بر گشته و به عضویت سپاه در آمدند ، بشرح زیر است :
۱_ رضا دماوندی
۲_ شهید عبدالله عابدینی
۳_ جانباز شهید محسن سلیمی
۴ _ شهید صادق عنبری
و تعدادی دیکر که فعلا اسمشان بیادم نمی آید .
توضیح اینکه شهید محمدرضا مرادی پسرخاله شهید غلامرضا عبدالملکی مسول حفاظت اطلاعات لشکر ۳۲ انصارالحسین میباشد.
شادی روح حضرت امام و شهدای گرانقدر فاتحه و صلوات
موسی بیگ جانی
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
.
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود؛ گر نشود
حرفی نیست؛
اما نفسم می گیرد
در هوایی که نفس های تو نیست ...
#سهراب_سپهری
#غواصشهیدرضاساکی❣
شهادت: #عملیاتکربلای٤
..................................
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
غالبا آن گذرے ڪہ
#خطرش بیشتر است
مےشود قسمت آنڪہ
جگرش بیشتر است..
#شهدا_گاهے_نگاهے
شهید داوود غلامی
https://t.me/Shohadayemalayer/14673
سردار شهید حاج حسن تاجوک درششم فروردین سال۱۳۴۰ در خانوادهای مذهبی در شهر ملایر دیده به جهان گشود که پس از گذراندن مقاطع مختلف تحصیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.
شهید تاجوک در سالهای آغاز جنگ تحمیلی به جبهههای حق علیه باطل شتافت و عملیاتهای مختلف شرکت کرد و چندین بار نیز از ناحیه سینه، کمر، دست و پا مجروح شد اما هر بار پس از مداوا به جبهه بازمیگشت.
این سردار رشید اسلام در عین مهربانی با زیردستان و ساده زیستی، فرماندهی شجاع و خطشکن بود که در بسیاری از عملیاتهای جنگ تحمیلی حضور فعال داشت و مسئولیتهای مختلفی را به عهده گرفت که مهمترین آنها فرماندهی تیپ کربلا بود.
شهید تاجوک در تاریخ یکم تیرماه ۶۷ در منطقه ماووت به شهادت رسید. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
سردار شهید حاج حسن تاجوک درششم فروردین سال۱۳۴۰ در خانوادهای مذهبی در شهر ملایر دیده به جهان گشود که
شهناز تاجوک خواهر شهید حسن تاجوک در خاطرهای از این شهید بزرگوار گفت: حاج حسن یکی از دلاورمردان جبهههای حق علیه باطل بود که قبل از شهادت به درجه جانبازی هم نائلآمده بود، حاجی فرمانده تیپ کربلا بود. در یکی از عملیاتها وقتی که همراه چند نفر از فرماندهان برای شناسایی منطقه میروند، تقریباً وارد قسمتی از خاک عراق میشوند که به ناگهان با نیروهای بعثی مواجه میشوند، در حین فرار تیری به پای حاج حسن اصابت میکند، یکی از فرماندهان بهناچار فرار میکند و دیگری نیز به شهادت میرسد. حاج حسن با پای مجروح فرصت راه رفتن پیدا نمیکند و نیروهای عراقی سر میرسند و چند تیر دیگر به پای ایشان میزنند و حاج حسن را اسیر میکنند.
هنگامیکه میخواهند ایشان را بر روی کول تا مقر خود ببرند به دلیل جثه تنومند و قد بلند حاج حسن، با مشکل مواجه میشوند و بر روی زمین میافتد، عراقیها که از گرفتن یک اسیر ناامید میشوند به ایشان فحاشی میکنند و تصمیم میگیرند که ایشان را به هلاکت برسانند. به همین منظور ایشان را به رگبار میبندند و تمامی تیرهای خود را به بدنش خالی میکنند و حاجی در تمام این مدت سرش را در میان دستانش نگه میدارد تا حداقل تیر به سرش اصابت نکند. بعد از مدتی عراقیها گمان میکنند که به شهادت رسید و برای تائید حدس و گمان خود، انگشتر وی را از دستش بیرون میآورند و گمان میکنند که به شهادت رسیده و با خیال راحت از آن محل دور میشوند.
حاج حسن وقتی از رفتن آنها مطمئن میشود با حالتی سینهخیز، خود را در نیمههای شب به منطقه نیروهای ایرانی میرساند و در همانجا بیهوش روی زمین میافتد که رزمندگان ایرانی حوالی صبح پیکر زخمی ایشان را پیدا میکنند و بلافاصله با تجهیزات به بیمارستانهای منطقه و سپس تهران میرسانند. پس از مدتی که در بیمارستان بستری بودند به ملایر منتقل میشود و در آنجا تحت درمان قرار میگیرد که از ناحیه دودست، پا، کمر و ریه مجروح شده بودند.
دریکی از روزها وقتی که قرار بود آمبولانس ایشان را به درب منزل بیاورد و برای جراحی مجدد به بیمارستان منتقل کند متوجه شدیم که از قرارگاه آمبولانس دیگری فرستاده شده تا حاج حسن را به منطقه بازگرداند، وقتی همه ما معترض بازگشت ایشان شدیم با لبخندی دلنشین گفت که فعلاً برای تجدیدقوا و گرفتن نیرو به منطقه میروم، بیمارستان هم بماند برای بعد. که ما بعدها متوجه شدیم جهت هدایت یکی از عملیاتها به منطقه بازگشته بود.
@shohadayemalayer
-----------------------------------------
هدایت شده از [🇵🇸یاحِیـــــــدَر]
رفیق فقط شماها،
لواسون به نام ما نمیکردین جون میدادین برامون🌹❤️
شهیدان
نبی الله و حبیب الله ترکاشوند
شهید منوچهر احمدی پری دوم فروردینماه 1344 در شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش علیمحمد کشاورز و مادرش تاج بیبی خانهدار بود. تا اول متوسطه در رشته انسانی درس خواند و بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و درنهایت در پانزدهم تیرماه 1365 در خرمشهر براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای روستای شهرک کربلای ملایر زیارتگاه عاشقان است. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید منوچهر احمدی پری دوم فروردینماه 1344 در شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش علیمحمد کشاورز و مادر
در وصیتنامه شهید آمده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ.
در ابتداى كلام سلام خدمت ولیعصر(عج) و نايب بر حق و دشمنشکنش امام خمینی و سلام بر ارواح طيبه شهداى اسلام از صدر تاكنون.
هماکنون كه با كاروان راهيان كربلا عاشقان اباعبدالله عازمم كه دين خدا را يارى كنم چند سخن كوتاه مینگارم.
درود بر امت حزبالله ايران، اين ملت قهرمان و شهیدپرور كه با اهداى خون خويش توانستند درخت اسلام را بارور ساخته و آماده نمايند تا انشاالله حضرت حق ظهور فرمايد.درود بر چنين امتى.
بارى از اين امت اميد دارم كه همانطور كه تابهحال از دادن مال و جان خويش در اين راه دريغ نکردهاند از اين به بعد هم دريغ ننمايند و همچنين اين نور الهى را كه در اين مرزوبوم تابيده است، مواظب باشيد و نكند خدایى نكرده یکوقت اطاعتش نكنيد كه آن روز روز بدبختى و بيچارگى مااست، روزى است كه شايد تا مدتی اسلام در وطنمان غروب كند.
و اما پدر و مادرم خودم خوب میدانم كه زحمت مرا كشيديد و مرا تربيت كرديد، انتظار داشتيد كه در ايام پيرى عصاى دستتان باشم ولی نشدم. حال که اینچنین شده كه خدا میخواسته ما هم رضاییم به رضایش پس سرها را بالا بگیرید و باعث سرافرازی اسلام و مسلمین باشید، مبادا کاری کنید که منافقان خوشحال شوند.
و اما خواهرم تو هم با حفظ حجابت انقلابمان را پشتيبان و ياور باش و تا میتوانی دنبالهرو اماممان باشيد .
شما برادرانم نيز راهم را ادامه دهيد كه اين راه، راه انبياء است و رضاى خدا در اين راه است.
شما برادرانم نيز راهم را ادامه دهيد كه اين راه، راه انبياء است و رضاى خدا در اين راه است. عزیزان دعا برای امام را فراموش نکنید، دعاهای کمیل و توسل را فراموش نکنید و در نمازهای جماعت و جمعه حتماً شرکت کنید.
@shohadayemalayer
شهدای ملایر
شما برادرانم نيز راهم را ادامه دهيد كه اين راه، راه انبياء است و رضاى خدا در اين راه است. عزیزان دعا
شهید منوچهر احمدی پری دوم فروردینماه 1344 در شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش علیمحمد کشاورز و مادرش تاج بیبی خانهدار بود. تا اول متوسطه در رشته انسانی درس خواند و بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و درنهایت در پانزدهم تیرماه 1365 در خرمشهر براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای روستای شهرک کربلا زیارتگاه عاشقان است.
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
آخرین تصویر تو با اشک هایم تار شد
وقت دلتنگی همین تصویر مبهم کافی است بابا💔🍂
🌹🕊
🌹شهیدجانباز
#حاجمصطفیطالبی🌹
تاریخ ومحل تولد:
2/3/1339 ملایر
تاریخ ومحل شهادت:
31/4/1374بیمارستان آراد
رتبه:
#فرماندهستادی
مسئول طرح وبرنامه لشکر4بعثت
یگان محل خدمت:
لشکر4بعثت_نیروی زمینی سپاه
🌸
..................................
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
نه هوا؛
هوای رفتن است
نه هوایِ ماندن
این هوا، هوای توست..♥️
شمعدانی های بیقرار
که بیخودی عاشق نمیشوند!
♥️🕊
..................................
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🕊
🌹سردارشهید
#حاجحسنتاجوک🌹
تاریخ ومحل تولد:
6/1/1340 ملایر
تاریخ ومحل شهادت:
1/4/67 گرده رش
رتبه:
#فرمانده گردان مسلم ابن عقیل (ع)-گردان 151 #ملایر
🌸....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂💔🍂💔🍂
💔🍂
🍂
🌹تقدیم به شهیدسرافراز
#سردارحاج_حسن_تاجوک🌹
❣ #بیاویک_بغل_بابای_من_باش
💫نام #شهادت که می آید بهانه ای میشود برای نوشتن.. نوشتن از کسی که تمام دارائیش را در طبق اخلاص نهادو رفت...
✨ #سردار بگذار #دخترانه برایت بنویسم...
برگردیم به روزهای ۶۷ .. به روزهایی که تو تنها و تنهاتر میشدی بی آنکه کسی بداند چه در دلت میگذرد...💔
برگردیم به آن روزی که تمام جاده را باخستگی رانندگی کردی و گریه کردی...💔
تب کردم ، گریه کردم وقتی شنیدم
پابه پای جاده را گریه کردی ، تو از تنهایی و دلتنگی یاران رفته ات و جاده به دلتنگی و تنهایی و غربت تو...😭
برگردیم به روزهایی که یادی از آن عکس سه نفره کردی و گفتی:" درآن عکس سربازها رفتند ولی اینبار دیگر نوبت فرمانده است که برود." گفتی:" آنجا بچه ها منتظرم هستند…"
یا برگردیم به آن شبی که در کردستان به دو نفراز نیروهایت گفتی:" من دعامیکنم ، شما آمین بگویید... و دعاکردی شهیدشوی" و چقدر زود دعایت مستجاب شد...❣
🌷 #شهادت باهمه زیبائیش سهم تو بود و سهم کسی چون من فقط #دلتنگی شد...💔🍂
🌸 #فرمانده دلیر ای گمنام ترین شهیدشهرم ، سالها بابای جبهه ای ها بودی در گرما و سرمای جبهه ها ، حالا دیگربیا دراین واپسین دنیا و دلتنگی های دخترانه ام بقدر یک لحظه ، بقدر یک نفس ،
بابای زخمی ، بابای زیبا
" #بیاویکبغلبابایمنباش"
🍂
💔🍂
🍂💔🍂💔🍂
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
دیده را
فایده آن است،
که دلبر بیند...
ور نبیند چه بُود
فایده بینایی را؟!
♥️♥️♥️
🌹شهیدان:
کریم و حبیبالله ترکاشوند
و سردارشهید #حاجحسنتاجوک
..................................
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂
🍃
🌹 #شهیدمصطفی_طالبی🌹
🌺 #خاطرات
#عملیات_کربلای5 کانال پرورش ماهی #قسمت_اول
🍃🌷🍃
🌷عملیات کربلاي 5 در محورهاي مختلف از زمان شروع بی وقفه ادامه داشت ، منتها هر یگانی که مأموریت خود را به انجام می رساند عقب می کشید و یگان دیگري جایگزین آن می شد ، تا یگان قبلی خود را به مرحله آمادگی مجدد براي عملیات دیگري برساند.
پس از انجام عملیات #کربلای4 وعملیات #کربلای5 در نهر جاسم به دستور لشکرگردان به پادگان #شهیدمدنی دزفول جهت بازسازي و آمادگی جهت انجام مأموریت جدید برگشت . نیروهاي بسیجی را که حدود دو ماه در منطقه بودند ترخیص کردند.
#جانشین_گردان_سردارشهیدحاج_مصطفی_طالبی ، که در غیاب #سردار_شهیدحاج_حسن_تاجوک فرماندهی گردان راعهده داربود . از برادران رسمی تقدیر وتشکر کرد و با چند دستگاه مینی بوس آنها را راهی ملایرنمودند.
بعد از مرخصی و برگشت به منطقه در ورودي منطقه عملیاتی به دستور فرماندهی گردان(شهیدمصطفی طالبی) نیروها از خودروها پیاده شده و گفتند به خاطر محفوظ ماندن از ترکش گلوله هاي سلاحهاي سنگین دشمن به داخل سنگرهاي موجود بروید تا بعداً زمان حرکت به خط مقدم براي عملیات را به شما اعلام کنیم.
بعداز اعلام ، در منطقه #شلمچه خط مقدم به جایی رسیدیم که خاکریزهاي دو جداره اي احداث شده و هنوز هم بلدوزرها داشتند مرتباً خاکریز را تقویت و مرتفع می کردند.
تا آن موقع حدود دو ماه از آغاز عملیات کربلای5 می گذشت و کار از مخفی کاري دو ارتش در مقابل هم گذشته بود ، به وضوح دیده می شد که عراقیها جهت پیاده کردن نیرو اتوبوس هاي خود را تا پشت خاکریز اول آورده بودند.
طبق عادت عراقیها ، از ترس عملیات نیروهاي ایرانی هر چه به تاریک شدن هوا نزدیک می شدیم بر حجم آتش سلاحهاي سنگین و تیربارهاي خود می افزودند ، و وقتی هوا کاملاً تاریک می شد ازشدت انفجار گلوله هاي سلاحهاي مختلف جهنم درست می شد....
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🍂🍃🍂🍃
🍂🍃🍂
🍃
🌹 #شهیدمصطفی_طالبی🌹
🌺 #خاطرات
#عملیات_کربلای5 کانال پرورش ماهی #قسمت_دوم
🍃🌷🍃
🌷بعداز گذشت ساعاتی #حاج_مصطفی برادر بشیر صفی خانی که یکی از فرماندهان گروهانها را جهت حرکت به سمت خاکریزهاي دشمن توجیه کرد و به او گفت از این مسیر با نیروهایت حرکت کن و سعی کن سیم تلفن جنگی را پیدا کنی و دنبال آن را بگیري و بروي تا به موانع و میدان مین دشمن بر خورد نکنی ، ایشان دوبار با نیروهاي تحت امرش فاصله بین خاکریزنیروهاي خودي تا موانع و سیم هاي خاردار احداث شده توسط دشمن را پیمود ولی موفق به پیدا کردن سیم جنگی ومعبر پاکسازي شده نشد و هر بار به سیمهاي خاردار و میدان مین دشمن برخورد میکرد و بر می گشت.یگان همجوار لشکر #انصارالحسین در این مرحله از عملیات ، #لشکر 25کربلا بود ، در همین حین و بین سردار حاج مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25کربلا که به اشتباه فکر می کرد حاج مصطفی طالبی ، یکی از فرماندهان گردانهاي تحت امر لشکر ایشان است یقه حاج مصطفی را چسبیده بود و تکان می داد که چرا با نیروهایت جلو نمی روي وداد و فریاد می کرد ، وقتی متوجه شدیم که او اشتباه گرفته ، هر طوري که بود به او حالی کردیم که ما از گردان هاي تحت امر لشکر انصارالحسین (ع) هستیم ، و حاج مصطفی فرمانده گردان است والآن یکی از گروهانهایش را به سمت خاکریز دشمن فرستاده و دارد یکی یکی بقیه گروهانهایش را به سمت خط دشمن می فرستد ، که اومتوجه اشتباه خود شد.☺️
در نهایت وقتی که نفوذ به مواضع دشمن از این سمت خاکریز ممکن نشد ، دستور داده شد از سمت پائین خاکریز جایی که گردان #حاج_ستارابراهیمی حضور داشتند اقدام کنیم.
🌸....
@Karbala_1365