eitaa logo
شهدای ملایر
316 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
406 ویدیو
39 فایل
عکس، زندگینامه، خاطرات و وصیت نامه شهدای ملایر🍃🌷🍃 ارتباط با ما و ارسال عکس و خاطرات و وصیت نامه و ......به کانال شهدای ملایر 🍃🌷🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاعیه سالگرد شهادت شهید حسین @shohadayemalayer
اطلاعیه شهادت شهید مجید @shohadayemalayer
بخشی از کتاب"من رضا هستم" زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی: سلیمان در رفتار "رضا" خیلی دقت می‌کرد و او را فردی همانند دکتر چمران می‌دید که در ابعاد مختلف روحی، عرفانی و رزمی مشغول به خود سازی است و مطمئن بود که عملیات بعدی هنگام پرش و اوج گرفتن نهایی اوست. یکبار جامه بزرگ از او پرسید: چرا درس و دانشگاه را رها کردی و آمدی؟ داریوش با تواضع و حیا سرش را پایین گرفت و گفت: به فرمان امام، برای پاسداری از خون شهدا و جمهوری اسلامی آمده‌ام، درس همیشه هست ولی فرصت جهاد همیشه نیست. @shohadayemalayer
بخشی از کتاب"من رضا هستم" زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی: وقتی عراقی‌ها احمد را می‌بردند، لحظه ای برگشت و نگاهی به پشت سر و اروند و شهدا، روی موانع و لای سیم خاردارها، کرد و نگاهش به سمت "رضا" چرخید، روی سیم خاردارها خوابیده بود و گوشه کلاه غواصی‌اش به خورشیدی‌های لای سیم خاردارها گیر کرده بود و با امواج آب اروند که بالا آمده بود، پیکرش تکان می‌خورد. قله موجهای کوچکی که در کناره‌های اروند ایجاد می‌شد با تابش اولین شعاع‌های خورشید مثل مس مذاب قل می‌زد و در خودش فرو می‌رفت. خورشیدی‌ها و سیم خاردارهای کنار ساحل هم باقیمانده امواج را در خود می‌کشید و ناپدید می‌کرد.@shohadayemalayer
بخشی از کتاب"من رضا هستم" زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی: کیانی با صحبت‌های مطهری فهمیده بود که جمعی از غواصان گروهان، دانشجو و ورزشکار و روحانی هستند اما نمی‌دانست آن دو کدامشان هستند، برای همین اول از داریوش پرسید شما چکاره اید؟ گفت: من دانشجو هستم. پرسید: دانشجوی چی؟ گفت: پزشکی. کیانی ساکت شد و لب‌هایش را به هم فشرد و خیره به او ماند. داریوش سرش را پایین انداخت. جامه بزرگ گفت: آقای ساکی بچه ملایرند و دانشجوی پزشکی. آقای خدری هم مهندسی می‌خوانند...کیانی آه سردی کشید و سرش را پایین انداخت، لبخند تلخی زد، معلوم بود می‌خواهد چیزی بگوید ولی نتوانست. دستش را آرام روی شانه لرزان داریوش گذاشت و با دستش صورت گِلی او را پاک کرد. داریوش اشک‌هایش روی گلهای صورتش که خشکیده بود راهی نمناک باز کرد و به پایین غلتیدند. باورش نشده بود که فرمانده لشگر بعد از شیطنتی که با خدری کردند، او را اینگونه با عاطفه بنوازد. @shohadayemalayer
29.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥موشن گرافیک |رزمندگان همدانی در عملیات رمضان سالروز عملیات رمضان 22 تیر تا 7 مرداد 1361 بیاد ۳۳ شهید شهرستان ملایر در این عملیات بزرگ 🌹🌹🌹🌹🌹
بخشی از کتاب"من رضا هستم" زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی: کیانی با صحبت‌های مطهری فهمیده بود که جمعی از غواصان گروهان، دانشجو و ورزشکار و روحانی هستند اما نمی‌دانست آن دو کدامشان هستند، برای همین اول از داریوش پرسید شما چکاره اید؟ گفت: من دانشجو هستم. پرسید: دانشجوی چی؟ گفت: پزشکی. کیانی ساکت شد و لب‌هایش را به هم فشرد و خیره به او ماند. داریوش سرش را پایین انداخت. جامه بزرگ گفت: آقای ساکی بچه ملایرند و دانشجوی پزشکی. آقای خدری هم مهندسی می‌خوانند...کیانی آه سردی کشید و سرش را پایین انداخت، لبخند تلخی زد، معلوم بود می‌خواهد چیزی بگوید ولی نتوانست. دستش را آرام روی شانه لرزان داریوش گذاشت و با دستش صورت گِلی او را پاک کرد. داریوش اشک‌هایش روی گلهای صورتش که خشکیده بود راهی نمناک باز کرد و به پایین غلتیدند. باورش نشده بود که فرمانده لشگر بعد از شیطنتی که با خدری کردند، او را اینگونه با عاطفه بنوازد. 📜 کتاب مستند روایی "من رضا هستم" 🌷زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی🌷 ✍ نویسنده .مهدی مسیبی 🇮🇷اثر ملی سال ۱۴۰۰ به انتخاب بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس کشور 🥇اثر برگزیده همایش بین المللی نهضت ترجمه (ترجمه به شش زبان خارجی) https://eitaa.com/adabiyat_paydari_hamadan
یکم با شهدا خاطره بازی کنیم تا التیامی باشه روی قلب شکسته مون زمان جنگ بود راه کربلا هم بسته نگاه نکنید الان حسین حسین میگیم میریم کربلا یه روزگاری شهدامون تو فراق سوختن و جون دادن بخاطر این کربلا رفتن ما شهید مرتضی فراهانی توی منطقه راه می افتاد تا جایی که امکانش بود نزدیک مرز عراق و کربلا میشد این همه خطر رو به جون می‌خرید که از نزدیک ترین نقطه به اقاش سلام بده می‌رفت می‌گفت دلتنگتممممممم یاحسین😭💔
حاج حسن تاجوک رضوان الله تعالی علیه شهید شده بود مداح شهید حافظ نیاوند بود توی ملایر یه صدا می‌پیچید گردان مسلم گشته عزادار از بهر تاجوک میر و علمدار 💔😭 بعد شهادت حاجی آقا حافظ نشسته بود می‌گفت دیدید شهید نشدیم😭💔 دیدید رفقا رفتن و ما موندیم دیدید حاجی هم رفت خدا خیلی دوستش داشت گفت نبینم غصه بخوری ها در باغ شهادت باز باز است اقا حافظ مرصاد به محبوبش رسید😭💔
روایتگری حاج مرتض نادرمحمدی در مراسم گرامیداشت شهدای تخریب لشکر ۳۲ انصارالحسین ع استان همدان در دانشگاه ملایر 🌹🌹 ۱۴۰۲/۸/۵
28.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙نماهنگ "کنکور شهادت" در بزرگداشت شهید شاخص ملایر، رتبه برتر کنکور و دانشجوی پزشکی 🌷شهید احمدرضا 🌷 کاری از گروه فرهنگی هنری رسانه ای آوای مهدوی شهرستان ملایر مهر ماه ۱۴۰۲ @shohadayemalayer
🥀 شب را خبری نیست مــگر آهِ دل ما..! تا کے زِ فراقـش به خفا زار بِگرییـم... 💔