www.iranseda.irPart08_فتنه تغلب.mp3
زمان:
حجم:
9.94M
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
1.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارش برف در مکه مکرمه زائران خانه خدا را غافلگیر کرد
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اولین سخنرانی امام زمان عجلالله پس از ظهور...!!
استاد رائفی پور
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
هدایت شده از پایگاه خبری ورائوی ☫
💢 روایت گری صحیح از ایثارگری های شهدا یک امر ضروری است
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری رصدمراغا؛ حجت الاسلام عبدالرحیم سرایی در یادواره سرداران و ۷۱ شهید ورجوی با اشاره به اهمیت برگزاری یادواره های شهدا گفت : اگر ما نتوانیم شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت را روایت کنیم مطمئنا دشمن روایت های غیر واقعی از دفاع مقدس و شهدای ما به نسل بعد انقلاب ارائه خواهد کرد .
وی با اشاره به اینکه عشق به شهدا در خون مردم ما جاری است افزود : در تشییع پیکر شهدای گمنام که چند روز پیش مهمان شهرها و استان های کشور بودند صحنه هایی از دلدادگی و عشق ملت ایران به مقام شامخ شهدای گمنام دیده شد .
وی رابطه عمیق بین ملت و امام راحل را عامل اصلی شکست دشمن عنوان کرده و خاطرنشان کرد : تنها عاملی که باعث شد دشمن در ۸ سال دفاع مقدس علی رغم برخورداری از بروزترین تجهیزات نظامی شکست بخورد ، رابطه ناگسستنی ملت بزرگ ایران با امام راحل بود .
وی اضافه کرد : دلیل دوام و قوام انقلاب در این ۴۳ سال نیز همین نکته است که ملت ، پیوند مستحکمی با مقام ولایت و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی داشته اند .
ادامه خبر در لینک زیر 👇
http://rasademaragha.ir/?p=23298
📡 #پایگاه_خبری_تحلیلی_ورجوی
وبسایت خبری: www.varovi.ir
ایتا؛ سروش؛ تلگرام؛ بله : @varjovi
اینستاگرام؛ روبیکا: @ varovi_ir
هدایت شده از پایگاه خبری ورائوی ☫
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 یادواره ی ۷۱ شهید روستای ورجوی، یکی از شهید پرورترین روستاهای کشور در مراغه برگزار شد
#خبر_۳۰_۱۹_شبکه_سهند
tabriz.iribnews.ir
@IRIBTABRIZ
📡 #پایگاه_خبری_تحلیلی_ورجوی
وبسایت خبری: www.varovi.ir
ایتا؛ سروش؛ تلگرام؛ بله : @varjovi
اینستاگرام؛ روبیکا: @ varovi_ir
💢 روایت گری صحیح از ایثارگری های شهدا یک امر ضروری است
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری رصدمراغا؛ حجت الاسلام عبدالرحیم سرایی در یادواره سرداران و ۷۱ شهید ورجوی با اشاره به اهمیت برگزاری یادواره های شهدا گفت : اگر ما نتوانیم شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت را روایت کنیم مطمئنا دشمن روایت های غیر واقعی از دفاع مقدس و شهدای ما به نسل بعد انقلاب ارائه خواهد کرد .
وی با اشاره به اینکه عشق به شهدا در خون مردم ما جاری است افزود : در تشییع پیکر شهدای گمنام که چند روز پیش مهمان شهرها و استان های کشور بودند صحنه هایی از دلدادگی و عشق ملت ایران به مقام شامخ شهدای گمنام دیده شد .
وی رابطه عمیق بین ملت و امام راحل را عامل اصلی شکست دشمن عنوان کرده و خاطرنشان کرد : تنها عاملی که باعث شد دشمن در ۸ سال دفاع مقدس علی رغم برخورداری از بروزترین تجهیزات نظامی شکست بخورد ، رابطه ناگسستنی ملت بزرگ ایران با امام راحل بود .
وی اضافه کرد : دلیل دوام و قوام انقلاب در این ۴۳ سال نیز همین نکته است که ملت ، پیوند مستحکمی با مقام ولایت و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی داشته اند .
ادامه خبر در لینک زیر 👇
http://rasademaragha.ir/?p=23298
بازداشت عناصر اصلی شبکه تأمین مالی گروهک تروریستی منافقین
🔹وزارت اطلاعلات: بزرگترین شبکهی تأمین مالی و تجهیزاتِ تیمهای عملیاتی گروهک تروریستی منافقین، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی و ۶ نفر از عناصر اصلی شبکه در سلسله عملیاتی همزمان و در چند استان کشور، بازداشت، ۱۰ نفر احضار و تعدادی دیگر از مرتبطین شبکه تحت تعقیب میباشند.
🔹این شبکه گسترده، وظیفه انتقال پول از خارج با شیوههای پیچیده پولشویی و تأمین تجهیزات مختلف برای تیمهای عملیاتی- تروریستی منافقین را عهدهدار بود.
🔹سرکردهی شبکه مزبور بهنام علی محمد دولتی فرزند غلامحسین از عناصر مهم منافقین است و دارای دفاتر و مؤسساتی در کشورهای امارات و هلند میباشد.
🔹نامبرده در تعامل مثلث آلبانی، امارات و هلند، خطوط عملیاتی و پوشش لازم برای تأمین مالی و لجستیک تروریستها را فراهم میکرد.
🔹منجمله عناصر دستگیر شده، پدر یکی از اعضای عملیاتی تیمهای تروریستی است که نزدیک به ۳ سال پیش بازداشت شد و بهدلیل انتسابش به یک دانشگاه صنعتی مهمّ کشور، موجب تهاجم وسیع رسانههای معاند علیه دستگاههای امنیتی و قضایی کشور شد.
#جان_فدا
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
فهم پویا از مسئولیت و حاکمیت در مکتب سلیمانی (۱)
۱) «آیا ما همه مسئولیتمان را انجام میدهیم؟» اجازه بدهید این پرسش شهید سلیمانی را، کوچک و بزرگ، به خودمان بگیریم. مگر نه اینکه او، مکتب و اسوه است؟ حاج قاسم که خود را «سرباز» میدانست، چگونه توانست کارهایی معجزهآسا بکند؟ هیچ تحلیلگری نمیتواند نقش او در پایهگذاری نظم در حال وقوع در جهان را انکار کند؛ از عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن تا ونزوئلا و روسیه، جای پای تاثیرگذار او پیداست. آمریکا میگفت اسد و مادورو باید بروند، اما آنها ماندند، چون پای شهید سلیمانی و همرزمانش به سوریه و ونزوئلا باز شده بود. آقای مادورو رئیسجمهور ونزوئلا میگوید: «من مارس و آوریل ۲۰۱۹ با سردار سلیمانی آشنا شدم. او زمانی به ونزوئلا آمد که از حملات سایبری آمریکا علیه تأسیسات برق رنج میبردیم. من واقعاً نمیدانستم او چقدر عالی است، اما صحبتی که با او داشتم بسیار دلنشین بود. پیشنهاد کمک داد و دو یا سه روز بعد، کارشناسان ایرانی برای تعمیر تأسیسات برق به ونزوئلا آمدند». به فهرست موفقیتها باید پیروزی ائتلاف مقاومت در انتخابات عراق را اضافه کرد؛ و اینکه حزبالله در لبنان، انصارالله در یمن، و جهاد و حماس در فلسطین، قدرتمندتر از همیشه هستند.
۲) ما جنگ را انتخاب نکردیم، بلکه جنگ پشت جنگ، به ملت و منطقه ما تحمیل شد. کسانی ادعا میکردند میخواهند سایه جنگ را به واسطه مذاکره و بستن با کدخدا(!) دور کنند؛ اما سال گذشته، کتابی را با عنوان «بدون دود و آتش و خون» منتشر کردند که در آن آمده بود: «واژه جنگ اقتصادی را اسحاق جهانگیری خلق کرد و پس از او بیشتر چهرههای دولتی برای توصیف شرایط، بارها از جنگ اقتصادی استفاده کردند». جهانگیری گفته بود: «دولت، تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد؛ اداره اقتصاد و دور زدن تحریمها... مگر در مورد شرایط عادی صحبت میکنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم... اسفند سال ۹۶، کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود». آقای روحانی هم بارها تعبیر «جنگ اقتصادی بیسابقه» را تکرار کرد و این، با وجود پرداخت هزینههای گزاف در برجام بود. بنابراین، اکنون برخلاف گذشته، دیگر کسی واقعیت جنگ را انکار نمیکند؛ با این تفاوت که برخی مدیران سابق، درست در بحبوحه جنگ ترکیبی دشمن، منکر ماجرا بودند و دم از مسالمت و شراکت با دشمن میزدند! نتیجه چه شد؟ همانها که تا پایان هشت سال مدیریت، تقصیرها را گردن «دولت قبل» میانداختند، بعدها اذعان کردند آرزوی برآوره نشدهشان، بازگشت به رشد اقتصادی سال 1390 (دو سال قبل از تشکیل دولت مدعی تدبیر) است! روزنامه هممیهن متعلق به آقای کرباسچی، همین دیروز تیتر زد: «کاش به عقب برگردیم؛ جا ماندگی
60 درصدی از اقتصاد سال 1390»!
۳) «خُضِ الغَمَراتِ لِلحَقِّ حَیثُ کان. در سختیها وارد شو، هرجا که باشد». سلیمانی برخلاف برخی مدیران، این کلام امیر مومنان(ع) را به جان خریده بود که در عین تدبیر، به قلب خطر در مناطق محاصره شده آمرلی، موصل، سامرا، دمشق و حلب زد. دشمنان، داعش را برای نمایش نهایت تهوّر و هراسافکنی ساخته بودند. اما سلیمانی و همدانی و یاران گمنام آنها، روی داعشسازان را کم کردند. حیرت و رخوت و انفعال، جایی در مرام سلیمانی نداشت و همین، او را تبدیل به سرباز- فرمانده پیروز در «جنگ جهانی سوم و چهارم» (تعبیر استراتژیستهای غربی) کرد. اگر این ابعاد، درست شناخته و به کار بسته شود، میتواند در شرایط امروز مواجهه ما با جنگ ترکیبی دشمن، بار دیگر پیروزی بخش باشد. فهم تازه از دوگانه «ظرفیت/ مسئولیت»- که نیاز امروز ما در مقابل جنگ ترکیبی است- سلیمانی را به شخصیتی خلاق، راهگشا و بنبستشکن تبدیل کرد. «مرد میدان»، 29 مرداد 1396، در جمع ائمه جماعات استان تهران، به نکته مهمی اشاره کرد که باید سرلوحه همه مدیران و نخبگان باشد:
«آیا ما همه مسئولیتمان را انجام می دهیم؟ مثلاً این پل را به دست من میدهند، میگویند شما مسئول جلوگیری از سقوط آن هستید. من سربازان را دور پل که مثلاً عرض آن 20 متر و طول آن 200 متر است، بچینم و روی پل بایستم، میتوانم آن را حفظ کنم؟ این پل، یک محیطی دارد که اگر سقوط کرد، پل سقوط میکند، اگر ارتفاع مُشرف سقوط کرد، پل سقوط کرده است... مسجد مثل یک قرارگاه است و یک محیط امنیتی و فرهنگی دارد. اگر شما محدوده داخلی مسجد را مقیاس قرار بدهید، اشتباه است، هیچ فایدهای ندارد،
محمدایمانی
ادامه دارد
#جان_فدا
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
فهم پویا از مسئولیت و حاکمیت در مکتب سلیمانی (۲)
باختید... سقوط خط من به این نیست که دشمن برود، سقوط خط من این است که نیروی خودم متفرق بشود، اگر مسجدی نیروی دست
خودش یعنی محیط دور خودش سقوط کرد، آن امام جماعت سقوط کرده و خطش شکسته است، دشمن وارد خط او شده و نتوانسته مراقبت کند و دیدبانی خوبی نداشته است. اگر این محیط را کشیدید، گفتید آقای فلانی! محیط فرهنگی و طول و عرض مسجد شما، ۱۰ کیلومترمربع است نه این ۲۰۰ متر مربع، اگر بین مردم رفت و جذب کرد، درست است».
۴) سلیمانی با این فهم متعالی، از روستای «قنات ملک در رابُر» عزیمت کرد، و به خوزستان و سیستان و بلوچستان، و سپس، عراق و سوریه و لبنان و روسیه و ونزوئلا- و...- پا گذاشت. هرجا که رفت، مقدمه تغییرات بزرگ شد؛ چون دائم از خود میپرسید «آیا ما همه مسئولیتمان را انجام می دهیم؟» با این معیار، شعاع مسئولیت یک مدیر چقدر است؟ صد متر، دویست متر، چند اداره و ساختمان، یا بیشتر؟ اگر امام جماعت عادی، نسبت به منطقهای به طول و عرض ۱۰ کیلومترمربع مسئولیت دارد، مسئولیت وزرا و مدیران و استانداران و نمایندگان و قضات و نخبگان چقدر است؟ آیا دلشان برای معاش و معاد مردم، همانگونه شور میزند، که یک پدر دلسوز؟ رهبر انقلاب 11 اردیبهشت 1395 در جلسه آسیبهای اجتماعی، موضوع مهمی را خطاب به مسئولان فرمودند که در سیره شهید سلیمانی جاری بود: «اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت میفهمد که چقدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت. چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی میتواند این کار بلندمدت را شبانهروزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. ما، مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ماست. در واقع باید اهتماممان به وضعیت مردم، مثل اهتمام به داخل خانواده خودمان باشد».
۵) امر حاکمیت و زندگی مردم، دو مفهوم در هم تنیده است و باید با نگاه ناموسی و غیرتمندانه دیده شود. امیر مومنان(ع) همچنان که سزاوار میدانست مومن، با شنیدن خبر حمله اشرار اموی و سرقت خلخال از پای زن غیرمسلمان از غصه بمیرد، درباره قلمرو حاکمیت اسلامی غیرت داشت. چنانکه در نامه 62 نهجالبلاغه فرمود: «الا ترون الی اطرافکم قد انتقصت... آیا نمیبینید مرزها (قلمرو) شما کاسته میشود و سرزمینهایتان را اشغال میکنند؟ خدا شما را بیامرزد؛ برای جنگ با دشمن حرکت کنید، در خانه نمانید، که به ذلت بازگشته، پستترینها نصیب شما گردد». و در خطبه 34 هشدار داد: «تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ... به خدا سوگند آتشافروزان بدى براى جنگ هستيد. برای شما نقشه میکشند و شما نقشه نمیکشید. و سرزمين شما را تصرف میکنند و از مرزها (قلمرو) شما کاسته میشود، و ناراحت نمىشويد. دشمن از شما چشم برنمیدارد و نمیخوابد و شما در خواب غفلت غوطهور هستيد. به خدا سوگند كسانى كه همدیگر را بهجای یاری خوار كنند، مغلوب میشوند... به خدا سوگند كسى كه به دشمن فرصت بدهد...، سخت زبون، و قلب او، ناتوان و درمانده است».
۶) دولت فعلی موفقیتهای چشمگیری به دست آورده است. در عین حال، جبران فجایع اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و رسانهای پدید آمده در دوره مدیریت اشرافیت غربگرا، و مقابله با جنگ تمامعیار دشمن، تدارکی بیش از تدارکات عادی در شرایط معمولی را میطلبد. مقتدای انقلاب چند سال قبل فرمودند؛ «در مقابل جهتگیریهای دشمن که شب و روز نمیشناسد ماهم بایستی شب و روز نشناسیم». ایشان همچنین در دیدار خانواده آیتالله مصباح یزدی(ره) و مدیران موسسه امام خمینی، به نکته مهمی توجه دادند: «آن روزی که ایشان، مؤسسه امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازهای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اول راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ ببینید چکار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود». مسئولان میتوانند بر مبنای همین نگاه پویا، رویکرد تازهای به مسئولیت و کارکرد برخی شوراهای عالی (فرهنگی، فضای مجازی، امنیت ملی، اقتصادی سه قوه، و...) داشته باشند.
۷) رهبر انقلاب چند سال قبل خاطرنشان کردند: «اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانهداری آمریکا... اینجا هم بایست ستاد مقابله با شرارت دشمن در مجموعه اقتصادی تشکیل بشود».
محمدایمانی
ادامه دارد
#جان_فدا
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
فهم پویا از مسئولیت و حاکمیت در مکتب سلیمانی (۳)
مسئولان و نخبگان باید از خود بپرسند که آیا در مقابل اتاق جنگ شبانهروزی دشمن در حوزههای گوناگون، شوراها و نهادهای ما هم آرایش جنگی کافی، با کارکرد قرارگاهی به خود گرفتهاند؟ شوراهای عالی، محترم و مغتنم و با ارزش هستند، اما جا دارد کارکرد آنها به سمت فعالیت چابکتر و قرارگاه دائمی (نه هفتگی یا چند هفته یکبار) تحول و تکامل پیدا کند. در زمینه ثبات و پیشرفت اقتصادی، لازم است بستههای جامعی از تصمیمات اقتصادی و قضایی- امنیتی برای تشویق فعالیتهای مولد، و ضمنا منع و مجازات فعالیتهای مخرب، تدوین
و به اجرا گذاشته شود. مشروط بر این که نگاه حاکمیتی، بر نگاههای بخشی و محدود یا منفعل غلبه کند و سازوکارها، بازنگری و ارتقا یابد.
۸) ثبات بخشیدن به اقتصاد، یک ضرورت است و لازمه آن، اتخاذ تدابیر اقتصادی جامع از یکطرف، و مبارزه بیامان با عناصر معارض ثبات و پیشرفت، از طرف دیگر است. اینکه یک اقلیت سه چهار درصدی، مطامع خود را به موازات جنگ دشمن و به قیمت آسیب زدن به معیشت 96 درصد مردم دنبال کنند، قابل تحمل نیست. باید برای صیانت از زندگی مردم، بر اخلالگران سخت گرفت. اخلالگران دانهدرشت باید در کنار تحمل مجازاتهای عادی، مجازات همراهی با جنگ اقتصادی دشمن را هم متحمل شوند. باید در کنار اصلاح روندهای غلط اقتصادی، ارتکاب جرائم را پرهزینه کرد. مجازات هم صرفا اعدام و حبس نیست و میتواند به جریمهها و محرومیتهای اقتصادی و مالی و بانکی و اجتماعی توسعه یابد. التهابآفرینان، قیمتسازان مصنوعی، و سفتهبازان نباید کمترین احساس امنیتی داشته باشند. اگر واقعیت میدان، جنگ اقتصادی است، باید بر نقشآفرینان این جنگ ناجوانمردانه، سخت گرفت. این، لازمه صیانت از حاکمیت ملی است و مختص ما هم نیست. بهعنوان یک نمونه، پروفسور هاجون چَنگ، (استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج) در کتاب نیکوکاران نابکار، درباره مبارزه قاطع با متهمان نابودی منابع ارزی مینویسد: «در دهه 1970 ضرورت داشت ارز صادرات، برای واردات ماشینآلات بهکار گرفته شود؛ ارز بهراستی خون و عرق جبین سربازان صنعتی ما بود که در کارخانهها دستاندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خریدهای بیهوده، ارز را هدر میدادند، خائن بهشمار میرفتند. هزینه کردن ارز در موارد غیرضرور ممنوع بود و شدیدا ممانعت میشد. سفرهای خارجی جز با مجوز دولت برای معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد... دولت روی ارز کمیاب، کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف از آن میتوانست مجازات مرگ در پی داشته باشد».
محمد ایمانی
#جان_فدا
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
راز دشمنی جریان اصلاحات با علامه مصباح یزدی (۱)
مهدی جبرائیلی تبریزی
علامه مصباح یزدی همواره در نقطه مرکزی حملات رسانهای بدنه اصلاحطلبان تندرو و افراطی بود. البته هیچ زمانی این رفتارهای دور از مدنیت، غیر از برچسبهای اتهامی، مستند و مستدل به حتی یک دلیل عاقلانه نبود و نیست. تنها روش آنان؛ استفاده از شانتاژ رسانهای و سفسطههای روشنفکرانه بوده است. رمزگشایی این رویکرد نیازمند بیان چند نکته مهم است:
1. شاکله وشاخصه فکری اصلاحات را سکولاریسم تشکیل میدهد و دموکراسی سکولار غایت تفکر اصلاحطلبی است ومنادیان این تفکر همواره در مسیر تعمیم پروژه سکولاریسم که دلیل بر تاثیرپذیری اصلاحطلبی از مبانی سکولاریسم و رویکرد معرفتی اصلاحات است، قدم و قلم برداشتهاند.
مثلا دردولت اصلاحات، به کرّات از فیلسوفان لیبرال دعوت کردند. ازسال ۸۰ تا ۸۴ بیش از هفت نفر از فیلسوفان برجسته انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی به دعوت مرکز گفتوگوی تمدنها با ریاست عطاءالله مهاجرانی، به ایران سفر کردند و در جمعهای دانشجویی به ایراد سخنرانی پرداختند. در سال ۱۳۸۱یورگنهابرماس فیلسوف آلمانی به ایران دعوت شد ودرکنفرانسی با عنوان «پروژه ناتمام مدرنیته» به ایراد سخنرانی پرداخت. او دریکی ازسخنرانیهایش خطاب به دانشجویان تأکید میکند: «دین برای بقاء درجامعه مدرن، راهی جز پیوند یافتن با حاکمیت مردم(دموکراسی مدرن) و حقوق بشر ندارد».
هابرماس از روشنفکران وطنی سؤال میکند که؛ «برای استقرار سکولاریسم، اصلاحطلبان میخواهند تا کجا پیش بروند؟ مخالفت شما با ادغام دین و دولت تا چه حدی جدی است؟». پاسخ حلقه کیان(اتاق فکر جریان مذکور) این بود که اصلاحطلبان قصد دارند برای تحقق پروژه سکولاریسم در ایران قدمبهقدم پیش بروند و با توجه به این که فعلاً پتانسیل برپایی انقلاب سکولار را در کشور نداریم، لذا باید پروژه اصلاحگری تدریجی به سمت سکولاریسم در جامعه پیش برود و«پروژه پروتستانتیسم اسلامی» به عنوان نسخهای مناسب برای جامعهای مذهبی مانند ایران که رهایی از مذهب در آن ساده نیست، مورد تأییدهابرماس قرار میگیرد.
اصلاحطلبان برای اجرای این پروژه وارداتی و استحالهگرانه که دموکراسی به عنوان مبنای مشروعیت مطرح میشود و در مقابل نظریه حکومت دینی و مبنای شرع برای حکمرانی قرار میگیرد، با مانعی بزرگ به نام علامه مصباح مواجه شده بودند که به عنوان تئوریسین درهمتنیدگی دین و سیاست مطرح شده بود. علامه مبانی لیبرالیسم را زیر سؤال برد و اصلاحطلبان به ویژه طیف تجدیدگرایانه آن جریان که آبشخور فکریشان، لیبرالیسم است، از این برآشفته شدند و در برابر نقدهای عالمانه علامه مصباح به موضعگیریها و جوسازیهای اهانتآمیز روی آوردند تا جامعه مخاطب حقیقت را نشنود و نبیند.
2. هرجریان اجتماعی برای حدوث و بقاء محتاج پشتوانه فکری و نظری قوی است. «انقلاب اسلامی ایران» هم از این اصل کلی برای بایستگی و پایستگی مستثناء نیست. در وهله اول امام خمینی(ره) و در مراتب بعدی امثال شهید مطهری این نیاز انقلاب را برآورده ساختند. اما درمرتبه بعدی، نیاز به بروزرسانی براساس اقتضائات زمان و ظهور جریانات واندیشههای متعدد در برابراندیشه اصیل انقلابی، ملموس و محسوس بود. علامه مصباح با فهم دقیق و عمیق این مسئله به میدان میآید و ضمن مواجهه با جریانات فکری و تبییناندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام، به کادرسازی میپردازد. دراین راستا مجموعههایی مانند «نظریه سیاسی اسلام»، «سلسله مباحث اسلام و سیاست وحکومت»، حکیمانهترین حکومت(کاوشی در نظریه ولایت فقیه) و «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه»، توسط ایشان منتشر میشوند. از این حیث به درستی جایگزین مناسبی برای امثال علامه طباطبائی و شهید مطهری معرفی میشوند. بنابراین جریان اصلاحات با عقبه فکری مشخص، «عقبه تئوریک نظام» را مورد هجمه قرار میدهد.
3. شاید بتوان گفت که جریان التقاطی معاصر درجهان اسلام و ایران از مبدأ مدرنیزه کردن اسلام شروع شد.
و این هدف جز با تفسیر مادی قرآن امکانپذیر نبود. چنانکه مارکس نیز بر این باور بود که برای مبارزه با مذهب در میان تودههای معتقد باید از خود مذهب استفاده کرد؛ بدین صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادّی پرشود تا توده، مذهب را به صورت مکتبی مادّی دریابد. پس از این مرحله دورافکندن پوسته ظاهری دین ساده است.
مبانی التقاطی از چند حیث قابل کاوش است. مبانی هستیشناسی مانند حقطبیعی در برابر حق حاکمیت و ولایت الهی، پلورالیسم دینی در برابر حقانیت و جامعیت دین اسلام.
#جان_فدا
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi
راز دشمنی جریان اصلاحات با علامه مصباح یزدی (۲)
مبانی معرفتشناسی مانند نسبیگرایی در برابر واقعگرایی و استفاده از روش هرمنوتیک فلسفی برای فهم متون دینی که قائل به نفی هرگونه فهم ثابت و یقینی است، در برابر نگرش مبتنی برامکان تغییر در دین وفهم دینی که صرفاً در برخی فروع اخلاقی و برخی احکام عملی که
تابع مصالح و مفاسد متغیر هستند، میباشد. همچنین مبانی انسانشناختی که اومانیسم را در برابر تکلیفمندی انسان از سوی خداوند، قرار میدهد.
قبل از انقلاب شهید مطهری درمقابل نفوذ جریان التقاطی مانند «سازمان مجاهدین»(قرائت کمونیستی از مجاهده و انقلابیگری) ایستاد.
اما پس از انقلاب، در اواخر دهه شصت و به ویژه دهه هفتاد شمسی در ایران جریانهای روشنفکری شکل گرفت و گستره فکری ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. یکی از این جریانهای فکری حلقه کیان بود.
این افراد با بازاندیشی افکار خود، غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری(غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تاکید میورزیدند. اصول بنیادین نگرش التقاطی حلقه کیان پذیرش ارزشهایی همچون لیبرالیسم، پلورالیسم و حقوق بشر و تبیین و انطباق دین با این ارزشها است نگرش انتقادی به دین مبتنی بر عقل خودبنیاد، رویکرد سکولاریستی دردین، گرایش پوزیتیویستی، تأکید بر کثرتگرایی دینی، ستایش دموکراسی لیبرال از دیگر مشخصههای این جریان است؛ و بازتاب آن در عرصه جمهوری اسلامی ایران را میتوان در حوزه سیاستگذاری و سیاستورزی دولت اصلاحات و حامیان آن مشاهده کرد.
مثلا اگر خاتمی میگفت؛ «مشروعیت همه حکومتها از مردم است». ترجمان سخن «جانلاک» بود که گفته بود: «آنچه جامعه سیاسی را به وجود میآورد و سبب برقراری آن میشود، چیزی نیست مگر توافق عدهای از انسانهای آزاد که میتوانند با اکثریت عددی خود شناخته شوند. فقط همین عامل میتواند بنیانگذار حکومت مشروع باشد».
همو معتقد بود که؛ «آزادی از دین سؤال میکند و دین باید جوابگو باشد». چرا که مفهوم آزادی را به عنوان «ارزش مطلق و بیقید و شرط» از «ژان ژاک روسو» وام گرفته بود.
و در نتیجه به ترکیب اسلام و لیبرال دموکراسی غربی دست زد. خاتمی به واسطه تحصیل در رشته فلسفه و آشنایی بااندیشمندان غربی و نظریات آنان، مشرق را نقطه عشق و جان میدانست ولی غرب را نقطة عقل و خرد و لذا «انسان ملتقای مشرق جان و مغرب عقل» را تدوین کرد!
در جبهه مقابل جبهه التقاطی، علامه مصباح بود که با ارائه قرائتی کاملاً خالص و ناب از اسلام، به تولید و تئوریزه علوم انسانی اسلامی با محوریت قرآن همت میگمارد.
آیتالله «مصباح یزدی» در اوایل انقلاب به مناظره با «احسان طبری» (بزرگترین تئوریسین مارکسیست ایران) و «فرّخ نگهدار» (رهبر سازمان فدائیان خلق) مینشیند. و «نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم» را به رشته تحریر درميآورد.
و در دوران اصلاحات در مجامع عمومی(نماز جمعه)، حوزوی و دانشگاهی به تبیین نظریّات اسلام درباره آزادی پرداخت که حاصل این مباحث درکتب «نظریه سیاسی اسلام»، «اسلام، سیاست و حکومت»، «دین و آزادی» و «پرسشها و پاسخها» گردآوری ميشود. و به نقد نظریّه «پلورالیسم دینی» مبادرت ميورزد که در کتاب «کاوشها و چالشها» منعکس ميشود.
از دیگروجوه مبارزه علامه مصباح یزدی با جریان التقاط؛ مبارزه با مصادره به رأی تشیّع(بازنمایی التقاطی از سیره معصومین) است. ایشان با توجه به تقلای دشمن درجهت بازنمایی فرمولهاي مورد علاقه خویش از اسوههای عملی و رفتاری تشیّع، به خلق آثاری چون «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا»، «سیره معصومان»، «جام زلال کوثر» و... پرداختند تا از طریق انحراف در تعریف الگوهای اسلامی نسل جوان به التقاط دچار نشوند.
مصداق دیگر مبارزه ایشان در این بعد، مقابله با رُنسانس اسلام یا همان اسلام منهای روحانیت بود.. رهبر انقلاب هم در سفر به «قم» در مورد حمله دوگانه «اسلام بدون سیاست» و «اسلام بدون روحانیت» هشدار دادند.
آیتالله «مصباح یزدی» در دو برهه با این تفکر مقابله میکند: یکی در دوران اصلاحات در تقابل با «سروش»، «کدیور»، «حجاریان» و.... و دیگری هم در قبال «نئوایرانیست»هاي نفوذی.
بنابراین اجتهادها و مجاهدتهای شجاعانه علامه مصباح یزدی، ایشان را در تیررس تهاجمات جریان تجدیدنظرطلب قرار داد اما این اهانتها ذرهای در اراده آن سترگ مرد دوران تزلزل ایجاد نکرد.
#جان_فدا
📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی
🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی
@varjovi
@shohadayevarjovi