eitaa logo
❤️شهدایی‌ها❤️
610 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
557 ویدیو
137 فایل
بسم‌رب‌الشهدا❤️ 💞اللّہم اࢪزُقنا شَهادَتَ فے سَبیلِڪ جهت‌سفارش‌تم‌و‌استیکر‌با‌قیمت‌مناسب😍 مدیر کانالヅ⇩ تبادلات~.🌱 @alikhani1384 شرایطمون•🌴‌ツ↯ @shohadayiha31 حرفی،نظری..🍃↯♡ https://harfeto.timefriend.net/16300824314373
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️حمید سیاهکالی مرادی ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قزوین به دنیا آمد. این شهید بزرگوار دانشجوی مقطع کارشناسی حسابداری مالی بود. در تاریخ دهم آبان ماه سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد. ایشان توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین و به عنوان مدافع حرم و فرمانده مخابرات و بیسیم چی در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت.❤️ ‎‎‌‌‎❥︎Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313   ┗━━━━━✿•○┛
🖤شهید حمید سیاهکالی‌مرادی که از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه حضرت صاحب الامر(عج) بود،در ۵ آذر ماه سال ۹۴ در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) و نبرد با تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.حمید سیاهکالی مرادی دومین شهید سرفراز مدافع حرم عقیله بنی هاشم از استان قزوین می باشد.🖤 ‎‎‌‌‎❥︎Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313   ┗━━━━━✿•○┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕰کتاب •یادت باشد• زندگی نامه و خاطراتی از شهید حمید سیاهکالی مرادی را بازگو میکند🕰 ‎‎‌‌‎❥Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313 ┗━━━━━✿•○┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم رب شهدا وصدیقین✨ 🍀باشهدا گم نمی شویم 🍀 وقتی باشهدا اشنا می شویم 🌹 از خصوصیات شهدا هم در زندگیمان استفاده کنیم😍 ✨حمید مهربان و مودب بود و برای همه افراد خانواده سرمشق بود. در فامیل و آشنا، اخلاقش زبانزد بود و هرگز کسی را از خود نمی‌رنجاند. عاشق حفظ قرآن بود و تا زمان ازدواجش حدود ۶ جزء قرآن را در حافظه داشت و همسرش هم حافظ قرآن است؛همیشه عادت داشت قرآن را با معنی و تامل مطالعه می‌کرد. هیچ وقت در آزمون دانشگاه تقلب نمیکرد میگفت حقوقی که از سوادم میگیرم باید حلال باشه. همیشه عاشق کمک کردن به دیگران بود. با اخلاق و با ایمان بود و بسیار باحیا بود. نماز اول وقت میخوند و اگه ما دیرتر میخوندیم می گفت نماز اول وقت فوت نشه ها حواست جمع جمع..✨ •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• ‎‎‌‌‎❥︎Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313 ┗━━━━━✿•○┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️وای از روزی که آنان که ولایت دارند قدر آن را ندانسته و بی راهه بروند زیرا تا مادامی که پشتیبان ولایت باشیم و ره رو این مسیر همیشه سرافرازیم و نوک پیکان ارتش و سپاه ولی عصر (عج ) ان شاالله... زیرا نقطه قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما نیز بی توجهی به این امر، زیرا ما آنچنان که لازم است باید به حدود و ثغور آن توجه کرده و خود را ذوب در این امر بدانیم. اما می نویسم تا هر آنکس که می خواند یا می شنود بداند شرمنده ام از این که یک جان بیشتر ندارم تا در راه ولی عصر (عج ) و نایب بر حقش امام خامنه ای ( مدظله العالی) فدا کنم و با یقین به این امر که خونم موجب سعادتم می شود و تعالی روح و شرابی است طهور که به قول حضرت علی اکبر(ع) شیرین تر از عسل ، می روم تا به تأسی از مولایم اباعبدالله (ع) با خدایم عشق بازی کنم تا عمق در خدا شوم.❤️ ‎‎‌‌‎❥︎Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313   ┗━━━━━✿•○┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨تم شهید حمید سیاهکالی مرادی✨ ‎‎‌‌‎❥︎Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313 ┗━━━━━✿•○┛
🌸براے شادے روح شہید حمید سیاهکالی مرادی۳ صلوات بفرستیم🌸 ❤️اللہم صل علے محمد و آل محمد و عجل فرجہم❤️(۳) ‎‎‌‌‎❥︎Jồin●↷ ┏✿○•━━━━━┓ @shohadayiha313   ┗━━━━━✿•○┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(40).mp3
2.41M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز چهاردهم : از حکمت ۱۲۳ تا حکمت ۱۲۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۱۲۳ تا ۱۲۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك شمرد و كسب و كار او پاكيزه است و جانش پاك و اخلاقش نيكوست، كه مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش كند و زبان را از زياده گویی باز دارد و آزار او به مردم نرسد و سنّت پيامبر (صلی الله علیه وآله) او را كفايت كرده، بدعتی در دين خدا نمی گذارد. (برخی حكمت ۱۲۳ و ۱۲۲ را از پيامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده اند) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : غيرت زن كفرآور و غيرت مرد نشانه ايمان اوست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : اسلام را چنان می شناسانم كه پيش از من كسی آنگونه معرفی نكرده باشد. اسلام، همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن و يقين اعتقاد راستين و باور راستين همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسؤوليتها و انجام مسؤوليتها، همان عمل كردن به احكام دين است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در شگفتم از بخيل، به سوی فقری می شتابد كه از آن گريزان است و سرمايه ای را از دست می دهد كه در جستجوی آن است، در دنيا چون تهيدستان زندگی می كند، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه می شود. و در شگفتم از متكبّری كه ديروز نطفه ای بی ارزش و فردا مُرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را می نگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را می بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار می كند در حالیكه پيدايش آغازين را می نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنی را آباد می كند اما جايگاه هميشگی را از ياد برده است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : آن كس كه در عمل كوتاهی كند، دچار اندوه گردد و آن را كه از مال و جانش بهره ای در راه خدا نباشد خدا را به او نيازی نيست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در آغاز سرما خود را بپوشانيد و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان می كند كه با برگ درختان خواهد كرد، آغازش می سوزاند و پايانش می روياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : بزرگی پروردگار نزد تو، پديده ها را در چشمت كوچك می نماياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات حکمت ۱۲۳ تا ۱۲۹.mp3
3.73M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۲۳ تا حکمت ۱۲۹ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
هدایت شده از فانوس
↭💖﷽💖↭ سلام👋🏻 کانال ما پر از مطالب و مباحث ، ، ، و...هست 💌✨ و کلی برنامه‌های سرگرم کننده🌈🌱 مثل : والیپر 🦄 پروفایل 🌹 چالش 🍓 پرداخت ایتا 💯 استوری🌱 استیکر🌼 تلنگر ❗ معرفی شهید ❇ تازه اگر ۷۰۰ تا بشن کلی سوپرایز دارن مثل اموزش گیف سازی اموزش درست کردن یه ادیت خیلی خفن و ادیت عکس برای ممبر ها رایگان 🤩😍 تازه یه رمان خیلی قشنگ هم میزارن 🤞🏻 تازه بعضی وقت ها تمام پست هاشون ازاد✅ @dor_najaf1400
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(41).mp3
3.01M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز پانزدهم : از حکمت ۱۳۰ تا حکمت ۱۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم : از حکمت ۱۳۰ تا ۱۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : (وقتي از جنگ صفين برگشت به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد.) و فرمود: ای ساكنان خانه های وحشت زا، و محله های خالی و گورهای تاريك، ای خفتگان در خاك، ای غريبان، ای تنهاشدگان، ای وحشت زدگان، شما پيش از ما رفتيد و ما در پی شما روانيم، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان! ديگران در آن سكونت گزيدند، و اما زنانتان! با ديگران ازدواج كردند، و اما اموال شما! در ميان ديگران تقسيم شد. اين خبری است كه ما داريم، حال شما چه خبر داريد؟ (رو كرد به اصحاب خود و فرمود:) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند كه:« بهترين توشه، تقوا است ». ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : (شنيد مردی دنيا را نكوهش می كند) فرمود: ١. توبيخ نكوهش كننده دنيا : ای نكوهش كننده دنيا، كه خود به غرور دنيا مغروری و با باطلهای آن فريب خوردی، فريفته دنيایی و آن را نكوهش می كنی؟ آيا تو در دنيا جرمی مرتكب شدی؟ يا دنيا به تو جرم كرده است؟ كی دنيا تو را سرگردان نمود؟ و در چه زمانی تو را فريب داد؟ آيا با گورهای پدرانت كه پوسيده اند؟ يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده ای؟ و آنان را پرستاری نموده در بسترشان خوابانده ای؟ درخواست شفای آنان را كرده، و از طبيبان داروی آنها را تقاضا كرده ای؟ در آن صبحگاهان كه داروی تو به حال آنان سودی نداشت، و گريه تو فايده ای نكرد، و ترس تو آنان را فايده ای نداشت، و آنچه می خواستی به دست نياوردی، و با نيروی خود نتوانستی مرگ را از آنان دور كني. دنيا برای تو حال آنان را مثال زد، و با گورهايشان، گور تو را به رخ كشيد. ٢.خوبيها و زیبایی های دنيا : همانا دنيا سرای راستی برای راست گويان، و خانه تندرستی برای دنياشناسان و خانه بی نيازی برای توشه گيران، و خانه پند، برای پندآموزان است، دنيا سجده گاه دوستان خدا، جای نماز فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. چه كسی دنيا را نكوهش می كند؟ كه جدا شدنش را اعلان داشته، و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودی خود و اهلش خبر داده است، پس با بلای خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانی خود آنان را به شادمانی رساند. شامگاه به سلامت گذشت، و بامداد با مصيبتی جانكاه بازگشت، تا مشتاق كند، و تهديد نمايد و بترساند و هشدار دهد. پس مردمی در بامداد با پشيمانی دنيا را نكوهش كنند، و مردمی ديگر در روز قيامت آن را می ستايند، دنيا حقائق را به يادشان آورد، يادآور آن شدند، از رويدادها برايشان حكايت كرد، او را تصديق نمودند، و اندرزشان داد، پند پذيرفتند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خدا را فرشته ای است كه هر روز بانگ می زند: بزاييد برای مردن، و فراهم آوريد برای نابود شدن، و بسازيد برای ويران گشتن. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳۰ تا ۱۳۲.mp3
2.45M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳۰ تا حکمت ۱۳۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
هدایت شده از یا حضرت مرتضی علی (ع)
لحظه لحظه مورد لطف خدا🌿☘☘ قسمت چهارم🍁🍂 خلاصه با هر بدبختی بود به صورت غیر حضوری پیش دانشگاهی رو خوندم وکنکور شرکت کردم ولی متاسفانه شایدم خوشبختانه روز امتحان کنکور راهم هم دور بود هم پول کرایه دربستی نداشتیم وهم ماشین نبود وپدر عزیزم هم فقط یک موتور قدیمی گازی داشت قرار شد منو برسونه ولی وقتی نزدیک شهر رسیدیم موتور بابا به قرقر افتاد وخاموش شد وروشن نشد مدتی معطل شدیم ویک ماشین باکلاس از کنارمون رد شد که دخترداخل ماشین برام شکلک در اورد ومسخره ام کرد وگفت با خر میومدین بهتر نبود دلم بد جور گرفت تو دلم گفتم مصبتو شکر اوستا کریم کاری کردی این دماغو هم بهم متلک بگه منم که می دونین جوون بی اعصاب(به قول یک حاج آقایی که می گفت به دیوونه گفتن برو کنار که جوون داره میاد) داشتم البته با حفظ شؤنات اسلامی البته توی دلم به زمین وزمان فحش وای وای؟!!!نه!!! داشتم از ابر وباد ومه وخورشید وفلک تشکر میکردم 😜😜 که موتور بابا درست شد وقتی به اولین ورودی رسیدیم دیدم تصادف وحشت ناکی شده واین تصادف درست زمانی که موتور بابا خراب شده بود اتفاق افتاده بود نزدیک که شدیم دیدم همون ماشین ولی خوشبختانه فوتی نداشت ولی سر نشینا به بیمارستان منتقل شدن خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم نه بحاطر اینکه اون ماشین تصادف کرده بود بلکه اولا بخاطر اینکه کسی فوت نشده بود دوم برای اینکه موتورمون خراب شده بود وگرنه ما جای اونا تصادف میکردیم ودر دلم بخاطر کم صبری وناشکریم از خدا معذرت خواستم واستغفار کردم خلاصه نزدیک حوزه امتحانی نرسیده بودیم که موتور بابا خاموش شد ومن مجبور شدم یک کیلو متر را پیاده برم وبا رسیدنم وقت امتحان دروس عمومی تموم شده بود وبرگه اختصاصی ها هم پخش,شده بود وبه من اجازه ورود به جلسه داده نشد خیلی ناراحت شدم واشک می ریختم که با دیدن بابا اشکامو پاک کردم وصورتمو اب زدم وبه سمتش رفتم بابا خیلی ناراحت شد وگفت ببخش بابا که نتونستم سر وقت برسونمت وشرمنده بود ولی من با انکه دلم غصه داشت ونیاز به همدردی داشتم ولی بغلش کردم ودستای پینه بستشو بوسیدم وگفتم دشمنت شرمنده حتما قسمت نبوده تو بهترین بابای دنیایی همین که برام وقت گذاشتی ومنو رسوندی برام کافیه سوار موتور شدیم وبرگشتیم خونه البته بابا رفت سرکارش ومن رفتم داخل پیش بابا خودار بودم ولی وقتی چشمم به مامان افتاد زدم زیر گریه اخه زحمت یکسالم هدر رفت
هدایت شده از یا حضرت مرتضی علی (ع)
لحظه لحظه مورد لطف خدا🌿☘ قسمت پنجم🍁🍂 داشتم پیش مامان گریه میکردم که خاله اومد گفت : برای چی گریه میکنی؟ مامان جوابشو داد خاله با بی رحمی گفت : مگه این گریه داره !؟آخه اگه تازه بر فرض امتحانم میدادی !قبولم می شدی !مگه بابات میت‌ونه خرج دانشگاهتو بده؟!!! بعد گفت :بروفکرنان باش که خربزه ابه کمی به حرفاش فکر کردم درسته لحنش تلخ بود ولی حرفش حقیقت محض بود. چرا خودم به این فکر نکرده ب‌دم درسته خدا بزرگه !در بزرگی خدا شکی نیست ‌ولی خدا تا من حرکتی نکنم که برام راه باز نمی کنه باید دنبال کاری برای خودم باشم چند روز گذشت نزدیک مح رم بود آسیه خانم دوست مامانم اومده بود خونمون وداشت به مامانم می گفت دنبال یک نفر میگرده مطمئن برای کارهای خدماتی ونظافت به مامانم گفته بودبابا اجازه نداد ولی من به مامانم گفتم به آسیه خانم بگه منو باخودش ببره تا بتونم پول در بیارم تا بتونم خرج دانشگاهم را در بیارم با کلی التماس وخواهش مامان قبول کرد واز هفته بعد همراه آسیه حانم رفتم کارهای تمیزکاری گردگیری شست وشو را انجام میدادم سحت بود ‌لی پولی که می داد خب بود کارمون تموم شد صاحبخونه از من راضی بود گفت :دنبال کار بهتری برای من هست یکماه گذشت که دوست مامان گفت:اون خانم دنبال پرستار برای مادرش میگرده ‌واز من خوشش اومده مامان به شد ت مخالف بود وبابا از اون بدتر ولی این وسط خواهرم عفت خیلی موافق بود عفت برحلاف من خواستگارای زیادی داشت ولی بابا بخاطر من ردشون میکرد این باعث شده بود عفت با من بد بشه وهر روز به من نیش وکنایه بزنه یک روز تو اتاقم خوابیده بودم که صدای صحبت خاله با مامان می اومد که داشت به مامان می گفت:ببین خواهر گناه عفت چیه که عذرا خواستگار نداره ؟؟ اومدو اصلا هیچکس خواستگاری عذرا نیومد!!اونوقت عفت هم باید بپای عذرا بپوسه؟؟؟ برو باشوهرت صحبت کن این پسره پسرخوبیه!عفت را هم دوس داره دلش گیره عفته تازه وضعشونم خوبه دلم به یکباره سوخت اشکم ریخت خدایا چرا؟؟چرا هیچکس از من خوشش نمیاد ؟؟؟ مگه من چمه؟ شب مامان با بابا صحبت کرد بازم بابا قبول نکرد چندبار دیگه هم مطرح شد ولی بازم بابا بخاطر من قبول نکرد که یک روز مامان اومد وبعد از کلی مقدمه چینی از من خواست تا با باباصحبت کنم تا راضی بشه ! مامان گفت :عفت گناه نکرده که بعد از تو بدنیا اومده!!!گناه نکرده که تو خواستگار نداری!! اینقدر گفت که منم مجبور شدم قبول کنم بابابا صحبت کنم بلاخره بابا قبول کرد وعفت هم عقد کرد و از اونروز به بعد تمام هم وغم مامان شدجهیزیه عفت تا جایی که با انکه عید نزدیک بود مامان برای من هیچی نخرید ومی گفت: عفت واجبتره! بابا هم هرچی کار میکرد مامان ازش میگرفت ووسایل عفت را میخرید حتی پس اندازه منم از تو حسابم برداشت وبرای خرید عروسی عفت خرج کرد انگار من دیگه وجود نداشتم بابا ازکارای مامان خیلی ناراحت بود ولی چاره ای نداشت گذشت وعفت هم. با یک جهیزیه توپ وپر وپیمون راهی خونه بخت شد
هدایت شده از یا حضرت مرتضی علی (ع)
لحظه لحظه مورد لطف خدا🌿☘ قسمت ششم🍁🍂 عفت رفت سر خونه وزندگیش ولی بدهکاری وقسط های وام هایی که بابابرای جهیزیش گرفته بود موند چون پس اندازم هم مامان گرفته بود دیگه امتحان کنکور ندادم ولی باکمک مادر دوستم تونستم توی یک شرکت کار کنم البته چون من پارتی نداشتم مجبور شدم تو قسمتی که کارش سخت بود کار کنم ولی همزمان باکار روی معنویاتم هم کار میکردم وهمیشه از خدا کمک می خواستم پدرم مرد باخدا ومهربان بود زحمتکش بود ورک وراستگو واین باعث شده بود منم مث اون رک و روراست باشم مامانم زن خوبی بود ولی بعضی وقت ها تحت تاثیر حرفای خاله هام قرار می گرفت وبا بابا بحثش می شد حتی یک بار می خواست با خاله ام منو مجبور کنن بایک مرد۴۵ساله ازدواج کنم که بابا فهمیدوبا خالم دعوا کرد وگفت اگه خوبه برو برای دختره خودت اقدام کن دختر من هنوز باباش بالا سرشه از اونروز به بعد خاله با ما قهر کرد و مامان همه را از چشم من می دانست خوب به جهنم والا😔🤨بره برا راضیه شا...!!ببرش 😜 روزا سرکار میرفتم وتا ساعت ۵بعداز ظهر برمی گشتم زمستان چون روزا کوتاه بود شب می افتادم وخیلی سخت بود تا اینکه مامان بزرگم بهم گفت : یکی از دوستام شوهرش فوت شده وبچه نداره وبه خاطر مریضیش برای شب ها نیاز به پرستار داره حقوق زیاد نمی ده ولی برای توکه به شب میفتی بهتره قبول کنی بری اونجا!!! تازه اخلاقشم خوبه منم از خدا خواسته بعد از اجازه بابا قبول کردم وفقط جمعه ها تعطیل بودم میرفتم خونه!! چند ماه گذشت و من پولامو جمع میکردم میخواستم برای خودم جهیزیه بخرم وقتی به مامانم گفتم اوبا کنایه گفت :تو اول شوهرشوپیدا کن جهیزیه پیش کشت دلم از حرف مامان خیلی گرفت بجای اینکه خوشحال باشه به من متلک وکنایه زد ولی من دیگه از حرفاش ناراحت نمیشدم از بس کنایه زده بودند باورم شده بود که کسی منو نمی گیره وخونه می مونم😞😞😞 با خودم گفتم وقتی خدا میگه همه شما رو جفت افریدیم حتما منم جفت خودمو پیدا میکنم یا بهتره بگم خود جفتم منو پیدا میکنه تا من خوشبختش کنم😜😜😜 اخه هرکی با من ازدواج میکرد حتما خوشبخت میشد وزندگی با من یعنی خود خوشبختی😜😜😜 واللا!!!من به این خوبی خانمی !!از خداشونم باید باشه!!! خلاصه یکسالی. گذشت که بابا با موتورش داشت میرفت سر کار که یک از خدا بی خبر با بابا تصادف میکنه ودر میره وبابا از اوموقع به بعد زمین گیر میشه وخونه نشین وقسط های وام هم میمونه وغر غرای مامانم شروع میشه منم وقتی دیدم بابا خیلی گیره رفتم وهمه پس اندازه یکساله ام را ورداشتم ووام بابا را تسویه کردم به مامانم هم نگفتم ولی به بابا گفتم تا خیالش راحت باشه بابا خیلی برام دعا کرد وهمون دعا ها بعد ها که براتون میگم چه بلاها ومشکلاتی را برام رفع کرد ودعای عاقبت بخیری که بابا برام کرد کم کم منو به مسیر صراط مستقیم نزدیک کرد حلاصه بگذریم پس اندازم تموم شده بود ودیگه هیچی نداشتم که یک روز مامان به من گفت : یک مقدار پول به من بده میخام برای عفت یک چیزی بخرم وقتی گفتم ندارم مامان شروع کرد به بد وبیراه گفتن به من وگفت بخاطر همین حسادتته که هیچ کس برات نمی اد از بس خودخواه وحسودی ان شاالله پولات خرج کفن ودفنت بشه الهی ذلیل شی !جوانمرگ بمیری !!ارزوی شوهرو به گور ببری!! باورم نمیشد این مادر من بود؟!؟! یعنی من بچه اش نبودم !؟! دلم از مامانم گرفت و تو دلم گفتم : خدایا !!توکه میدونی پولی برام نمونده وندارم که به مامانم بدم و خدایا ببین چه ناحق وناعادلانه قضاوتم میکنه!!! تو هوامو داشته باش!!!تو همین موقع بابا مامانو صدا کرد وگفت :......
این رمان بسیار زیبا و پر پند است که میتوانیم در زندگی به کار بگیریم امیدوارم از خوانش این رمان پر مفهوم لذت ببرین هر روز 💥سه پارت💥 از این رمان گذاشته میشود و اگر دوستی دوست دارد با نویسنده این رمان در ارتباط باشد، و از پیشنهادات خود مارا بهرمند سازد به ایدی زیر پیام دهد👇👇👇 @faghatkhoda3130 لینک کانال اصلی: @carrar
:)❤️
ای فرزند آدم...❣
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(42).mp3
2.82M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز شانزدهم : از حکمت ۱۳۳ تا حکمت ۱۴۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم : از حکمت ۱۳۳ تا ۱۴۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دنيا گذرگاه عبور است، نه جای ماندن و مردم در آن دو دسته اند يكی آنكه خود را در دنيا فروخت و به تباهی كشاند و ديگری آنكه خود را خريد و آزاد كرد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دوست، دوست نيست مگر آنكه حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد، در روزگار گرفتاری، آن هنگام كه حضور ندارد و پس از مرگ. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كسی را كه چهار چيز دادند، از چهار چيز محروم نباشد، با دعا از اجابت كردن، با توبه از پذيرفته شدن، با استغفار از آمرزش گناه، با شكرگزاری از فزونی نعمتها. (و اين حقيقت مورد تصديق كتاب الهی است كه در مورد دعا گفته است: مرا بخوانيد تا خواسته های شما را بپردازم. (قرآن كريم، سوره مومن، آيه ۶۰) در مورد استغفار گفته است: هر آنكه به بدی دست يابد يا بر خود ستم روا دارد و از آن پس به درگاه خدا استغفار كند، خدای را آمرزش گر و مهربان يابد. (قرآن كريم، سوره نسا، آيه ۱۱۰) در مورد سپاس فرموده است: بی شك اگر سپاسگزاريد، نعمت را برايتان می افزايم. (قرآن كريم، سوره ابراهيم، آيه ۷) و در مورد توبه فرموده است: تنها توبه را خداوند به سود كسانی عهده دار است كه از سر نادانی به كار زشتی دست می يابند و تا ديرنشده است باز می گردند، تنها چنين كسانند كه خداوند در موردشان تجديد نظر می كند، كه خدا دانا و حكيم است. (قرآن كريم، سوره نسا، آيه ۱۷)) ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : نماز موجب نزديكی هر پارسایی به خداست و حج جهاد هر ناتوان است، هر چيزی زكاتی دارد و زكات تن روزه است و جهاد زن، نيكو شوهرداری است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : روزی را با صدقه دادن فرود آوريد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : آنكه پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كمك الهی به اندازه نياز فرود می آيد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : آنكه ميانه روی كند تهيدست نخواهد شد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كمی زن و فرزند يكی از دو آسايش است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دوستی كردن نيمی از خردمندی است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : اندوه خوردن، نيمی از پيری است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 :صبر به اندازه مصيبت فرود آيد، و آنكه در مصيبت بی تاب بر رانش زند اجرش نابود می گردد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄