6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهیدی که شبها در نخلستان با پای برهنه در میان خارها میدوید و گریه و توبه میکرد.
🌹 حاج قاسم: شهید احمد امینی، آدم عارف عجیب بود.
✨خوشا کسانی مردانه مردهاند و تو ای عزیز میدانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته اند.
#عارف_شهید_احمد_امینی🌷
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شیرزنان لر پای کار انقلابند...
ما را از مرگ میترسانند؛
غافل از آنکه مادران این مردان
در عزای به خون غلتیدن عزیزشان
خدا را شکر میکنند!
و زینب وار ایستادهاند...
🔹مادر شهید محمد قنبری بعنوان یک #شیرزن از ایل بزرگ #بهمئی نمادی شد برای غیرت و شجاعت تا دشمنان این آب و خاک بدانند تا امثال این شیرزنان باشند سیدعلی خامنهای خیالش راحت است...
#شهید_محمد_قنبری
#برعندازان_تروریست
#برخورد_قاطع
#لبیک_یا_خامنه_ای
صاحبان این دو کوخ بشهادت رسیدند تا صاحب آن کاخ ویزای آمریکا بگیرد!!!
#شهیدسیدروح الله عجمیان 🌷
#شهیدمحمدقنبری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
🌷شُـهَـدا زِنـده انـد🌷
⃟🤍⚘⃝🕊˼ ᭄ꪆ.• 🔥#دهه شصت...نسل سوخته👨🏿 ✅قسمت سوم ✍نوشته ی شهید مدافع حرم، سید طاها ایمانی 🟠 پدر مدام
⃟🤍⚘⃝🕊˼ ᭄ꪆ.•
🔥#دهه_شصت...نسل سوخته👨🏿
#قسمت چهارم
✍نوشته ی شهید مدافع حرم، سید طاها ایمانی
🟡حسادت
دویدم داخل اتاق و در رو بستم. تپش قلبم شدید تر شده بود. دلم می خواست گریه کنم اما بدجور ترسیده بودم ...
الهام و سعید زیاد از بابا کتک می خوردن اما من، نه ... این، اولین بار بود..
دست بزن داشت.زود عصبی می شدو از کوره در می رفت. ولی دستش روی من بلند نشده بود. مادرم همیشه می گفت:
- خیالم از تو راحته.
و همیشه دل نگران دنبال سعید و الهام بود. منم کمکش می کردم. مخصوصا وقتی بابا از سر کار برمی گشت سر بچه ها رو گرم می کردم سراغش نرن. حوصله شون رو نداشت.
مدیریت شون می کردم تا یه شر و دعوا درست نشه. سخت بود هم خودم درس بخونم؛ هم ساعت ها اونها رو توی یه اتاق سرگرم کنم. و آخر شب هم بریز و بپاش ها رو جمع کنم ...
سخت بود ... اما کاری که می کردم برام مهمتر بود ... هر چند ... هیچ وقت، کسی نمی دید ...
این کمترین کاری بود که می تونستم برای پدر و مادرم انجام بدم و محیط خونه رو در آرامش نگهدارم.
اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم از اون شب باید با وجهه و تصویر جدیدی از زندگی آشنا بشم.
حسادت پدرم نسبت به خودم ... حسادتی که نقطه آغازش بود و کم کم شعله هاش زبانه می کشید ...
فردا صبح، هنوز چهره اش گرفته بود. عبوس و غضب کرده.
الهام، 5 سالش بود و شیرین زبون. سعید هم عین همیشه، بیخیال و توی عالم بچگی؛ و من، دل نگران...
زیرچشمی به پدر و مادرم نگاه می کردم. می ترسیدم بچه ها کاری بکنن بابا از اینی که هست عصبانی تر بشه و مثل آتشفشان یهو فوران کنه. از طرفی هم نگران مادرم بودم ...
بالاخره هر طور بود اون لحظات تمام شد ...
من و سعید راهی مدرسه شدیم. دوید سمت در و سوار ماشین شد. منم پشت سرش، به در ماشین که نزدیک شدم. پدرم در رو بست.
- تو دیگه بچه نیستی که برسونمت. خودت برو مدرسه.
سوار ماشین شد و رفت. و من مات و مبهوت جلوی در ایستاده بودم ...
من و سعید هر دو به یک مدرسه می رفتیم. مسیر هر دومون یکی بود ...
.
.
✅ادامه دارد...
#کپی_با_نام_نویسنده 🌷⃟
⚘⃝🕊˼ ᭄ꪆ.•@shohadazendeaand🇮🇷
⚘شهــدا زنـده اند⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جانم فدای یک یک آنها!
🔹سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:در آن وصیتنامه حضرت امام این جمله بر تارک وصیتنامه نوشته شده بود که «ملت ایران که جانم فدای آنها باد»
🔹امام خطاب به ملت یک چنین نگاه تقدسی داشت و دقیقا عین همین نگاه را رهبر معظم انقلاب هم نسبت به مردم ایران دارند.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی و یاران در فرودگاه بغداد
📹 نماهنگ | رهبر انقلاب: در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ انشاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...