🍃🌸
🌸
● ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع)
☆ امام محمد باقر(ع) به فردی به نام علقمه که درباره چگونگی زیارت امام حسین (ع) از راه دور سوال پرسیده بود، فرمودند: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زيارت عاشورا را بخوان، هنگامی که اين زيارت را خواندی در حقيقت او را به چيزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زيارت کنند، به آن میخوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه مینويسد و از تو هزار هزار سيئه دور مینمايد و تو را هزار هزار مرتبه بالا میبرد. همانند کسانی هستی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسيدند. حتی در درجات آنها هم شريک میشوی. (کامل الزيارات- ص 74)
☆ امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا میفرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين مینمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده میگردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (بحارالانوار-جلد 98-ص 300)
☆در روايت ديگر از امام باقر (ع) میخوانيم: اگر مردم میدانستند زيارت امام حسين (ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه میمردند و حسرت رسيدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره میکرد. (بحارالانوار-جلد 101 –ص 18)
☆امام صادق (ع) همچنین فرمودهاند: خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندیهایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید.
☆در کتاب مفاتیح الجنان و قبل از متن زیارت عاشورا، حدیثی از امام باقر در ثواب این زیارت آمده است که میفرمایند: به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را میخوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه مینویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین (ع) شهید شده باشد. نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (ع) را از روزی که شهید شده است.
#درخواستی👍
#زیارت_عاشورا🌺
@shohda_shadat
🌸
🍃🌸
ناگهان دلم یاد تو افتاد و شکست💔😭
#جمعه😔
#سردار_دلها❤
💞بهترین اعمال روز #جمعه
از مهمترین اعمال مؤمنان در روز #جمعه، توجه به حضرت مهدی (عج) و انتظار فرج آن بزرگوار است..💚
در این روز، زیارت آن حضرت(عج) و دعا برای تعجیل فرج او مستحب است🤲📿
زیرا طبق برخی روایات و زیارات، امید ظهور آن حضرت(عج) در روز #جمعه بیش از سایر روزها است.
(بحارالانوار ، ج ۹۹ ، ص ۲۱۵)
از اعمال روز #جمعه که تعلق به حضرت صاحب الزمان (عج) خواندن دعای #ندبه و #گریستن در فراق ایشان است و همچنین خواندن زیارت روز #جمعه که در کتبی مانند 📗مفاتیح الجنان و 📘جمال الاسبوع نقل شده است.
«السلام عليک يا حجه الله في ارضه السلام عليک يا عين الله في خلقه السلام عليک يا نور الله الذي به يهتدي المهتدون... ».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادت....
حکایت📖عاشقانه ی ❤ انانی است
که دانستند 🌍 جای ماندن نیست.
#شهید_محمدحسین_معزغلامی☘
#شهدا✨🥀
•
•
🥀|• @shohda_shadat•|
#آقاۍخوبےها🙃
پروردگارا ببخش؛
به خاطر خیانت در امانٺ . .
از چشمے که باید #امامزمــان را ببیند،
ولے به گنـاه باز شد!💔:)
از دلے که باید برایِ #صاحبش میتپید.
ولے برایِ غیر #خون شد.
از پایے که باید برایِ رسیدن به
فرزند زهـــرا"س" گام برمیداشت ولے
به بیراهہ رفت . . 🌱
#بهخودبیاییمتاازراهبیـاید😔💔
#اللهمعجللولیڪالفرج
#جمعه
@shohda_shadat 🍃🌸
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
#رمان_عقیق #قسمت_دویست_شصت_و_دوم فصل پانزدهم(دانای کل ) شیوا با چشمان بی فروغش زل زده بود به خیاب
#رمان_عقیق
#قسمت_دویست_شصت_و_سوم
دختری که از همان کودکی یه طرز خاصی زندگی میکرد.چند مادر داشت و مادر نداشت!خواهر بود
و برادری میکرد در حق برادرش.میان همان دعوا های عالم همسایگی بود که وقتی ابوذر و
امیرحیدر دعوا گرفته بودند و هنوز رفاقتی بینشان نبود آیه وکالت برادر را به عهده گرفته و سرش
داد کشیده بود که حق ندارد به برادرش بالا تر از گل بگوید! و در پاسخ به این سوال امیرحیدر
که(شما کی باشی؟)
با غرور گفته بود(خانمِ آیه!)که البته بعد ها امیرحیدر من باب تمسخر کسره ی میم آخر را انداخته
بود اما درست مثل یک اصطالح جا خوش کرد در قابوسش تا امروز که دیگر معنای تمسخر
نمیدهد!و خوب است که اصال میم آخر کسره ندارد نشان تمایز قشنگی میشود!
مثل تمام این چند وقت حواسش پرت دکتر خوش تیپ و کروات سورمه ای بیمارستان میشود.
مردی که نه هیزم تر به امیرحیدر فروفته بود و نه میراثی از او به تاراج برده تنها یک جور خاص به
آیه نگاه میکرد و تنها زیادی همراهی میکرد با آیه!
کلافه کتاب را بست و دستی به ریشهایش کشید تکیه داد به پشتیِ تخت داخل حیاط حوزه و خیره
به درخت های بی بر و بار از قاسم که سخت مشغول حفظ کردن عبارتهای کتاب پیش رویش بود
پرسید:
قاسم. شده بعضی وقتا یه مسئله پیش روت باشه که در عین سادگی خیلی سخت باشه؟
قاسم فکری گفت:خب زیاد پیش میاد.بهش میگن سهل و ممتنع دیگه!
امیرحیدر متفکر نگاهش میکند و میپرسد:
اینکه مدام به یکی فکر کنی؟ به طوری که خودت نخوای
اسمش چی میشه؟ دوست داشتن که میگن همینه؟
برمیگردد سمت قاسم و سوالش را تصیح میکند و پوست کندهمیپرسد:
اصلا تا حالا عاشق شدی؟
قاسم متعجب نگاهش میکند و بعد تک خنده ای میکند و حالت زاهدانه ای به خود میگرید و
میگوید:
اعوذبالله من شرّ هذاالحوادث! نخیر برادر نشده شما هم برو توبه کن به فکر اصالح خودت
باش!
امیرحیدر عصبی نگاهش میکند و میگوید:
من جدیم قاسم.درست درمون جوابمو بده.
قاسم هم جدی میشود. کتاب را میبندد و دستی به سر و کله اش میکشد.و بعد گویی چیزی یادش
آمده باشد میگوید:
عنصرالمعالی کیکاووس بن قابوس بن اسکندر بن وشمگیر بن زیار ....
امیرحیدر سرزنش کنان نامش را میخواند که قاسم حق به جانب میگوید:
#ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
#رمان_عقیق
#قسمت_دویست_شصت_و_چهارم
_سید به جون تو حرفم جدیه گوش کن ببین چی میگه...میگه اگه آدم یه درخت باشه تمام صفات
خوبش برگ اون درخت و مال اون درخته جز عشق! عشق همون (وهمِ) که انسان فکر میکنه از
اون درخته و از خودشه ولی وهمه!حب و دوست داشت واقعیه اما عشق!! عشق نه...
محمد حسین و احمد که شاهد بحث آن دو بودند نزدیک تر میروند و کنارشان مینشینند. محمد
حسین کتاب (فقه)اش را به سینه میچسباند و رو به قاسم میگوید:
ولی شیخ الرئیس میگه علت به
وجود اومدن این دنیا عشق بوده... اینکه خدا ناگهان عشق تو وجودش فوران میکنه و این دنیا و ما
رو به وجود میاره... میل انسان به عشقه.... هدف عشقه و آدمها برای همین عشقه که خوبی ها و
فوق العاده ها رو عاشقند!
قاسم میپرد میان کلامش و میگوید:
حرف تو درست کلام شیخ الرئیس هم روی چشم ما جا داره
ولی حرف ما اون عشقی که تو میگی نیست!تفاسیر زیادی میشه از عشق داد!
امیرحیدر کلافه از جایش بلند میشود و میگوید:
واااای خدا شما رو نصیب گرگ بیابون نکنه! دیوانه
میکنین آدمو!بابا من یه سوال ساده پرسیدم فلاسفه ی بزرگوار پاسخ سوال من خیلی سهل تر از
این حرفها بود که شما روح عنصرالمعالی و شیخ الرئیسو تو قبر میلرزونید!
خنده شان بلند میشود و امیرحیدر مستاصل به آنها نگاه میکند که صدای حاج رضا علی همه شان
را ساکت میکند:
_قال الرسول الله من عشق ثم مات مات شهیدا!
لحظه ای سکوت میشود و بعد قاسم به بهی میکند و میگوید:جانم چه فصل الخطابی
استاد....دوستان با اجازه بنده باید برم یه تک پا بیرون عاشق بشم و برگردم!چنانچه فردا ندید منو
قطعه شهدای گمنام بهشت زهرا پذیرای حضور گرمتان هستم!
امیرحیدر اما بیش از این حرفها فکرش مشغول است. دنبال حاج رضا علی کتاب به دست راه می
افتد و میپرسد:
بپرسم حاجی؟
حاج رضاعلی لبخند زنان میگوید:
بپرس جاهل....
_حاجی وقتی حق پدر و مادر خصوصا مادر دست و بالتو بسته و اذیتت میکنه باید چیکار کنی؟
_هیچی....
#ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat