·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
#رمان_عقیق #قسمت_دویست_نود_و_هشتم حورا آرام او را در آغوش گرفت و تنها گفت: میدونم اونجور که باید ب
#رمان_عقیق
#قسمت_دویست_نود_و_نهم
امیرحیدر با لبخندی قد و بالا و صورت قاب گرفته در آن پارچه ی جذاب مشکی را از نظر گذراند و
بعد آرام زمزمه کرد:
رضاخان هم اگر میدید تو با چادر چه زیبایی
تمام عالم پر میشداز قانون چادر های اجباری....
قند در دل آیه آب شد و با خجالت سرش را پایین انداخت...امیرحیدر خندان نگاهش کرد و
گفت:
خجالتی شدنتم خوشکله مهربون....
آیه لب گزید و سر به زیرخندید... خرید کردنشان تا به ظهر طول کشید...
بعد از نماز ظهر هر دو روی نیمکت بیرون بازارچه نشسته بودند و امیرحیدر با آب آلبالو هایی که
سرخی شان دل هر بیننده ای را مالش میداد نزدیکش شد...
_مرسی حیدر جان
_خواهش میکنم عزیزم....
و خب هضم این یکهویی (تو) شدنها و عزیز شدنها قدری برای آیه سخت بود...
امیرحیدر بعد از نوشیدن جرعه ای از نوشیدنی اش بی مقدمه پرسید:
میگم آیه میشه بگی دلیل
اصلی بله گفتنت چی بود؟
لبخندی روی لبهای آیه نشست.... همه دلایلش به یک اندازه سهم داشتند در بله گفتنش...نگاهی
به گوش شکسته ی عزیزش کرد و گفت:
شاید چون تو تنها کسی بودی که گوشش شسکته بود...
امیرحیدر از این پاسخ جالب لبخندی میزند و سرش را پایین می اندازد....
آیه یک آن فکری به ذهنش خطور میکند و بعد گوشی تلفنش را از جیبش بیرون میکشد:
_میگم...میخوام اسمتو تو مخاطبمام عوض کنم...چی بزارم به نظرت؟
امیر حیدر دستبه سینه به نیمکت تکیه میدهد و میگوید:چی بگم؟
آیه فکری به ال سی دی گوشی اش نگاه میکند و بعد بالبخند آهانی میگوید...
امیرحیدر با کنجکاوی نگاه میکند که نام پیش بینی شده چیست؟
#ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
#رمان_عقیق
#قسمت_سیصد_ام
آیه با ذوق نام (پهلوون) را تایپ میکند و امیرحیدر دلش میخواست این مهربان کنارش نشسته را
سخت در آغوش بفشارد.....
فصل آخر(
آیات )
گرما دیوانه کننده شده بود این چند روز. دانه دانه قاب عکسهای روی میز را تمیز میکردم. نگاه
کردنشان همیشه باعث آرامشم میشد... زیبا تریین عکسهای عالم بودند اینها.... عکس خانواده
ام...
مراسم عقدمان...چه شب و روزهایی بود. به اتفاق امیرحیدر تصمیم گرفتیم عقدمان را میمهان
ارباب باشیم. به ساده ترین صورت ممکن به امام جماعت صحن بین الحرمین گفتیم و خطبه
عقدمان را خواند. من یک چادر سفید پوشیده بودم و حیدر با همان لباس پیغمبر کنارم نشست و
همسرم شد. یک سال از زندگیمان میگذر و ما خوبیم...کنار هم خوشبختیم. بهشت برین نیست
زندگیمان ولی خوشبختیم. حاج رضاعلی به مانند خیلی از علما روزی که دیدتمان گفت بروید و
بسازید!
و ما هم میسازیم کنار هم...با هم میسازیم...با خودمان و سختی ها و حتی خوشی هامان!
بعد از بازگشتمان البته لباس عروس هم به تن کردم. لباسی که روزی میگفتم حق هر عروسی
است تنش کردن اما بعد ازآن تجربه تکرار ناشدنی واقعا دیگر برایم مهم نبود. اینکه مراسم
عروسی آنچنانی نگریفتیم و عروسیمان شد همان ولیمه ی بعد از کربلا اصالا اذیتم نکرد! من
من خب شاید خیلی بیشتر از باقی عروسها حظ برده بودم از عروسیم.... قاب عکس به یادماندی
شب ازدواجم را سرجایش گذاشتم... عکس ابوذر و زهرا را نیز با دلتنگی پاک کردم... قربان دانه
لوبیا های عمه بروم... دوقول بار دار بود عروسمان... آنها هم سر خانه زندگی شان رفته بود وپا به
ماه بود زهرایمان و این روزها همه مان چشم انتظار آمدن (علی اصغر و علی اکبر) ابوذر بودیم...
کمیل هم بالاخره به آرزویش رسیده بود و این روزها داشت درس میخواند برای امتحانات ترم اول
کارگردانی!
دلم لک زده بود برای مامان پری و پدرم...
#ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
پروردگارا
امروزمان گذشت
فردایمان را با گذشتت
شیرین کن
ما به مهربانیت محتاجیم
رهایمان نكن
خدایا
شب ما را با یادت بخیر کن...
شب خوش
آهای آهای📢📢📢
دوستاران استیکر یک خبر ویژه دارم 🤨🤨🤨🤔
یک کانال آوردیم چه کانالی اگر بیای پشیمون نمیشی😍😍
➰➰➰➰➰➰➰➰
یک کانال استیکر هست که استیکراش جدید،با کیفیت و جذاب هستش که داره شما رو دعوت میکنه که بیای در کانالش🤩🤩😘✉️✉️
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تازه این کانال فقط برای استیکر نیست بنر هم برای کانالتون میزنه 😎😎😎
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اگر میخوای تعداد اعضا های کانالت بره بالا از بنر های این کانال استفاده کن 😉😉😍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اگر میخوای کانالت استیکر های تبادل، استیکر برای شب ، استیکر برای روز ، برای مناسبت ها و ............
داشته باشه بیا و به کانال ما سر بزن خوشحال میشیم🖥📱💻😊😊
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
لینک کانال :
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/1345781807C20a4fc9e19
سلام به دوستاران استیکر 🤝🤝
استیکر رایگان خواستی بیا تو کانال 👇
☕️ کافه استیکر ☕️
اگر بیاین در کانال ☕️ کافه استیکر ☕️ براتون یکدونه استیکر رایگان بزنم
کانال ☕️ کافه استیکر ☕️👇
https://eitaa.com/joinchat/1345781807C20a4fc9e19
هدایت شده از گُـل گــُلی جــان🌸🍃
🎊 مسابقه قربان تا غدیر با جوایز نفیس برای ۵ نفر 🌹
#شرکتکنندهشماره:84
پخش کنید تا سین بخوره 🎉☺️
#عیدغدیرمبارک♥️😍
شرکت در چالش و ارسال عکس👇
|🌸|
https://eitaa.com/joinchat/1830354968C8d2e5af551
هدایت شده از گسترده رایگان سجـیل 🚀
📣 میخوام دعوتتـــون ڪنم ی جای خوب که نــــوࢪ🌟 و عطـــࢪ بهشت 💐 بوی گــــلاب🌸 حس ناب بنـــدگی ازش تلالو 🎉میکنه 🎉
اگه میخوای؛🔻🔻🔻
🌱•♡ ترک گنـــ🔥ـاه برات #آسون بشه☔️
🌱•♡از عبـــادت(خلوت_باخدا) نهایت #لذت رو ببــــࢪی 🦋
🌱•♡دلت منوࢪبشه به بوی حضࢪت دلبࢪ💖
🌱•♡کوله باࢪ #سفࢪ به سوی خدا ࢪوببند🎁
😊بفࢪمـــایین🍃🍄
💎جای دوࢪی نیـست🔰🔰
🌾سمت خـ🌸ـــدا مهمانـید🌈
🌟 eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 ☘
#ڪـــــلیڪ_ࢪنجـــہ_بفـــــࢪماییـــــد 🔺😊
هدایت شده از گسترده رایگان سجـیل 🚀
☘•°|
از گــ🔥ـناه کوچیکش باید بتــــࢪسی
🌱اولِ سیلابها باࢪون 🌧نمنم میـــزنه
✋بیا اینجا باهم شروع کنیم⁉️
📿چله ی ترک گناه
🚫کنترل نگاه
💎 حفظ حجاب
♨️ ترک ارتباط با نامحرم
💯همش رو میتونی، فقط اراده کن بسم الله🦋
☘ سمت خــدا
☘ http://eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 ♥️