eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 •/حِس خُوبِــ زݩدگی یعݩی تــ{💚ـو باشی پیش مݩ •/چٰادُرِ مِشْـ[😍ـکِی خُودْ رٰا سِتـْــ کُنی بٰا رِیشِ مݩ🏻 😌 💞| @shohda_shadat
اما این کجا و آن کجا...❗️ عده ای سرب وگلوله😣عده ای ملیاردها💶 ⚠️ ⁉️ این یکی از سوز ترکش😑آن یکی هم در سونا🏊 ⚠️ ⁉️ عده ای بر روی مین😭عده ای بر بال قو🕊 ⚠️ ⁉️ این یکی بر تخت ماساژ🛌 آن یکی بر ویلچرش😢 ⚠️ ⁉️ این یکی در عمق دجله😞آن يکی آنتاليا😒 ⚠️ ⁉️ این یکی با گازخردل🔥آن يكي با گاز پارس🍃 ⚠️ ⁉️ عده ای کردند کار 😎 عده ای بستند بار😇 ⚠️ ⁉️ باکری ها سمت غرب 👥خاوری ها سمت غرب👯 ⚠️ ⁉️ آن یکی بر پشت تانک😨 و آن یکی بر صدر بانک😒 ⚠️ ⁉️ @shohda_shadat
🔴 💢شـنـیـده ام که این روزها حال و هوای دلتـ❤️ را زیـر و رو کـرده.از دلتـنـگـی هایت بر روی صـفـحـه ی کاغذ📝 دیده بودم...❗️ 💢از نوشته های دختران حواستان باشد 👌 حجاب حجاب حواستان به باشد... 💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با به اشتراک میگذراند من منظورم با همه نیست❌ من هم از استفاده میکنم ⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده😊.... 💢 را خـوانـده ام ⚡️امـا آنـلاین📱 ک میـشوی ♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️ 💢مبادا پروفایل را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش کوچه های باشد... 💢 ،آرزوی رابا قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک  و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند.. 💢رفته رفته آرزوی به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود😔. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس   جایگزین میشود🚫 💢طرز فکرت عوض میشود😔 تا جایی ک میگویی: برای خودشان ما در داخل دفاع👊 خواهیم کرد ،اگر دفاعی درکار  باشد... 💢بـرادر هوشـیار باش🚨؛دلـسـرد شدنت را احساس میکنی..⁉️ 🚫فـــــقــــــط یـــــادت بــــــاشـــــــد🚫 جلو جلو عواقب 📱کردنت را ب تو یادآوری کـردم ؛روز نگویی که ندانسته وارد پـرتـگاه شدم 💢من آنروز به آگاهیت شهادت میدهم یادت باشد☝️ شیرینی شهادت که شود غلظت بالا میرود 💢راسـتـی اول مـاجـرا را بـیـاد داری⁉️ اولین پی ام ات بود... از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊 😔 ♨️فــقــط یــک ســوال هنوز هم را خواهرصدا میزنی⁉️😔 😭 @shohda_shadat
🌱🌸 🌷از آیٺــ الله بهجٺ پرسیدند: 👈براے بیمارے ها چه ڪنیم؟ پاسخ دادند خداوند ڪپسولے درسٺ ڪرده اسٺ ڪه تمام ویتامین ها درآن اسٺ 💊آن هم ڪپسول اسٺ 📿برمحمدوآل محمدصلوات📿 @shohda_shadat
↘ ❌حرمتش را نشکن...❌ ▶چــــ❤ـــادر مـــــــادر من ، فـــ🌺ــــاطمه ، حرمت دارد... 📌 نه فقط شبه عبایی مشکیست که سرت بندازی و خیالت راحت که شدی و ! چــــ❤ـــادر مـــ🌺ــــادر من ، فــــ❤ـــاطمه ، حرمت دارد ✅قاعده، رسم، شرایط دارد: ↙شرط اول همه اش نیت توست... محض اجبار پدر یا مادر 📍یا که قانون ورودیه دانشگاه است 📍یا قرار است گزینش شوی از ارگانی 📍یا فقط محض ریا 📍شایدم زیبایی، باکمی آرایش! ❌نمی ارزد به ریالی خواهر...❌ چـــ❤ــادر مــ🌺ـادر من ، فــ❤ـــاطمه، شرطش عشق است.... ✅عشق به حجب و حیا ✅به نجابت به وفا ✅عشق به چادر زهرا که برای تو و تو خاکی شد تا تو امروز شوی راحت و آسوده کسی خورد خون این سیل شهیدان همه اش با هدف↩ ↪ریخته شد. 📌خواهرمـــــــ ⬅حرمت این پارچه ی مشکی تو مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست➡ ↩یــــ💠ـــادگار زهراست نکند چـــــــادر او سرکنی اما روشت منشت بشود عین زنان غربی↪ ⛔خنده های مستی ⛔چشمک و ناز و ادا ⛔عشوه های ناجور ⭕به خدا قلب خــــــدا می گیرد به خدا مـــ🌺ــــادر من فـــــ❤ــاطمه شاکی بشود به همان لحظه سیلی خوردن لحظه پشت در او سوگند.... 📌خواهرمـــــــ چـــــــادر مـــ🌺ــــادر من ، فــــ❤ـــاطمه ، حرمت دارد 📌خواهرمـــــ❤ـــــــــ ⭕منــ✅ـــــ ، پـــــ✅ــدرم ایل و تــــ✅ـــبارم همـــــ✅ــه ی دار و نـــ✅ــــدارم به فدایتـــ🌷 حـرمتش را نـشـکن .... 💟@shohda_shadat💟
شـهـدا بوی آسمان دارید پس به حرمت خدای آسمانها شفاعتمان کنید. بال و پرِ🕊 پرواز گرفته اید. اما گاه گاهی نیز خبر از زمیني هاي غبارآلود بگیرید و پاکمان کنید...🌷 #شهيد_جعفر_جعفرزاده @shohda_shadat
4_5917921693539500424.mp3
4.87M
🎧 مداحي منم بايد برم باصداي شهيد مدافع حرم محسن قطاسلو😔 { @shohda_shadat }
🌹 همسرشهيد: وضــع غــــذاپخـتـنـم دیدنـے بود😑بـراش فسنـــجـاݧ درسـت کـردم چہ فسنجانے! گردوهــارادرسـتہ انداختہ بودم توے خورش🙄آنقـدر رب زده بودم کہ سیاه شده بـود.بــرنـج هـم شـورشور😶 نشـست سـرسفـره دل تودلم نبـود😥غـــذایــش راتـاآخرخـورد😐بعـــدشـروع کـردبہ شوخـے کـردݧ کہ(چـون توقره قروت دوست دارے بہ جاے رب قره قروت ریختہ اے توغـذا😅)چنـدتـااسـم هـم براے غـذایـم ساخـت:ترشـکی،فسنجون سیاه.😐😄 آخـرش گفـت:خداروشـکر.🙂دستت دردنکنہ💚 🌺 @shohda_shadat
💕💕💕💕💕 🌹 پـس ازشروع زنـدگـے مشترکـماݧ💞یـڪ میهمانے گرفتـیم وعده اے ازاقوام رابہ خانہ مـــاݧ🏠دعوت ڪردیم ایݧ اولین مهـمانے بودکـہ بعداز ازدواج مے گرفتیم وبـہ قولے؛هـنـرآشپزے عـروس خانـم مشخص مـے شد|😊😻| اولیـݧ قاشق غـذاراکـہ چشیـدم شـورے آݧ حلقم راسوزاند!|😖😑| ازایݧ کـہ اولین غذاے میہمانے ام شورشده بود،خیلے خجالت ڪشیدم|😓🙈| سفره راکـہ پہݧ ڪردیم،محمدروبہ مہمان هـاگفت:قبل ازاینڪـہ غذاروبخورید،بـایـدبگویـم ایݧ غـذادست پخت دامـاداست|☺️🏻| البتـہ بـایدببخشیدکـہ کمے شورشده اسـت|😅😐| آݧ وقت کمے نـاݧ پنیرسـرسفـره آوردوبـاخنده ادامہ داد:البتـہ اگـہ دست پختم رانمے توانید،بخورید،نـاݧ وپنیرهم پیـدامے شـود|😉💚| 🌺 🌸🍃@shohda_shadat
❤️ بلوز بافتنیِ خاکی رنگ با یک شلوار آبی که به طوسی می زد، با یک اورکت که سپاهی ها اول جنگ می پوشیدند. وقت خواستگاری تیپش این جوری بود☺️. حالا هم برادرم بعضی وقت ها می گوید «وقتی اومدم، دیدم یک کفش خیلی مردونه دمِ دره؛ یک چیزی مثل پوتین. »👞 تا آن وقت همدیگر را ندیده بودند. اولین سؤال برادرم از ناصر این بود «از جبهه چه خبر؟» .. .. . اول کلی درباره ی توحید و نبوت و امامت حرف زدیم، بعد هم از کتاب و مطالعه پرسیدیم📕. بعدش هم نوبت به سیاست رسید، بعد هم چیزهای دیگر. 🎀 حرف هایمان را که زدیم، خندید😅. گفت «کاش به جای این حرف ها می پرسیدم، خیاطی بلدی؟🤔آشپزیت چه طوره؟🤔 اصلا زندگی مشترک می دونی یعنی چی؟🤔» 🌹🌹🌹☺️ ، ☺️ @shohda_shadat
💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞 😍 ✨سبڪ زندگے شهدا✨ سالگرد ازدواجمان بود💍 فڪر نمے ڪردم ڪہ یادش باشد،داشت توے زیر زمین خانہ ڪار مے ڪرد⛏ مغرب شد،با همان لباس خاڪے و گچے رفت بیرون و با دستہ گل و شیرینے برگشت😳💐🍰 گفتم:تو این طورے با این سر و وضع رفتے شیرینے فروشے!؟ گفت:《چہ اشڪالے دارہ؟سالگرد ازدواجمونہ نباید گل و شیرینے مے گرفتم؟!☺️》 گفتم:وقتاے دیگہ اگہ خط اتوے لباست مے شڪست،حاضر نبودے برے بیرون! گفت:《آرہ،اما اگہ مے خواستم لباس عوض ڪنم شیرینے فروشے تعطیل مے شد》 همسرشهید «سید محمد مرتضے نژاد» 💗 @shohda_shadat 💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞 💞
ساعت هشت شب بود، از کهف الشهدا مستقیم اومده بودیم خونه، حسام توی حیاط بود . منم روی مبل نشسته بودم و داشتم به اتفاقای امروز فکر میکردم ، دستمو گذاشتم زیر چونم و به یه نقطه ی مبهم زل زدم ، راستی راستی داشت میرفت ...😔 واقعا رضایت داده بودم؟ از جا بلند شدم و رفتم سمت پنجره، پرده رو کنار زدم،حسام توی ایوون مشغول حرف زدن با گوشیش بود.🙁 مدام راه میرفت و دستشو تو هوا تکون میداد و هر از چند گاهی یه لبخند دلنشین میزد...☺️ نمی دونستم داره با کی حرف میزنه به حال و روزش غبطه خوردم ... حال و روزم دگرگون بود😞 دلم میخواست یه گوشه ی تاریک دنیا بشینم و های های گریه کنم ... 😭 نگاهمو از حسام گرفتم و به دیوار تکیه دادم . روی پاهام نشستم و زانو هامو بغل کردم، اگر حسام میرفت مطمین بودم برنمیگرده.😢 شده بودم مثل پرنده ای که توی اتاق حبس شده و هر بار که برای رهایی تلاش میکنه محکم به دیوار میخوره و روی زمین پرت میشه. با خودم فکر کردم اینجا شاید اون گوشه ی تاریک دنیا نبود ولی من طاقت تحمل این بغض ناتمومو نداشتم ، راه گلوم بسته شده بود...😭 اشکام روی صورتم لغزید ،از هجوم اینهمه فکر و خیال چشمامو محکم رو هم فشار دادم و با دستام صورتمو پوشوندم ... ای کاش منم می تونستم برم سوریه ، ای کاش می تونستم طعم مدافع حرم شدن و شربت شهادت رو بچشم ...💔 صدای باز و بسته شدن در و شنیدم ، با پشت دست اشکامو پاک کردم . به چهره ی بشاش حسام خیره شدم ،نگاهش روم ثابت موند اخم خفیفی کرد و جلو اومد ... روبه روم ایستاد و با صدای بمش گفت : داشتی گریه میکردی؟ آره ؟!میخوای دلمو بلرزونی ؟😢 بدون اینکه نگاهش کنم سرمو به علامت منفی تکون دادم ...به تبعیت از من چهارزانو رو به روم نشست ...🙁 چونمو به نرمی گرفت و گفت : فاطمه نگام کن. سرمو بالا آوردم و به چشمامش خیره شدم حالا می تونستم توی عمق چشمای مشکیش آرامشو پیدا کنم...💞 صورتش تو چند سانتی صورتم بود، من بدون این چشمها باید جشمامو به همه چی میبستم ... صدای محکمش تو گوشم پیچید :مگه خودت رضایت ندادی برم از حرم بی بی دفاع کنم؟ جوابی ندادم...😔 _ خب دختر خوب واسه چی گریه میکنی ؟ بدون توجه به سوالاش ، سرمو گذاشتم رو شونش و عطر تلخشو با تمام وجود استشمام کردم،همه چیز نامرد بود😭 عطر تلخ مردونش... لباس چهار خونه اش... انگشتر فیروزه ایش... حسام با لطافت موهامو نوازش کرد و با صدای آرومی صدام کرد _ فاطمم؟☹️ با لحن حزن انگیز گفتم : هنوزم راضیم بری... ولی نباشی چیکار کنم ؟ سوژه ی نابم برای عکاسی کی باشه ؟ 😭💔 ادامه دارد. ... ------ @shohda_shadat