خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه
توصیه مقام معظم رهبری حفظه الله
✍ #با_سواد_به_کی_میگن؟! (3) 🤔
👇👇👇👇👇
⁉️سوال اساسی و بسیار کلیدی و مهم:
📖چرا سوادمان باعث تغییر در زندگی مان نمیشود؟
✅ گفتیم سواد واقعی یعنی قدرت تغییر و بهبود در وضعیت زندگی
✔️ برای جواب باید بدانیم که مردم چند دسته هستند:
🔸یک دسته اصلا دانشهای مورد نیازشون رو ازش بیاطلاعن
یا اطلاعاتشون کافی نیست
🔹دسته دیگه از دانایی کافی برخورداردند
ولی به علت غفلت
یا سستی دست به عمل نمیزنن
🔴 پس عوامل تغییر نکردن سه چیز هست:
▫️1) جهل و نادانی
▫️2) غفلت و توجه نکردن به دانایی
▫️3) تنبلی و بیحوصلگی
📚 انـرژےمثبــــت
خب چون بحثها در این وادی تخصصی و گسترده هست،
به همین حد از توضیحات اکتفا میکنیم.
اقدام از بین برنده لکهی ترس است
💊 انـرژےمثبــــت
@shohda_shadat
🍃 خوشتیپ،
خوشپوش
و خوشبو باشید ...
تا پاکدامنی همسرتان
متزلزل و سست نشود …🍃
💊 انـرژے مثبــــت
@shohda_shadat
#چله_شهدا
🗓 روز بیست و هفتم
🍂شهید دفاع مقدس
🌷شهید امیر حاج امینی
📝خلاصه ای از زندگینامه؛
🔸پنجم دی ۱۳۴۰، در ساوه چشم به جهان گشود. تاپایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به کتف شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🥀 هدیه به روح پاک و مطهرش
۱۰۰ صلوات
✅ به نیت تعجیل در ظهور و رفع همه حاجات🤲🏻
@shohda_shadat
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
#چله_شهدا 🗓 روز بیست و هفتم 🍂شهید دفاع مقدس 🌷شهید امیر حاج امینی 📝خلاصه ای از زندگینامه؛ 🔸پنجم
خستگي نداشت. مي گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدي ادامه بده... اينقدر بدن آماده اي داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چي. بيسيم چي (شهيد) پور احمد...
- اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاري رو براي خود خدا بکني، خودش عزيزت مي کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه.
@shohda_shadat
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
#چله_شهدا 🗓 روز بیست و هفتم 🍂شهید دفاع مقدس 🌷شهید امیر حاج امینی 📝خلاصه ای از زندگینامه؛ 🔸پنجم
بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد. ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد…
@shohda_shadat