eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم #علی_یزدانی @shohda_shadat🌹
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠 🔺معرفی شهید علی یزدانی؛ در 2شهریور 57 اردبیل متولد شد. شهید در 3 فروردین 94 در صلاح الدین عراق در راه دفاع از حرم آسمانی شد... 🔻مصاحبه با همسر شهید علی یزدانی؛ 🔹چگونه با شهید آشنا شدید؟ علی دوست برادرم بود و من تا قبل از عقد هیچ آشنایی با ایشان نداشتم. تنها شناختی که من از ایشان داشتم این بود که انسانی صاف، صادق، باایمان و محجوب است. آن زمان ایشان پاسدار بود و لباس مقدس سپاه را به تن داشت. در دوران عقدمان ایشان در قسمت اداری مجموعه سپاه قدس بود و بعد از عقد همه توانش را گذاشت تا به قسمت فنی برود. می ‌ گفت باید جایی خدمت کنم که به من نیاز بیشتری دارند. با توجه به شرایط شغلی ‌ اش همه موانع، مشکلات و سختی ‌ های زندگی با یک پاسدار را برایم تعریف کرد و می ‌ دانستم کسی که در این شغل باشد هدف مشخصی دارد. اوایل ماموریت ‌ های خارج از کشور نداشت اما خوب می ‌ دانستم که اگر پایش بیفتد و شرایط موجود تغییر کند، همسرم کسی نخواهد بود که بی ‌ هیچ توجهی در گوشه ‌ ای بنشیند. 🔹زندگی ‌ تان چه سبک و سیاقی داشت؟ زندگی ما از ابتدا با عشق به اهل بیت پایه ‌ گذاری شد. علی علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و یکی از دلایلی که من را به عنوان همسر انتخاب کرد همین موضوع بود. از آنجایی که من از سادات بودم و ذریه حضرت زهرا، ایشان با ازدواج با من داماد حضرت زهرا(س) می ‌ شد. لذا ما یک زندگی را آغاز کردیم که عشق به مرام و سیره اهل بیت در آن موج می ‌ زد. همانطور که می ‌ دانید یکی از اصلی ‌ ترین ویژگی ‌ های زندگی بزرگانی چون مولا علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین و... جهاد و عشق به شهادت است. شهید علی هم حقیقتاً یک مجاهد بود و عاشق شهادت. یک سرباز مخلص برای امام زمانش که هر وقت احساس مسئولیت می ‌ کرد از همه چیزش برای عمل به تکلیف می ‌ گذشت و هیچ چیز در راه رسیدن به هدف والایی که مد نظر داشت مانعش نمی ‌ شد. از این رو سبک زندگی ما با هیئت و امام حسین(ع) و جهاد و شهادت پیوند خورده بود. 🔹چند سال با ایشان زندگی کردید؟ من و علی 6 سال در کنار هم زندگی کردیم. 🔹حاصل این همراهی چند فرزند است؟ حاصل این زندگی دو دختر ۳ و ۶ ساله به نام زهرا و زینب است که زمان شهادت پدرشان زهرا 4 سال و زینب یک سال داشت. 🔹به نظرتان چقدر توانستید همسرتان را در مسیر جهادی که انتخاب کرده بود همراهی کنید؟ علی می ‌ گفت: «لن تسبی یا زینب مرتین» یعنی نخواهیم گذاشت برای دومین بار حضرت زینب اسیر دشمن شود یا به ایشان جسارت شود. همسرم و همه شهدای مدافع حرم از تمامی تعلقات دنیوی خود گذشتند و در راه دفاع از حریم اهل بیت جان خویش را در طبق اخلاص نهادند و خود را تقدیم اسلام نمودند. شهید علی همیشه می ‌ گفت وقتی در هیئت ‌ ها می ‌ گوییم یا لیتنا کنا معکم. پس زمان آن رسیده که با دفاع از حریم اهل بیت، حسینی بودن و کربلایی ماندن خود را نشان دهیم. به نظر من ما اگر اسم خودمان را شیعه گذاشتیم و به قول شهید یزدانی در هیئت ‌ ها «یا لیتنا کنا معک» می ‌ گوییم پس باید به نوعی حسینی بودن خودمان را ثابت کنیم. رزمندگان و شهدا با رفتن و دفاع کردن از اسلام و اعتقادات دینی و من و سایر همسران شهدا هم به عنوان همراهان این مجاهدان بدون مرز سعی کردیم از حرکت ‌ شان حمایت و پشتیبانی کنیم. اواخر سال ۹۱ بود که صحبت از رفتنش شد. من ابتدا مخالفت کردم ولی شهید حرفی زد که دیگر جوابی در مقابل صحبتش نداشتم جز اینکه بگویم بسم الله. همسرم می ‌ گفت حالا وقت این رسیده حسینی بودن خودمان را لااقل به خودمان ثابت کنیم. مرد است و حرفش. خب بعد از شنیدن این حرف چیزی نمی ‌ توانستم بگویم. 🔹نگران اسارت، شهادت و جانبازی ‌ اش نبودید؟ یک حسی همیشه به من می ‌ گفت علی نه جانباز می ‌ شود و نه اسیر. من بیشتر نگران شهادت و نبودنش می ‌ شدم چراکه همسرم علی مجاهدی باهوش و شجاع بود. خیلی حواسش جمع بود. 🔹شهید چند بار به جبهه اعزام شد؟ چهارمرتبه اعزام شد. مرتبه اول قرار بود دو هفته به سوریه برود. بعد وقتی که رفت و شرایط آنجا را دید، 49 روز ماند و وقتی برگشت دیگر مشتاق ‌تر شد که برود. سه ماه بعد از تولد دخترمان زینب بود که باز سفرهایش شروع شد ولی این بار به عراق می ‌ رفت و برای برقراری امنیت سامرا و اطرافش فعالیت می ‌ کردند. 💠 @shohda_shadat🌹 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠 🔹آخرین بار کی بدرقه ‌ اش کردید؟ علی در دومین روز از اسفند ماه سال 1393اعزام شد. قرار نبود قبل از عید به ماموریت برود، گفته بود نیروها رفته ‌ اند و دیگر به حضور من نیازی نیست. ساعت پنج غروب دوم اسفند بود که با من تماس گرفت و گفت باید بروم عراق. اول از او خواستم نرود ولی دیدم تصمیمش جدی است و می ‌ خواهد برود. گفت ساکم را بیاور مهرآباد آخر تماسش هم گفت راستی توانستی بچه ‌ ها را هم بیاور. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا من در مقابل این رفتن سکوت کنم و برخلاف بارهای قبل که از رفتنش رضایتی نداشتم این بار با رضایت تمام ساکش را آماده کردم و با بچه ‌ ها راهی فرودگاه شدیم. میدان آزادی محل قرار ما بود شهید علی را سوار ماشین کردیم و راهی مهرآباد شدیم. ترافیک زیادی بود با خنده گفتم علی، بعید است با این ترافیک برسی. لبخند و آرامش همیشگی بر چهره و لبانش جاری شد و گفت: مهم نیست نمی ‌ روم. اصلاً هر چی قسمت باشد. وقتی به فرودگاه رسیدیم از جلوی در ورودی پیاده شد و از روی ماشین ‌ ها می ‌ پرید تا خودش را به دوستانش برساند و بلیت پروازش را بگیرد و جانماند. 🔹دل کندن از همسنگر زندگیتان سخت بود؟ بله، اما آرامشی در دلم بود که هیچ وقت در سفرهای قبلی ‌ اش نداشتم. بلیت را گرفت و باز آمد پیش ما در محوطه فرودگاه روبه ‌ روی ترمینال با بچه ‌ ها کلی بازی کرد. وقت خداحافظی به من گفت چه می ‌ خواهی بیاورم؟ خنده ‌ ای کردم و گفتم سلامتی خودت. بعد رو به زهرا کرد و گفت دخترم زهرا تو چه می ‌ خواهی بگو تا بابا بیاورد. زهرا به اطراف نگاهی کرد و گفت پرچم. بابا علی برایم پرچم ایران بیاور. شهید علی با خنده ‌ ای گفت آخه من تو عراق پرچم ایران از کجا پیداکنم. زهرا انتخابش را کرده بود و مصمم می ‌ گفت باباعلی من پرچم می ‌ خواهم. شهید علی هم گفت باشد گلم می ‌ آورم برایت و خداحافظی کرد و رفت به امید اینکه زود برگردد. غافل از اینکه این آخرین دیدار ما بود. زهرا وقتی به ماشین برگشت گریه می ‌ کرد و می ‌ گفت باز هم باباعلی من را تنها گذاشت و رفت و هیچ چیز آرامش نمی ‌ کرد. انگار زهرا کوچولوی ما فهمیده بودکه این آخرین دیدار بود. راز پرچم خواستن زهرا را هم روز تشییع پیکر مطهرش فهمیدم که تابوت شهیدعلی با پرچم ایران مزین شده بود و همان پرچم سوغات پدر تا مدت ‌ ها بر سر مزارش ماند. 🔹آخرین دیدار و گفت ‌ وگوی تان همان جا بود؟ نه، هر روز بعد از ساعت کاری تماس می ‌ گرفت و دلتنگی بچه ‌ ها را داشت. این دلتنگی دوطرفه بود. یادم می ‌ آید شب ‌ هایی را که زنگ می ‌ زد و با زهرا صحبت می ‌ کرد و بعدش وقتی گوشی را می ‌ گرفتم می ‌ گفت صدا را بگذار روی آیفون دلم برای زینب تنگ شده. می ‌ خواهم صدای خنده ‌هایش را بشنوم. این و همه وابستگی ‌ ها و عاشقانه ‌ هایش نسبت به خانواده را می ‌ گویم تا همگان بدانند که شهدای ما دلخسته از زندگی نبودند، اما به خاطر هدفی که داشتند از همه چیز دل کندند و خودشان را به خدا سپردند. 🔹شهید یزدانی در ایام عید به شهادت رسید، قرار نبود برای تعطیلات به خانه بیاید؟ اتفاقاً سوم فروردین 1394 همزمان با شب شهادت حضرت زهرا(س) آخرین روز کاری ایشان بود. ماموریت ‌ های ‌ شان 30 روزه بود و سوم فروردین سی ‌ امین روز کاری ‌ شان بود. روز قبل از شهادت حضرت زهرا، دوستانی که آنجا بودند همه برای زیارت به حرم امیرالمؤمنین رفته بودند. علی به همراه چند تا از دوستانش در پادگانی درمنطقه عمومی نهروان عراق ماندند تا کار را به پایان برسانند. ایام عید بود و زهرا هم دلتنگ پدرش، قرار بود آن روز کارش را تمام کند و با اولین پرواز که چهارشنبه بود بازگردد. روز دوشنبه بود و علی به محل کارش رفت تا آنجا را کلاً تخلیه کنند چون می ‌ دانستند که پهپادهای امریکایی آنجا را شناسایی کردند. می ‌ خواست هر طور شده کارش را سریع تمام کند و به ایران بازگردد اما ناگهان صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. چند لحظه بعد یکی از دوستانش که بیرون کارگاه بود صدای انفجار را شنید و وقتی که به سمت کارگاه رفت دیگر از علی اثری پیدا نکرد و به خاطر مواد منفجره ‌ ای که آنجا بود آن کارگاه ساعت ‌ ها در آتش سوخت و دیگر هیچ اثری از آن باقی نماند. 💠 @shohda_shadat🌹 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠 🔹عکس ‌ العمل شما و بچه ‌ ها بعد از شنیدن خبر شهادت همسرتان چه بود، آن هم ایامی چون نوروز؟ اولش باورم نمی ‌ شد ولی کمی که گذشت باور کردم. آن هم از گریه ‌ ها و بیقراری ‌ های دختر کوچکم که از شب شهادت همسرم شروع شده بود و آرام نمی ‌ شد. من از این بی ‌ قراری ‌ ها متوجه شدم خبری شده است. با گوشی علی تماس می ‌ گرفتم و جوابی نمی ‌ گرفتم. اینکه علی یک زمانی به شهادت خواهد رسید، انتظاری بود که همیشه داشتم اما نه به این زودی. چهارم فروردین ماه سال 1394بود که خبر شهادت را آوردند، گفتند از پیکرش چیزی نمانده جز تکه ‌هایی اندک که فقط با آزمایش DNA  قابل  شناسایی است. علی من در سوم فروردین ماه به شهادت رسیده بود. می ‌ دانستم عاشق زهرا (س) بودن یعنی مثل او زندگی کردن و مثل او رفتن. در تمام لحظات زندگی عشق به زهرا (س) در زندگی ‌اش موج می ‌ زد تا آنجا که مادرش زهرا در شب شهادتش داماد خود را پذیرفت. باید شهادت او هم مثل زهرا ( س) می ‌ شد. شهید علی در آتش سوخت، در آتش یزیدیان زمانه. به یقین می ‌گویم شهید علی باید گمنام می ‌ ماند بدون هیچ مزاری مانند مادرش زهرا (س) اگر از او تکه ‌ هایی چند بازگشت به یقین می ‌ گویم آن هم به خاطر آرامش دل بازماندگان بود و بس. نهم فروردین ماه 1394 روز تشییع پیکر شهید علی بود. یک روز باور نکردنی، هربار که از کربلا و سوریه برمی ‌گشت دختران ‌ مان تنها استقبال ‌ کنندگان پدر بودند. تنها کسانی بودند که به پدر زیارت قبول می ‌ گفتند و به استقبالش می ‌ رفتند ولی این بار جمعیت زیادی از مردم، دوستان، بستگان، همه و همه... 💠 @shohda_shadat🌹 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟 🌟 💠 🔺وصیت نامه شهید علی یزدانی؛ ما در مقابل هر مهاجمی برای دفاع از کشور واسلام عزیز ایستاده ایم. بسم الله الرحمن الرحیم شهادت برایم از عسل شیرین تر است. حضرت قاسم (ع) اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له واشهد ان محمد عبده ورسوله (ص) الذی خلق الموت ولا حیاه لیکم احسن عملا قرآن کریم. اوست خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید صحنه پیکار حق و باطل که کدامین شما نیکوکارتر است. برادران به جبهه بشتابید که امروز سنگرهای نبرد رزمندگان اسلام در جبهه تنها محل جنگ با کفار بعثی نیست بلکه محل عبادت و رازونیازهای عاشقانه آنان در دل شبهای تاریک نیز می باشد وچه زیباست به جبهه آمدن وجان خود را فدای حقیقت کردن برای یاری کردن اسلام تنها شعار کافی نیست بلکه باید جهاد نمود. آری از خیل دلاوران گسستن نتوان،با روح خدا عهد شکستن نتوان،این است پیام یاران شهید،جنگ است برادران نشستن نتوان. جبهه دنیای دیگری است در جبهه خاک ترخون گرفته و خون مثل آفتاب میتابد. در دنیای این سوی جبهه کسانی هستند که به دنبال رفاه و راحتی یا داشتن عمری نرسیده ودر جبهه انسانها در جستجوی خدا وحقیقتند و برای فدا شدن میروند . تفاوت زندگی روزمره وزندگی در جبهه به قدر تفاوت از خود تا خداست و اما شما بسیجیان سنگر داخلی شما پایگاه بسیج است آنرا ترک نکنید چرا که منافقین از حضور شما در چنین مکانی وحشت دارند وهمیشه پیرو خط امام باشید که راه سعادت و نجات در خط امام میباشد و مطیع امام باشید هر خطی جز خط امام خمینی دوری کنید. خواهرانم هر گاه توانستند جسد بی سر مرا به روستا بیاورند شما زینب وار رسالت زینبی را که همان رسالت پیام بعد از خون میباشد بر دوش بکشید و حجاب راحفظ نمایید که : حجاب مشتی کوبنده تر از خون بر قلب دشمنان اسلام است همانگونه که بهترین زینت مرد مرگ در راه خداست ،بهترین زینت زن حفظ حجاب است.مدتی است که قفس تن برایم تنگ شده و دنیا تنگ تر از آن. اکنون که بسوی معبودم پرواز میکنم یک آرزو بدلم مانده و آن زیارت مرقد سید الشهدا (ع) است و کربلا نیز از سرزمینهای آزمون است صد میدان عشق به پای غیرت ... باید نور دیده شد تا به یوم عاشورا به نظاره جانبازی عشاق بی تاب نشست و شهباز خیال را باید بر نخلستانهای جاور علقمه پراند تا جوشش خون جان برکفان را به چشم دل و دیده سر تماشا کرد وحسین (ع) همه رموز هستی در دل فراخ خویش جای داده وبه یمن دلاوریهای سپاهیان اسلام شیعیان او امروز و فردا و فرداهایی دیگر سر بر دیوار خانه محقر فاطمه (س) مینهند تا سروش خدائی این عصاره حیات و تجسم عینی اراده خدا را بشنوند و هم آواز با قافله کربلا با او و اصحاب وفادارش تا گودال قتلگاه ودر نهایت وصل به معبود به پرواز درآیند دوست دارم در این قافله سالار این فوج عظیم باشم که چون مولایم بی پروا بروم وشهید بشوم دوست دارم قفس تن را رها بسازم و با خون خود وضو بسازم تا بر سجاده خون نماز عشق بخوانم خوش دارم از رزم آورانی باشم که پیکارشان گشاینده درهای فتح است از حماسه سازانی که فاتحان دشتهای تصمیم وقله های اراده اند از شاگردانی که ظرایف و لطافت و رمز و رموز زندگی را که علت بقیه مکتب است از جای جای تاریخ بیرون کشیدند و نصب العین خویش ساختند از عارفانی باشم که بر محور عشق حسین (ع) جان از هر چه غیر خداست خالی کردند وطبق اخلاص را بر بالای سر نگاه داشتند و با بازوان توانمند خویش بیرق دلاور عاشورا را برافراشته نگاه داشتند. ای حسین(ع)- ای خون خدا - آمده ام تا به انصارت بپیوندم از تجار ماده پرست که نام مقدس انقلاب اسلامی را فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود میکنند گریزانم از کسانیکه با خون شهیدان تجارت میکنند متنفرم. ای حسین(ع)- ای خون خدا - امروز نیز تو را تقدیس میکنم اما تقدیسی عمیقتر و پر شور تر که تا اعماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق میورزد و تو را میخواهد و تورا میجوید دلشکسته ام واحساس میکنم که جز تو و راه تو داروئی دیگر تسکین بخش قلب سوزانم نیست. خدایا- تو را شکر میکنم که مارا از ترائی (فرهنگ)غنی برخوردار کردی – هنگام شهادت به حسین (ع) مینگرم ،هنگام غم و درد به علی (ع) مینگرم و یک تاریخ دردو غم و شهادت پشتوانه جانبازی من است میدانم که راه علی را حسین وار باید رفت ،میدانم که خدای علی و حسین (ع) ما را هادی خواهد بود ودردو غم مارا خواهد شناخت واستشهاد مارا استقبال خواهد کرد. یا مهدی(عج)- قبولم گر کنی بر پاسداری همین است آرزویم جاودانی بود دستم تهی با روی خسته نفهمیدم چه کردم در گذشته 🔹 مستند شهید https://www.vidanama.com/ev/8661 💠 @shohda_shadat🌹 🌟 💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠
یاامام_علے_النقے_ع بر پایہ اصول را بنا باید ڪرد بر راه اقتدا باید ڪرد پیش از وقدم بہ وادے تعظیم بہ سوے باید ڪرد ولادت امام هادی (ع ) مبارک🌺🍃 @shohda_shadat🌹
صلوات خاصه امام هادی علیه السلام❤️ @shohda_shadat🌹
پنجم شهریور ماه سالروز بزرگداشت دانشمند نامی #محمد_بن_زکریای_رازی و #روز_داروسازی برتمامی داروسازان کشورمان ایران تبریک میگوییم . @shohda_shadat🌹
💢استوری همسر شهید مدافع حرم، #محمد_بلباســـــی به مناسبت میلاد امام هادی علیه السلام @shohda_shadat🌹
💞🍃 🌸 ❤️ 🔹بسم رب الشهدا و الصدیقین🔹 با یاری خدا و توسل به اهل بیت (علیهم السلام) این وصیت نامه را مینویسم,ان شاءالله که بعد از مرگم باز و خوانده شود. سلام بر آنهایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ هاست. بعد از مرگم به پدرم توصیه میکنم که مانند اربابم حسین(ع) صبر کند و بیتابی نکند و خوشحال باشد که در راه خدا جان دادم و همینطور مادرم به مدد اسوی صبر و استقامت در کربلا حضرت زینب (سلام الله علیها) صبور باشد چون با گریه هایش مرا شرمنده می کند. هر وقت بر سر قبرم آمدید سعی کنید یک روضه از حضرت علی اکبر (ع) و یا حضرت زهرا (س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید. هر وقت قصد داشتید خیری به بنده حقیر برسانید آنرا به هیئت های مذهبی بعنوان کمک بدهید. از خواهران و خانواده ام طلب حلالیت میکنم اگر نتوانستم نقش برادری خوب را ایفا کنم... در کفنم یک سربند یا حسین و تربت کربلا قرار بدهید. تا میتوانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست. هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که بدترین شرایط اجتماعی,اقتصادی است. پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود. این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود ان شاءلله. مرد غسال به جسم وسر من خورده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام سر خود با لبه سنگ لحد میشکنم اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین علیه السلام. 🕊 🕊 ❤️شهادت زیباست... 💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات... 🍂 💞🍃 @shohda_shadat
🌷🍃 آخرش روزے بـهـار خنده‌هـامـان مے ‌رسـد... پـس بـیـا بـا عـشـق، فصل بغضمان را رد ڪنیم... 🌷🍃 #شهیدحسیـن_مشتاقے🕊 #دلتنگے💔 @shohda_shadat