شلنگ مش اصغر آقا و روابط بین فردی ما
👇👇👇
https://www.instagram.com/p/CLM944OANJI/
🤫
رفتار و کردار
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله إنَّ اللّهَ تَعالى يُحِبُّ مِنَ العامِلِ إذا عَمِلَ أن يُحسِنَ .
خداوند متعال از كننده كار اين را دوست دارد كه وقتى كارى مى كند آن را به خوبى انجام دهد.
كنز العمّال : 9129.
🌸
#صهیونیست ها چندین پروژه بزرگ تحقیقاتی در سالیان متمادی داشته اند و هنوز نتوانسته اند کد های این رموز را باز کننداز دید آنها این چیزی فراتر از بیان احکام نماز است و مسلمانان برای پیچاندن آنها این طور نمادین با هم گفتگو می کنند
😉😁🧐😂
این حدیث در این ایام که تورم و گرانی بی داد می کنه برای سرپرستان #خانواده بسیار کاربردی است.
🙏 طلاب با #شهریه اندک زندگی می کنند.
زن و فرزندشان از نظر #معیشتی و #شایعات در فشار هستند. بنابراین طلاب باید فوق العاده نسبت به آنها #خوش_اخلاق باشند. به ویژه اگر به خاطر شغلشان ناچار باشند در غربت زندگی کنند.
🕌
در مسیر موفقیت یا گام های خیلی بلند برندار یا شلوار کردی بپوش خشتکت پاره نشه
😁😂😉
#مهارت_هدفگذاری
عید غدیر مبارک🌸🙏
هدایت شده از زندگي آرام
🌻🌾🍁دوستت دارم
دو دانشجوي شيعه و سني با هم دوست و هم دانشگاهی بودند. در خوابگاه در اتاقي مشترك زندگی می کردند.
روزی دوست سني عازم سفر شد. دوست شیعه با او تماس گرفت. از او خواهش کرد تا زودتر به خوابگاه برگردد.
دوستش هرکاری کرد تا دلیلش را بپرسد، او گفت خواهش مي كنم فقط برگرد كار خیلی مهمي باهات دارم.
دوست سني زود برگشت. وقتی رسید گفت: مشکل چیه؟
او گفت: مي خواستم بگويم كه خيلي دوستت دارم.
دانشجوي سني با تعجب و ناراحتي گفت: این همه راه منو برگردوندی تا بگی دوستت دارم؟!!
دانشجوي شيعي لبخندی زد و گفت: دوست بزرگوارم خودت انصاف داشته باش. به نظرت منطقیه پیامبر عزيزمان سه روز مردم رو توی آفتاب گرم و داغ غدير نگه داره تا بقيه برسن و به گروهي هم رو که جلوتر رفته بودن بگه برگردین تا به همه اعلام كنه من علی (ع) رو دوست دارم؟ و بزرگان قبائل و مردم هم با شادي به علي (عليه السلام) تبريك بگويند؟!!
..............
عید #غدیر خم رو به همه عزیزان #شيعه و #سني تبریک میگم.🌻🍁🍃🍂🌾🌾🍂🍃🍁🌻
هدایت شده از زندگي آرام
انّي احبُّك كثراً!!!
ترجمه: رحيم اميد
يسكن صديقان في غرفة واحدة و هما طالبان جامعيان؛ احدهما شيعي و الآخر سنّي. في أحد الأيام سافر الصديق السني و هو في الطريق السفر. اتصل عليه صديقه الشيعي و الحّ عليه أن يعودَ و يلغي سفرته لأمر هام جداً يريد ان يخبره به.
حاولَ الصديق السني أن يخبره بالأمر الهام دون العودة البه ولكنه لم يفلح فعاد في سفره و تسأله صديقه الشيعي ما هود الأمر الهام الذي أرجعتني مؤجلة؟ قال أردت أن اقول لك إنَّني اُحبُّك كثيراً.
قالَ الصديقُ السنّي بدهشةٍ و حزنٍ هذا فقط؟!
تبسَّمَ الصديقُ الشيعي و قال: صديقي العزيز! كن منصفاً في جوابي هل تعتقد أن رسولنا الحبيب (ص) جمع الناس في تلك الصحراء و في حرارة الشمس عالية لمدة ثلاثه أيام حتي يجمتع فيها جميع الناس ليقول لهم: إني اجبُّ عليّا(ع) ؟! و قد بايعه و هنّأه شيوخ القبائل و و جهائها و الرجال و النساء
☘️🌺🌸اجمل التهاني لكل شيعي و سني بيوم الغدير🌺🌸🌸☘️
متن فارسي ( به مناسب عيد #غدير) 👇👇👇
https://t.me/Smiling_Talabe/1614
درباره افرادی که #سندرم_دان دارند تعبیری به کار نبریم که دل آنها و خانواده آنها را برنجانیم. به کار بردن #منگول در تعابیر روزانه و سریالها برای شوخی یا توهین یا تحقیر دیگران سبب رنجش آنها و خانواده هایشان می شود
خداوند در سوره #همزه و #حجرات به ما فرموده در کلام ادب داشته باشیم
📝 عده ای دور بیماری گردآمده بودند پیامبر پرسیدند چه خبر است؟!
گفتند مجنون است.
فرمود: ایشان به بیماری مبتلا و گرفتار است، #مجنون کسی است که دنیا را به جای آخرت برگزیده و با تکبر روی زمین راه می رود.
🌸🙏
توجه توجه
اولین قربانی واکسن کرونا 👉مردی حدود چهل ساله پس از دریافت مرحله دوم واکسن کرونا جان به جان آفرین تسلیم کرد
او هنگام مراجعه به منزل با مواجهه با همسرش با خوشحالی گفت که:
من دومی رو هم گرفتم
و ناگهان با ضربهای سهمگین ماهی تابه به سر مواجه شد و در جا درگذشت.
شما توجه داشته باشید که جمله کامل من مرحله دوم واکسن کرونا را دریافت نمودم را بدون اشتباه بگویید
🥀☠️🤣🤣😂😂😂
•┈┈•••🌿🌺🌿•••┈┈•
خاطرات کرونایی 1
کرونا هر چند نفس گیر است ولی در ضمنش سخنان ناگفته زیادی داره. آقای قرائتی می گفت در ایام حج پا برهنه بودم پام می سوخت همه دست بالا می کردند
ولی ی نفر حاضر نمی شد یک تا دمپایی بهم بدهد. کرونا بهت میگه دایره دوست و خویش صمیمی و سطحی چقدره. کرونا بهت میگه که اگر بیست روز درگیر باشی چه کسی سراغتو می گیره چه کسی نمی گیره و کرونا در خلوت شبانه و روزهای سختت بهت داد میزنه: هو معکم
ی نفر داشت گریه می کرد حکیمی بهش گفت چی شده؟ گفت: رفیقم مرده
حکیم بهش گفت: خب ی رفیقی می گرفتی که مردنی نباشه یا رفیق من لا رفیق له
😷🍏👨👩👧👦🙏🕌انسان چهار بعد داره: زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی
برای تقویت سیستم ایمنی روی این چهار بعد باید کار ویژه کنیم.
🕌💉🙏نوازش و توجه عاطفی و مراقبه های معنوی و حمایت های عاطفی و معنوی از نعمت های گمشده ای است می تونه در کنار تغذیه خوب، سبب تقویت سیستم ایمنی شود
✍️🕌
#شوخ_طبعی هنر است و ایام کرونا این شوخ طبعی باید در حد خودش خودش را نشان دهد وقتی که موجهای #کرونا یکی پس از دیگری رو سر تو و خانواده ات می آید اون موقع است که باید سرم شوخ طبعی به موقع تزریق شودذو هنر شوخ طبع بودن اینجاست که خودنمایی می کند وگرنه وقت سلامت شوخ بودن کار هر ننه قمری است
خاطرات کرونایی 2
دعای توسل زیاد شرکت کرده ام ولی دعای توسلی که در بستر بیماری خطرناک کرونا باشی
و ببینی اطرافیانت کوچیک و بزرگ اصلا حال خوبی ندارند اتصالش خیلی شدیدتره.
🕌🙏
خاطرات کرونایی 3
موقعی که درد و ضعف شدیدی داشتم و سرفه امانم را بریده بود خیلی از نزدیکان تماس می گرفتند و احوالمان را می پرسیدند. به شوخی گفتم خدا رو شکر به جزء موهام و روکش دندانم کل بدنم درد و ضعف شدید داره.
یکی از اقوام هر هشت ساعت ی بار تماس می گرفت و می گفت بهتری؟
خب با این گذر زمان فقط می گفتم شکر خدا. ی روز به شوخی بهش گفتم: پنجره فولاد هم که ببندیم ی نفر را حداقل دو سه روز فرصت باید بدهیم برای شفا یافتن.
🌸😁😉
خاطرات کرونایی4
وقتی موج های بیماری، امان نفس گرفتن دوباره را می گرفت و هر آن حس می کردی که باید شهادتین را جاری کنی خبر چاپ کتابم را بهم دادند. اون زمان حسی نداشتم درست مثل خانمی بودم که بعد از زایمان، افسرده باشد و نوزادش را بگذارند توی بغلش. نمی دونه چکارش کنه. 😷🧐ولی بعد از کمی غلت خوردن این طرف و آن طرف نسبت به نوزادم انس و ارتباط برقرار شد و خورشید لبخند از پشت کوهای درد و ضعف خودش را نشون داد😉
کتاب: #مادرشوهرت_را_بکش
(مهارت های ارتباط با مادرشوهر و خواهر شوهر و..)
✍️نویسنده کرونایی: م ح قدیری
نشر مهرستان
چاپ مرداد سال 1400
🌸شکرا لله شکرا لله .....🌸
@shokhi_talabegi/1916
🙏🕌
خاطرات کرونایی5
داستان کرونایی شدن خانواده ام از اینجا شروع شد: به ناچار مجبور شدیم به اصرار پزشک معالج فرزندم او را در بیمارستان به دلیل بیماری گوارشی بستری کنیم. بعد از ایام بستری وقتی به منزل برگشتیم برخلاف مسیر بهبودی اش روز به روز حالش بدتر می شد و تب شب و روز پایین نمی آمد و دارو و استحمام و پاشویه اثر گذار نبود. برای کمک از پزشکش به مطب رفتیم. از پزشک پرسیدم احتمال کرونا نمی دهید گفت: «دوره کمون کرونا هفت روز است و احتمال کرونا صفر است. دلیل این که تب پایین نمی آید این است که داروها تزریقی بوده و در منزل شربت استفاده شده است و باید داروها را قوی تر کنیم. » پزشک دوره کمون را بعد از مرخصی حساب می کرد در حالی که می توانست این از روز اول بستری حساب شود.
این بار به منزل برگشتیم دوره جدید داروها را شروع کردیم ولی مشکل ادامه داشت تا این که علائم سرما خوردگی در فرزند دیگرم ظاهر شد. بعد از چند روز علائم شدیدتر شد گروهی از اقوام برای عیادت به منزل آمدند. بعد از دو سه روز خودم هم درگیر تب شدید شدم . همسرم تک و تنها از ما مراقبت می کرد. وقتی نشانه های کرونا بیشتر شد و حس بویایی و چشایی را از دست دادیم احتمال حضور کرونا در منزل قوت و قدرت گرفت و یقینی شد.
بله، #دمینوی کرونا یکی پس از دیگری همه خانواده و چندین نفر از آنهایی که عیادت آمده بودند را درگیر کرد و #شبکه_هرمی کرونا روز به روز زیر مجموعه بیشتری می گرفت.
مادر خانم مهربان
از آنجا که کل خانواده مبتلا شده بودیم به طبقه پایین مادر خانمم کوچ کردیم تا آنها بتوانند بیشتر مراقب ما باشند. مادر خانمم با رایزنی با اقوامی که کرونا گرفته بودند و استفاده از توصیه های اطبای سمتی مشهور ترکیبی از طب مدرن و سنتی را برای بهبود ما استفاده می کرد. در مسیر درمان از مشورت با 4030، کندر، قرص زنجبیل، شیره بادام، شربت عسل و آب لیموی تازه و نمک دریایی، بخور جوش شیرین، بخور سرکه طبیعی و عرق نعناع و گلاب و دیفن هیدرامین، آزیترومایسن، داروی امام کاظم، داروی جامع امام رضا و رازیانه و..... بی نصیب نماندیم. وقتی طعم غذاها و میوه ها را نمی فهمیدم و اصلا میلی به خوردن نداشتم یاد سخن امام افتادم وقتی پزشکش اصرار کرده بود که باید حتما این بشقاب غذا را بخوری امام به ایشان گفته بود شما این میز را بخور. پزشک با تعجب گفته بود میز را که نمیشه خورد!! امام فرموده بود الان برایم من خوردن این غذا حکم خوردن میز توسط شما را داره.
🧐
وقتی پدر خانمم سراغ ما را گرفت به شوخی گفتم: اگر کرونا هم ما را نفله نکنه بعید می دونم از دست حاج خانم جان سالم به در ببریم
🥴
روزی از مادر خانمم تشکر کردم خندید و گفت شنیدم داروها را قاچاقی دور می ریزی؟ خندیم و گفتم واقعیتش من که هیچ وقتی از پله ها به سمت ما می آیی کرونا در وجودم موهایش از وحشت سیخ می شود. وقتی داروهای مختلف و آب میوه و غذای تقویتی به ما می دهی #کرونا در درونم داد میزنه بهم میگه: خدا وکیلی زبون مادر خانمتو بلدی بهش بگو ی دیقه امون بده به من راهی خروجی را پیدا کنم.
😁😂
خیر مقدم میگم👨👩👧👦👩👩👧👧
پدر خانمم که تجربه کار در زندان معتادان را داشت گاهی پارچ به دست با شربت عسل و آب لیموه تازه وارد می شد. به شوخی می گفت یالا یالا بلند شدید وقت #متادون است. بعد به شوخی می گفت در زندان وقتی به زندانیان متادون می دهند مراقب هستند که حتما قورت دهند و بیرون نریزند. من هم باید مطمئن شوم که شربت را می خورید و تا نخورید نمی روم
نمی دونم شاید همین بی رحمی های مادرخانم و پدر خانمم بود که آنها هم به دایره ابتلای به کرونا وارد شدند و من حضور آنها را بی جمع بی آلایش خود تبریک گفتم.😷😁😂
حالا دیگه اقوامی که برای عیادت ما می آمدند جرأت نداشتند وارد منزل شوند و با تماس تلفنی و یا از داخل کوچه سلام و احوال پرسی می کردند و گاهی هم غذا برایمان می آوردند.
🤕💉👨🍳👩👩👧👧👨👨👦👨👨👧👦🍏🍌🥬🥦🥣🚑
خاطرات کرونایی6
وقتی فرزندم در تب می سوخت پدر و مادر پیرم که خود کلکسونی از بیماری ها را دارند، از روی ناراحتی انواع صدقه ها و نذرها و نماز حاجت ها را به جا آورده بودند. روزی بابام تماس گرفت و از احوال نوه اش جویا شد. او هنوز خبر نداشت که ما به کرونا مبتلا شده ایم گفت هر کاری از دست ما ساخته باشد برای بهبودی اش انجام می دهیم. به شوخی گفتم ممنونم ولی ی سؤال مطمئن هستید اذکار و دعاها را درست تلفظ می کنید؟
با تعجب گفت چطور مگه؟
گفتم چون هر قدر شما بیشتر دعا می کنیم تعداد بیماران ما بیشتر داره میشه.
روزی در تب می سوختم خواستم دارویی بخورم زیر لب گفتم يا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ..... شک کردم بگم شِفاء یا شَفاء. با خودم گفتم خداوند حکیمی که اسهد بلال را اشهد فصیح قبول می کند درگیر فتحه و کسره من نخواهد بود. برخی می گویند خواصی تکوینی کلمات کار خودش را می کند ولی من اعتقاد دارم خدای حکیم این خواص سازندگی یا سوزندگی را به کلمات می دهد و امیدمان به مهر و قدرتش است.
😂😁
از سخنم خنده اش گرفت وقتی خنده اش قیچی شد✂️که فهمیدم داستان از شوخی گذشته و همه مبتلا به کرونا شده ایم. گفتم گذشته از شوخی به دعای خودتان ادامه دهید که سخت محتاجیم. و ایشان بدون تکلف شروع به دعا کردند و گفت خودتان هم دعای توسل را بخوانید این روزها. یکی از اقوام به پدرم اشکال کرد که اینها الان حال و روزی ندارند که دعا کنند. راستش دعا اینجا خودش می جوشه و بی توصیه و دستوری میل و توجه به قدرت برتر و خدای چاره ساز و سبب ساز شدید می شود.
📎شفاء: صحت و سلامتی (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ)
🙏🕌
هدایت شده از Mahdi Abbasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکات مهم در پیشگیری از و درمان کووید 19 از زبان دکتر فصیحی متخصص بیماری های عفونی بر اساس طب سنتی.
هدایت شده از روابط عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
✳️ نشریات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
🔷 12 نشریه علمی پژوهشی
🔶 6 نشریه علمی ترویجی
🔷 5 نشریه عمومی
🔶 1 نشریه علمی تخصصی به زبان انگلیسی
✅ معرفی دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی «قرآنشناخت»
🔷 اين نشريه با هدف زمينهسازی و گسترش پژوهشهای تخصصی و روزآمد و ايجاد بستر مناسب برای انعكاس ديدگاههای صاحبنظران عرصه قرآنپژوهی و تضارب آرا و نقد ديدگاهها و نظريهها در زمينه علوم، معارف و تفسير قرآن، به همت گروه تفسير و علوم قرآن مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) تأسيس و راهاندازی شده و تاکنون 24 شماره از آن منتشر شده است.
📚 🖌 هيئت تحريريه: حجج اسلام و آقایان: آیتالله محمود رجبی، دكتر سيد محمدباقر حجتی، علیاكبر بابایی، دكتر محمدباقر سعيدی روشن، دكتر فتحالله نجارزادگان، دكتر محمدرضا جباری، دكتر اميررضا اشرفی، دكتر علیاوسط باقری، دكتر حميد آريان
🌐 اطلاعات بیشتر 👇👇👇
🌐 https://iki.ac.ir/node/4938
🖥 پست الکترونیک: quranmag@qabas.net
🌐 سایت نشریات مؤسسه امام خمینی(ره) http://nashriyat.ir
🌐 سایت فروشگاه اینترنتی کتاب و مقالات https://eshop.iki.ac.ir
🌐 مشاهده و خرید الکترونیکی مقالات دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی «قرآنشناخت» https://eshop.iki.ac.ir/shop/2/products/6
🌐 سامانه ارسال و پیگیری مقالات http://nashriyat.ir/sendarticle
🌐 کانال و سايت مؤسسه امام خمینی(ره)
🔰 @iki_ac_ir
🔰 https://iki.ac.ir
ا❁﷽❁ا
به خاطر شادی بچهها
مرد فقیری نزد حضرت علی (ع) رفت تا کمی درددل کند. کودکان این مرد از شاخه درخت خرمای همسایه، که به خانهشان راه پیدا کرده بود، خرما میچیدند و این کار سبب عصبانیت مرد همسایه میشد. حضرت علی به نزد مرد همسایه رفت تا به طریقی رضایت او را جلب کند تا اجازه دهد کودکان مرد فقیر روزی چند خرما از درخت بچینند اما مرد همسایه به هیچوجه راضی نشد.
سرانجام حضرت علی پیشنهاد داد که نخلستان ارزشمندش را با خانهی کوچک مرد همسایه تعویض کند. مرد همسایه شگفتزده شده بود، پیشنهاد را پذیرفت و دلیل این کار را از حضرت پرسید. امام فرمود: دلم میخواهد کودکان این مرد شاد باشند و بیترس از درخت، خرما بچینند و بخورند. سپس حضرت علی (ع) به پدر کودکان فرمود: این خانه را به تو میبخشم به اینجا اسبابکشی کن و بگذار کودکانت با خیال راحت خرما بچینند، بگذار این نخل، دل کودکانت را شاد کند.
📕مجموعه داستان هفت حکایت از بچه ها و حضرت علی(ع)
✍️نوشته مصطفی رحماندوست
تصویرگری سحر حقگو
در ۲۴ صفحه و قطع خشتی
نشر افق
🌸
هدایت شده از احد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از دکتر مسلم داودی نژاد
#طنزانه #همسرداری
🔹زن در ICU بود
شوهرش نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد
🔸دکتر گفت ما همه تلاشمان را میکنیم اما هیچ چیز رو تضمین نمی کنیم
🔹بدن اون هیچ عکس العملی از خودش نشون نمیده، به نظر میرسه که به کما رفته
🔸شوهرش به دکتر میگه بهتون التماس میکنم که همسرم رو نجات بدین اون فقط ۳۶ سالشه، خانواده بهش نیاز دارن
🔹ناگهان معجزه ای رخ داد
دستگاه ECG قلب دیوانه وار شروع به زدن کرد، یکی از دستانش تکان خورد، لبانش شروع به حرکت کرد و ….
🔸او شروع به صحبت کرد : عزیزم من ۳۴ سالمه نه ۳۶ سال
🔹 بیاین تا کنار هم هستیم قدر همو بدونیم، نزاریم واسه لحظه ای که داریم همو از دست میدیم انشاءالله که زندگیاتون اهل بیتی 🔹
🖤🖤🖤
◼️@davodi_nezhad