eitaa logo
شکوفه های خیال
986 دنبال‌کننده
869 عکس
58 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
ضمن عرض تبریک به نفرات برتر برای دریافت هدیه خود به آیدی زیر مراجعه بفرمایید: @heydar18mn
اشعار نفرات برتر👇
رتبه اول: قدر آمده که سینهء مضطر بیاوریم یک قطره اشک از سرِ باور بیاوریم پا بند نفس پست و خبیثیم، عفو کن تا ناگهان به سوی تو پر در بیاوریم یا رب اگر به توبهء ما اعتبار نیست رخصت بده که ضامن بهتر بیاوریم ما غیر مرتضی به کسی رو نمی‌زنیم باید که رو به خانهء حیدر بیاوریم یا چون کبوتران رضا جلد او شویم آنگه پناه بر شه بی‌سر بیاورم باید دخیل دست حسین و حسن شویم خط امان از این دو برادر بیاوریم امشب بناست ازهمه راضی شوی خدا امشب بناست حضـرت مادر بیاوریم دل هیچ نیست، کاش برای رضایتت می شد به آستانهء تو سر بیاوریم
رتبه دوم: "چه میزبان کریمی چه میهمان بدی" چه جرمهای زیاد و چه لطف بی عددی اسیر چاه گناهم خودت که میدانی تورا به پاکی یوسف ،عنایتی مددی ترحمی به من وناله های نیمه شبم که نیست جز تو دلارام خستگان احدی تویی خدای درختان باغ نور و امید بیا ز میوهٔ لطفت به من بده سبدی نبسته ای در مهرت به روی هیچ کسی بگیر دست مرا ای خدا، مدَدْتُ یدی هزار توبه شکستم امان ازاین همه جرم برای عفو گناهم تو راه را بلدی به ریسمان اجابت زدم دو دست دعا دل شکستهٔ من را فقط تو پس نزدی به زیر سایهٔ جوشن قسم به هربندش نشسته بر دل وجانم نوای یاصمدی به پای نامهٔ اعمال این گدای حسین بزن تو مُهر قبولی، علیک معتمدی
رتبه سوم: دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی شود دین خدا بدون تو معنا نمی شود فهمیدم از تلاقی شبهای ِ قدر و تو قلبم بدون نام تو احیا نمی شود بر صفحه ی دلم، شب احیا نوشته‌ام این طور، بی‌حضور تو‌ سینا نمی‌شود تا ازصمیم قلب نخوانم تو را به اشک از کار بسته ام، گرهی وا نمی شود تاریخ شاهد است که مظلوم عالمی باید بمیرم از غمت اما نمی شود دردی که غیرچاه نگفتی‌ تو با کسی جز با ظهور یار ، مداوا نمی شود دنیایی از فضائلی و شعر، ذرّه ای هر قطره ای که لایق دریا نمی شود یک کربلا برای من امضا کن اربعین تقدیر من به دست تو پیمانه میشود
رتبه چهارم: جهان که میشنود دم به دم صدای اذان ولایت آمده خیرالعمل برای جهان فقط بگوش حلال زاده ها رسید انگار ولایتش که نبی کرده در غدیر اعلان به غیر شاه نجف رو نمیزنم بر کس همیشه کار گدا بوده با کریم آسان به خنده روز قیامت گذر کند هرکس که در مصیبت این خاندان شده گریان علی ز نسل علی شعبه در خراسان زد نگاه ویژه ی مولا رسیده تا ایران جهان بهشت برین میشد از ولای علی تمام شر جهان از سقیفه شد بنیان همیشه غبطه خورد زیر پای زائرها طلا به گرد و غبار نشسته بر ایوان مگر که آیه هم راکعون نخوانده عدو بنای منکر فضل علی شود ویران محبت علی از سینه ام نخواهد رفت تمام هستی و جان را اگر دهم تاوان زمان سینه زدن دیده ایم جبرائیل میان هیات تو بوده سلسله جنبان قسم به حضرت زهرا قسم به جان حسین به حشر هرکه ندارد تورا شود حیران برای اهل جهنم شدن در آن عالم کشیده حب تو و بغض دشمنت بطلان به کوری همه ی منکران که در محشر کند جفای جهان را شفاعتت جبران برای خلق خدا بهتر از غلامی تو زمین ندید و نباشد در آسمان عنوان به غیر جستجوی رد پای تو مولا کجا به فهم کمال و خرد رسد انسان
رتبه پنجم: نخل ها خم می شوند و چاه تنها می شود بسمِ ربّ عشق،ثارالله تنها می شود یا محمد(ص)امشب اسماعیل بی یار و غریب در دلِ محرابِ قربانگاه تنها می شود روز ها تاریک و شب ها بوی غفلت می دهد آسمانِ کوفه دور از ماه تنها می شود ابرها کم طاقتند و پا برهنه میدوند دخترِ خورشید،زینب، آه تنها می شود کربلا تا کوفه با قلبی شکسته،دردمند خطبه خطبه در میان راه تنها می شود بوی زخم و تیغ می آید گمانم بعدِ او در میانِ دشتِ نیزه شاه تنها می شود
رتبه ششم: گم شده ام گم شده ای جانی ام گم شده ای در منِ حیـــوانی ام بتکده گشته است تمام تنم منتظر لحظه ی ویرانی ام آمده ام این رمضان ای رحیم باده ی رحمت تو بنوشانی ام سفره ی تو پهن شده از قدیم در طلب لقمه ی عرفانی ام دفتر عمرم شده چون شب سیاه درپی آدم شدنی آنی ام کاش به عشق تو شوم مبتلا عاشق این آتش رحمانی ام
رتبه هفتم: آسمان چهره اش پریشان بود بغض یک ابر ناگهان ترْکید گریه کرد و شمیمِ خاک ِتر از زمین تا دل فلک پیچید باد با خشم، خوشه هایی را با خودش میکشید و هی می گفت "لعنتِ حق به تیغِ غفلت که باز با دسته ی هوس شد جفت" ماه تا فرقِ مرتضی را دید تیره شد ،رنگِ غم هویدا شد نور سیمای مرتضی اما نورِ غالب به هر دو دنیا شد انعکاسِ صدای مرغابی روزگارِ عجوزه را پر کرد هر زمان نام کوفه که آمد ذهن ،محراب را تصور کرد مسجد شهر با خودش میگفت کاش اکنون،زمان توقف داشت کاش میشد که مسجدی چون من در زمین و زمان تصرف داشت شاه در کنجِ مسجدِ کوفه با خدای کریم خلوت کرد از سحر تا طلوعِ فجرِ چرخ مرتضی یار را عبادت کرد دست تقدیر کار خود را کرد رکعتِ دوم نمازش بود گفت تسلیمِ امرِ حق هستم حجتش زخمِ فرقِ بازش بود مرتضی پیش فاطمه می رفت رستگاری نصیبِ حیدر شد شاهِ دین در جهانِ برزخ باز همدمِ آیه های کوثر شد
🌸 هرشب که ماه از غربتت با چاه صحبت می کند از آیه های صبر تو گویی تلاوت می کند در گوش نخلستان چه نجوا کرده ای با چشم خیس تن پوش ِ خرماها چرا از غم حکایت می کند؟! تو آن امیری که فقط نان و نمک بر سفره داشت تنها امیری که به نانی خشک رغبت می کند آیات قرآن در بیان شان تو نازل شده "احزاب "و "دهر" و "عادیات" از تو روایت می کند حکم ولایت را خدا با مِهر تو ممهور کرد تا عشق فرمان می دهد عاشق اطاعت می کند آهسته یادت می وزد در خاطر محراب ها وقتی که ماه از آسمان با چاه خلوت می کند 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 بر بوم دلم یک غزل سرد کشیدم هربار فقط نقش تو را درد کشیدم از باغ تنت بوسه نصیبم نشد ای عشق ناچار تو را مثل خزان زرد کشیدم یک کوه پر از بغض فرو خورده ی خود را بر شانه ی تنهاییِ یک مرد کشیدم از حاصل ضرب من و تو هیچ نمانده در دفتر عشقم عددی فرد کشیدم حالا که زدم پرسه در این خاطره ها باز بر بوم دلم یک غزل سرد کشیدم 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 آغاز نه، که ختم شد هر ماجرا در من خوابیده اکنون یک جهانِ انزوا در من با این که کوهی در روانم هست پابرجا اما رها شد یک منِ از خود رها، در من آیینه‌دار روزگار نابسامانم یک من که افتاده جدا از خود، جدا در من تاریخ عمری را به اندوهم بدهکار است دیری‌ست جامانده‌ست از خود ردّپا در من دنیا به روی چرخهٔ ارّابه افتاده‌ست مثل گلیم غم به روی شانه‌ها، در من 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸🍃بفرمایید شعر🍃🌸 سلام و عرض ادب همراهان بزرگوار! این نشانی کانال‌های برخی از دوستان شاعر خوش ذوق هست لطفا با عضویت در آنها، ازشون حمایت کنیم. ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌻⤵️ @shokofeha_ye_kheal 🌻 ⤵️ @sherenur 🌻 ⤵️ @eitaaparvanegi 🌻⤵️ @khatdl 🌻 ⤵️ @bedaheh_110 🌻 ⤵️ @delane313 🌻 ⤵️ @asharahmadrafiei 🌻⤵️ @ostadmojahedi 🌻⤵️ @yousofnaame
🌸 میروم شادمانه در صحنی تا زیارت کنم امامی را صحن قاسم عجیب با جذْبه است ای به قربان اسم این آقا گنبدی باشکوه چون یک گل کرده زیبا کویر سردی را حاجیان بعد مکّه می آیند تا زیارت کنند مردی را دارم از دور نور می بینم نور سیمایِ "سبطِ مظلوم" است خواب هستم ؟ من و حسن آخر؟ روبه رویم، امام معصوم است؟ گفت "سجاد پاشو از تختت" خواب بودم پدر بلندم کرد احتمالا برای این رویا حضرت مجتبی پسندم کرد مثل یک تجربه گر مرگم وصف دنیای چهره اش سخت است هر کسی روی ماهِ او را دید به جمالش قسم که خوش بخت است من حبیب مظاهرش هستم جان من ،بارها فدایش باد پیر بودم ،جوان شدم آری عشق ،برکت به زندگی ام داد بارِگاهش خیال بود اما بی گمان وقت رجعت خورشید در زمان حکومت مولا چهره اش را دوباره خواهم دید 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 نشسته ام به تماشای ماه و چل اختر چه عاشقانه دوباره شروع شد دفتر و باز شب، من و عشق تو و قلم، کاغذ تو خود بگو چه بگویم به وصف تو مادر؟ صفات تو همگی خود صحیفه ی نور اند مبارکه، صفیه، مرضیه وَ یا کوثر تمام عمر دویدم که نوکرت باشم ببخش رو سیه ام من، نبوده ام نوکر رها مکن تو مرا لحظه ای عزیز دلم تو را به جان عزیزت، به جان پیغمبر در این جهان پر از بیم و نفرت و عصیان اسیر و مست که باشم به غیر تو آخر؟ وَ کاش لحظه ی آخر کنار من باشی کنار من تو و ارباب و حضرت حیدر در آن زمان که همه بی کسند مادر جان در انتظار توام من، قیامت و محشر وَ چند بیت مرا هم قبول کن بانو شود نصیب غزل، آفرینِ پیغمبر 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 پژمرده است لاله‌ء رویت بهار من! داغی شدی به‌ روی دل لاله‌زار من در حلقه‌های ماتم چشمت نشسته است تصویر قلب در به‌ در غصه‌دار من می‌خواستم به وادی شادی سفر کنم وقتی گرفت ماه تو  گم ‌شد قطار من ای شوخ‌وشنگ! در بغل رنج‌ها بخند ای سرو ضرب‌دیده ولی استوار من یک روز قفل پنجره‌ها باز می‌شود بیهوده نیست صبر تو و انتظار من ساکت نبین نشسته‌ام و سرد و سر به‌ زیر تا آستان دوست رسیده هوار من گفتم که پشت شعر غمم را نهان کنم اما نشد زبانِ غزل رازدار من چنگی به دل نمی‌زند این‌بار هم بهار پژمرده است لاله‌ء رویت بهار من! 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 گرفته بوی بهاران دل خزانی من چه سرخوشم که می‌آیی به میهمانی من غزل سرودن من جنس عاشقانه‌ی تو است ردیف و قافیه گم شد، بده نشانی من کمی رباعی و چای و کمی غزل...قهوه به دست گیر و بیاور به میزبانی من کویر خشک شدم، خسته از نبودن‌ها ببار بر عطشم یار آسمانی من سفید شد بُنِ مویم ز داغ هجرانت نبودی و نچشیدی تو از جوانی من ببین نبود تو با من چه کرده این مدت که شهر پر شده از شعر جاودانی من جنون هجر تو، شاعر نموده است مرا رسیده‌ای چه به موقع، به شعرخوانی من کجایی ای همه، معنای عاشقی‌هایم؟ بیا که صبح امیدی به ناتوانی من صدای نم‌نم باران و بوسه‌های زمین گرفته بوی بهاران دل خزانی من 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 دشمنان این‌ حریم‌ قدس‌ را باید نوشت: عنکبوتانی اسیر تار طینت های زشت 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 عمری‌ست قلب عالمیان وقف این در است گرد و غبار مرقد او بهتر از زر است یک تار فرش صحن امام رئوف ما از کل خاندان شما پربها تر است 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 آنقدر مست غرب شده منگ می‌زند خود را برای شب‌پره‌ها رنگ می‌زند این خودزنی برآمده از دست عقل نیست دیوانه‌ای به آینه‌ای سنگ می‌زند وقتی شوی عروسک و بازیچه‌‌ی کسی انسانیت درون خودت زنگ می‌زند آری ملاک جایزه‌‌ وقتی حماقت است نادان دم از بزرگی و فرهنگ می‌زند یک بی‌هنر که دور شد از ریسمان حق بر تار عنکبوت عدو چنگ می زند 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 از روضه ی عشق، سوسنی می خواهیم بر خانه ی نور، روزنی می خواهیم حالا که شب ولادت معصومه است از فاطمه چشم روشنی می خواهیم 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 چشمه نور کشور مایی یا امام الرئوف یا سلطان خوش به حال اهالی مشهد با تو دارند روضه رضوان دل دخیل ضریح زیبایت می‌رسد پای پنجره فولاد عطر ناب بهشت می‌‌پیچد از حوالی صحن گوهرشاد صف به صف از ملائکه با اشک بر ضریح تو بوسه می‌کارند بال‌شان فرش راه زائرهاست از غبار حرم چه تحفه ها دارند سهم من از حریم قدسی تو قاب عکسی که مانده بر دیوار گریه های شبانه و نجوا آرزوی دوباره دیدار خواب صحن و رواق میبینم باز اذن دخول می‌خوانم زیر باران به گریه می‌گویم خادم درگه تو می‌مانم سایه لطفت از ازل با من تا ابد زیر دین تو هستم حضرت نور و حضرت باران دل به دستان مهر تو بستم مثل طفلی که گمشده در صحن کاش من را بغل بگیری باز اوج آرامش است آغوشت تشنه ام تشنه همین اعجاز 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 سلام دختر مهتاب، ماه پیشانی سلام عطر بهشتی، هوای بارانی سلام محرمِ اسرارِ دخترانه‌ی ما سلام تاج سر دختران ایرانی سفیر فاطمه، خوش آمدی، صفا دادی به قم، به شهر غریبِ بلند پیشانی اگر برادرت ایوان طلای عاشقهاست تو صحن آینه‌ای گرمِ نقره‌افشانی هزار دل گره خورده به بال چادرتان دخیل بسته به امید نوردرمانی دلم بهانه‌ی نقاره‌خانه می‌گیرد کریمه‌ای، چه بگویم، خودت که میدانی... 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 در وقت طلوع عشق ،دردی جانکاه آمد به سراغ مردمانی آگاه دنیا شده افسوس کشیدن کارش با رفتن ناگهانی روح الله 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 دلم میخواد با کفترات بیام توی صحن و سرات بگم امام رضا ببین چقد دلم تنگه برات خرابه حالم این روزا آرزومه بیام حرم سایه تون آقا کم نشه یه لحظه از روی سرم نگاتو از من نگیری اگرچه خیلی بد شدم حاجتمو بده آقا نگو که دیگه رد شدم تشنه ی قطره آبی ام یه قطره از سقاخونه خوش به حال زائری که میاد و اونجا میمونه دلم میخواد باز به ضریح یه بار دیگه دس بکشم طعم خوش زیارت و چی میشه بازم بچشم پنجره فولادت آقا برات کربلامیده حاجت قلب خسته رو به دست این گدامیده 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 خوش به حال کسی که در صحنت زیر باران اسیر خواهد شد  دارم از دوری تو می میرم دعوتم کن که دیر خواهد شد    از کُمِیت و فَرزدَق و دِعبِل تا همین شاعران امروزی هر عزیزی که شاعرت باشد شاعری بی نظیر خواهد شد    پادشاهان همیشه محتاجت مهربانی برای تو عادت هر گدایی که خادمت باشد در دو عالم امیر خواهد شد    چشم هایت نهایت دریاست بس که جذابی و تماشایی روبروی نگاه آبی تو آسمان سر به زیر خواهد شد    با هزاران امید آمده است تا بخواند غزل برای دلت اگر او را تو اعتنا نکنی شاعری گوشه گیر خواهد شد   بیش از این در توان شاعر نیست باید اما دوباره بنویسم آن امامی که عاشق شعر است مگر از شعر سیر خواهد شد 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 صبح، وقتی به شما عرضِ ارادت می‌کرد رج‌به‌رج فرشِ حرم داشت عبادت می‌کرد پیکِ حق گوشۀ صحن آمد و نقاره به دست آیۀ "یُنفَخُ فی الصُّور..." تلاوت می‌کرد با همین چشمِ پر از شرمِ گناهم دیدم ماه، یک بار نه، صد بار سلامت می‌کرد زیرِ بارانِ کرَم قلبِ گناه‌آلودم کنجِ ایوان طلا قصدِ طهارت می‌کرد کوهِ ابیات فرو ریخت، غزل‌ می لرزید در سرم قافیه و وزن قیامت می‌کرد اشهد انَّ غزل...قافیه ها صف بستند شعر مأموم شد و عشق امامت می‌کرد ‌وای انگار جهان دورِ حرم می‌چرخید به گمانم که خدا داشت زیارت می‌کرد 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸 اسطوره ی لطف و رأفت و جود آمد دریای عظیم علم معبود آمد میلاد امام هشتم ای کاش امسال نقاره صدا زند که موعود آمد 🆔 @shokofeha_ye_kheal
🌸بداهه سرایی شاعران گروه سرچشمه ی شعر، بمناسبت میلاد باسعادت امام رضا علیه السلام🌸 تا که از لطف تو بر بیتم عنایت می رسد قدرت اشعار من تا بی نهایت می رسد بیت بیت شعر من گل کرده با وصف شما شاعر از توصیف روی تو به رفعت می رسد این که می بینی به راهت پَر زده مرغ دل است جلد بامت گشته و با قصد قربت می رسد غرق دنیای زبونم، خالی‌ام از معرفت بر منِ بی‌معرفت از تو محبت می‌رسد عاشقی گم کرده راهم، کوله ام عذر و گناه صد جفا دیدی رضا جان باز جودت می رسد دل هوای صحن و ایوان طلایت کرده است در حریم امن تو قلبم به حاجت می رسد هر زمان قلبم به دیدارت هوایی می شود معجزه آسا برایم از تو دعوت می رسد هر زمان مَحرم شوم بر پنجره فولاد تو بی بهانه مژده ی پایان محنت میرسد از تلألوهای خورشید نگاهت دم به دم بر دل غم دیده ی زارم طراوت می رسد باب حُسنی منتهای صبری و جود و کرم لحظه لحظه از وجود تو کرامت می رسد پر شده دشت دلم از آهوان بی پناه دورم اما ناله ام از این مسافت می رسد گرچه از ظلمت هوای شهر هم آلوده شد از نسیمت همچنان بوی هدایت می رسد برکت ایران بدون شک خراسان است و بس از وجودت دائما باران رحمت می رسد من نبودم شاعری لایق، که گویم وصف تو لیکن از دریای جودت باز نعمت می رسد ما که از دامان مادر با تو پیمان بسته ایم از سرایت زین سبب بر ما محبت می رسد ما که جز درگاه تو چیزی نداریم ای عزیز از درون صحن تو هر بار رأفت می رسد هر که دستش می رسد بر پنجره فولاد تو همزمان دستش به اوج جاه و عزت میرسد عشق را در آبی چشمان آهوها ببین عشق با شور نگاه تو به غایت می رسد نه کبوتر بوده ام، نه آهوی معصوم و پاک دست من آیا دوباره بر ضریحت می رسد در کنار صحن تو از حسِ آرامش پُرم دلخوشی‌هایم به حدِّ بی‌نهایت می‌رسد تا که افتد انعکاس گنبدت در چشم من دست هایم روی سینه، طبق عادت می رسد هر که از مشهد عقب ماند و ضریحت را ندید در دو دنیا شک ندارم او به حسرت می رسد روسیاهم، شرمسارم، لایق صد نقمتم از شما اما همیشه جود و نعمت می رسد نیست در قلبم غمی از وحشت روز حساب وقتی از سمت شما قول شفاعت می رسد با وجود جود تو بر تک تک جنبندگان باز هم از ناکسان بوی خیانت می رسد لایق وصف تو ای ماه زمینی نیستم هرچه گفتم از عنایات عجیبت می رسد مشهدت هم از شمیم عطر سیب آکنده است بوی سیب از کربلا با مهر تربت میرسد در صف عشاق عمری منتظر ماندم رضا کی به داد حال این نوکر، شهادت می رسد عیدی ما روز میلاد شما باشد فرج با دعای مادرت، پایان غیبت می رسد بداهه سرایان: ماندگار–مستوره–مریم شعله پاش–مرتضی درزی–روحا–علی اصغر–پرواز–گودرزی–امیرحسین پورعزیز–کبری رحمتی–فاطمه کریمی– مصطفی محمدی–رخساره خضری–سجاد بادی–کویر–بینام–حیدر محمدنژاد 🆔 @shokofeha_ye_kheal