eitaa logo
شکوفه های خیال
984 دنبال‌کننده
869 عکس
58 ویدیو
2 فایل
هدف از تأسیس کانال، نشر اشعار شاعران نامدار معاصر یا کهن نیست. بلکه برآنیم تا شاعران جوان و مستعدی که اشعار زیبا و فاخری دارند در حوزه شعر آیینی و عاشقانه بیشتر شناخته شده و با آثارشان آشنا شویم. ارتباط: @entezar_30
مشاهده در ایتا
دانلود
◆ در اوج عطش، آب حیاتش دادند دیدند حبیب است، براتش دادند از فتنه و ناسپاسی دشمن و دوست با رزق شهادتش، نجاتش دادند... 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ با نیت خالصانه، خدمت کردی مستانه، تقاضای شهادت کردی از جنگل ورزقان، رسیدی به حرم پروانه‌صفت ،عرض ارادت کردی 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◆ او افتخار ملّت ایران بود آن شب که ابر و بارشِ باران بود آن شب که در دل همه طوفان بود آن شب که دیده‌ها همه گریان بود، او میهمان حضرت سلطان بود آخر رسید دست به دامانش، آخر رسید محضر جانانش آخر رسید او به رفیقانش، دلداده‌ی مسیر شهیدان بود خدمت به خلق در نظر او بود، همواره با محبت و خوشرو بود میز ریاستش سرِ زانو بود، در خانه نه، میانه‌ی میدان بود زخم زبان شنید ز بعضی‌ها، روی خوشی ندید ز بعضی‌ها بر او چه‌ها رسید ز بعضی‌ها، آری شهید تهمت و بهتان بود دل‌ها ز داغ رفتن او نالان، چشم همه ز رفتن او حیران یک کشور از شهادت او گریان، او افتخار ملت ایران بود 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◆ در قامت دیپلمات دیدش دنیا در عرصه بین‌المللی بی‌همتا بنویس "وزیرخارجه" بود ولی این‌گونه بخوان "مدافع الاقصی" 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◆ رفتی و چشم پنجره را واگذاشتی بغض هزار خاطره را جا گذاشتی از بس که سوخت جان تو با روضه‌ی حسين در خیمه‌های کرب و بلا پاگذاشتی 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای شهید امیرعبداللهیان، شهیدی که شک دارم همچون اویی دیگر داشته باشیم... نگاه خیس من بر قد رعنای تو افتاده دلم در گوشه‌ای مست چلیپای تو افتاده زدودی تلخی زانو زدن‌های زبونی را همه دیدیم دشمن را که بر پای تو افتاده امیری کرده‌ای در اوج عبدالله بودن‌ها ز یمن یاحسینی که به لب‌های تو افتاده چرا تابوت تو کوچک... دلم در روضه‌ی سقاست کدامین چشم نامیمون به بالای تو افتاده مگر آن وعده‌ی صادق بدون هیبتت می‌شد؟ خوشا تقدیر از میدان که در نای تو افتاده چرا باران؟ چه بود آن مه؟ ز دل بشنو جوابش را که آن مه آسمانی بود بر پای تو افتاده گوارا باد انجیری که خواهی خورد در جنت دل انجیر در شوق تمنای تو افتاده 🆔@shokofeha_ye_kheal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا