✨شکوهِ شعر✨
سلام دانه ی کوچک! سلام بذر نهال! چقدر منتظرت مانده بودم این همه سال! @shokoohsher✨ #ریحانه_ابوتراب
سلام دانه ی کوچک! سلام بذر نهال!
چقدر منتظرت مانده بودم این همه سال!
جوانه آمده در باغ، موعد پاییز!
خوشا به حال من این باغبان خوش اقبال!
تمام خانه پر از شور توست سرتاسر
شده نگاه من از شوق و خنده مالامال
تو را به دامن سبزم نگاه خواهم داشت
که سرخ سرخ شوی روی شاخه میوهی کال
هزار شکر که لبخند بر لبم برگشت
هزار شکر تو را ای محول الاحوال
@shokoohsher✨
#ریحانه_ابوترابی☘️
برخیز ، سرود همدلی باید خواند
پیروز نشد هرآنکه در تفرقه ماند
دیروز هرآنچه بود دیروز گذشت
امروز به اتحاد باید گذراند
@shokoohsher✨
#سعیده_کرمانی🌱
هدایت شده از طیبه عباسی
هو الحق...
همسایه ی فرهیخته پیداست نبوغت
از این همه آبی که شده قاطی دوغت
در نسخه ی تکراری تو خاصیتی نیست
تجویز تو خوب است ولی تقویتی نیست
تاریخ گذشته ست دوا های تو دکتر
خود منشاء درد است شفا های تو دکتر
از مرگ عزیزان به لبت آه و دریغ است
انگار نه انگار که در دست تو تیغ است!
بهبود شب تلخ به لبخند محال است
امید شفا داشتن از قند محال است
خوب است که یاران خودت را بشناسی
بر گُرده سواران خودت را بشناسی
یک واکسن ساده به مردم نرساندند
هی داغ پس از داغ به هر خانه نشاندند
حتی ننهادند پس از بار هزارم
یک آجر ناچیز سر مسکن مردم
گفتند که جراحی تان داشت هزینه:
تزریق شود از رگ مردم به خزینه
در شان شما نیست که یارانه گرفتن!
باید بروی در صف مرغ و صف روغن
هر دم نگرانند پر از غصه به ظاهر
کابینه ی یکسر همگی صالح و طاهر
القصه چنین دم زند از سفره ی مردم
این جمع که خود بوده خداوند تورم
می ترسم از آن صبح که بیدار نباشند
هرچند بعید است که تَکرار نباشند...
#طیبه_عباسی
#انتخابات
#نه_به_تَکرار
#رای_ما_سرنوشت_می_سازد✌
@TaiebeAbbasi
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
محمد آمد و اهل کساء را آورد
ورقورق کتب کفر، برگ باطله شد
محمد آمد و با پنج پاسخ محکم
جوابگوی هزاران هزار مسأله شد
چه دید اسقف نجران درون انجیلش؟
که بین راه پشیمان از این معامله شد
خدا به خلق جهان حرف آخرش را زد
و حرف آخر او آیۀ مباهله شد
@shokoohsher✨
#محمدحسین_ملکیان🌱
#مباهله
وقتی تو نیستی
من فکر میکنم تو
آنقدر مهربانی
که توپهای کوچک بازی
تصویرهای صامت دیوار
و اجتماع شیشههای فنجانها، حتی
از دوری تو رنج میبرند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟
@shokoohsher✨
#حسین_منزوی ☘️
✨شکوهِ شعر✨
وقتی تو نیستی من فکر میکنم تو آنقدر مهربانی که توپهای کوچک بازی تصویرهای صامت دیوار و اجتماع شیشه
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟
اینجا
که ساعت و..
آیینه و..
هوا...
به تو معتادند
و انعکاس لهجهی شیرینت
هر لحظه
زیر سقف شیفتگیهایم
می پیچد …
@shokoohsher✨
#حسین_منزوی☘️
بیخیالِ آنچه در، چنتۀ زمانه است
رأی من سرودنِ شعر #عاشقانه است
رأی من کنار تو، تا حرم قدم زدن
زیستن در این مسیر، این نگارخانه است
پشت میز دیدنت، رأی من شنیدنت
با همان قیافهی دست زیرِ چانه است
همستاره! همنگاه! خیره سمت نور ماه
رو به رویش پگاه، راه ما روانه است
سبز یا سپید و سرخ، بر لبانم اسم توست
رنگهای پرچمت، متن یک ترانه است
*
ای شمال و ای جنوب، ای شروق و ای غروب
انتخاب من همین خاک بیکرانه است...
@shokoohsher✨
#اعظم_سعادتمند☘️
#ایران #انتخابات
حسناً،
سأخرجُ من وحدتي لكن،
إلى أين...!؟
بسیار خُب،
بیرون میآیم از تنهاییام،
ولی به کجا..!؟
@shokoohsher✨
#أدونيس🌱
ز لحظه لحظه تو چشم بر نخواهم داشت
مباد دیده ببندم به روی زیبایی...
@shokoohsher✨
#محمدعلی_بهمنی☘️
✨شکوهِ شعر✨
ز لحظه لحظه تو چشم بر نخواهم داشت مباد دیده ببندم به روی زیبایی... @shokoohsher✨ #محمدعلی_بهمنی☘️
من و هنوز همان خاستگاه افرائی
من و همیشه هنوزی چُنین تماشایی
ز لحظه لحظه تو چشم بر نخواهم داشت
مباد دیده ببندم به روی زیبایی
تمام هُرم گناهت به جان من- بنشین
مرا مگیر از این جذبه اهورایی
نبود گندم و شیطان اگر- چه می کردیم
من و تو- وای از آن سالهی تنهایی؟
جنون کجاست؟ که ما بی دریغ بخشیدیم
-بهشت خویش به دریوزگان دانایی
هبوط من نه ز سیب و نه گندم است- آری
کدام وسوسه شایسته تر ز حوّایی؟
ولی ببخش اگر آدم خطاخواه ات،
نداشت هیچ، به جز حرفهای رؤیایی
ببخش و ساز مرا سرد و بی صدا مگذار
به آتشم بکش ای زخمه ات نکیسایی
به هر هزاره یکی چون تو روح بخشیده است
به واژه واژه ی دیباچه های شیدایی
@shokoohsher✨
#محمدعلی_بهمنی☘️
دمید صبحِ بناگوشِ یار از خمِ زلف
ببین سپیدهی در شام جلوهگر شده را!
@shokoohsher✨
#محمد_قهرمان🌱
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
می وزد توفنده بر باروی تو
پرچم "الله اکبر" گوی تو
سرنهاده دشت،روی دامنت
تکیه داده کوه بر بازوی تو
همتلاطم با نهنگان جنوب
ماهیان خطّۀ گیسوی تو
همنورد مرزهای آبیات
چشمهای روشن جاشوی تو
همقدم با سرحدات خاکیات
سروهای رُسته در هر سوی تو
زَهرۀ آن را ندارد دشمنت
تا بیاید فاش، رو در روی تو
دائما مشغول ذکر "یا علی" است
چشمۀ جوشندۀ نیروی تو
*
از غم عالم رهایم کرده است
نغمۀ "یا ضامن آهو"ی تو
#اعظم_سعادتمند
پن: می خواستم یه شعر عاشورایی بگم شد ملی میهنی!
@azam_saadatmand