شوق دیدار توام هست
چه باک
به نشیب آمدم اینک ز فراز
به تو نزدیک ترم، می دانم
یک دو روزی دیگر
از همین شاخه لرزان حیات
پرکشان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم
بسیار هنوز...
@shokoohsher✨
#فریدون_مشیری🪴
#یاحسین
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
@shokoohsher✨
#فاطمه_عارفنژاد ☘️
#اربعین #محرم
#یاحسین
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری
این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد
جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه...
گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد
نذر زیارت داشتم از جانب «سردار»
اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد
این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست
هر گوشهای یک دلشکسته حاجتی دارد
@shokoohsher✨
#محمدمهدی_سیار🌱
#اربعین #محرم
#یاحسین
پای زخم آلود من! طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بیسر میرسی
صبح فردا پابهپای اشک بانوی دمشق
زخمی و رنجور... پابوس برادر میرسی
ای دل بیتاب من! آرامشت را حفظ کن
شک نکن فردا به آن غوغای محشر میرسی
چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب
روبروی صحن گلهای معطر میرسی
چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش
وقت ندبه، در حرمهای مطهر میرسی...
یک قدم باقیست تا آن اجتماع قلبها
میرسی ای دیده! با شور مکرر میرسی...
رود رود گریه و لبیک و بیرقهای سرخ
یک ستون مانده... به آن دریای احمر میرسی
کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین
لحظۀ ذکر مصیبتهای خواهر میرسی
عطر یاس دلنشینی میوزد در بادها
پای من! روزی به خاک پاک مادر میرسی
صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز
حتم دارم که به آن روز مقدر میرسی
@shokoohsher✨
#مریم_سقلاطونی🪴
#اربعین #محرم
#یاحسین
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است؟!
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دل های شست و شو شده و پاک بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرهی افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده می شود آن دل که عابر است
با آب و تاب سینه زنان گرم قل قل است
کتریِ آب جوش که در اصل شاعر است!
فنجان لب طلا پر و خالی که می شود
هر بار گفته ام نکند چای آخر است..
@shokoohsher✨
#میثم_داوودی🍃
#اربعین #محرم
بیا رهتوشه برداریم
قدم در راه بیبرگشت بگذاریم...
@shokoohsher✨
#مهدی_اخوانثالث🌱
#روزنگار ۴ شهریور #درگذشت
نذر کرده ام
يک روزي که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
يک روزي که خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است
يک روزي که خوشحالتر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم، که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگی نيست
زندگی پاييز هم مي شود، رنگارنگ، از همه رنگ، بخر و ببر!
يک روزي که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی لای دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزی بیزمستان مزه نمیدهد
و
هيچ آسياب آرامی بیطوفان...
@shokoohsher✨
#مهدی_اخوانثالث☘️
#یاحسین (ع)
#یازینب (س)
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
ناباورانه از سفرم خیل خارها
تبریک گفتهاند به پای پیادهام
یا نیست باورم که در این خاک خفتهای
یا بر مزار باور خود ایستادهام
بارانم و ز بام خرابه چکیدهام
شرمندهٔ سهسالهٔ از دست دادهام
زیر چراغ ماه سرت خواب رفتهام
بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهادهام
دل میزدم به آب و به آتش برای تو
از خیمهها بپرس که پروانه زادهام
چون ابر آب میشدم از آفتاب شام
تا ذرهای خلل نرسد بر ارادهام
@shokoohsher✨
#سیدرضا_جعفری 🪴
#اربعین #محرم
#یاحسین (ع)
#یازینب (س)
آن چه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل، به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم، فتنه میبارید و من
بی پناهان را، بدین دارالامان آوردهام
اندر این ره از جرس هم، بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدین جا، با فغان آوردهام
بس که من، منزل به منزل، در غمت نالیدهام
همرهان خویش را، چون خود، به جان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان، درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهی ویرانهی شام ار نپرسی، بهتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
خرمنی موی سپید و دامنی، خون جگر
پیکری بی جان و جسمی ناتوان آوردهام
دیده بودم با یتیمان، مهربانی میکنی
این یتیمان را به سوی آستان آوردهام
دیده بودم، تشنگی از دل قرارت، برده بود
از برایت دامنی، اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا، بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود، از برایت نقد جان آوردهام
نقد جان را ارزشی نبود، ولی شادم، چو مور
هدیهای، سوی سلیمان زمان آوردهام
تا دل مهر آفرینت را نرنجانم، ز درد
گوشهای از درد دل را، بر زبان آوردهام
هاتفی پروانه را میگفت کز این مرثیت
در فغان، اهل زمین و آسمان آوردهام
@shokoohsher✨
استاد #محمدعلی_مجاهدی☘️
#اربعین #محرم