بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبارِ این کوچه باغها را
که در زلالش
سَحَر بجوید
ز بیکرانها
حضورِ ما را
به جستوجوی کرانههایی
که راهِ برگشت از آن ندانیم
من و تو بیدار و
محوِ دیدار
سبکتر از ماهتاب و
از خواب
روانه در شطِّ نور و نرما
ترانهای بر لبان بادیم
به تن همه شرموشوخِ ماندن
به جانِ جویان،
روانِ پویانِ بامدادیم.
ندانم از دور و دوردستان
نسیمِ لرزانِ بالِ مرغیست
و یا پیام از ستارهای دور
که میکشاند
بدان دیاران
تمام بود و نبودِ ما را.
درین خموشی و پردهپوشی
به گوشِ آفاق میرساند،
طنینِ شوق و سرودِ ما را.
چه شعرهایی
که واژههای برهنه امشب
نوشته بر خاک و خار و خارا
چه زادِ راهی بِه از رهایی
شبی چنان سرخوش و گوارا!
درین شب پای مانده در قیر
ستاره سنگین و پابهزنجیر
کرانه لرزان در ابرِ خونین
تو دانی آری،
تو دانی آری
دلم ازین تنگنا گرفته.
بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبارِ این کوچه باغها را
که در زلالش سَحَر بجوید
ز بیکرانها
حضورِ ما را
@shokoohsher✨
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی☘️
تهران، ۱۳۴۹
دفتر «مثل درخت در شب باران»
✨شکوهِ شعر✨
بگو به باران ببارد امشب بشوید از رخ غبارِ این کوچه باغها را که در زلالش سَحَر بجوید ز بیکرانها حض
Arman Garshasbi Begoo Be Baran.mp3
6.32M
📝 #محمدرضا_شفیعیکدکنی ☘️
🎙 #آرمان_گرشاسبی🍃
🎶بگو به باران🌧️
@shokoohsher✨
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
#شعربهروایتآواز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز...
@shokoohsher✨
#حسین_منزوی🌱
#واگعیه_کیک_نیست
میخوام برات یه کم مزه بریزم
خیلی میخوامت مامان عزیزم
تو واسه من پا رو دلت گذاشتی
چه آرزوهای بلندی داشتی
اینستا تو یه دیقه خاموش بکن
بشین به حرف دل من گوش بکن
تو یخچالت بجز رژ و کرم نیست
غذا نمیپزی؟! نپز! مهم نیست
خدا به داد گشنهها رسیده
واسه چی تخممرغ و آفریده؟!
مامان چرا همهش ازم شکاری
تو که پسرهای باحالی داری
من و سگت! که اونو پارک میبری
غذای آماده براش میخری
همون سگه که روی پات میذاری
منو با وق وقش میده فراری
همون سگه که هی بهش میرسی
پشماشو میکنی همش وارسی
نگی چرا پا رو دمش گذاشتم
تحمل دیدنشو نداشتم
قاطی نکن، حرف تو من میدونم
درسامو از شنبه دیگه میخونم
سلاح سرد دمپایی تو وردار
ولی نزن همونجوری نگهدار
درسته خیلی اهل ریخت و پاشم
مرتباً عوض میشه کراشم
یه خواهشی ازت دارم که اینبار
بین من و توله سگت فرق بذار
سگ که برات عصای دس نمیشه
حیوونکی که همنفس نمیشه
نذار برم تو گوشی ویلون بشم
اسیر دست هرچی شیطون بشم
گوشی برام پشت و پنا نمیشه
هیشکی برام مامان بابا نمیشه
فجازی یک چیز و نشون نداده
فضای واقعی خانواده
@shokoohsher✨
#صامره_حبیبی☘️
#طنز
✨شکوهِ شعر✨
#واگعیه_کیک_نیست میخوام برات یه کم مزه بریزم خیلی میخوامت مامان عزیزم تو واسه من پا رو دلت گذاش
گوشی برام پشت و پنا نمیشه
هیشکی برام مامان بابا نمیشه...
#صامره_حبیبی☘️
@shokoohsher✨
#ذکر_شب
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم: «تو را دوست دارم»...
@shokoohsher✨
#قیصر_امین_پور🪴
من در بیان وصف تو حیران بماندهام
حَدیست حسن را و تو از حد گذشتهای..
@shokoohsher✨
#سعدی🌱
#ذکر_شب
اسیر جذبهی تصویر توست ورنه نبود
بدون ماهِ تو دریا دچار جزر و مدی
#امیرحسین_اللهیاری🍃
@shokoohsher✨
تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد
چقدر بر بهشت چهرهی خود رنگ و بوی پیامبر داری...
#سیدمحمدجواد_شرافت☘️
@shokoohsher✨
✨شکوهِ شعر✨
تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد چقدر بر بهشت چهرهی خود رنگ و بوی پیامبر داری... #سیدمحم
ای که در سورۀ تبسم خود لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری
نوری از آفتاب روشنتر، رویی از ماه خوبتر داری
تو کدامین گلی که دیدن تو، صلواتی محمدی دارد
چقدر بر بهشت چهرهٔ خود رنگ و بوی پیامبر داری
هجرتت از مدینه شد آغاز مکه هم شاهد سلوک تو بود
کربلا، کوفه، شام حیراناند، تا کجاها سر سفر داری
باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو
چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری
با لب تشنه بودی و میسوخت در تب کربلا پر جبریل
وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری
از میان تمام اهل جهان، عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد
عشق میداند و ادب که چقدر شوق پابوسی پدر داری
شوق پابوسی تو را داریم، حسرت آن ضریح ششگوشه
گوشهچشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری
در مدیح تو از مدایح تو، یا علی هرچه بیشتر گفتیم
با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری
@shokoohsher✨
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت☘️
آنقدر دوستت دارم
ڪه خودم هم نمیدانم
چقدر دوستت دارم ..
هر بار ڪه میپرسی، چقدر؟!
با خودم فڪر میڪنم دریا چطور
حساب موجهایش را نگه دارد؟!
پاییز از ڪُجا بداند هر بار
چند برگ از دست میدهد؟!
و من چطور بگویم ڪه
چقدر دوستـت دارم ؟!
#نزار_قبانی🍃
@shokoohsher✨