برنامه دارن حقوق زیاد کنند ما راحت اجاره خونه بدیم یعنی سالها مستاجری
سیاست مسکن دکتر پزشکیان برای ما زنان خیلی نا مناسب بود
خبری از ساخت مسکن نبود
حمایت برای دریافت حقوق بر ای پرداخت اجاره بود
یعنی نه تنها خبری از خانه ویلایی نیست بلکه باید هر سال از این خونه به اون خونه اسباب بکشیم
✍عالیه سادات
🍃__________________________
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی_در_ایتا👇
@shookoohzan
پزشکیان یکی یکی پلههای اخلاق رو میبازه و میره
تمسخر گوینده، پریدن در حرف ، با دست نشون دادن به جای ایشان گفتن
✍عالیه سادات
🍃__________________________
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی_در_ایتا👇
@shookoohzan
سواد اقتصادی آقای جلیلی از سواد سیاسی اش زیاد نباشه کمتر نیست
👏👏👏👏👏👏
✍عالیه سادات
🍃__________________________
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی_در_ایتا👇
@shookoohzan
واقعا جوان ایرانی مناظره رو ببینه ولی نتونه تشخیص بده همون بهتر که باکی یه میلیون بنزین بزنه 🤪
✍عالیه سادات
🍃__________________________
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی_در_ایتا👇
@shookoohzan
امروز برای تک تک فامیلها و دوستان و آشنایان اعلام کردم رای ما اقای جلیلی هست
الان افتخار میکنم که این کار رو کردم
✍عالیه سادات
🍃__________________________
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی_در_ایتا👇
@shookoohzan
سیده زهرا شرعی زاده شاعر و هنرمند انقلابی استان کهگیلویه و بویراحمد شعری درباره انتخابات سروده که حاوی نکات ارزشمندی است.
رأی من در منطقه لایق شده
شعله شعله وعده صادق شده
رأی من چون احمدی روشن شده
کشور از این روشنی ایمَن شده
رأی من بین زمین و آسمان
ابر شد بارید روی «وَرزَقان»
رأی من حالا در این صندوق هست
روی انگشتان این مخلوق هست
لاله ی کُنج شبستان رأی من
خادم شاه خراسان رأی من
رأی من روزی شهیدی زنده بود
او غنیمت بود حیفش، رفت زود
رأی من ننشست پشت قابِ میز
تا نریزد اشک چشمِ «آبریز»
در کپر با پاپتی ها می نشست
پای درد کُلّ دنیا می نشست
رأی من با زوزه ی کفتارها
دست برداری نکرد از کارها
رأی من سنگر به سنگر می رود
از دو قطبی ها فراتر می رود
گریه ها کردم برای رأی خود
تا شنیدم خود صدای رأی خود
گفت: من رأی توام خوشحال باش
من پَرِ سیمرغم و تو زال باش
گفت : راهی نیست تا فتح قلّه
مرد این رَه کیست تا فتح قلّه ؟
آمدم اینجا بیارم نور حق
اربعیی مانده ام در طور حق
باز بر می گردم از مأموریت
می نمایم خدمت جمهوریت
باز در مرقد کبوتر می شوم
دور و بال گل ابوذر می شوم
باز سیمرغ ولایت می شوم
هم شهید راه خدمت می شوم
با ولی بر سنگ خارا می زنیم
با شهیدان پا به دریا می زنیم
هم ولایت می شکافد رودها
غرق وحشت می کند نَمرودها
راستی! دستم سلیمانی شده
در دل اجلاس قرآنی شده
کودکان غزّه را خون گریه کرد
تلخ، عین اشک زیتون گریه کرد
آن سرانگشتی که قرآن را گرفت
رأی تو بودست و باشد در بهشت
رأی تو اجلاس را در بُهت بُرد
زنده هست عبّاس این دوران، نمرد
رأی تو جَنات تَجری تَحت...هست
با بهشتی داده در جَنات دست
رأی تو آمد به چشم کبریا
شد خریدارش سرانگشت خدا
باز «رودت» انقلابی می شود
با سرانگشتِ تو آبی می شود
باز در خون تو نیلی می شوم
عاشق راه «جلیلی» می شوم
🍃__________________________
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی_در_ایتا👇
@shookoohzan