🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
نیایش:
واقعیتش بنده برخلاف بقیه که میفرمایند وضع مالمون بااومدن فرزند بهتر شد من میخام بگم البته که اون جای خود داره وخداوند متعال روزی هرفردی که افرید روی زمین حتما مقدر کرده ولی من دختر دومم دوسالش بود، متاسفانه سالهای سال باهمسرم اختلافات زیادی سر خیلی مسائل داشتم ولی سال 90 میان اینهمه اختلاف و رنج فراوان ناخواسته حامله شدم واقعا قصد کردم بچه رو سقط کنم همسرم روحانی هستن وگفتن این کار اشکال داره ولی من اینقدر ازنظر بدنی ضعیف وازنظر عصبی بشدت درفشار بودم گفتم. خود خدامیدونه من نمیتونم. حتی امپول سقط سفارش داد برام ولی دوتاخواهرام گفتن هرگز نباید بچت روسقط کنی خلاصه باهمه ی سختیا بچه رو نگه داشتم ولی شب وروزم درد ورنج وسختی ایشون تواین شرایط منو ول کرد رفت شمال مسافرت مجردی بادوستاش وخلاصه..... سرتون درد نیارم من دوران حاملگی گذروندم وهمچی گذشت
الان دخترم 11سالشه بعد ازخدا بزرگ، دنیای منه این دختره خیلی ارامش داده به زندگیمون
همسرم اخلاقش روز بروز بهتر شد والان الهی شکر مشکل مالی که نداشتیم ولی اون مشکلات بینمون حل شده بااومدن این فرشته عزیزی که خدابهمون داده ومن نفسم به نفسش بنده
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
بسیجی:
سلام علیکم
خدا رو شکر من 3 پسر دارم باور بفرمایید هر کدام که به دنیا آمدند خداوند برایمان کادویی فرستاد از جمله اینکه صاحب خانه و ماشین شدیم در یکی از مناطق شهرمان خيلي دوست داشتم خانه بخرم سالیان تلاش کردیم ولی قسمت نمیشد خدا فرزند سوم را بهم هدیه داد طولی نکشید که یه واحد آپارتمان در همون محل خریداری کردیم و تازه خیلی از لحاظ روحی و جسمی حال خوبی نصیبمون شد خدا را هزاران بار شکرالان از خدا درخواست دارم که دوباره فرزند دیگری به ما عنایت فرماید
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
❤یاعلی❤:
سلام عزیزم وقت بخیر
من یک خانم ۳۲ساله هستم که صاحب ۳دختر هستم ۱۸سالگی ازدواج کردم درشرایطی که پول یک کیلو میوه راهم نداشتیم تمام پول پاتختی هم پدر شوهرم برای خرج عروسی برداشت بعداز ۲سال دختر اولم به دنیا آمد وما رفتیم خونه ی جدا از مادر شوهرم وخدارا شکر وضعمون بهتر شد وبعداز ۶ سال که دختر دومم به دنیا آمدبا برادرم یک خونه کوچیک شریکی خریدیم ودوباره ۶ سال دیگر که دختر سومم به دنیا آمدخیلی خیلی خوش قدم بود ومعجزه ی زندگی ما شدتازه فهمیدم این همه بدبختی مال اعتیاد شوهرم بوده وشوهری ترک کرد یک ماشین بزرگ خرید چندتا وام برای فرزند سوم دولت بهمون داد وخدارا شکر الا ن خیلی راضی ام تا جایی که حتی شوهرم میگه یک بچه دیگه بیاریم
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
M. Erfani:
سلام و وقت بخیر
من سر فرزند اولم مستاجر بودیم که با دنیا اومدن ایشون خداروشکر خونه دار و ماشین دار شدیم 😳😳،اما این نکته جالب ماجرا نیست،نکته جالب ماجرا از اینجا شروع میشه که...
قبل از دنیا اومدن فرزند دومم و با گذشت ۵ سال از تولد دخترم به اصرار همسرم بخاطر کوچک بودن خونه اون و ماشینمون رو فروختیم و از اونجایی که اون سالی که ما این کار رو انجام دادیم افزایش قیمت ملک ساعت میزد و تا ما اومدیم خونه بعدی رو اکی کنیم کلی از ارزش پولمون کم شده بود و مجبور شدیم برای اینکه بیشتر از این متضرر نشیم دوباره یه ملک با متراژ خونه اولمون و تو یه محله پایینتر بخریم😳😔
سر این قضیه خیلی اذیت شدیم(به خصوص از تحقیر و تو سری زدن های اطرافیان) و هرچی به این در و اون در میزدیم تا بعد از آروم شدن نسبی بازار خرید و فروش ملک یه خونه بهتر بخریم نمیشد که نمیشد تا بعد بدنیا اومدن پسرم و حدود یک سالگی ایشون خدا محبت و لطفش بینهایتش رو نسیبمون کرد و به برکت وجود پسرم یه خونه دقیقا به همون متراژ و همون جایی که آرزوش رو داشتیم از خزانه غیبش جفت و جور کرد و من مطمئنم اگر وجود این طفل معصوم نبود این اتفاق هرگز یا شاید خیلی دیرتر می افتاد و از این بابت خیلی خدارو شاکرم
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
اشرف معصوم:
سلام خانمی
بنده سال 90 درسن 39 سالگی نا خواسته بار دار شدم بماند که چقدر حرف شنیدم فرزند چهارم و سن بالا
هنوز هم مستاجر بودم و حتی ماشین هم نداشتیم همسرم باز نشسته شده بود.
یه روز از طرف کانون باز نشستگان با همسرم تماس گرفتند که آقا یه وام اومده 5 میلیون نگاه کردیم همه بچه ها وام گرفتند به غیر از شما
خلاصه خود وام اومد برای ما با برجی بیست هزار تومان ماهم یه پراید خریدیم 4میلیون و 300 مابقی روهم خرج
بچه ها کردیم بسیار هم خوب بود.
هر انسانی رزق و روزیی داره که ممکن است با ورودش به هر خانه ای اون روزی شامل حال افراد اون خونه هم بشه
بنده حتی داماد دار شدم روزی خونه بیشتر شد ما از خدا غافلیم
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
سلام عالیه سادات خانم اگر برای شما تعریف کنم داستان زندگی من یک کتاب میشود من عروس اول خانواده بودم وقتی ازدواج کردیم خانواده همسرم وضعیت خوبی نداشتن پدر شوهرم یه اتاق بهمون داد تا زندگی کنیم و آخه رسم بعضی از ترک ها اینه پدر مادر برای بچه ها عروسی میگیرن و یه مدت هم پیش خودشون باید زندگی کنن بگذریم همسرم با پدر شوهرم کار میکردن ولی بیشتر موقع برای تامین مخارج میموندن ما یه خانواده ۸ نفره میشدیم که چند بار هم پیش امده بود که نون شب هم نداشتیم که بخوریم فهمیدیم خواهر شوهرم باردار هست ایشون هم به جمع ما اضافه شد ایشون هم همسرشون اعتیاد داشت و وضعیت خوبی نداشتن ما مجبور بودیم کمک کنیم چند بار خواست بره سقط کنه نذاشتیم گفتیم خدا روزی رسونه سختی زیادی کشید حتا یه لقمه نون نداشتن صاحب خونه به خاطر نداشتن پول هر جا میرفتن یه اتاق ۱۲ متری اجاره میکردن بعد چند ماه بیرونشون میکردن تا اینکه پسرش به دنیا اومد واون موقع تازه اعلام شده بود که خونه مهر میدن شرکت کرد و امتیاز بالا داشت بهش دادن و خودش داخل مطب کار میکرد و همسرش هم سر کار رفت وضعیت زندگیش صدو هشتاد درجه عوض شد ولی زندگی ما همون سختی رو داشت که چند سال بعد خواهر شوهرم من بار دار شدم بیشتر موقع روزه بودم بچه زیاد رشد نکرده بود ولی به کسی چیزی نمیگفتم پدر شوهرم گفت یه زمین دارم میخوام چیکار مونده اطراف تهران بود هفت ماهه بودم گفت به پا قدم نوه عزیزم زمینی که فروش نمیرفت با قیمت خوبی فروش رفت ماشین خریدیم و یه زمین دیگه هم خریدیم مادر شوهرم کل وسایلش که داغون بود رو عوض کرد و بعد به دنیا اومدن دخترم اولش همه ناراحت شدن که چرا پسر نییست ولی روزی که دخترم اومد شغل جدید و خونه زندگی جدید خونه رو ساختیم ماهم صاحب یه واحد ۸۰ متری شدیم وکلا همه چی عوض شد پدر شوهر برادر شوهرم میگفت خیلی دخترت روزی داره خدا هزارتا از این بچه ها بهمون بده یه چهار سال بعد پسرم به دنیا اومد و همسرم شغل دولتی خوب گیرش افتاد و کلا از سود کارش چند واحد کوچیک اطراف تهران ماشین شاسی بلند و چند تا ماشین به آسایش و آرامش رسید تا جایی که کارش شد کمک کردن به نیازمندان که بیرون میدید تا جایی که خانمی گیرش افتاد که برکت از زندگی ما رفت و و چند وقت بعد پسرم رو از دست دادم و به خاطر کارهای غیر اخلاقی همسرم ازش جدا شدم و دخترم با خودم میمونه و هر دفعه میگه مامان اگر بچه های زیادی میاوردی بابا بیشتر سرش گرم میشد و جرآت نمی کرد ازدواج مجدد کن
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
#ارسالی_مخاطب
الحمد الله کانال شکوه زن وزنانگی که البته مدت کمی هست در ایتا فعالیتش شروع شده مورد استقبال بسیاری از خانواده ها قرار گرفت و روزانه ما چنین پیام هایی رو دریافت میکنیم.
برامون دعا کنید و ما هم امین گوی دعاهای شما هستیم.
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
سلام،وقت بخیر.
بنده طلبه هستم ودر حال حاضر یک دختر و یک پسردارم؛ در سن ۲۰ سالگی ازداوج کردم،وقتی ازداوج کردم، از مادیات هیچی نداشتم و بعد از ازدواج باقرض و وام صاحب خانه و ماشین شدم با اینکه بدهکار بودم ولی تصمیم گرفتیم صاحب فرزند بشیم و خداوند عنایات نمود و دختری به ما عطا فرمود،هنوز دخترم چند ماه بیشتر نداشت که بدهی های بنده کامل پرداخت شد و حتی چند سفر عتبات از جمله کربلاو سوریه قسمت مان شد.و در حال حاضر به خاطر نقل مکان از شهرمون به شهری دیگر بابت تجهیز منزل، دوباره بدهکار شدم و منتظرم بچه بعدی ان شاءالله دختر باشه تا بدهکاریم همتسویه بشه.😊
واقعا من تجربه کردم ازداوج توی سن کم،و فرزند برکات مادی و معنوی زیادی داره به خصوص اگر فرزند دختر باشد.
خدایا شاکرم که دختری عنایت فرمودی و آرزو میکنم هرکس نداره به او اعطا فرما.🤲
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
♦️این روایت جالب در سه قسمت
منتشر خواهد شد هر سه قسمت شیرین هست مطالعه کنید
سلام
ما اهل یکی از شهرستان های خراسان هستیم،همسایه مشهد.
داداش بنده چند سال پیش،حدودا سال۸۵ بعد از اتمام خدمت به علت نبود کار به مشهد رفت و تنهایی دنبال کار میگشت،یه مدت تو یه شرکت بود که تعدیلش کردند بعد رفت قنادی و حدود ۱۰ سال کارش همین بود در همین حین ازدواج کرد و به برکت ازدواج و به دنیا اومدن فرزند اول مسیر واسه پیشرفت باز شد و استاد شیرینی و کیک یکی از مجموعه های قنادی بزرگ شهر شد.
البته خود فرزند اول مشکلاتی بوجود آورد
که اکثرا به مسئله پول و درامد و هزینه های جانبی و غیر قابل چشم پوشی برمیگشت.
این مسئله باعث سختی زندگی این خانواده شده بود و نه بیمه درمانی داشتند و نه سابقه ای براش ثبت میشد و روز مزد هم بود...
حدود یک یا دو سال با این مشقت و سختی تحمل کردند و ناامید نشدند تا وقتی یه خبر خیلی خیلی عجیب همه فامیل رو گذاشت توی آمپاس شدید!
خبر این بود که یه بچه دیگه توی راه دارن... وبچه دوم هم با وجود سختی های زیاد متولد شد...
بعد از اینکه فرزند دومش به دنیا اومد که فشار اقتصادی (مستاجری و نداشتن بیمه درمانی و خدمات)بد جور تحت فشار قرارشون داد تا حدی که همه(غیر از خودشون) ناامید شده بودیم و گفتیم باید برگردی و توی شهر خودمون کار کنی که شاید بتونیم هواتونو داشته باشیم!
همه درگیر این اتفاق عجیب بودیم و نمیدونستیم باید چیکار کنیم،هر کی رومیدیدیم میگفتیم یکی هست با این مشخصات ،اگه کار سراغ دارید بگید که بیاد، هرچی بود عیبی نداره فقط از حالت قبل بهتر باشه.
ولی کار به جایی نبردیم
زندگی همهمون یکی شده بود که بتونیم مشکلی. از کار اینا حل کنیم
و تا دو سه سال این مسئله توی خانواده تیتر اتفاقات بود و کسی برای بقیه مسائل زیاد وقت نمیذاشت
تا یه خبر عجیب غصه ها رو چندین برابر و تا حدی غیر قابل تحمل کرد
خبر چی بود؟؟؟
یه بچه دیگه توی راه دارن👉
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
♦️این روایت جالب در سه قسمت
منتشر خواهد شد هر سه قسمت شیرین هست مطالعه کنید
.
قسمت دوم
خبر چی بود؟؟؟
یه بچه دیگه توی راه دارن👉
دیگه چه عرض کنم که بلوایی شده بود توی خانواده به خاطر این اتفاق
و همونطور که عرض کردم شرایط خیلی بد بود و به حدی رسیده بود که داشتیم به سقط جنین فکر می کردیم.
ولی باز اون معنویت که توی خانواده ها بود و ترس از عذابش این کار رو نکردند و مقدمات سپردن بچه رو به یکی دیگه داشتین میچیدیم!
خلاصه وقت سونوگرافی رسید که وضعیت بچه مشخص بشه.
صبح اون روز همه منتظر خبری مثل مشکل داشتن بچه و نیاز به سقط بودند.
ظهر شد و تلفن زنگ خورد،مادر گوشی روبرداشت و دید زن داداشم گریه میکنه
بعد از اینکه یه کمی آروم شد مادر گفت چی شده بگو کهمردیم از نگرانی...
این خبر نه تنها غصه ها رو کم نکرد که چندین برابر کرد
:بچه دوقلو بود
همه از ترس فشار اقتصادی مضاعف ساکت شدند و هیچی برای گفتن نداشتند...
بعد از این قضیه همه رغبت شون برای سپردن بچهها به افراد توانمند بیشتر شد
ولی ،،،
مادر بچه ها راضی نمیشد
میگفت حتی اگه خودم از گشنگی بمیرم نمیذارم بچه ها مو ازم بگیرن!
هر چند که همه راحتی و آسودگی اونا رو میخواستند ولی رضایت نمیداد .
گذشت و گذشت تا تولد بچه ها...
اون وقت بود که فشار اقتصادی توان همهمونو بریده بود چون ما هم وضعیت خوبی نداشتیم که بتونیم کمک شون کنیم...
دیگه همه دست به دعا بودند توی فامیل که نعمت الهی رو خود خدا نگه داره و روزی شو برسونه و خودشونم به امام رضا (ع) توسل دائمی داشتند که شاید فرجی بشه...
دیگه فامیلای نزدیک به بهانه های مخلتف هدایای نقدی براشون میفرستادند که بتونن چهار تا بچه قد و نیم قد رو با خونه مستاجری و نبود خدمات شغلی مناسب،زنده نگه دارن...
از اونجا که خدا خودش قول داده و کرامت رو نزد برگزیده هاش هم گذاشته...
بعد از آمپاس چند ساله که روز به روز بیشتر میشد خدا یه نور امید به این خانواده با سه تا دختر و یه پسر،نشون داد.
ادامه دارد...
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
♦️این روایت جالب در سه قسمت
منتشر خواهد شد هر سه قسمت شیرین هست مطالعه کنید
قسمت سوم واخر
با توجه به حرفه ای که بلد بود جذب یکی از بهترین هتل های مشهد مشغول به کار شد...
این خیلی خوب بود چون بیمه درمانی داشتن و حقوقش سر موقع پرداخت میشد
همه خوشحال بودیم
ولی بچه ها نیازشون روز به روز بیشترمیشد و اون فشار یه مقدار به مدت کوتاه کم شد و بعد از مدتی هم شرایط خاص کار در هتل موجب آسیب جسمانی به پدر بچه ها شد و باز غبار غم روی دل ما نشست که خدایا چرا اینجوری میشه ؟؟؟؟....
ولی خدا خودش قول داده دیگه...
نمیشه که زیر قولش بزنه
فقط ما باید یهکم صبور باشیمو از ولایت ش خارج نشیم.که این خانواده هم همین کار رو کردند...
بعد از چند ماه که دوقلو ها به دنیا اومدند خبر رسید که یه اداره ای نیرو میخواد و برادر من(پدر دوقلو ها) اقدام کرده...
رفت و بعد از مدتی تلفن زنگخورد و زدن داداشم بود که با خوشحالی خبر قبولی رو داد...
دیگه هیچکس حتی یه ذره هم از او سختی ها یاد نمیکرد و همه میگفتند خدایا شکرت!
بعد از حدود یک سال خودم برای یه کار اداری رفتم همون اداره که برادرم بود!
از قضا،آخر وقت که میخواستم بیام بیرون با مسئول گزینش شون که از تهران اومده بود آشنا شدم و در حضور برادرم یه حرفی زد که هنوز خیلی واسه م تازگی داره.
گفت افرادی با شرایط همسان یا شاید بهتر هم بودند برای جذب ولی داداش شما به خاطر داشتن چهار تا فرزند رغبت ما رو بیشتر کرد برای جذبش و از این اتفاق خیلی خوشحالیم.
از این اتفاق هم حدود دو و نیم سال میگذره و در دولت سیزدهم از طرف وزارت اعلام کردند برای کمک هزینه مسکن و اعطای زمین برای ساخت
و همین چند وقت پیش توی مشهد اعلام کردند افرادی که فرزند دوقلو دارن و مستاجر هم هستند میتونن واسه زمین با قیمت پایین ثبتنام کنند و بقیه توضیحات رو از مشهدیا بپرسید،چون من جزئیاتشو نمیدونم.
خلاصه تا یکی از این اتفاقا محقق بشه طول میکشه ولی مهم اون ارتباطی هست که با اصل مسئله وجود داره..
واللّٰهُ یَرزٌقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب:
و خداوند روزی میدهد از آنجایی که حتی فکر آن را نمیکنید!
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70
🔴 پویش روزی بچه دست خداست ملحق شوید .
فاطمه وارسته:
♦️سلام علیکم
خسته نباشید
ما ترس از فرزند آوری نداشتیم فقط میخوام بگم خدا اینقدرررر بزرگ و مهربونه که فقط خوبی بنده اش رو میخواد فقط ما بنده ها کم صبریم و خدا خودش روزی رو از جایی که فکرش رو نمیکنیم برامون میفرسته من اول همسرم کار داشتن ولی به خاطر مسایلی بیکار شدن نمیخواستیم مراسم بگیریم ولی من واقعااااا به خدای خودم مطمئن بودم خدا خودش گفته من پول ازدواج مسکن و فرزند رو میدم وقتی رفتم آرایشگاه برای مراسم خودمون همسرم زنگ زدن و گفتن کارم درست شده اشک ذوق میریختم و خدا رو شکر میکردم
به لطف و عنایت پروردگار
وقتی فرزند اولم رو باردار بودم با پول اندکی که داشتیم میخواستیم ماشین دست دوم ارزان بخریم ولی به لطف خدا همون ایام با طرحی که برای خرید ماشین گذاشتن تونستیم دقیقاااا همون پولی که داشتیم رو بدیم و بقیه اش رو قسطی پرداخت کنیم و ماشین صفر بخریم
وقتی فرزند دومم رو باردار بودم باز هم به لطف و عنایت خدا و تلاش بسیاااار خودمون با گشتن ۳ ماه پیاپی و دنبال خربد خونه بودیم وقتی فرزندم به دنیا اومد تو ۳ ماهگیش خونه خریدیم البته با وام و پس انداز و فروش طلا و ...
فقط میخوام بگم یک قدم با توکل برای خدا برداری خدا ۱۰ قدم برات برمیداره
یا حق
#فرزند_اوری
#ارسالی_مخاطب
#پویشی_برای_روزی_بچه_دست_خدا
#کانال_شکوه_زن_وزنانگی
_____________________
به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2336751715C0fba986b70