eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
126 دنبال‌کننده
197 عکس
7 ویدیو
41 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
"بهار و شعر فارسی" یکی از مهم‌ترین مضامین و موضوع‌های شعر فارسی، به‌ویژه در سده‌های نخستین، وصف بهار و عناصر مربوط به آن بوده است؛ به‌طوری که هیچ فصلی در شعر، چون بهار منعکس نشده و هزاران اثر ادبی با این موضوع خلق شده است. ردّپای بهار و وصف آن را حتی در جُنگ‌ها و مجموعه‌های ادبی نیز می‌توان دید و در برخی جنگ‌ها که بر اساس موضوع  سامان یافته، بخشی به بهارسروده‌ها اختصاص یافته است‌. یکی از این مجموعه‌ها، جنگ کتابخانه‌ی است که مولف در باب دهم آن (فی صفه الربیع)، به این موضوع پرداخته و جنگ۵۳۴ مجلس () هم (با تغییرهایی) بر اساس همین مجموعه تدوین شده است. در باب دهم جنگ گنج‌بخش، بیش از ۲۰۰ قطعه شعرِ  کوتاه و بلند، با موضوع بهار، نوروز و طبیعت، از شاعران شاخص سده‌های چهارم تا هفتم گزینش و ثبت شده است. مولف، عمده‌ی اشعار را از مقدمات قصاید و از خلال مثنوی‌ها، قطعات و غزل‌ها به‌اختصار انتخاب کرده  و تنها در رباعی‌ها صورت کامل اشعار را می‌توان دید. به مناسبت بهار و این روزهای تعطیلی، در ادامه چند رباعیِ بهاری از این مجموعه آورده می‌شود؛ با ذکر این‌که تعدادی از این رباعی‌ها جزو رباعی‌های سرگردان است و در مجموعه‌ها و دیوان‌ها، به نام دیگر شاعران هم منسوب شده است. انوری: با گل گفتم ابر چرا می‌گرید؟ ماتم‌زده نیست بر کجا می‌گرید؟ گل گفت اگر راست همی باید گفت بر عمر من و عهد شما می‌گرید # گل‌ها چو به باغ جلوه را ساز کنند در غنچه نهفت[ه] هفته‌ای ناز کنند چون دیده به دیده‌ی جهان باز کنند از شرم رخت ریختن آغاز کنند* # صف زد حشم بهار پیرامن گل ابر آمد و پر کرد ز دُر دامن گل با این‌همه جان نماند اندر تن گل گر تو به چمن درآیی ای خرمن گل* کمال‌الدین اسماعیل: از خار چو آمد گلِ رنگین بیرون اندوه کنیم از دل غمگین بیرون کردند نظاره را عروسان چمن سرها ز دریچه‌های چوبین بیرون # یارب که چه خرم است و چه بزم‌افروز سبزی و شکوفه و نسیم نوروز مستی و فغان بلبل و اول صبح صحرا و لب جوی و مَی و آخر روز* ظهیر فاریابی: ای باد بیا و بوی گلزار بیار وی بلبل مست ناله‌ی زار بیار ای سبزه گرت ملک چمن می‌باید پروانه‌ی مطلق از خط یار بیار # ای غنچه‌ی گل سر شکفتن داری وی نرگس مست میل خفتن داری وی سوسن تر دراز کردی تو زبان اندیشه‌ی راز عشق گفتن داری نجم‌الدین دایه: صحرا به گل و لاله بیاراسته‌اند در عیش فزوده و ز غم کاسته‌اند در خاک عروسان چمن خفته بدند امروز قیامت است و برخاسته‌اند # وقت است که گل به شاهی اقرار دهد فراش چمن خبر به عطار دهد در وقت چنین تو عاشقان خود را گر خود ندهی بار دلت بار دهد* # آمد گل و چون یار بهایی دارد زان در دل هر شیفته جایی دارد باغ از گل و از نوای بلبل امروز انصاف که خوش برگ و نوایی دارد* [مجیر بیلقانی]: گل صبحدم از باد بر آشفت و بریخت با باد صبا حکایتی گفت و بریخت بدعهدی عمر بین که گل در ده روز سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت* # تا سایه فکند سرو آزاد بر آب تا عکس گل شکفته افتاد بر آب آب از هوس بهار دیوانه بماند زنجیر نهاد ازین سبب باد بر آب* مختاری: امروز نشاط گلسِتان باید کرد وامروز به روی یار، مَی باید خَورد کز چشم شکوفه و چراغ گل زرد شد باغ به رخ چشم و چراغ زن و مرد* *این رباعی‌ها در جنگ الهی موجود نیست. @mmparvizan
"نوروز: روزِ دادخواهی" چنین گویند که جمشید برادر طهمورث بود و همه‌ی جهان وی داشت... نخستین کسی که سلاح کرد او بود، و سلاح مردمان از چوب و سنگ بود. او شمشیر و حربه و کارد کرد، و کرباس کرد و ابریشم و قزّ و رنگ‌های الوان... و دیوان را فرمود تا گرمابه نهادند... و غواصی کردند و گوهرها از دریا برآوردند... . پس علما گرد کرد و ازیشان پرسید که چیست که این پادشاهی بر من باقی و پایند دارد؟ گفتند: داد کردن و در میان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم، شما نزد من آیید تا هرچه [درو داد] باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز [هرمز بود] از ماه فرودین، پس آن روز [را] نوروز نام کرد. تاریخ بلعمی، ابوعلی بلعمی، به تصحیح ملک‌الشعراء بهار، به کوشش محمدپروین گنابادی، نشر زوار، صفحه‌های ۸۷ و ۸۸. https://eitaa.com/mmparvizan
"اردیبهشت روز" در تقسیم اجزای ماه، ایرانیان برای هر روز، نامی در نظر گرفته‌اند. چنانکه در یاداشت نوروز اشاره شد، "اورمزد" نخستین روز ماه است و نوروز با این روز سازگار است. دومین روز هر ماه نیز بهمن نام دارد؛ چنانکه مسعود سعد سروده است: بهمن‌روز ای صنمِ دل‌سِتان بنشین با عاشق در بوستان (دیوان، ص ۶۵۹) مسعود سعد در قطعاتی جداگانه، تمام روزهای ماه را وصف کرده است؛ چنانکه در توصیف "اردیبهشت: روز سوم هر ماه" سروده است: اردیبهشت روزست ای ماه دل‌سِتان امروز چون بهشت برین است بوستان (همان) مهمترین جشن‌های ایرانی، از انطباق روز و ماه همنام یا روز و ماهی خاص شکل گرفته است. چنانکه نوروز انطباق روز اورمزد با ماه فروردین است و همچنین فروردین‌گان همزمانی روز فروردین(روز نوزدهم) با ماه فروردین، یا جشن بهمن همزمانی روز بهمن با ماه بهمن و جشن مهرگان انطباق مهرروز با ماه مهر و سپندارمذگان، انطباق روز سپندارمذ با ماه سپندارمذ/اسفند. https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"امام حسن(ع) و شعر شاعران نخستین" نخسین اشاره‌ی موجود در شعر کهن، با موضوع امام دوم شیعیان(ع)، بیتی از دقیقی است که در آن، با عنوان "شبر" از آن حضرت یاد شده است. تا نیمه‌ی نخست سده‌ی پنجم، جز یک بیت در دیوان فرخی و چند اشاره در ابیات منسوب به غضائری و بوسعید، نامی از آن حضرت نمی‌توان دید؛ اما در اشعار و دیوان‌های شاعران نیمه‌ی دوم این قرن، از جمله منظومه‌ی علی‌نامه و اشعار ناصرخسرو و منظومه‌ی یوسف و زلیخا (که قاعدتا مربوط به پس ازین زمان نیست) و ابیات منسوب (محتملا متاخرتر) باباطاهر و...، اشاراتی متعدد به آن حضرت ثبت شده است. اشارات ناصرخسرو به آن حضرت در کنار دیگر بزرگان شیعی است و او از امام دوم عمدتا با نام شبر یاد کرده است: ای ناصبی اگر تو مقرّی بدین سخن حیدر امام توست و شبر وآن‌گهی شبیر (دیوان، ص ۱۰۵) رفتم به در آن‌که بدیل است جهان را از احمد و از حیدر و شبیر و ز شبّر (همان، ص ۱۳۳) حسین و حسن یادگار رسول نبودند جز یادگار علی (همان، ص ۱۸۶) در مقدمه‌ی یوسف و زلیخا نیز، از مهر پیامبر(ص) به حسنین(ع) سخن آمده است: حسین و حسن آن دو پور بتول به یک جایگه در کنار رسول بر ایشان همی بوسه‌دادی نبی به دیدارشان شادمانه علی کز ایشان همی‌یافت آرام دل قرار دل و رامش و کام دل (یوسف و زلیخا، ص ۶) مضمونی که اغلب کتاب‌های حدیثی اهل سنت و شیعه، آن را تایید کرده و روایاتی درباره‌ی آن ثبت کرده است. از شاعران متمایز اواخر سده‌ی پنجم و آغاز قرن ششم در این موضوع، امیرالشعرا معزی است. شاعر نیشابوری در تابید یکی از قصاید مدحی‌اش به سادات حسنی و حسینی، اشاره کرده است: همیشه تا بُود از نسل حیدر کرار میان آدمی‌اندر حسینی و حسنی (دیوان، ص ۷۰۸) او همچنین پس از ستایش امام علی(ع)، ابیاتی در شهادت حسنین(ع) سروده است. (بنگرید به همان، ص ۳۷) شاخص‌ترین شاعر نخستین در ستایش امام حسن(ع) سنایی غزنوی است. او در دیوان چندبار به آن حضرت تلمیح کرده؛ هرچند لقب مجتبی در دیوان او برای حضرت رسول(ص) انتخاب شده است. (بنگرید به دیوان، صص ۳۶۵ و ۴۷۰) از شگردهای سنایی در حدیقه، افزودن بخش مستقل در ستایش حسنین(ع) در باب سوم منظومه‌ی حدیقه است. سنتی که پس از او در آثار و منظومه‌های عرفانی، از جمله سروده‌های عطار هم کاربرد می‌یابد: بوعلی آن‌که در مشام ولی آید از گیسوانش بوی علی قره‌العین مصطفی او بود سید‌القوم اصفیا او بود... (حدیقه، ص ۲۶۲) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"سنت کتاب در ماه مبارک رمضان" کتابت به دلایل دینی و فرهنگی، از جلوه‌های تشخص فرهنگ اسلامی بوده تا آنجا که در رسالات خوشنویسی، احادیثی متعدد در فضلیت نوشتن و خط خوش روایت شده و اغلب کاتبان اسلامی، سلسله‌ی کتابت خود را به شخصیت‌های دینی به‌ویژه امام علی(ع) می‌رسانده‌اند. تقدس امر کتابت و خوشنویسی، سبب‌شده بسیاری از خوشنویسان در ماه مبارک رمضان به کتابت قرآن و متون دینی اصرار ورزند؛ البته در کنار این دست کتب، توجه به متون ادبی و اخلاقی نیز رواج داشته؛ چنانکه صدها نسخه‌ی ارزشمند ادبی می‌توان سراغ گرفت که در ماه رمضان کتابت شده است. تصویر بالا، مربوط به پایان نسخه‌ای از گلستان سعدی است که در رمضان سال ۹۴۹ در مکه‌ی معظمه نوشته شده است. https://eitaa.com/mmparvizan
در بسیاری از سوره‌هایی که با یاد قیامت آغاز می‌شوند، حضور حرف قاف و آهنگ کوبنده آن به روشنی مشهود است. یک نمونه‌اش همین آغاز سوره انبیا است که با کلمه اقترب و نغمه کوبنده قاف ساکن شروع می‌شود و درک ما را از معنای هشدار آمیز آیه بالاتر می‌برد؛ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ انگار می‌گوید: تق، تق، تق. قیامت دارد می‌آید. در را باز کنید. این هم نمونه‌های دیگری از آیات آغازین سوره‌هایی که با یاد قیامت شروع می‌شوند و از قدرت حرف قاف برای درگیر کردن احساس مخاطب با وضعیت دلهره آور آخرت بهره می‌گیرند: الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ «1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ «1» وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ الْحَاقَّةُ «1» مَا الْحَاقَّةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ «3» كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ  اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ★☆★ درباره ترجمه ناپذیری قرآن سخن فراوان گفته شده است؛ ولی یکی از روشن‌ترین دلایلش این است که در قرآن چیزهایی وجود دارد که اصلاً قابل ترجمه نیست؛ مانند همین تاثیر آهنگ حروف و کلمات و جملات. موسیقی متن فیلم، قابل ترجمه و تبدیل به زیرنویس نیست. غلامرضا حیدری ابهری @sib_naranji
هدایت شده از پرویزن
"یاد گذشتگان" به بهانه‌ی نهم فروردین سالگرد درگذشت سیدحسن حسینی مجله‌ی شعر شماره‌ی ۴۱ ۱۳۸۴ با نقدهایی از و... @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نکته‌ای در قافیه‌گزینی" اساس تعریف قالب‌های شعر سنتی بر کارکرد وزن و قافیه در آن‌هاست. نوع قرار گرفتن قافیه (به‌اجبار) و ردیف(به‌اختیار) است که مرز قالب‌های غزل و رباعی و قصیده و مسمط و غیره را مشخص می‌کند. اهمیت قافیه در شعر کهن به‌اندازه‌ای است که برخی از منتقدان شعر را صرفا سخن "موزون و مقفّی" دانسته‌اند و قافیه‌مندی را حتی مقدّم بر مخیّل‌بودن شعر تشخیص داده‌اند. هرچند کارکرد قافیه در شعرهای کهن و نو، سبک‌های مختلف و شعر رسمی یا عامیانه، تفاوت‌هایی دارد؛ برخی اصول موجود در قافیه گزینی است که شاعران، عمدتا به آن توجه دارند یا دست کم بر اساس علم قافیه به آن آگاهند. یکی از اصول قافیه‌گزینی، ضرورت تفکیک بین حروف اصلی و الحاقی قافیه است. به کلمات زیر توجه کنید: جنبش، کوشش، پویش، جوشش، آزمایش، نمایش، گزارش، تنش، پیچش، پوزش، کشش، سوزش، گرایش، بارش، پرسش، نرمش، پرش و هزاران واژه‌ی مشابه که از ترکیب "بن فعل و ِش" ساخته شده است. بسیاری از شاعران معاصر و برخی شاعران پس از سده‌ی نهم، به دلیل همسانی پایان این کلمات، از همه‌ی این ساخت‌ها به یک صورت در قافیه استفاده کرده‌اند؛ حال آنکه "ش" در تمام نمونه‌ها "حرف الحاقی" است و در زمان قافیه‌گزینی، اساس قرار نمی‌گیرند. از این زاویه، در نمونه‌های بالا پویش و جوشش را نمی‌توان هم‌قافیه کرد و نمونه‌گزینی صحیح قافیه‌ها به صورت زیر است: _ کوشش/ جوشش/پوشش و ... . _گرمایش/ نمایش/ گشایش/ نیایش و... . _سوزش/ پوزش/ فروزش و... . _پویش/ رویش/ گویش و ... . _گزارش/ بارش/ نگارش و ... . ادامه دارد https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نمونه‌ای از خطای قافیه‌ی الحاق" چنانکه پیش از این اشاره شد، در شعر برخی سده‌ها از جمله شاعران عصر صفوی، خطای کاربرد حروف الحاقی در جایگاه قافیه‌ی اصلی، به‌وفور دیده می‌شود. از آن جمله‌است غزل‌های ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ از دیوان ملامحسن فیض کاشانی (ج۱، نشر اسوه) که چند بیت نمونه در ادامه آورده شده است: نکردیم کاری درین بندگی‌ها ندیدیم خیری ازین زندگی‌ها ازین زندگی‌ها نشد کام حاصل درین بندگی‌هاست شرمندگی‌ها (دیوان ص ۴۸۶) در ادامه‌ی این غزل، فیض اصول قافیه‌گزینی را رعایت نمی‌کند؛ چنانکه هیچ‌یک از کلمات قافیه، پس از حذف حروف الحاقی، نمی‌تواند قافیه‌ی صحیح باشد: بیا عشق! ویرانه کن صبر و طاقت که آسوده گردیم زآسودگی‌ها اگر هست خیری در آشفتگی‌هاست که آشفته‌تر باد آشفتگی‌ها ز زنگار عقل آینه‌ دل سیه شد خوشا سادگی‌ها و دیوانگی‌ها (همان) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
" شرایط روزه/ هجویری" و کمترین درجه اندر روزه، گرسنگی است... اما امساک را شرایط است چنانکه جوف را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظاره‌ی حرام و شهوت، و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبان‌را از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت شرع نگاه داری؛ آن‌گاه این روزه بود بر حقیقت. کشف‌المحجوب هجویری، فصل کشف‌الحجاب‌ السابع فی الصوم @mmparvizan
۲ آوریل، ۱۴ فروردین ماه، روز جهانی کتاب کودک است. روزی که به طور ویژه به بخشی از ادبیات ملت‌ها اختصاص دارد. آیا شما در این روز با نگاهی تازه به کتاب کودک توجه می‌کنید؟ آیا امسال، در میان کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنید و یا برای کودکانتان می‌خوانید، به داستان کودکان فلسطین اشاره می‌کنید؟ آیا می‌دانید در جنگ اخیر غزه بیش از ۱۳۰۰۰ کودک کشته و هزاران کودک بی‌خانمان یا دچار نقص عضو شده‌اند؟ امروز فرصت خوبی برای توجه ویژه به کودکان بی‌پناه غزه است. صدای کودکان بی‌صدا باشیم. روز جهانی کتاب کودک، فرخنده باد. @sibenaghd
هدایت شده از پرویزن
"رجزخوانی: مولفه‌ای از شعر فلسطینی" اشعار نزار قبانی شاعر بزرگ سوری از بسترهای نمود رجزهای پایدارانه در شعر مقاومت با موضوع فلسطین است. سطرهایی از ترجمه‌ی این شعر به روایت کتاب "در کوچه‌باغ‌های پرتقال و زخم"، در تصویر آمده است: من قصب الغابات/ نخرج کالجنّ لکم.../ من قصب الغابات/ من رزم البرید... من مقاعد الباصات... "بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب: محمد مرادی، صفحه‌های ۸ و ۹" https://eitaa.com/mmparvizan