eitaa logo
مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
30 فایل
تماس با ادمین کانال : @SibtaynAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنان معاذ بن جبل هنگام مرگ‌ ابان مى‌گويد: از سليم بن قيس شنيدم كه مى‌گفت: از عبد الرحمن بن غنم ازدى‌ ثمالى‌- پدر زن معاذ بن جبل كه دخترش همسر او بود- و فقيه‌ترين اهل شام و پرتلاش‌ترين ايشان بود، شنيدم كه گفت: معاذ بن جبل به مرض طاعون از دنيا رفت‌. روزى كه مرد نزد او حاضر بودم، در حالى كه مردم به طاعون مشغول بودند. وقتى به حال احتضار افتاد در خانه كسى جز من نزد او نبود و اين در زمان حكومت عمر بن خطاب بود، از او شنيدم كه مى‌گفت: واى بر من! واى بر من! واى بر من! واى بر من! با خود گفتم: گرفتاران به مرض طاعون هذيان مى‌گويند و حرف مى‌زنند و سخنان عجيب مى‌گويند! لذا به او گفتم: خدا تو را رحمت كند، هذيان مى‌گويى؟ گفت: نه! گفتم: پس چرا صداى واى بر من بلند كرده‌اى؟ گفت: بخاطر قبول ولايت دشمن خدا بر عليه ولىّ خدا ! گفتم: چه كسى؟ گفت: قبول ولايت دشمن خدا عتيق (ابو بكر) و عمر بر ضد خليفه و وصى پيامبر على بن ابى طالب. گفتم: هذيان مى‌گوئى؟! گفت: اى ابن غنم، بخدا قسم هذيان نمى‌گويم. اين پيامبر و على بن ابى طالب هستند كه مى‌گويند: اى معاذ بن جبل، بشارت باد به آتش! تو و اصحابت را كه گفتيد: «اگر پيامبر از دنيا رفت يا كشته شد خلافت را از على منع مى‌كنيم كه هرگز به آن نرسد»، تو و عتيق و عمر و ابو عبيده و سالم‌. گفتم: اى معاذ، اين چه زمانى بود؟ گفت: در حجة الوداع، كه گفتيم: «بر ضد على يك ديگر را كمك مى‌كنيم كه تا ما زنده‌ايم به خلافت دست نيابد». وقتى پيامبر از دنيا رفت به آنان گفتم: «من از جهت قوم خود انصار شما را كفايت مى‌كنم، شما هم از جهت قريش مرا كفايت كنيد». سپس در زمان پيامبر، بشير بن سعيد و اسيد بن حضير را به آنچه معاهده كرده بوديم دعوت كردم، و آن دو بر سر اين با من بيعت كردند. گفتم: اى معاذ، گويا هذيان مى‌گوئى؟ گفت: «صورتم را بر زمين بگذار»، و همچنان صداى واى و ويل بلند كرده بود تا از دنيا رفت. 📙أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي ج: 1 ص : 497 @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 در شد، آنچه شد تا به امروز... 📌 بیان اجمالی آثار سقیفه 🎙 مرحوم علامهٔ عسکری اعلی الله مقامه 📖دانلود کتاب سقیفه، به قلم علامه عسکری📖 🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية" @Menhajol_velayat
جابربن‌ارقم گوید: سپس دست علیّ‌ّّّبن‌ابی‌طالب (علیه السلام) را گرفته و به‌سوی خود بالا برد. سپس فرمود: «خدایا! هرکه من مولای او هستم، علی (علیه السلام) مولای اوست ...». در کنار خیمه‌ی من خیمه‌ای برای گروهی از قریش بود و آنان سه نفر بودند و حذیفهًْ‌بن‌یمان نیز همراه من بود. از یکی از آن سه نفر شنیدیم که می‌گفت: «به خدا قسم، محمّد احمق است، اگر گمان می‌کند که این امر پس از او برای علی دوام می‌آورد»! و دیگری گفت: «او را احمق می‌خوانی، آیا نمی‌دانی که او دیوانه است؟ او نزدیک بود نزد زن پسر ابوکبشه دچار صرع شود»؟ و سوّمی گفت: «او را رها کنید، این امر به او مربوط است، می‌خواهد احمق باشد یا دیوانه، به خدا قسم آنچه را می‌گوید، هیچ‌گاه به واقعیّت نمی‌پیوندد». پس حذیفه از گفته‌ی ایشان به خشم آمد ... و گفت: «به خدا قسم فردا سخنان شما را به او خواهم گفت». ... تا اینکه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و علی (علیه السلام) در کنار او بود و شمشیر خود را با حمایلش پوشانده بود. حذیفه سخنان آن اشخاص را به او گفت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دنبال آنان فرستاد و به آنان فرمود: «چه گفته‌اید»؟ گفتند: «به خدا قسم! چیزی نگفته‌ایم. اگر چیزی درمورد ما گفته شده است، دروغ است». جبرئیل با این آیه نازل شد؛ یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَ هَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ. ( سوره توبه : ایه 74) به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه [در غياب پيامبر، سخنان كفرآميز] نگفته‌اند، درحالى‌كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان، كافر شده‌اند و تصميم به امرى [خطرناك] گرفتند، كه به آن نرسيدند. و آنگاه علی (علیه السلام) فرمود: «بگذار آنچه را می‌خواهند بگویند، به خدا قسم! قلبم در میان دنده‌های سینه‌ام و شمشیرم در گردنم است. اگر بخواهند مرا بکشند، من نیز آنان را خواهم کشت». جبرئیل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «برای امری که اتّفاق افتاده است، صبر کن». پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنچه را جبرئیل گفت، به علی (علیه السلام) رساند و سپس فرمود: «صبر می‌کنم تا ببینم چه سرنوشتی رقم خواهد خورد». 📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۴۸ 📙بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۵۳ 📕 العیاشی، ج۲، ص۹۹ @Sibtayn
4 بار ابلیس به شکل انسان در امد ثعلبة بن زيد انصارى مى‌گويد:شنيدم كه جابر بن عبد اللّه انصارى مى‌گويد: ابليس- كه نفرين خدا بر او باد-در چهار صورت ظاهر گشت: 1️⃣در روز جنگ بدر در چهره سراقة بن جعشم مدلجى ظاهر شد.پس به قريش گفت: «لاٰ غٰالِبَ لَكُمُ اَلْيَوْمَ مِنَ اَلنّٰاسِ وَ إِنِّي جٰارٌ لَكُمْ فَلَمّٰا تَرٰاءَتِ اَلْفِئَتٰانِ نَكَصَ عَلىٰ عَقِبَيْهِ وَ قٰالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ» امروز هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد و من شما را پناه خواهم داد ولى وقتى دوگروه رودررو شدند از تصميم خود منصرف شد و گفت: من از شما بيزارم[انفال :آيۀ 48] 2️⃣و در روز عقبه در چهره منبّه بن حجاج ظاهر شد پس ندا درداد: همانا محمد و جوانان همراه او در عقبه هستند،آنان را دريابيد. پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله به انصار گفت:نهراسيد.همانا صدايش به آنان نخواهد رسيد. 3️⃣و در روز گردهماى قريش در دار النّدوة،در چهره پيرمردى از اهل نجد آشكار شد و درباره[چگونگى قتل]آنها،مشورت داد. پس خداوند اين آيه را فروفرستاد «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اَللّٰهُ وَ اَللّٰهُ خَيْرُ اَلْمٰاكِرِينَ» «آنگاه كه كافران بدخيالى مى‌كردند كه تو را به زندان بيندازند يا بكشند و يا بيرونت كنند آنان مكر ورزيدند و خدا هم مكر ورزيد و خدا بهترين چاره‌انديشان است.»[انفال :آيۀ 30] 4️⃣و روزى كه پيامبر وفات نمود شيطان در چهره مغيرة بن شعبه ظاهر شد و گفت: اى مردم. خلافت را همچون حكومت كسرى و قيصر قرار ندهيد و آن را گسترش دهيد تا گسترش داده شود.و آن را به بنى هاشم بازنگردانيد تا انتظار[به دنيا آمدن خليفه توسط‍‌]زنان حامله كشيده شود. 📙الأمالي (للطوسی) ج۱ ص۱۷۶ @Sibtayn
🗓5 ربيع الاول وفات حضرت آمنه بنت الحسین (علیهما السلام) ملقب به سکینه حضرت آمنه بنت الحسین (علیه السلام) در پنجم ربیع الاول سال 117 هـ .ق. یعنی 56 سال پس از واقعه غم انگیز كربلا در مدینه منورّه دار فانی را وداع گفتند. آن حضرت دارای اخلاقی فاضله و صفاتی حمیده، و نیز فصاحت و بلاغت در بیان بودند و در شعر و ادب مهارت داشتند. ایشان همسر پسر عموی خویش، عبد الله بن حسن(علیه السلام) شدند . امام حسین(علیه السلام) با چنین جملاتی نسبت به ایشـان و مـادر گـرامیشان، حضرت رباب(سلام الله علیها) ابراز علاقه می‌نمودند: لَعَمْــركَ إنّنی لأُحِبُّ دَاراً تَكونُ بِهَا سَـكینه و الرُّبَابُ أُحِبُّــها وَ أَبــْذُلُ جـُلَّ مالِی وَ لَیس لَعاتبٍ عِندی عِتَابٌ «به خدا سوگند! خانه‌ای را كه سكینه و رباب در آن است دوست دارم؛ آن دو را دوست می‌دارم و همه مالم را به آنان می‌بخشم و كسی در این باره نمی‌تواند مرا سرزنش كند». حضرت سكینه(سلام الله علیها) در كربلا حضور داشتند كه پس از مصایب دشوار روز عاشورا در كنار سایر زنان، رنج سنگین اسارت را نیز به دوش كشیدند. آن حضرت سالهای آخر عمر شریفشان را در مدینه گذراندند و سر انجام در 75 سالگی در آن شهر چشم از جهان فرو بستند. صبح روز رحلتشان فرزند خواهر آن حضرت، محمد بن عبدالله ـ نفس زكيّه ـ چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت ایشان در مجمره‌ها سوزانید. امام سجاد‌(علیه السلام) یا به قولی محمدبن عبد الله بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و ایشان را با احترام به خاك سپردند @Sibtayn
اسم کتاب: سکینه پرده نشین قریش، مؤلف: موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام، ناشر: موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام، مطالعه کتاب در لینک زیر https://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=category&id=480&Itemid=1038 @Sibtayn
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را؟ به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچار به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را علی انسانی «بابا»🖤 🔹تابلوی نقاشی «بابا» با الهام از لحظه وداع معروف حضرت سکینه با سیدالشهدا علیهما السلام - اثر حسن روح الامین @Sibtayn
زمان هجوم به خانه حضرت زهرا (س) بسم الله الرحمن الرحيم طبق نقل هایی که وجود دارد، سه مرتبه به خانه حضرت زهرا (س) تعرّض شده که اثبات آن نيازمند يك مقاله ديگر است، ولی آنچه در اين مقاله به آن پرداخته شده، این است که با کنار هم گذاشتن برخی روایات دیگر، زمان هر یک از اين هجوم ها بدست می آید: الف) زمان هجوم اول: این هجوم سه روز بعد از ارتحال حضرت رسول الله (ص) اتفاق افتاده است. این مطلب از دو دلیل ذیل به دست می آید: ١- روایت ابی مفضل الشیبانی (الإحتجاج ج ١ ص ٧٣) نشان می دهد که هجوم اول بعد از دفن حضرت رسول الله (ص) صورت گرفته است: "فلما فرغ من ذلك ... جلس في المسجد فاجتمع عليه بنو هاشم و معهم الزبير بن العوام ... و انصرف علي و بنو هاشم إلى منزل علي (ع) و معهم الزبير. قال: فذهب إليهم عمر في جماعة ... فألفوهم مجتمعين؛ فقالوا لهم بايعوا أبا بكر فقد بايعه الناس ... و أحدقوا بمن كان هناك من بني هاشم و مضوا بجماعتهم إلى أبي بكر" (١)؛ و با توجه به اينکه کل برنامه غسل و نماز و دفن حضرت (ص) لا اقل دو روز طول کشیده است (بحار الانوار ج ٢٢ ص ٥٢٤ و ۵۲۹) (٢) (٣)، لذا هجوم اول در دو یا سه روز بعد از ارتحال حضرت پیامبر (ص) صورت گرفته است که با توجه به روایت ابن شهر آشوب که ذیلا بیان می شود، روز سوم بعد از ارتحال، متعیّن می شود. ٢- روایت ابن شهر آشوب (مثالب النواصب خطى ص ١٣٦): "و رُوِيَ من غير وجه : إنّ عمر قام إلى بيعة أبي بكر بعد ثلاث من مبايعته ... فقام إليه عمر فقال : ألا ترسل إلى هذا الرجل فليبايع ، فأنفذ قنفذا يدعوه ، فصاحت فاطمة (عليها السلام): يا أبتاه ! ما لقينا من أبي بكر و عمر. فرجع قنفذ فأخبرهم ، فقام عمر و خالد و أسيد بن الحصين و قنفذ و حماد و سلمة بن أسلم من بني الأشهل و عبد الرحمن بن عوف و سعد بن مالك و عبد الله بن زمعة و مضوا إليه." بنابراین از آنجا که رحلت حضرت رسول الله (ص) طبق روایت شيخ مفيد (الإرشاد ج ١ ص ١٨٩) در روز دوشنبه ٢٨ صفر می باشد (۴)، لذا سه روز بعد از آن، پنجشنبه روز اول ربیع الاول خواهد بود. (با فرض اینکه ماه صفر ٣٠ روزه باشد) ب) هجوم دوم: این هجوم، لا اقل ٣ روز قبل از آمدن حضرت امیر المؤمنين (ع) به مسجد برای عرضه قرآن، صورت گرفته است؛ زیرا روایت سلیم از سلمان (كتاب سليم ج ۱ ص ١٤٦) اشاره ای به هجوم دوم داشته و می گوید: "... بعث الیه ابوبکر أن اخرج فبایع فبعث إلیه علی (ع) إني لمشغول و قد آلیت علی نفسي یمینا أن لا أرتدي رداء إلّا للصلاة حتی اُؤلف القرآن و أجمعه . فسکتوا عنه أیّاماً فجمعه في ثوب واحد و ختمه ثم خرج إلی الناس و هم مجتمعون مع ابي بکر في مسجد رسول الله ... ." (۵) از این روایت بدست می آید که بین هجوم دوم و عرضه قرآن چند روز (إیّاماً) فاصله شده است؛ لذا با توجه به اینکه از یک طرف اقل جمع سه روز است و از طرف دیگر از روایت جابر جعفی از حضرت امام باقر (ع) (امالی شیخ صدوق ج ١ ص ٣٩٨ و ٣٩٩) به دست می آید که آمدن حضرت امیرالمؤمنين (ع) به مسجد بعد از جمع قرآن، ٩ روز بعد از ارتحال حضرت رسول الله (ص) می باشد؛ چرا که حضرت امام باقر (ع) در این روایت می فرمایند: "قال أمیر المؤمنین (ع) في خطبة خطبها بعد موت النبي (ص) بتسعة أیّام و ذلک حین فرغ من جمع القرآن ..." (۶)؛ لذا با توجه به اینکه ارتحال حضرت (ص) دوشنبه ٢٨ صفر می باشد، پس عرضه قرآن در چهارشنبه ٧ ربیع خواهد بود. بنابراین اگر بین هجوم دوم و عرضه قرآن، حداقل سه روز فاصله باشد پس با توجه به اینکه عرضه قرآن، چهارشنبه هفتم ربیع بوده است، لذا هجوم دوم، شنبه سوم ربیع می باشد. ج) هجوم سوم: این هجوم، فردای عرضه قرآن صورت گرفته است. این مطلب از روایت سلیم از سلمان (كتاب سليم ج ۱ ص ۱۴٨ تا ۱۵۰) بدست می آید، چرا که می گوید: "... فسکتوا عنه یومهم ذلک فلما كان الليل حمل علي عليه السلام فاطمة عليها السلام على حمار وأخذ بيدي ابنيه الحسن والحسين عليهما السلام، فلم يدع أحدا من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله إلا أتاه في منزله ... فلما رآى علي عليه السلام خذلان الناس إياه وتركهم نصرته واجتماع كلمتهم مع أبي بكر وطاعتهم له وتعظيمهم إياه لزم بيته. فقال عمر لأبي بکر ما یمنعک أن تبعث إلیه فیبایع ... ثمّ امر اُناسا حوله أن یحملوا الحطب فحملوا الحطب و حمل معهم عمر فجعلوه حول منزل علي و فاطمة و ابنیهما (ع) ... و دعا عمر بالنار فأضرمها في الباب ثم دفعه فدخل ... ." (۷)؛ بنابراین، این هجوم ١٠ روز بعد از ارتحال حضرت رسول الله (ص) یعنی روز پنجشبه ٨ ربیع الأول صورت گرفته است. (روز هاى ١ و ٣ و ٨ ربيع الأول) ۱- https://lib.eshia.ir/10412/1/73 ۲- https://lib.eshia.ir/71860/22/524 ۳- https://lib.eshia.ir/71860/22/529 ۴- https://lib.eshia.ir/27035/1/189 ۵- https://lib.eshia.ir/70632/1/146 ۶- https://lib.eshia.ir/15033/1/399 ۷- https://lib.eshia.ir/70632/1/148
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نزول باران با دعای کشیش مسیحی که خیلی از مسلمانان را مرتد کرد استاد قزوینی @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 امام حسن عسكری (علیه السلام) و درندگان اهلى 🔶 - مرد، از خدا بترس! - مگر چه كار كرده ام؟ - این قدر او را اذیت نكن. - چه می گویى زن؟ او دشمن ماست. - زبانت را گاز بگیر، دشمن كدام است؟ او امام شیعیان است. حال كه چنین فرصتى پیش آمده و او را به تو سپرده اند، به او خدمت كن. من هم هر كارى از دستم بربیاید، برایش انجام مى دهم. نحریر، خشم آلود به همسرش نگاه كرد و گفت: - خلیفه او را به من سپرده و گفته كه نگذارم آب خوش از گلویش پایین برود. حال تو مى گویى به او خدمت كنیم ؟ واقعا كه عقلت ناقص است. - دستور خلیفه واجب تر است یا اطاعت و خدمت به امام؟ نحریر! حال كه او را در خانه زندانى كردى، این قدر بر او سخت نگیر! او كه شب و روز مشغول عبادت است و آزارش به مورچه هم نمى رسد. چرا پول خلیفه چشمت را كور كرده و حقیقت را نمى بینى !؟ نحریر، قدمى پیش گذاشت و دست بالا برد. سیلى به صورت همسرش زد. زن روى پله ها سر خورد و توى حیاط افتاد. نحریر با عصبانیت گفت: - به خدا قسم او را در میان شیران گرسنه و درنده خواهم افكند. زن دست روى صورتش گذاشت و اشك ریخت. هنگام بیرون رفتن شوهرش از خانه، با صداى ضعیفى گفت: - مرد از این كارها دست بردار. به خدا از عاقبت كارهاى تو بیمناكم. نحریر اعتنا نكرد. شاید هم صداى زنش را نشنید. در را به هم كوبید. پیش خلیفه كه رفت ، نقشه شومش را با آب و تاب براى او تعریف كرد و اجازه خواست تا نقشه اش را اجرا كند. خلیفه فكر مى كرد این گونه مى تواند با یك تیر دو نشان بزند. هم از دست امام عسكرى (علیه السلام) راحت شود، هم مردم او را قاتل امام ندانند. از این رو موافقت خود را اعلام كرد. روز بعد در محوطه اى كه حیوانات را نگه مى داشتند، در میان چند شیر گرسنه امام را تنها گذاشتند. كسانى كه از دور این صحنه را تماشا مى كردند، تصور كردند چند لحظه بعد، شیران گرسنه امام را خواهند درید. حیوانات وحشى سوى امام حسن عسكرى (علیه السلام) آمدند. امام با شیرها یك قدم فاصله داشت. تا او را بوییدند، همچون گربه اى اهلى نشستند و دم خود را تكان دادند. امام دستى به یال و كوپال آنان كشید. سپس رو به قبله ایستاد و دو ركعت نماز خواند. شاهدان از تعجب، بى حركت ایستاده بودند و دهنشان باز مانده بود. گویى مرده بودند. نحریر دستور داد تا او را بیرون بیاورند. هیچ كس قدم پیش نگذاشت. سرانجام امام بیرون آمد. نحریر دستور داد تا او را به خانه اش بفرستند. زن نحریر كه شاهد این صحنه باور نكردنى بود، پیش ‍ همسرش رفت. مرد رو برگرداند و همسرش را دید. یاد دیروز افتاد. سر پایین گرفت و دور شد. 📋منبع : حیات پاكان، ج5، مهدی محدثی 📚الکافي ج۱ ص۵۱۳ الإرشاد ج۲ ص۳۳۴ ✅ كانال رسمی مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام در ایتا @Sibtayn
آیا می دانید اولین فحاشی و ناسزاگویی نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه زمانی و توسط چه کسی انجام شد؟ با عرض معذرت از ساحت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و بزرگواران عزیز بابت انتشار این جسارات خدمت حضرت صدیقه طاهره و مولانا امیرالمومنین علیهماالسلام ، برای روشن تر شدن ابعاد غصب خلافت و شخصیت پیشوایان اهل تسنن مجبور به نشر این مطلب هستیم ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه روایتی از عکس العمل ابوبکر نسبت به خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها ، نقل می کند به این مضمون : «فَلَمَّا سمع اَبُوبَكر خطبتها شق عَلَيه مقالتها فصعد المنبر و قَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ، ماِ هَذِهِ الرعة إِلَي كل قالة أين كانتِ هَذِهِ الأماني فِي عهد رَسُول اللَّهِ أَلَا من سمع فليقل و من شهد فليتكفم، إنما هُوَ ثعالة شهيده ذنبه، مرب لِكُلِّ فتنة، هُوَ الَّذِي يقول: كروها جذعة بعدما هرمت، يستعينون بالضعفة، و يستنصرون بالنساء، كأم طحال أحب أهلها إليها البغي … ثُمَّ نزل، فانصرفت فاطمة عَلَيْهَاالسَّلَام إِلَي منزلها. 🔹قُلْت: قرأت هَذَا الكلام عَلي النقيب أَبِي يَحْيَي جَعْفَر بْنِ يَحْيَي بْنِ أَبِي زَيْد البَصْرِي و قلت لَه: بمن يعرض، 🔸 فَقَالَ: بَلْ يصرح. 🔹قُلْت: لو صرح لم أسألك. 🔸 فضحك و قَالَ: بعلي بْنِ أَبِي طالب «عَلَيْهِ السَّلَام» 🔹 قُلْت: هَذَا الكلام كله لعلي يقوله 🔸 قَالَ: نعم، إنه الملك يا بَنِي. وقتی اَبُوبَكْر، خطبه فاطمه را شنید، سخنان فاطمه بر او سنگین آمده بر منبر رفت و گفت: ای مردم، این گوش دادن به سخن هر زن سخنگو چه معنی دارد؟! این ادعاها در زمان رسول خدا كجا بود؟ هر كس كه میشنود باید بگوید و هر كس كه حاضر است، باید مَطَرح كند كه «او روباهی است كه شاهدش دم او است!!!» پرورش دهنده تمام فتنه‌ها اوست؛ اوست كه میگوید «شتر ما بعد از پیری دوباره جوان شده است!» از ضعیفان كمک می‌خواهد و از زنان یاری میطلبد! مانند‌ ام طحال (از ذوات اعلام در جاهلیت) كه محبوب ترین نزدیكان او، شایسته ترین فرد برای زنا بود. سپس از منبر پایین آمده و فاطمه زهرا «عَلَيْهَاالسَّلَام» به منزلش رفت. 🔹ابن ابی الحدید می گوید :این روایت را برای نقیب أَبِی يَحْيَی جَعْفَر بْنِ يَحْيَی خواندم و پرسیدم، به چه كسی كنایه می‌زد؟ 🔸گفت: كنایه نمیزد، صریح صحبت می‌كرد! 🔹گفتم اگر صریح گفته بود، از تو نمی پرسیدم! 🔸خندید و گفت: به عَلی بْنِ أَبِی طالب! 🔹به او گفتم: تمام این سخنان به عَلی بود؟ 🔸در پاسخ گفت آری ای فرزندم، بحث در مورد حکومت است. 📚شرح نَهْجِ الْبَلَاغَة، ج ۱۶ ص ۱۲۶، تحقيق مُحَمَّد عَبْدِ الكريم النَّمِرِي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، لبنان @Sibtayn
چرا ابوبکر فدک را از حضرت زهرا سلام الله علیها گرفت ؟ 🔘 ابن‌ابى‌الحديد در جلد شانزدهم شرح نهج البلاغه داستان فدك را ذكر كرده و گفته: ☑️ از استادم على بن فارقى پرسيدم: ⁉️ آيا فاطمه عليهاالسلام در ادعاى خود راست می‌گفت؟ ▪️ استاد در جواب گفت: آرى ⁉️ گفتم: پس چرا ابوبكر فدك را به او نداد، با اينكه وى را صادق و راستگو می شمرد؟! ✔️
استادم تبسم پر معنائى كرد و سخن دقیقی گفت، با اينكه او عادت به شوخى نداشت، گفت
: اگر امروز فدك را به ادعاى فاطمه عليها‌السلام به او مى‌داد، فردا خلافت را براى همسرش ادعا مى‌كرد! و ابوبكر را از مقامش متزلزل مى‌ساخت 🔹قال ابن ابي الحديد : سألت علي بن الفارقي مدرس المدرسة الغربية ببغداد فقلت له أ كانت فاطمة صادقة 🔸قال نعم 🔹قلت فلم لم يدفع إليها أبو بكر فدك و هي عنده صادقة ▫️ فتبسم ثم قال كلاما لطيفا مستحسنا مع ناموسه و حرمته و قلة دعابته 🔸 قال لو أعطاها اليوم فدك بمجرد دعواها لجاءت إليه غدا و ادعت لزوجها الخلافة و زحزحته عن مقامه و لم يكن يمكنه الاعتذار و الموافقة بشي‌ء لأنه يكون قد أسجل على نفسه أنها صادقة فيها تدعي كائنا ما كان من غير حاجة إلى بينة و لا شهود 📚 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۳۶. @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرط پیامبر صلی الله علیه و اله برای قبولی اعمال انصار حجت الاسلام معاونیان @Sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پنج در خواست پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله درباره امیرالمومنین علیه السلام 📽حجت الاسلام کاشانی @Sibtayn
آیا می دانید پیامبران بر چه چیزی مبعوث شده اند ؟ ثعلبی دانشمند اهل تسنن در کتاب تفسیر الکشف والبیان حدیثی از عبد الله بن مسعود نقل می كند كه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله و سلم فرمود: ملكی آمد نزد من و گفت : از پيامبران قبلی بپرس كه بعثت و رسالت شما بر چه محوری بوده است؟ گفتم : مگر پيامبران گذشته به چه مبعوث شده اند؟ گفت: تمام پيامبران گذشته، بر ولايت تو و ولايت علی بن ابيطالب عليه السّلام مبعوث شده اند. عن عبد الله بن مسعود، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أتاني ملك فقال: يا محمد " * واسأل من أرسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا، قال: قلت: على ما بعثوا، قال: على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب 📖تفسير الثعلبي (الكشف والبيان) : الثعلبي ج : 8 ص : 338 @sibtayn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسحاق کندی فیلسوف عراقی با یک جمله امام حسن عسکری علیه السلام کتابی را که در تناقضات قران نوشته بود از بین برد حجت الاسلام ابوالقاسمی @Sibtayn
دردی شدیدتر و سخت تر از یتیمی ... عَن أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ (صلوات الله علیه) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ (صلوات الله علیهم) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ قَالَ: أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا- الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى‏ حضرت آقا امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) می فرماید پدرم از پدرانش (صلوات الله علیهم) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت کردند که او فرمود: سخت تر از یتیم جدا شده از مادرش و پدرش، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی رسیدن به او را ندارد و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمی داند. آگاه باشید! هر شیعه ای که عالم به علوم ما باشد و این جاهل به شریعت ما که از دیدار ما محروم است یتیمی است که در دامن او (عالم شیعه) جای دارد. آگاه باشید! هرکس او (نا آگاه) را هدایت و راهنمایی کند و شریعت ما را به وی بیاموزد؛ در مقام رفیق اعلی با ما خواهد بود. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏105، ص: 171 كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏1، ص: 256 الإحتجاج (طبرسي)، ج‏1، ص: 16 مستدرك الوسائل، ج‏17، ص: 317 سفينة البحار، ج‏8، ص: 742 @Sibtayn
🔸نصير خادم می گوید: بارها از حضرت امام حسن عسكرى صلوات الله علیه شنيدم كه با غلامان خود به زبان آنها سخن می‌فرمودند و در ميان ايشان ترك و رومى و صقالبى بود من در شگفت شدم و با خود گفتم: ایشان در مدينه بدنيا آمده و تا (پدرش) امام هادى صلوات الله علیه به شهادت رسیدند خود را بكسى نشان نداد و كسى او را نديد! اين چگونه است‌؟! 🔹حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه رو بمن كرده فرمودند: همانا خداوند جلّ ذکره حجت خود را از ميان ساير خلقش آشكار و ممتاز کرده است، و معرفت و شناخت همه چيز را به او عطاء کرده است و او لغتها و نسبها و پيش آمدها را می‌ شناسد و می‌‌داند، و اگر چنين نباشد ميان حجت و امام با رعيت و ساير مردم فرقى نخواهد بود. 📖الإرشاد، ج۲، ص۳۳۰ @Sibtayn
فایده ی لعن گفتن در کلام مولایمان امام عسکری علیه السلام  امام عسکری فرمود : روایت کرد برایم پدرم از جدم رسول خدا که فرمودند: هر کس که از یاری ما اهل بیت ناتوان باشد و در تنهایی خود لعنت بفرستد بر دشمنان ما خداوند صدای او را به جميع ملائکه می رساند، بدین گونه که هر گاه یکی از شما دشمنان ما را لعنت میکند ملائکه آن لعن را بالا می برند و لعنت می کنند بر کسیکه دشمنان ما اهل بیت را لعن نکند، پس هرگاه صدای لعن یکی از شما به ملائکه رسید آنان برای او استغفار میکنند و برای او ثنا می فرستند و می گویند: خدایا بر روح این بنده ای که به اندازه توانش اولیاء خود را یاری کرده درود فرست که اگر بر بیش از این کار توان داشت حتما انجام می داد. در این هنگام ندا از جانب خداوند می آید که :ای ملائکه ی من! دعای شما را در مورد این بنده ام اجابت کردم و ندای شما را شنیدم و بر روح او درود فرستادم به همراه أرواح نیکان و او را جزء برگزیدگان و خوبان قرار دادم 》 📚بحارالأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد50 صفحه316 📚البراهين القاطعة (الأسترآبادي) جلد4 صفحه 116 @Sibtayn
☑️ تأثیر امام عسکری علیه‌السلام بر روی زندانبان‌های پلید و قسی‌القلب!
▪️ هنگامى كه حضرت  عليه‌السلام را به زندان انداختند،  نزد صالح بن وصيف (که از دشمنان اهل‌بیت و فرمانده لشکریان در دستگاه خلافت مهتدی ملعون بود) آمدند و گفتند
: ✔️. بر او سخت بگير تا در آسايش نباشد! ❓ صالح به آنها گفت: چه كنم؟! دو نفر از شرورترين افرادم را بر او گماردم، ولى آنان از عابدترينِ مردم شده و مشغول نماز و روزه گشته‏‌اند! 🔘 سپس امر کرد آن دو زندانبان را بياورند؛ وقتى حاضر شدند به آنها گفت: ⁉️ واى بر شما! در مورد اين مردِ زندانى (امام عسکری علیه‌السلام) چه مى‏‌گوئيد؟ ✍️ پاسخ دادند: 👈 چه بگوئيم دربارۀ مردى كه روزها است و شب‏ها به مى‌‏پردازد؛ غير از ، سخنى نمى‌‏گويد و جز خدا، مشغوليتى ندارد؛ 👌 هنگامى كه به ما نظر مى‏‌افكند، بدنمان چنان به لرزه مى‏‌افتد كه نمى‌‏توانيم خودمان را كنترل كنيم! 🔴 بنى العباس خبیث وقتى اين سخنان را شنيدند، با ذلّت و خوارى بازگشتند. 📚 کافی، ج۱، ص۵۱۲. @Sibtayn